فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات دختران زمانی متوجه اشتباه خود میشوند که یا در باند تبهکاری و فساد اخلاقی اسیر شده یا وسیلهای برای اخاذی افراد هوسران و سودجو شدهاند.
قتل دو دختر جوان بر سر دوستی خیابانی در تهران در حالی زنگ خطر را درباره این معضل اجتماعی به صدا در آورده که بررسی پرونده های جنایی نشان میدهد برخی جرائم از جمله قتل، آدم ربایی، اخاذی و تجاوز به عنف در پوشش این روابط پنهانی انجام میشود. با نگاهی گذرا به اخبار حوادث شاهد پایان تلخی برای این دوستی ها هستیم؛ روابطی که ابتدا با طعم آشنایی برای ازدواج آغاز می شود و در پایان خاطره ای تلخ را برای یکی از دو طرف که اغلب دختران جوان هستند رقم می زند. خواستگاری شیطانی
ساناز یکی از صدها قربانی دوستیهای خیابانی است. سه ماه قبل با امیر در یکی از مراکز خرید تهران آشنا شد. امیر با یک شاخه گل در مقابلش ایستاد و در حالی که از خجالت سرش را پایین انداخته بود گفت: سلام خانم. من چند وقت است شما را زیر نظر دارم و از رفتار و متانت شما خوشم آمده است. می خواستم ببینم اجازه می دهید با خانواده برای خواستگاری خدمت برسم؟
همین جملات سرآغاز شروع یک رابطه بود. امیر چند روز فرصت خواست تا همدیگر را بیشتر بشناسند. ابتدا رابطه آنها به صورت پیامکی و تلفنی بود. کم کم قرار های بیرون شروع شد. امیر از آینده می گفت و سعی می کرد یک زندگی رویایی را در ذهن ساناز بسازد. دختر جوان هم او را مرد رویاهایش می دید و هر روز بیشتر به امیر وابسته می شد.
دو ماه از شروع این رابطه می گذشت و امیر هر بار برای خواستگاری بهانه ای می تراشید. تا اینکه آن روز شوم فرا رسید. امیر با ساناز تماس گرفت و گفت مادرش خواسته به خانه آنها برود تا عروس آینده اش را ببیند. دختر جوان ابتدا مخالفت کرد اما اصرار های امیر او را مثل همیشه راضی کرد.
صبح فردا ساناز یک دسته گل خرید و راهی آدرسی شد که امیر داده بود. وقتی به آنجا رسید با آپارتمانی کوچک و به هم ریخته روبرو شد. سکوت خانه او را وحشت انداخت. خواست آنجا را ترک کند اما دیگر دیر شده بود... پس از شکایت ساناز ماموران امیر را به اتهام تجاوز به عنف دستگیر کردند. ماجرای پسر شیطان صفت به همین جا ختم نمی شد. بررسی های پلیسی نشان داد او تاکنون چند دختر دیگر را هم به بهانه ازدواج قربانی نقشه شیطانی خود کرده است. روابط سرد خانوادگی عامل شروع دوستی
بررسی پرونده ساناز و دیگر موارد مشابه نشان می دهد، نداشتن رابطه صمیمی میان والدین و فرزندان، وجود خشونت در خانواده ها، ارتباط با دوستان بدون شناخت از اعتقادات آنها، آگاهی نداشتن نوجوانان و جوانان از پیامدهای دوستی های خیابانی آنها را به داشتن رابطه های عاطفی خارج از خانه ترغیب می کند.
جرائم سیاه، پایان دوستیهای خیابانی
قاضی "صفر خاکی" در این رابطه می گوید: «روابط پنهانی پسران و دختران از موضوعات قابل بحث و بررسی از سوی کارشناسان و از معضلات مهم جامعه است. متاسفانه برخی جرائم از جمله قتل، آدم ربایی، اخاذی و تجاوز به عنف در این شرایط به راحتی شکل می گیرد. در ظاهر رابطه پنهانی میان دختر و پسر که اغلب با عشق های دروغین خیابانی شروع می شود و ناشی از احساسات زودگذر است، شاید موضوع ساده ای به نظر بیاید اما آمار جرائم در این شرایط موضوعی جدی و قابل بحث است. دختران در این شرایط از آسیب پذیری فراوانی برخوردارند. آنها زمانی متوجه اشتباه خود می شوند که یا در باند تبهکاری و فساد اخلاقی اسیر شده اند یا وسیله ای برای اخاذی افراد هوسران و سودجو شده اند. در نهایت به بزهکاری رو آورده، افسرده شده یا دست به خودکشی می زنند.»
وی ادامه می دهد: «امروزه آشنایی های دختران و پسران از چت های اینترنتی، میهمانی های خصوصی، پارک، خیابان، مراکز آموزشی و اماکن مشابه آغاز شده و پدر و مادر با نادیده گرفتن یا بی توجهی به موضوع، در نهایت مقابل عمل انجام شده ای قرار می گیرند که در بهترین حالت آن، به ازدواج اجباری فرزندشان با فردی فاقد شرایط لازم رضایت می دهند.» قتل و خودکشی، سکانس آخر دوستی پنهانی
زهرا و سعید هم از قربانیان دیگر دوستیهای خیابانی هستند. آنها خیلی ساده و سریع در خیابان با هم آشنا شدند. ابتدا روابط آنها خیلی گرم و صمیمی بود تا اینکه ناهید وارد زندگی سعید شد. زهرا یک بار ازدواج کرده بود و این موضوع باعث شد سعید برای شریک زندگی خود بیشتر بر روی ناهید حساب باز کند. مدتی گذشت تا اینکه سعید واقعیت را به زهرا گفت. زن جوان نمی توانست یک رقیب دیگر را کنار خود تحمل کند. به همین خاطر با ناهید تماس گرفت و همه ماجرا را به او گفت. سعید وقتی از ناهید شنید که باید او را فراموش کند شعله های خشم وجودش را فرا گرفت. کاردی برداشت و سراغ زهرا رفت. با یک ضربه قلب زن جوان را شکافت. دیگر زندگی برایش معنایی نداشت و همانجا نیز دو ضربه به خودش زد...
کارشناسان معتقدند، در جامعه امروزی ما تشکیل خانواده و ازدواج برای جوانان آسان نیست؛ در نتیجه برخی جوانان برای ارضای نیازهای جنسی یا عاطفی خود ناگزیر خارج از معیارهای عرفی و دینی به روابط نامتعارف رو می آورند. حال آنکه چشم و هم چشمی میان دختران و حتی پسران دبیرستانی و دانشگاهی در یافتن دوست از جنس مخالف این نوع روابط را افزایش داده است. 40 درصد تجاوزات به بهانه آشنایی قبل از ازدواج
سرهنگ "عبدالله قاسمی" -معاون اجتماعی پلیس آگاهی کشور- هم می گوید: «درصد زیادی از تعرضات به دختران و زنان جوان در قالب دوستی های خیابانی و به بهانه شناخت قبل از ازدواج صورت می گیرد که باید زنگ هشدار را برای خانواده ها به صدا درآورد.»
به گفته وی، خانواده ها نباید اجازه ورود افراد شیاد و بیگانه که تنها در انتظار یک فرصت هستند را به حریم خود بدهند، چرا که این افراد چرب زبان پس از معرفی خود به عنوان دکتر، مهندس، دانشجو و مشاغل مشابه با طرح پیشنهاد ازدواج پس از دوستی خیابانی، فقط در پی رسیدن به خواسته شوم خود هستند. روابط بی هدف
دکتر "مجید ابهری" -آسیب شناس اجتماعی- هم در مورد دوستیهایی که به ازدواج ختم نمیشوند میگوید: «۹۰ درصد دوستیهای خیابانی، هوس آلود و بی هدف است. برقراری ارتباط عاطفی بین انسانها، نیاز به زمان، شناخت و هماهنگی در زمینههای فرهنگی و اخلاقی دارد.»
وی افزود: «از آنجا که انتخابها در این گونه دوستیها بر اساس معیارهای ظاهری و مادی است، زیبایی ظاهری، آرایش و پیرایش، مدل خودرو و … معیارهای انتخاب دوست در خیابانها هستند؛ بنابراین پایان تلخ و غم انگیز اینگونه دوستیها را میتوان در صفحات حوادث و اخبار جنایت ها و آزارهای جنسی و تجاوزها دید.» نقش والدین در پیشگیری
در این میان والدین نقش مهمی در پیشگیری دارند. آنها باید در صورت روبرو شدن با چنین مواردی با یک مشاور مجرب صحبت کنند. چرا که آگاهی، آشنایی و داشتن علم نوین تربیتی برای هدایت فرزندان امری ضروری است؛ بنابراین آنچه تأثیرگذار و پاسخگو است شیوه های صحیح برخورد است. مطمئن هم باشیم خشونت و رفتار تند والدین نه تنها مؤثر نیست بلکه فرزندان را از خانواده جدا می کند.
در کنار خانواده ها، مدارس و صدا و سیما و رسانه ها نیز باید با ارائه برنامه های آموزشی صحیح و کارشناسی روابط پسران و دختران را در حد قانون و شرع به فرزندان آموزش دهند و عواقب سوء روابط پنهانی و بدون آشنایی را از طریق بررسیهای علمی همواره به آنها گوشزد کنند.
درباره : مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ... , اینترنت , بازدید : 202 [ 1392/04/24 ] [ 1392/04/24 ] [ هومن آذریان ]
فیلم های غیراخلاقی و دارای صحنه های ناپسند در کنار تغذیه نامناسب، باعث تحریکات جنسی شده و سن بلوغ دختران و پسران را 3 تا 5 سال کاهش می دهد.
"مجید ابهری"، آسیب شناس و مدرس دانشگاه می گوید: «سن بلوغ با توجه به رشد جسمی و عقلی تعیین می شود. بلوغ جسمی ظهور علائم عبور از دوران کودکی و ورود به دنیای زنانه یا مردانه است که برای دختران و پسران دارای نشانه های معین و مشخصی است.»
این آسیب شناس تاکید کرد: «دورگه شدن صدا، بزرگ شدن بینی، ظهور جوش های زیر پوستی در صورت و رشد اعضای بدن از علائم بلوغ جسمی است. این سن برای دختران 9 سال و برای پسران 15 سال، مرز بلوغ شرعی تعیین شده که از این سن به بعد انجام وظایف دینی به هر دو جنس واجب می شود.» وی ادامه داد: «بلوغ عقلی و اجتماعی فرایندی متفاوت با بلوغ جنسی است و 80 درصد از دختران و پسران بین 10 تا 15 سال بعد از بلوغ جنسی وارد بلوغ عقلی و اجتماعی می شوند. متاسفانه مصرف غذاهای پرانرژی و چرب مخصوصا فست فودها باعث فعالیت هورمون های جنسی شده و سن بلوغ را به شدت کاهش می دهد.» این آسیب شناس در ادامه گفت: «والدین ضمن برنامه ریزی های تربیتی و قرار دادن ورزش و فعالیت های جسمی در برنامه های روزانه فرزندان، باید مراقب رفتارهای آنها در ارتباط با تماشای فیلم ها و یا ورود به سایت ها باشند و اجازه ندهند آنها از فعالیت هایی که باعث بالا رفتن هیجان های روحی و جنسی می شود، استفاده کنند.» درباره : مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ... , اینترنت , بازدید : 242 [ 1392/04/24 ] [ 1392/04/24 ] [ هومن آذریان ]
در دانشگاه هم برخورد انفعالی است. من ابتدا با مسئولین بالا رتبه که صحبت کردم، خوشحال بودند که بدانند چه کسانی جذب این جلسات شده اند اما بعداً گفتند اسامی را به حراست دادیم و نمیدانیم آنها چه کردند.
"م.ب" رئیس فرقه ابرآگاهی، فرزند "قربانعلی نانوا"، بیش از سه سال با روشهای شبهعرفانهای آمریکایی، جوانان به ویژه دختران دانشجو را جذب و با روشهای تنفسی، رزمی و خلسه، کلاسهای خود را اداره میکرد. نامبرده دورههای مختلفی را برای مریدان خود برگزار کرده بود، کلاسهای شبانه او با گیاهان و شربتهای روانگردان به اسم "ابرآگاهی" افراد را به خلسه برده و در این حالت مطالبی را به پیروانش القا میکرد و همچنین با استفاده از مواد روانگردان به تجاوز به دختران و پسران پرداخته است.
آنچه در ادامه از نظرتان مي گذرد مصائب يك پدر است كه فرزندش در دام گروه ابرآگاهي افتاده است: عضو هیئت علمی دانشگاه هستم، با یک خانواده تحصیل کرده که بیشترین توجهمان به تحصیل بچههاست. فرزند دوم من که پسر است دوران راهنمایی و دبیرستان را به مدرسه تیزهوشان رفته است. یکی از بچههای تیزهوشان با شخصی به اسم م.ب. آشنا میشود. او ادعا میکند که هیپنوتیزم بلد است. نوجوان ها هم که نسبت به موضوعاتی از این دست کنجکاوند. دوست فرزند من برای یادگیری هیپنوتیزم با او دیدار میکند. او عامل نفوذ فرقه کثیف م.ب. در مرکز تیزهوشان کرج و جذب افراد می شود. دوست فرزندم خانواده خود را هم جذب میکند، برادر، خواهر و مادرش. حتی سر این قضیه مادرش بیمار میشود. بسیاری از اقوام از جمله خالهها، پسرخالهها و... را هم وارد کرده. گسترش فامیلی از یک طرف و گسترش دانشآموزان تیزهوشان کرج از سوی دیگر. این ماجرا مربوط به سال 84 است. اما وقتی که م.ب. از زندان چهارم بیرون میآید دوباره این معرکه را شروع میکند. دوست فرزندم، هم در اقوام و هم در میان بچههای دبیرستان نیرو جمع میکند و حمال مفت و مجانی م.ب. میشود. تا آنجایی که میدانم مسئولین دبیرستان در جریان قرار میگیرند اما برخورد قاطع و مناسبی نداشتند. تا جایی که هم در بخش دختران و هم در بخش پسران، افرادی جذب این فرقه می شوند. م.ب. در بخش پسران از طریق دوست فرزندم و برادر او و در بخش دختران از طریق خواهرش نفوذ میکند. پدرشان هم فرهنگی است و دبیرستان غیرانتفاعی دارد. مسئولین دبیرستان به خصوص دبیر قرآن متوجه میشود ولی برخورد موثر صورت نمی گیرد. تنها به صورت تکتک به بچههای مدرسه تذکر می دهند که م.ب. خطرناک است و به او نزدیک نشوید. در همین حد. م.ب. هم میتوانست به راحتی اینطور برخوردها را خنثی کند. من از مسئولین دبیرستان انتقاد کردم ولی آنها هم نمیتوانستند کاری کنند. همه شک دارند که این فرد از جایی حمایت میشود. ظن به طرف برخی از دستگاههاست. همه واهمه دارند که وی از آنجا تقویت میشود. خیلیها برای همین میترسند وارد این قضیه شده و درگیر شوند. منظورشان قوه قضائیه است. برخی میگویند که رئیس این فرقه شیطانی این همه جنایت کرد، حال این چه حکمی است که برای او صادر شده؟ بگذریم. بچه ما که از کودکی نبوغ عجیبی داشت وارد دانشگاه شد. احساس کردم برخی کارها و حرف هایش غیرطبیعی شده. محل کارم شهرستان بود و برای همین مقداری کمتر وارد ماجرا شدم. هنوز سال اول دانشگاه بود که به من گفت بچهها میخواهند طرح صنعتی روغن زیتون اجرا کنند. قرار است ما سرمایهگذاری کنیم و نفری شش میلیون بگذاریم. از من خواست به او بدهم. گفتم حرفی ندارم و جور میکنم ولی باید اینها را بشناسم و طرح را ببینم. ضمنا رشتهام مرتبط با صنعت است و میتوانم از جزئیات آن آگاهی بدهم و طرح ایشان را بشناسم. پسرم به آنها میگوید که پدرم چنین توانایی را دارد و برای دادن پول این شرط را گذاشته و علاوه بر این با صنعت آشنایی دارد، خوب است با ایشان مشورت شود. البته پسرم به بچهها میگوید و آنها به م.ب. فشار میآورند وگرنه او حاضر نمی شد بپذیرد. قرار دیدار گذاشته شد. در پارکی در کرج دیدار کردیم. پسرم میگفت دکتر فیزیک است. پیاده آمد و سلام علیک کرد. دیدم قیافه و حرف زدنش اصلاً به دکتری نمیخورد و در حد دیپلم هم نیست. کاملا شک کردم. قرار شد جلسهای در دفترش بگذاریم. همان روز به پسرم گفت این شخص دکتر فیزیک نیست و بوی شیادی میآید. البته تاکید کردم بگذارید بعد از صحبت نهایی. اما پسرم با تعصب میگفت تو به همه چیز شک داری و او قطعا دکترای فیزیک دارد و بیش از صد نفر آدم تحصیل کرده اطرافش هستند. گفتم شغل اصلی او چیست؟ گفت هم در کار خرید و فروش روغن زیتون است و هم قطعات کامپیوتر. به دفتر او رفتم، در خیابان آزادی. دیدم دفترش تابلویی ندارد و از نظر من اولین نشانه تردید بود. حس کردم قضیه از اینکه فکر میکردم بودارتر است. یک سری صحنهسازی کرد و گفت منشی من فعلا نیست و... سپس ظاهراً شخصی تماس گرفت. م.ب. تلفنی گفت: «خانم منشی چرا نیامدید دفتر؟ دفتر من بدون منشی خوب نیست و...» احساس کردم مصنوعی صحبت میکند. چون با دانشگاه سر و کار داشتم گفتم در دانشگاه ما اگر مایل باشید، میتوانم به عنوان هیئت علمی معرفیتان کنم. گفت: «نه من فرصت ندارم.» احساس کردم در این فضاها نیست، حتی در کار روغن زیتون هم نبود. در جلسه، روغن زیتون موضوع اصلی بود. اما در مورد شغل دوم وی یعنی تجارت قطعات کامپیوتر، دقت کردم که در قفسه های نسبتا خالی دفترش، تعدادی قطعه بود که ربطی به کار کامپیوتر نداشت، که نشان میداد اصلاً در این شغل هم نیست. راجع به اصل کار روغن زیتون دیدم از این شاخه به آن شاخه میپرد. اول بحث تولید بود که بحث را عوض کرد و گفت: «ما منظورمان این است که روغن را خودمان بگیریم، بستهبندی کنیم و به خارج بفرستیم.» تعدادی ظرف روغن زیتون گذاشته بود که احساس کردم آن هم صحنهسازی است. بعداز ساعتها صحبت نتیجه این شد که یک جلسه عمومی با بچههایی که میخواهند سرمایهگذاری کنند برقرار کنیم. آن جلسه را با شیطنت بههم زد؛ به طوری که گویا از طرف من است. زمانی را با من قرار گذاشت و پرسید: موافقی؟ گفتم: بله، بعد زنگ زد گفت بچهها زمان دیگری را مطرح کردند که باز هم اعلام کردم موافقم. ولی بعد از آن، تماس گرفتم که چه شد؟ اظهار کرد که جلسه زمان اولی که قرار داشتیم بود و شما نیامدید و بچه ها هم خیلی ناراحت شدند. در این فاصله به پسرم گفتم این شیاد است و به وی نزدیک نشوید. پسرم پذیرفت و من خیالم راحت شد و چون راستگو بود دیگر حساسیت به خرج ندادم. دخترم هم به واسطه پسرم وارد گروه شده بود اما کمتر از او. شهرستان بودم و خیالم راحت بود که مشکلی نیست. احساس میکردم پسرم از من هم فاصله میگیرد. البته فضا، فضای خوبی بود و چیزی نشان داده نمیشد. دچار تردید شده بودم اما سرنخی نداشتم و اوضاع مبهم بود. تا موقعی که گفتم کارنامه ات را بیاور که دیدم بهانه میآورد، دیگر نمیشد ساکت ماند. گفتم میخواهم بیایم دانشگاه کارنامهات را ببینم. خیلی پیچید به پایم که صبر کن با هم میرویم. احساس کردم میخواهد مرا منصرف کند. رفتم دانشگاه دیدم کارنامه او پر است از صفر، برایم خیلی وحشتناک بود. صفر یعنی امتحان نداده است. با اینکه بخشی از فعالیتهای م.ب. به ظاهر ورزشی بود، ولی پسرم تربیت بدنی هم صفر شده بود. با اساتید و مسئولین آموزش صحبت کردم. چون همکار بودیم به لطف نگاهم میکردند. چندین بار رفتم گفتند ما کمک میکنیم ولی باید خودش حرکتی کند. رفتم سراغ دوستانش ببینم ماجرا چیست. به جلسه روزهای پنجشنبه گروه مشکوک بودم. لذا گفتم میخواهم در جلسات بیایم، اما مدام مرا دست به سر میکرد. دیگر کاملاً به جلسه پنجشنبه بدبین شدم و همه نابسامانی فرزندم را مرتبط با این جلسه می دانستم. خواهرش هم پنهان کاری میکرد و میگفت از برادرش بپرسم. دخترم "قربتا الی الله" و برای ورزشهای رزمی و کارهای معنوی و کنجکاوی درباره هیپنوتیزم رفته بود. با برخی از دوستان پسرم ساعتها صحبت کردم. دیدم همه آنها به جلسه پنجشنبه اشاره میکنند. گفتم چیزی از این جلسه نمیدانم. گفتند برو در این جلسات شرکت کن و توضیح بیشتری ندادند. بیشتر جستجو کردم و با برخی از دوستانش بحث کردم و اصرار کردم تا بیشتر صحبت کنند. گفتند وی جلسههای پنجشنبه را با تعدادی از دانشجویان علم و صنعت میروند، همچنین با اساتیدی که با شخص م.ب. ارتباط دارند. متاسفانه در دانشگاه هم برخورد انفعالی است. من ابتدا با مسئولین بالارتبه که صحبت کردم خیلی خوشحال بودند که بدانند چه کسانی جذب این جلسات شده اند اما بعداً گفتند اسامی را به حراست دادیم و نمیدانیم آنها چه کردند. یک نسل دارند نابود میشوند و ما فقط نگاه میکنیم. به دلایلی اصرار دارم که رئیس این فرقه منحرف با اسم معرفی شود: م- ب مردم میگویند وقتی حاضر نیستند اسمش را بگویند و تنها به حرف اول نامش مثلا م.ب. بسنده می شود، حتما نمیخواهند برخورد قاطعی هم بکنند و کسانی پشت وی هستند. دیدم قضیه آشکار است، خود پسرم هم فهمیده بود که دنبال قضیه هستم و دچار ترس و وحشت شده بود. به ظاهر بعد از این اتفاقات از آن گروه بیرون میآید. این اتفاق هم زمان شد با نوروز 90. اینها به مشهد رفتند که در راستای ترفندهای ابرآگاهی در آنجا شربت خاصی به آنها خورانده می شود. دختر 12 سالهای هم جزء کاروان مشهد بوده است. آنها را در روز 14 فروردین که زمان مسافرت بود در باغی میبرند. بابایی به همه افراد ابرآگاهی؛ یعنی همان شربت روانگردان را میخوراند و همه را مشغول ذکر و خلسه میکند. اما به دو نفر نمیخوراند؛ یکی دختر کوچک و دیگری دختری است به نام "ن". اقوام این دختر به صورت دسته جمعی میآمدند و بابایی کارهای خلاف اخلاق بر سر آنها آورده است. این دختر کوچک در زمانی که همه مشغول خلسه بر اثر ماده روانگردان بودند، میبیند که بابایی آن دختر را در آغوش گرفته و مشغول لهو و لعب است. این قضیه در ذهن دختر نوجوان میماند و بعد از تمام شدن قضایا پنهانی بیان می کند که چنین چیزی را دیده است. این قضیه انفجاری را موجب می شود و اقوام آن دختر همگی از گروه بابایی خارج می شوند. تا جایی که اظهار داشتند که تا به حال هرچه درباره سابقه کیفری و زندان رفتن های وی و حتی شکایت دیگر اعضا شنیده بودیم، خوش بینانه برخورد کردیم که شاید برای بابایی حرف درآورند اما این یکی قابل انکار نیست. خانواده ما هم دوست نزدیک آنها بود. ظاهراً پسرم هم سر این قضیه از گروه دوری می کند و طبیعتاً خواهرش هم بیرون میآید. من باور میکردم اما دیدم همچنان از من فاصله میگیرد. گفتم اگر بیرون آمدی چرا از من فاصله میگیری؟ قضیه مشکوک بود. بابایی طبق روش خود در برابر این گونه اتفاقات ضمن انکار، پیشنهاد می کرد که شما به مدت 6 ماه در گروه و فعالیت ها حضور نداشته باش که هم خانواده خیالشان راحت شود و هم اطرافیان باور کنند که جدا شده ای... در این مدت با افراد زیادی که از بابایی جدا شده بودند صحبت کردم و با قضایا آشناتر شدم. وبلاگ آنها را هم مطالعه کردم. پسرم ازنظر تحصیلی در مرحله اخراج بود که با تماسهای من فعلاً لغو شده است. این داستان شخصی من بود و در این مدت با نمونههای فجیعی برخورد کردم. تکتک میسوزند و زندگی را از دست میدهند. بچه من بر اثر فریب کاری این شیاد زندگی خود را از دست داد چون منطق و تربیتش را از دست داده است. هیچ صلاحی را تشخیص نمیدهد و به فکر آینده و تحصیل خود نیست. اما م-ب همچنان جلسات خود را در خانههای خصوصی دایر و فعالیت میکند. درباره : مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ... , اینترنت , بازدید : 255 [ 1392/04/24 ] [ 1392/04/24 ] [ هومن آذریان ]
نكته تكاندهنده در مورد اينترنت اين است كه شكلگيري آنچه را كه "همآميزي مطلق علائق" است ممكن و حتي تشويق خواهد كرد، منظور از این اصطلاح اين است كه توانايي پرسهزدن صرف در شبكه ساختارنيافتهاي از پسندها، صرفا مجال همساني و نه هماهنگي را فراهم ميآورد.
، اینترنت و فناوریهای نوین مرتبط با آن در دنیای امروز منجر به شکل گیری بسیاری از زیر شاخههای دانش مرتبط با آن شده است.
دانش اینترنت در ابعاد وسیعی گستره خود را نمایان ساخته است که روان شناسی اینترنت یکی از این زیر شاخههاست. دریک تعریف بسیار کلی می توان اینترنت را بهسان مخزنی از اطلاعات خوب و بد، زشت و زیبا، اخلاقی و غیر اخلاقی دانست. آگاهی از پیآمدهای اینترنت و در کنار آن، در نظر گرفتن راهبردهای مناسب برای استفاده درست و پیشگیری یا کاهش پیآمدهای احتمالی منفی آن، اهمیتی اساسی دارد. همانطور که در مقاله پیشین بیان کردیم روان شناسی اینترنت، به فرایندهای ارتباطی، رفتار و حالتهای روانی افراد در هنگام استفاده از اینترنت میپردازد. ارزیابی ویژگیهای رفتاری و روانی، یکی از عوامل تأثیرگذار در پیدایش روانشناسی اینترنت بوده است. پژوهشهای تجربی در این زمینه هم نشان میدهد که افزون بر دستاوردهای مثبت و انکارناپذیر اینترنت، پیآمدهای نامطلوبی نیز هم در جنبه های فردی و هم در جنبههای اجتماعی به همراه دارد. ریوا، از نظریه پردازان ارتباطات به این موضوع اشاره میکند که روانشناسی اینترنت کار ساده ای نیست؛ زیرا اول اینکه اینترنت رسانهای است که می توان آن را از راههای متفاوت تجربه کرد. اگرچه رایانه معمولاً واسطه تجربه اینترنتی ما است، راههای مختلفی هست که کاربران میتوانند از طریق جست وجو در اینترنت خودنمایی کنند و با استفاده از آن، با دیگران ارتباط برقرار کنند. دوم اينكه اينترنت فضاى اجتماعى و شناختى است، استفاده از اطلاعات، به فعالسازى روابط اجتماعى كمك مىكند. اين فرايند درون فضايى خاص یعنی فضاى مجازى رخ مىدهد كه ويژگىهاى ساختارى و فرايندى ارتباط را گستردهتر مىكند. سوم اينكه تجربه اينترنتى، حتى وقتى ما در يك فضاى مجازى گفتوگو میكنيم، همواره در بافتى ويژه صورت مىگيرد. گوردون گراهام و بسیاری دیگر گفته اند، در اینترنت بسیار آسان است که افراد را با خلق شخصیتهای کاملاً تخیلی فریب داد؛ کاری که امکان آن در واقعیت، بسیار مشکلتر است. بنابراین، روابط اینترنتی در مقایسه با روابط واقعی و همراه با حضور جسمانی، روابطی ضعیف و در عین حال، پیچیده است. گراهام بر این باور است که اينترنت بيش از آنكه آنارشي سياسي را ترويج كند، آنارشي اخلاقي را رواج ميدهد و اين ذاتاً ويرانگر است. به اعتقاد وی نكته تكاندهنده در مورد اينترنت اين است كه شكلگيري آنچه را كه "همآميزي مطلق علائق" است ممكن و حتي تشويق خواهد كرد. منظور از این اصطلاح اين است كه توانايي پرسهزدن صرف در شبكه ساختارنيافتهاي از پسندها، صرفا مجال همساني و نه هماهنگي را فراهم ميآورد. وبگردها اين فرصت را دارند كه در جست و جوي افراد با روحيههاي مشابه با خود باشند و آن نوع تأثيرات اصلاح و تزكيه كننده را كه در فرآيندهاي طبيعي يادگيري عمل ميكنند ناديده بگيرند. به گفته گراهام اين وضعيت بارزتر از همه شايد در مسائلي مانند شبكه هاي پورونوگرافي كودكان خود را نشان ميدهد كه مانعي در برابر پسندهاي شريرانه وجود ندارد، چرا كه وبگرد ميتواند آن چيزهايي را كه مانع اين نوع پسندها مي شوند، ناديده بگيرد و سپس تمايل اين وبگرد با دريافت كردن پاسخهاي تأييدكننده از جانب افراد داراي پسند مشابه، تقويت ميشود. پيامد منطقي چنين وضعيتي فروپاشي اخلاقي است و نه يگانگي اخلاقي، اين فروپاشي به معناي بد كلمه آنارشيستي است، چرا كه وسيلهاي براي انتشار يافتن و به هم پيوستن پسندها خودساختهاي از هر نوع است. پيونديافتن پسندهاي خودساخته به فعاليتي همگام و به ميزاني از نظم و انضباط اجتماعي نيازمند است، اما آنچه كه اين روش نوين برقرار شدن تماس بين انسانها امكانپذير ميكند، انتشار يافتن گستردهتر تمايلات آزاد شده، بدون تأثيرات پالايندهاي است كه به طور طبيعي بر آنها لگام ميزند و آنها را محدود ميكند. درباره : مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ... , اینترنت , بازدید : 243 [ 1392/04/24 ] [ 1392/04/24 ] [ هومن آذریان ]
بسیاری از پژوهشگران حوزه روانشناسی اینترنت، گفتهاند ارتباط افراد از طریق اینترنت به شیوه های مختلف، در مقایسه با انواع روزمره ارتباط که با حضور جسمانی افراد همراه است، حالتی تقلیل یافته دارد.
نقش رسانههای گروهی و اهمیت آنها در شکلدهی و تغییر رفتار مخاطبان در همه مقاطع سنی از کودکی و نوجوانی تا سنین بالاتر بر کسی پوشیده نیست.
اجتماعی کردن نوجوانان و جوانان یعنی ارائه کردن ارزشها، مقررات، آداب، رسوم و ضوابط جامعه به آنان و ترغیب آنان به همنوایی و سازگار شدن با خواستهها و برآوردن انتظارات اجتماعی مربوط به نقش خود نیز حداقل در دورههای اخیر بر عهده رسانههای گروهی است. امروزه و در عصر حاضر آگاهی از پی آمدهای اینترنت و در کنار آن، در نظر گرفتن راهبردهای مناسب برای استفاده درست و پیشگیری یا کاهش پی آمدهای احتمالی منفی آن، اهمیتی اساسی دارد. در جامعه امروز ما، گرایش به اینترنت و استفاده از آن چنان رایج شده است که بیشتر خانوادهها، رایانه شخصی دارند و اعضای خانواده، بخش زیادی از وقت خود را در استفاده از اینترنت سپری میکنند، اینترنت در میان همه گروههای اجتماعی اعم از زن و مرد، پیر و جوان، بی سواد و باسواد از جذابیت خاصی برخوردار است. گسترش اینترنت، مانند هر نوآوری دیگری به ایجاد دگرگونیهایی در جنبههای مختلف زندگی انجامیده و استفاده از آن، امری اجتناب ناپذیر شده است؛ به گونهای که بدون آن زندگی برای کسانی که بدان خو گرفته اند، دشوار مینماید. اینترنت حیطههای نوینی پدید آورده است که بر پایه مرزهای جغرافیایی بنیان گذارده نشدهاند و بدین سان اجتماعاتی از دلبستگیها و خواستهها آفریده میشود که چارچوبهای مرسوم را پشت سر میگذارد. در اینترنت نوعی فردیت است که حکومت می کند، اینترنت فضای غیر متمرکزی است که نافی هویتی همگون و یکپارچه است، اینترنت، محیطی است که در آن کاربران میتوانند اثرگذار و اثرپذیر باشند، مشروط به این که آگاهی و پندار اندکی از چگونگی و علت دگرگونیهایی که اینترنت، ممکن است در برداشتها و رفتار آنها پدید آورد، در ذهن داشته باشند. روان شناسی اینترنت، به فرایندهای ارتباطی، رفتار و حالتهای روانی افراد در هنگام استفاده از اینترنت میپردازد، ارزیابی ویژگیهای رفتاری و روانی، یکی از عوامل تأثیرگذار در پیدایش روانشناسی اینترنت بوده است؛ با توجه به کاربردهای فراوان اینترنت که با هدف انتقال اطلاعات قصد دارد باورهای مشخصی را درباره کالاها یا خدمات مرتبط با آن در جامعه رواج دهد، بررسی این پیامها از نظر مضمون، محتوا و فرم ارایه، اهمیت فرایندهای ارتباطی، رفتار و حالتهای روانی افراد در هنگام استفاده از اینترنت و...همگی در مباحث روان شناسی اینترنت مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین این بررسیها در درون پژوهشهای گستردهتری قرار میگیرد که از آن به "روان شناسی رسانههای گروهی" یاد میشود. بسیاری از پژوهشگران حوزه روانشناسی اینترنت، گفتهاند ارتباط افراد از طریق اینترنت به شیوه های مختلف، در مقایسه با انواع روزمره ارتباط که با حضور جسمانی افراد همراه است، حالتی تقلیل یافته دارد. برای مثال، هیوبرت دریفوس در کتاب "در باب اینترنت" مینویسد درک ما از واقعیت، اشیا، افراد و توانایی ما در برقراری ارتباط مؤثر با آنها به شیوهای است که بدن ما به گونهای بی سر و صدا در پس زمینه عمل میکند. توانایی بدن ما در دست یابی به اشیا، فراهم آورنده درک ما از واقعیت است، اینکه چرا روانشناسان به این گونه بحثها میپردازند، روشن است؛ زیرا معمولاً گمان می کنیم بسیاری از پیوندهای شخصی ما، با تماس چهره به چهره و مستقیم امکان پذیر باشد. در اینترنت بسیار آسان است که افراد را با خلق شخصیتهای کاملاً تخیلی و هویتهای گمنام فریب داد؛ کاری که امکان آن در واقعیت، بسیار مشکلتر است، بنابراین، روابط اینترنتی در مقایسه با روابط واقعی و همراه با حضور جسمانی، روابطی ضعیف و در عین حال، پیچیده است. درباره : مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ... , اینترنت , بازدید : 246 [ 1392/04/24 ] [ 1392/04/24 ] [ هومن آذریان ]
کرات و همکارانش درمباحث روان شناسی اینترنت به این نتیجه دست یافتند که استفاده فزاینده از اینترنت با کاهش ارتباط خانوادگی و شرکت در محافل اجتماعی محلی همراه است. افزون بر این، شرکت کنندگان در این پژوهش، به انزوای اجتماعی و افسردگی دچار شده بودند.
در یادداشتهای پیشین به بررسی برخی نظریات مطرح در حوزه روانشناسی اینترنت پرداختیم از جمله اینکه اينترنت یک فضاى اجتماعى و شناختى است و استفاده از اطلاعات در این فضا، به فعالسازى روابط اجتماعى كمك مىكند.
فرايندهای ارتباطی درون فضايى خاص یعنی فضاى مجازى رخ مىدهد كه ويژگىهاى ساختارى و فرايندى ارتباط را گستردهتر مىكند. اینترنت در میان همه گروه های اجتماعی اعم از زن و مرد، پیر و جوان، بی سواد و باسواد از جذابیت خاصی برخوردار است، گسترش اینترنت، مانند هر نوآوری دیگری به ایجاد دگرگونی هایی در جنبه های مختلف زندگی انجامیده و استفاده از آن، امری اجتناب ناپذیر شده است. هیوبرت دریفوس از نظریه پردازان روان شناسی فضای مجازی در کتابش به نام "در باب اینترنت" استدلال میکند: "درک ما از واقعیت چیزها و افراد و توانایی ما در ارتباط مؤثر با آنها به شیوه ای که بدن ما به نحوی بی سر و صدا در پس زمینه عمل میکند، ارتباط دارد. توانایی بدن ما در دستیابی به چیزها، فراهم آورنده درک ما از واقعیت کاری است که انجام می دهیم و آماده ایم که انجام دهیم... همه این امور را بدن ما آن قدر بی دردسر، فراگیر و موفق انجام میدهد که ما ندرتاً متوجه آن می شویم. به همین علت است که به سادگی بدین نتیجه گیری می رسیم که در فضای سیبرنتیکی می توانیم بدون حضور جسمی، ارتباط برقرار کنیم و در واقع، به همین علت است که امکان ارتباطی کامل از این نوع در فضای مجازی اینترنت ناممکن است". در ارتباط هایمان از راه اینترنت، بر جنبه هایی از شخصیت مان که به دیگران عرضه می کنیم، نظارت بیشتری را نسبت به ارتباط های روزمره خود اعمال می نماییم. به همین دلیل، در یک رابطه اینترنتی نگرانی بیشتری در مورد فریبکاری وجود دارد. بسیاری از روان شناسان این نگرانی را داشته اند که آسانی ارتباط های اینترنتی، چه بسا افراد را وا دارد تا زمان بیشتری را به تنهایی بگذرانند؛ به صورت آن لاین با غریبه ها صحبت کنند و ارتباط سطحی برقرار سازند و این کارها را به قیمت از دست دادن گفت وگوهای رو در رو و ارتباط های فامیلی و دوستانه انجام دهند. کرات و همکارانش درمباحث روان شناسی اینترنت به این نتیجه دست یافتند که استفاده فزاینده از اینترنت با کاهش ارتباط خانوادگی و شرکت در محافل اجتماعی محلی همراه است. افزون بر این، شرکت کنندگان در این پژوهش، به انزوای اجتماعی و افسردگی دچار شده بودند. تحقیقات کرات و همکاران که در سال ۱۹۹۸ به مدت دو سال برروی خانواده ها انجام شد، نمونه خوبی از تلاش های این اندیشمندان است. تحقیقات آنها تحت عنوان تاثیر استفاده از اینترنت در روابط خانوادگی بود، در این تحقیقات آنها به خانوادههایی که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، کامپیوتر و آموزش استفاده از آن را ارائه کردند. بعد از طی دو سال با افزایش استفاده از اینترنت در خانواده ها، محققان با کاهش روابط خانوادگی و نیز کاهش حضور اجتماعی این جمع مواجه شدند. به علاوه شرکت کنندگان در این تحقیق به انزوا و افسردگی روزافزون دچار شده بودند، این افزایش انزوا و کاهش حضور اجتماعی به خصوص در نوجوانان به وضوح دیده میشد. انزوای اجتماعی در فضای وب بیشتر به جهت ماهیت خاص تعامل در این فضاست، تعاملی که در آن از امکان ارتباط صمیمی و راستین خودداری شده است و فرد همه ابعاد ارتباط را باید درون رایانه شخصی خود متبلور ببیند. اعتياد به اينترنت همچنین ميتواند علايم افسردگي نوجوانان را مخفي كند و تشخيص اين اختلال رواني را در اين گروه سني به تعويق بياندازد. محققان ميگويند اگر وقتي نوجوان خود را براي خوردن شام صدا ميزنيد ساعتها طول ميكشد تا رايانه خود را خاموش كند و به شما بپيوندد بايد بدانيد كه فرزند شما افسرده است. درباره : مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ... , اینترنت , بازدید : 186 [ 1392/04/24 ] [ 1392/04/24 ] [ هومن آذریان ]
دكتر الكوپر نخستين كسي بود كه مفهوم موتور (AAA) را براي اينترنت به كار برد، او بر اين عقيده است كه منحصر به فرد بودن اينترنت به اين دليل است كه اينترنت ميتواند در دسترس همگان قرار داشته باشد (Accessible)، همگان توانايي پرداخت بهاي آن را دارند (Affordable) و نيز اين كه كاربران آن ميتوانند ناشناس بمانند (Anonymous).
در یادداشت های پیشین به برخی زیر شاخه های مبحث روان شناسی اینترنت اشاره ای گذرا داشتیم، گفتیم که روان شناسی اینترنت، به فرایندهای ارتباطی، رفتار و حالتهای روانی افراد در هنگام استفاده از اینترنت میپردازد.
همچنین ارزیابی ویژگیهای رفتاری و روانی، یکی از عوامل تأثیرگذار در پیدایش روانشناسی اینترنت بوده است. سپس به شرح برخی نظریات در این حوزه پرداخته شد؛ نظریات دریفوس، کرات، ریوا، گوردون گراهام و... از جمله نظریاتی بودند که به طور اجمال مورد بررسی قرار گرفتند. در این مقال به بررسی آخرین مبحث مورد نظر در حیطه روان شناسی اینترنت یعنی هرزه نگاری و بی بند و باری های اخلاقی می پردازیم. نظریه آنارشی اخلاقی گوردون گراهام شاید مقدمه خوبی برای مبحث مورد نظر باشد، گفته شد که گراهام معتقد است که اینترنت بیشتر آنارشی اخلاقی را در جوامع رواج داده است تا آنارشی سیاسی. به اعتقاد گراهام، انتشار يافتن گستردهتر تمايلات آزاد شده، بدون تأثيرات پالايندهاي كه به طور طبيعي بر آنها لگام ميزند و آنها را محدود ميكند، موجبات این آنارشی اخلاقی را فراهم آورده است. پایگاه های اینترنت، صحنه های جنسی را در عریان ترین، صریح ترین و غیراخلاقی ترین وجه ممکن به نمایش می گذارند. در گذشته، برای دست یابی به مجله های هرزه نگاری، افراد می بایست به مکان های ناسالم و نکبت بار مراجعه می کردند، ولی امروزه با وجود اینترنت، دست رسی به این موارد بسیار آسان شده است و هر ساله بر حجم این گونه هرزه نگاری ها افزوده می شود. دكتر الكوپر نخستين كسي بود كه مفهوم موتور (AAA) را براي اينترنت به كار برد، او بر اين عقيده است كه منحصر به فرد بودن اينترنت به اين دليل است كه اينترنت ميتواند در دسترس همگان قرار داشته باشد (Accessible)، همگان توانايي پرداخت بهاي آن را دارند (Affordable) و نيز اين كه كاربران آن ميتوانند ناشناس بمانند (Anonymous). "مارک لاسر" یکی از رهایی یافتگان چنگال اعتیاد به سکس و نیز مؤسس و مدیر اجرایی اتحادیه مسیحی بازپروری معتادان به سکس میباشد، لاسر معتقد است که در حال حاضر، اینترنت به واسطه داشتن این سه ویژگی فوق، مهمترین منبع اشاعه هرزهنگاری است. به اعتقاد لاسر این امکان وجود دارد که کودکان به واسطه دیدن مطالب و تصاویر مستهجن،رفتار سکسی ازخود بروز دهند و یا اینکه توسط مفسدان اینترنتی مورد اغفال واقع شوند. وی معتقد است که در مورد بزرگسالان نیز هرزهنگاری اینترنتی میتواند منجر به بروز رفتارهای جنسی نامعقول و یا گاهی اعتیاد جنسی شود. "استیوكاواناخ" متخصص بهداشت روان، در كتاب خود تحت عنوان"در فضای اینترنتی از فرزندتان خود مراقبت به عمل آورید" می نویسد: مطالعات متعددی ثابت می كند كه مشاهده مطالب هرزه نگاری می تواند كودك را به انجام اعمال جنسی علیه سایر كودكان وا دارد. بدیهی است كه مشاهده ی رفتار منحط جنسی در اینترنت، می تواند منجر به انحراف جنسی كودك شود كه به نوبه خود، سلیقه های جنسی وی را شكل می دهد و درسنین بزرگسالی وی نیز نمود خواهد داشت. به گفته لاسر منبع شماره یك هرزه نگاری،به لحاظ نسبت فراگیری و شیوع،اینترنت است، در گذشته، فقط مردان به سایت های منحصراً سكسی مراجعه می كردند، اما متأسفانه در حال حاضرشاهد آن هستیم كه شمار زنانی كه معتاد به انواع هرزه نگاری، مخصوصاً اینترنت هستند، روز به روز در حال افزایش است و پیامدهای هرزه نگاری اینترنتی می تواند فوق العاده مصیبت بار باشد. در این فضای منحصر به فرد به وجود آمده، در درجه اول فرد و خانواده با خطر جدی مواجه می شود، تهدید بنیان های اخلاقی جوامع در چنین فضایی اشکال جدیدی به خود گرفته است. بنیان های محکم آموزه های دینی فرد در مواجهه با این گونه تهدیدات منبع درجه اول برای مقابله است. تربیت نسل در حال حاضر باید با مدنظر قرار دادن این تهدیدات نوین صورت گیرد، خانواده و مدرسه به عنوان دو منبع جامعه پذیری فرد در سنین کودکی وظیفه خطیری در این زمینه بر گردن دارند و هر گونه سهل انگاری در رابطه با این امور، تاثیرات مخرب جبران ناپذیری بر جای خواهد گذاشت. درباره : مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ... , اینترنت , بازدید : 227 [ 1392/04/24 ] [ 1392/04/24 ] [ هومن آذریان ]
|
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |