فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شهیدان
در فروردین ماه سال 1337 نوزادى در شهرستان قم چشم به آسمان زیباى زندگى گشود و پدر و مادر نام او را محمدجواد نهادند و او در سایه پر مهر خانواده، پرورش یافت. در 5 سالگى پاى به مكتب نهاد و قلبش با نغمههاى آسمانى قرآن آشنا شد و در سن 7 سالگى به مدرسه رفت. محمدجواد دستان كوچكش را به پدر مىسپرد و همراه او در مجالس اسلامى و نماز جماعتها شركت میكرد. او از همان سنین، چهره ملكوتى علما از جمله امام خمینى (ره) را زیارت كرد و الفت قلبى با آنان پیدا كرد. فقر مالى جواد را وادار كرد كه پس از اتمام تحصیلات ابتدایى، وارد محیط كار شود و دوره راهنمایى را در كلاسهاى شبانه به پایان برساند. چندى بعد، جواد با اصرار دوستان در بخش درجهدارى ارتش استخدام شد؛ اما جو ناسالم آنجا مجال ماندن را از او گرفت؛ لذا پس از كسب تجربه نظامى و گذشت 20 ماه، استعفا داد و دوباره در بازار، به كار پرداخت. اطلاعات و بینش سیاسى و دینى او، دلآذر را بر آن داشت تا جزو كارآمدترین و مبارزترین جوانان قم در مبارزه علیه طاغوت شود و بارها مأموران در صدد تعقیب و دستگیرى او برآمدند. پس از آنكه حضرت امام (س) كرد مراجعت به ایران باز گردد، به عضویت كمیته استقبال از امام (ره) درآمد و سپس به عنوان یكى از اعضاى گروه محافظ، از ماشین امام حفاظت مىكرد. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى، به عضویت كمیته انقلاب اسلامى درآمد و در دستگیرى عوامل طاغوت و قاچاقچیان مواد مخدر، تلاش زیادى كرد. دلآذر در آذرماه سال 1358 به لبنان سفر كرد. پس از بازگشت، لباس سبز سپاه را بر تن كرد و بعد از گذراندن دوره آموزش كوتاه مدت، عازم جبهههاى جنگ شد. محمدجواد سالهاى حضور خود در جبهه را با مسؤولیتهاى گوناگون از جمله فرماندهى "محور" و "عملیات" طى كرد و در عملیاتهاى گوناگون از جمله :"بدر، محرم و والفجر چهار" چندین بار مجروح شد. فرمانده عملیات لشكر 17 علىبنابیطالب (علیه السلام) 1364/12/13چنان شجاع و بىباك مىنمود كه دلآذر شجاع لشگر لقب گرفت و سرانجام در عملیات والفجر هشت جرعهنوش بارگاه حضرت حق شد. درباره : ايثارگران , مشاهیر , بازدید : 299 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شهیدان
محمدرضا در سال 1343 در خانهاى محقر اما با صفا، از نور الهى و ایمان، در شهر دارالعباده یزد دیده به جهان گشود. در كودكى آواى دلنشین قرآن با وجودش عجین شد، و او را پرورش تا این كه زمان تحصیل علم فرا رسید. به مدد انس با قرآن آموزههاى اجتماعى و مبارزاتى را فرار گرفت. همگام با تحصیل، در جلسات مذهبى و انقلابى شركت كرد. در دوران دبیرستان با حضور در راهپیمایىها و تظاهرات، به پخش اعلامیههاى حضرت امام (س) و آیت الله صدوقى همت گماشت. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى با كمك جمعى از یاران، پایگاه مقاومت بسیج محله را پایهگذارى كرده، خود به صف خداجویان بسیجى پیوست. در تاریخ 1359/4/20 به كردستان رفت، كه آن روزها مركز اغتشاشات و تمركز ضدانقلابیون شده بود. پس از چند ماه مبارزه شبانهروزى، دوباره به زادگاهش بازگشت، در آذرماه همان سال، همزمان با عاشوراى حسینى، به جبهههاى گیلانغرب اعزام شد و با شركت در عملیات مطلعالفجر، از ناحیه پشت و سینه مجروح گردید. وى پس از مداوا، دل دریایىاش هنوز با دریادلان بود و باز راهى دیار نور شد و به عنوان فرمانده گروهان به هدایت نیروهاى سپاه اسلام پرداخت. در این زمان باز هم از تلاش و تحصیل علم بازنایستاد و در امتحان ورودى دانشگاه در رشته مهندسى صنایع دانشگاه صنعتى شریف پذیرفته شد. اما دل بىتابش قرار ماندن نداشت و تكلیف الهى موجب شد تحصیل را رها كرده و به جبهه، جایى كه فقط در آن جا احساس راحتى مىكرد، بازگردد. محمدرضا با شركت در عملیاتهاى متعدد، از ناحیه پا و دو دست مجروح شد و در این مدت، بار دیگر به سنگر علم شتافت و به دانشگاه رفت. یكسال به تحصیل پرداخت. حال و هواى جبهه و جاذبههاى معنوى آن، باعث شد كه براى چندین بار در صف شاگردان مدرسه عشق قرار گیرد و به عنوان فرمانده گردان امام على (علیه السلام) در جبهه خدمت كند. محمدرضا جهاد اصغر را وابسته به جهاد اكبر مىدانست و نسبت به مسائل دینى و تهذیب فكرى و روحى خود، توجه شایانى داشت و در راه پر فراز و نشیب عشق، ثابتقدم بود و رهروى نبود كه گهى تند و گهى خسته رود. آهسته در میدانهاى جنگ به پیش مىرفت و در سنگر مبارزه با دشمن بیرونى، به جنگ مداوم با نیروهاى اهریمنى داخل مىپرداخت. محمدرضا در آخرین مأموریتش در عملیات والفجر هشت و تصرف جزیره امالرصاص، به همراه معاونش، برات وصال را به دست آورد و این گونه بود كه عابدى عاشق، به مقام "ارجعى الى ربك" رسید. درباره : ايثارگران , مشاهیر , بازدید : 259 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شهیدان
سال 1341 در دشت آزادگان (سوسنگرد) به دنیا آمد. تولدش موجى از سرور و شادمانى در خانواده به وجود آورد. او در دامان پدر و مادرى مومن و متدین رشد و نمو كرد. او دوران شیرین كودكى و نوجوانىاش را در زادگاهش گذراند. نوجوانى فوقالعاده منضبط و مهربان و به شدت دوستدار مومنین و اهل تقوا بود. او ظلم و ستم رژیم شاهى را لمس و به انواع مختلف، انزجار خود را از رژیم ابراز میكرد. تا اینكه با پیروزى انقلاب اسلامى، طعم شیرین ایامالله دهه فجر را چشید. كاظم شاهد حمله خونین و ناجوانمردانه ارتش عراق به خاك كشورمان بود. او دید ارتشى كه مدعى دفاع از خلق عرب است، چه سان ظالمانه و بىرحمانه و در اوج قساوت، كودك، نوجوان، پیر و جوان را به خاك و خون میكشد. او شاهد بود كه چگونه سوسنگرد، بستان، هویزه، خرمشهر، آبادان در زیر شلاقهاى دشمن گلگون شدند این تجارب و ناملایمات، از او انسانى صبور و با تجربه ساخت. او با تمام توان، به دفاع از ارزشهاى انقلاب اسلامى و پیروى از خط سرخ ولایت فقیه پرداخت. در آن مقطع، به جمع مدافعان انقلاب پیوست و به دفاع خود در جبهههاى جنوب تداوم بخشید، و سرانجام آن جوان رعنا و فرمانده گردان آموزشى تیپ 62 خیبر در منطقه عملیاتى والفجر هشت در غروب 1366/2/18 به آرزوى دیرین خود رسید و شهد شهادت را چشید؛ همان كه تمام فكر و ذكرش بود. درباره : ايثارگران , مشاهیر , بازدید : 390 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع :
مسلم لک زایی 31 شهريور 1364 در خانواده اي متدين و پيرو ولايت و رهبری فرزندي به دنيا آمد كه پدر به سبب ارادت به اصحاب امامت نام مسلم را بر او نهاد. به همين سبب از همان اوان كودكي به آموزه هاي فرهنگ انقـــلاب و تربيت اسلامي گوش جان سپرد و باليدن گرفت. مسلم تحصيلات ابتدايي را در دبستان شهيد حسيني و دوران راهنمايي را در مدرسه شهيد باهنر به پايان برد. علاقـه وافر او به معارف الهي موجب شد تا در پرتو معرفت به آل الله قـرار گيرد و وارد حوزه علميه امام صادق عليه السلام (مرحوم آيت الله شريفي) زابل شود و پس از شش سال شاگردي و خوشه چيني از مكتب علوي به سال 1384 پس از گذراندن سطوح مقدماتي رهسپار حوزه علميه قم گرديد تا استمرار تلمذ در سطوح عالي را نصب العين قرار دهد و در جوار بارگاه كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) از خرمن معارف اهل بيت علوي زادراه انديشه و علم بردارد. هنوز دوره راهنمايي را به اتمام نرسانده بود كه روح مردم گرا و تربيت خـدامحور و آموزه هاي شريعت، مسلم را به مشاركت در فعاليت هاي اجتماعي فراخواند. از اين رو عضويت در بسيج را چراغ راه كرده و پا به عرصه حياتي دگرگونه نهاد و با شركت در اردوها و دوره هاي مختلف آموزشی، آرزوي «قو علي خدمتك جوارحي» را مصداق بخشيد. فعاليت هاي مداوم مسلم در عرصه بسيج با ورود به حوزه علميه و شناخت ضرورت پاسداري از كيان اسلامي، ابعاد وسيع تري پيدا كرد كه با عضويت در شوراي پايگاه مقاومت امام خميني حوزه علميه امام صادق عليه السلام و تشكيل حوزه مقاومت بسيج طلاب با عنوان شهيد مدرس سيستان و قبول مسؤوليت شعبه آموزش حوزه مقاومت اهتمام خداپسندانه و شایسته اي از خود بروز داد. مسلم با بهره وري از ذوق سرشار، روحيه مردم گرا، نشاط اجتماعي، توان علمي و بينش اعتقادي، مصداق والاي «اشداء علي الكفار رحماء بينهم» به شمار مي آمد و خدمت به فرهنگ عاشورا و عاشقان اهل بيت را برخود فرض مي دانست. او دريافته بود كه كمك به همنوع و پاسداشت مباني اعتقادي، لازمه استمرار حاكميت ولايت بر سرزمين دل هاي شوريدگان انقلاب اسلامي است. لذا تحقق اين اهداف الهي را در ارتقای بينش و بالندگي انديشه علمي متصور مي دانست. بدين منظور با ثبت نام در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) تحصيل در دوره هاي تخصصي را منظرگاه فرداي خويش قرار داده بود اما فاجعه جانگداز شهادتگاه تاسوكي سيستان او را به سمت جايگاه رفيق اعلي و حضرت ذوالجلال مطلق، كه هدف غايي انسان هاي كمال جوست، هدايت كرد. حماسه مقاومت و پايـداري وي در برابر گروهي جاهل و مزدور صهيونيزم و استكبار بين الملل، كه در تاريكي شب به كمين روشناي ايمان نشسته بودند، حکایت از شایستگی و شهامت او دارد. درباره : ايثارگران , مشاهیر , بازدید : 283 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
ملیت : ایرانی - قرن : 14
درباره : ايثارگران , مشاهیر , بازدید : 293 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع :
شهید نعمت الله پیغان سال 1354 در زابل دیده به جهان گشود. او را نعمت الله نام نهادند چون که نعمت خدا به خاندان پیغان بود. این افتخار برای نعمت الله پیغان بس که خداوند او را در دامن مادری مومنه آفرید. نعمت الله دست پرورده خانواده ای است که همه هم و غم خود را تربیت فرزندان خود قرار دادند. فرزند خانواده پیغان بودن مسئولیت بزرگی بود که نعمت الله به آن آگاه بود. او همه سختی ها و رنج های پدر و مادر را دیده بود و می دانست که از او چه می خواهند دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند اما درس و مدرسه و کتابهای معمولی او را ارضاء نمی کرد به حوزه علمیه امام صادق (علیه السلام) زابل وارد شد. چشمه گوارای علوم نبوی و علوی عطش نعمت الله را بیشتر کرد او از دریای علوم اهل بیت هر چه می نوشید تشنه تر می شد نعمت الله برای رفع این عطش معنوی راهی بارگاه رضوی شد. مدت 8سال از بحر علوم نبوی توشه بر گرفت وقتی کارشناسی علوم قرآن و حدیث را از دانشگاه رضوی گرفت خیلی ها او را به کار تشویق می کردند ولی او در لایتناهی این مسیر نوری یافته بود که کار و زندگی معمولی او را به آن سرانجام نمی برد نعمت الله در کنار آموختن علوم به تهذیب نفس و کسب معارف اخلاقی و فضایل معنوی روی آورد عشق و عطش زایدالوصف، او را به بارگاه کریمه اهل بیت(ع) نیز کشاند نعمت الله با عزم تحصیل در سطح خارج فقه و اصول و کسب فیض از محضر علمای اسلام وارد حوزه علمیه قم شد سال1382 در مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث پذیرفته شد. حالا نعمت الله پیغان روحانی وارسته ای بود که می بایست آموزه های مکتب اهل بیت را به دیگران نیز می آموخت کوی به کوی و شهر به شهر طی مسیر کرد و همچون چراغی بر افروخته اقصی نقاط کشور را به انوار تابناک قرآن و حدیث نورانی نمود نعمت الله پیغان در آخرین ماموریت تبلیغی به منطقه سیستان زادگاه خود در شامگاه 84/12/25 هدف کینه دشمنان واقعی اسلام قرار گرفت و مزد سالها تبعید و تلمذ در محضر قرآن و اسلام را با نوشیدن شهد شیرین شهادت گرفت گلستان شهدای ادیمی بر شهید نعمت الله پیغان آغوش گشود و او را بر سفره ارتزاق عندالرب میهمان دوستان شهیدش کرد. درباره : ايثارگران , مشاهیر , بازدید : 228 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع :
شهید بزرگوار حاج بهرام گل آور در اولین روز سرد فصل زمستان ، سال۱۳۳۷ در شهرستان ساحلی بندر انزلی از خانواده ای مسلمان و متدین و از مادری مومنه به دنیا آمد . او از کودکی بهمراه مادر مکرمه اش با حضور درپای منبرها و مجلس مذهبی و عزای حسینی مشتاقانه شرکت می کرد و بدینسان درس عشق و آزادگی را از مکتب غنی اسلام ، انسان ساز و راه سرخ حسینی بدرستی آموخت و آنرا هدف و سرلوحه زندگیش قرار داد . او پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و راهنمایی ،دیگر تحمل نیاورد زیرا علاقه وافری به کسب تحصیل علوم دینی و حوزوی داشت ، لذا به شهر مشهد مقدس هجرت نمود و در جوار بارگاه ملکوتی حضرت ثامن الحجج ( ع ) در مدرسه علمیه آیت الله میلانی و در محضر اساتید محترم حوزه به مدت ۳ سال دروس حوزوی تلمذ نمود . بهرام از همان زمان به مسائل سیاسی روز و بیداد حکومت منهوس پهلوی و تفکرات حضرت امام خمینی آشنا و علاقمند گردید .سپس برای نیل به اهداف مقدس خویش راهی شهر خون و قیام ( قم ) شد . و در جوار بارگاه ملکوتی و معنوی حضرت معصوم (س) و در مدرسه دارالشفاء از محضر اساتید مجرب حوزه علوم دینی اندوخته های زیادی آموخت و به کمال معرفت و شناخت و عرفان دست یافت . علاقه وافر، ایشان به مطالعات مذهبی و علمی و سیاسی سبب شد تا با شروع حرکت انقلابی قائد عظیم الشان حضرت امام خمینی ، برای ادای دین و تکلیف و انسجام و سامان بخشیدن به تظاهرات و قیام مردمی راهی شهر و دیار خود بندر انزلی شد. او از عناصر اصلی تظاهرات و راه پیمائی ها برای رسوایی حکومت طاغوت و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن فعالیت و تلاش فراوان نمود و در این راه به طبع رنج زیادی را متحمل شد. حاج بهرام پس از نصرت و پیروزی حکومت اسلامی ، مسئولیت فرهنگی جهاد سازندگی و مسئولیت مرکز هلال احمر بندر انزلی را بر عهده گرفت . ایشان همچنین از اعضای اصلی هیئت عاشقان ثارالله سپاه پاسداران و مدرس کلاسهای عقیدتی و سیاسی و احکام و معارف اسلامی بود . علاوه بر آن مدیریت حج تمتع را نیز بر عهده داشت و چون از خلاقیت و ذوق هنری فوق العاده ای برخوردار بود از جمله طراحان نمایشگاههای دوران انقلاب و جنگ تحمیلی بشمار می رفت . شهید بزرگوار حاج بهرام گل آور، این سرباز خستگی ناپذیر اسلام از لحظات پر ثمر عمر خویش به بهترین نحو ممکن در راه رضایت حضرت باریتعالی کوشید و در مصاف با دشمنان داخلی و خارجی خصم دون نبرد نمود و هر کجا که اسلام را، در معرض خطر دید عاشقانه شتافت و جا و مکان ، برای مبارزه و نبرد با کفر برایش معنا و مفهوم نداشت ، لذا طی مراحلی ماموریتهای به لبنان و فلسطین و افغانستان به او محول شد و چون از لیاقت و شایستگی خاصی بر خودار بود توانست از عهده ماًموریت محوله به نحوه عالی برآید . شهید بزرگوار حاج بهرام گل آور، بسان گل چهره ای زیبا و بشاش و ملیح داشت که لبخندی بر زیبای و شادابی و ملاحت آن می افزود و حکایت از روح آرام و مطمئن و ایمان او می نمود ، و در کنار او بودن به انسان لذت و آرامش می داد .حاج بهرام در سالهای دفاع مقدس به لحاظ رسالتی که بر دوش گرفته بود به نبرد با دشمنان بعثی کافر در جبهه های دفاع مقدس شجاعانه و با عزمی راسخ مبارزه و نبرد نمود . شهید گل آور ، در سالهای دفاع مقدس بنا به وظیفه ای که در خود احساس می کرد بارها راهی جبهه های نبرد با کفار بعثی عازم مناطق جنگی شد و شجاعانه طی ۲۳ ماه از عمر پر برکتش را در نبرد و مبارزه با دشمن خصم دون بسر برد . سرانجام پس از ۳۰ سال هجران و درد فراق از معبود خویش در حالیکه فرماندهی گردان ۱۴ صاحب الزمان ( عج ) ، در رسته مهندسی رزمی جهاد سازندگی را بر عهده داشت در مورخه ۴/۴/۱۳۶۷ در جزیره مجنون بر اثر بمباران شیمیایی دشمن ، دعوت حق را لبیک گفت و به وصال معشوق نائل آمد و با عرشیان هم نوا شد . درباره : ايثارگران , مشاهیر , بازدید : 266 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع :
با اولین سلام بلورهای سبز بهاری در فروردین سال ۱۳۴۰ از دامن پاک مادری مسلمان پای به عرصه ی وجود نهاد، که او را حسن نامیدند. حسن در محیط خانواده ای مسلمان ازهوای همیشه تازه دین اسلام استشمام می نمود. دوران کودکی و تحصیل دبستان را در کلویر و دبیرستان را در شهر انزلی گذراند، اودرمیان مردمی دردمند ومستضعف و صادق زندگی می نمود. وی در دوران نوجوانی با اجتماعات مذهبی آشنایی داشت و در انجمن ها و جلسات فرهنگی و قرآنی که در ایام ظلم و خفقان در مسجد ولی عصر انجام می شد شرکت می کرد. حسن پس ازپایان دوران دبیرستان در سال۱۳۵۸ موفق به اخذ دیپلم شد. حسن از جمله نوجوانانی بود که مسائل را تا اعماق وجود درک می کرد. زمانی که فریادهای انقلابی ازگوشه و کنار مملکت بر خاسته بود در کلویر حسن از اولین کسانی بود که به این فریادها پاسخ می داد و به گوش تک تک دوستان و آشنایان می رساند. تشویقشان می نمود تا در مسیر انقلاب گام بردارند. او براستی عاشق بود و نمی توانست آرام بنشیند، دربحران انقلاب (زمانی که درسپاه پاسداران بود) حسن به فکر مستمندان و زحمتکشان بود و تا آنجا در توان داشت کمک می نمود. او برای خانواده های بی بضاعت مانند یک سرپرست بود و همواره بچه های یتیم دور و برش بودند. حسن یتیمان رایاور بود. اگر می توانست به هر شکلی رزق و غذا تهیه می نمود و در غیر این صورت با محبت برایشان سخن می گفت و به آنان نوید می داد که مستضعفین از زیر یوغ ظلم رها خواهند شد و قدرتمند می شوند او اولین رسالت خویش را بعد از به ثمر رسیدن انقلاب در بنای ساختمانی به نام مجتمع اسلامی کلویر، جهت فعالیت های اسلامی تقویت و تداوم در نیمه ی شعبان ۵۸ تأسیس نمود و حدود یک سال در این مجتمع که اکنون به نام آن شهید است فعالیت نمود. حسن با انقلاب رشد می کرد و اندوخته های مذهبی بسیاری کسب نموده بود. لذا در سال ۱۳۵۹ گامی فراتر گذاشت و به عضویت سپاه پاسداران بندرانزلی در آمد که شب و روز مخلصانه در واحد روابط عمومی مشغول به کار بود. حسن نمونه ای از درد و رنج بود، حسن الگوی شرف و عاطفه و انسانیت بود. حسن غیور، مسئول، مومن و مشتاق شهادت بود. او با شروع جنگ تحمیلی بلافاصله داوطلب برای اعزام به جبهه ی جنگ گردید، تا این که در آبان ماه سال۱۳۶۰ ازطرف سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد اما قرعه به نامش در ایثار گاه بوکان و جنگ با مزدوران داخلی افتاد. آری یک ماه و اندی با عمال کثیف آمریکا دلیرانه می جنگید، تا که آن روز در سنگر ایمان و عقیده آن لحظه خوش دیدار حسن به وقوع پیوست، آنروز که با قوای شِرک و جهالت آگاهانه و شجاعانه و علی وار مبارزه می کرد. آن روز آخر گره محکمتر بر کوله بار میثاق خود نواخت و راهی شد. آن روز که چون مرغان عاشق پرگشود و عاشقانه بجایی که تعلق داشت پرواز کرد. حسن منتهای آرزویش این بود که بر دریای سرخ شهادت با شعارهای سرخ بپیوندد. او پیوسته اندیشه رویدن و شکفتن و شاخه شدن و جاری گشتن در وسعت عشق و ایمان به الله را داشت. حسن مجنون وار در صحرای علم و دانش به معبود خود، به مقصود خود، به زیبائی دیدار معشوق مشتاق بود. و آن روز سنگ فرش های بوکان شاهد جاری شدن قطره های خون حسن بود… شهید حسن طلوعی، طلوعی بود از وسعت صبح اسلام و غروبی شد در مسیر و راه اسلام، و چه زیبا طلوع کرد و چه پاک غروب و چه شگفت انگیز دوباره طلوع کرد. درباره : ايثارگران , مشاهیر , بازدید : 191 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع :
شهيد صادق اماني يکي از چهار دلاوري بود که دست به اقدام اعدام انقلابي حسنعلي منصور نخست وزير رژيم ستمشاهي به علت تصويب لايحه کاپيتولاسيون زد و محکوم به اعدام شد. شهيد محمد صادق اماني همداني در سال 1311 در تهران متولد شد. وي كه از كسبه بازار تهران بود. بنابر بر نقل حاج مهدي عراقي؛ «خودش يك مجتهد بود و قريب 6 هزار حديث از حفظ بود و مربي اخلاق بود، درس اخلاق داشت، بچه هاي زيادي از شاگردانش بودند كه روزهاي جمعه بخصوص به آنها درس اخلاق مي داد.» شهيد صادق اماني در گروه شيعيان فعاليت داشت و پس از آن با نظر حضرت امام(ره) به همراه جمعي از ياران اقدام به تاسيس موتلفه اسلامي كرد و پس از مدتي رهبري شاخه نظامي موتلفه را عهده دار شد و طراح عمليات بدر در اجراي حكم الهي درباره حسنعلي منصور بود. وي پس از واقعه كشته شدن منصور، تحت تعقيب قرار گرفت و پس از ده روز يعني روز يازدهم بهمن ماه 1343 در منزل ابوالقاسم رضوي فرد دستگير و به دنبال حكم دادگاه نظامي شاه به همراه همسنگران خود بخارايي، نيك نژاد، صفار هرندي در 1344/3/26به درجه رفيع شهادت نائل گرديد. وي نقش اساسي در رهبري موتلفه بر عهده داشت و در تربيت شاگرداني كوشيد كه از جمله ايشان شهيدان اندرزگو، بخارايي، نيك نژاد و صفار هرندي را مي توان نام برد. درباره : ايثارگران , مشاهیر , بازدید : 294 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع :
شهيد سيداسدالله لاجوردي در سال 1314 در يكي از محلات جنوب شهر تهران و در خانوادهاي متدين به دنيا آمد. حوادث شهريور سال 1320 و سپس حركت اسلامي آيتالله كاشاني در رهبري نهضت ملي شدن صنعت نفت و اقدامات نواب صفوي و فداييان اسلام در شكلگيري شخصيت سياسي اسدالله لاجوردي كه در آن روزها،دوران كودكي و نوجواني را سپري ميكرد، نقش بسزايي داشت. آشنايي شهيد لاجوردي با شهيد صادق اماني، باعث جذب وي به گروه شيعيان شد كه تشكلي سياسي و ديني به شمار ميرفت و در آن، اصل بر فرهنگ خودسازي و ديگرسازي بود. هنگامي كه كودتاي 28 مرداد باعث ايجاد يأس و نااميدي نسبت به مسايل سياسي در بين مردم شد،اين يأس تا حدودي بر اعضاي گروه شيعيان نيز تأثير گذاشت؛ لذا در فاصلهي ميان 28 مرداد 1332 تا سال 1341 و آغاز نهضت امام خميني (ره)، لاجوردي و ساير اعضاي گروه به خودسازي پرداختند. اين امر از آموختن مباني اسلامي و دروس حوزوي شروع شد و تا به سطح عالي رسيد. حضور علامهي شهيد مرتضي مطهري، در تهران،و ارائهي ديدگاههاي اصيل اسلامي بر شناخت عميق لاجوردي از اسلام افزود. با آغاز نهضت امام، شهيد لاجوردي در خدمت اين حركت اسلامي قرار گرفت و تا پايان عمر آن را ادامه داد. وي از آن دسته افرادي بود كه در اين مسير هرگز دچار انحراف و التقاط نگشت و تبليغات گروههاي مختلف سياسي او را به خود جلب نكرد. او اصول و معيارهاي اصيل اسلام فقاهتي و ولايتي را درك كرده بود و در اين مسير حركت ميكرد. تشكيل هيآتهاي مؤتلفهي اسلامي با هدايت امام (ره) باعث شد تا اقدامات ضد رژيم لاجوردي و هم فكرانش در مسير واحدي قرار بگيرد. تا سال 1343، مؤتلفهي اسلامي با برپايي تظاهرات گسترده در تهران و ساير شهرستانها، صدور اعلاميه و اطلاعيهها به مناسبت مختلف و برپايي مراسم بزرگداشت براي شهداي 15 خرداد و فيضيه، به فعاليتهاي خود عليه رژيم پهلوي ادامه داد. با تبعيد امام (ره) در 13 آبان 1343 و اقدامات حسنعلي منصور براي تصويب لايحهي سنگين كاپيتولاسيون، مؤتلفهي اسلامي، گروه جهاد مسلح خود را بسيج كرد تا با اجراي حكم الهي در مورد منصور، ضمن حذف اين چهرهي خائن و عامل تبعيد امام، به ساير مهرههاي رژيم نيز گوشزد كند كه اگر بر ضد اسلام حركت كنند، به سرنوشت بدي دچار خواهند شد. اعدام انقلابي منصور سبب دستگيري گستردهي اعضاي مؤتلفه شد. در اين ميان لاجوردي نيز پس از دستگيري زير شكنجههاي فراوان قرار گرفت، اما اعترافي نكرد و آزاد شد. بار ديگر در اسفند سال 1343 دستگير شد. اين بار نيز به رغم تحمل 57 روز انفرادي در قزل قلعه و 67 روز در زندان عشرتآباد، بدون آن كه اعترافي كند،به زندن عمومي قصر منتقل شد و سرانجام نيز در دادگاه نظامي به دو سال حبس محكوم گرديد. پس از آزادي و تا سال 1349، در ارتباط مستقيم با شهيد مطهري، به همكاري با گروههاي مخفي اسلامي مسلح و سياسي پرداخت. در اين سال و در جريان مسابقهي فوتبال بين دو تيم ايران و رژيم اشغالگر اسراييل، به دليل جرم ايجاد انفجار در مقابل شركت هواپيمايي اسراييل و حضور گسترده و مؤثر در تظاهرات مردمي دستگير شد. لاجوردي اين بار به شدت زير شكنجه قرار گرفت، به طوري كه كمرش شكست، زانوهايش صدمه خورد، مهرههاي گردنش دچار مشكل شد و بينايي چشمانش كاهش يافت. او اين صدمات را تا پايان عمر به عنوان يادگاري از دوران ستمشاهي به همراه داشت. شهيد لاجوردي در اين زمان به چهار سال زندان محكوم شد. نكتهي مهم دربارهي اين بخش از زندگي ايشان، مقاومت بسيار زيادي است كه در برابر آزار و اذيت مأموران رژيم نشان ميداد و اين استقامت به حدي بود كه همهي زندانيان او را به عنوان "مرد پولادين" ميشناختند. حكم محكوميت لاجوردي در تاريخ 30/1/1353 خاتمه يافت. اما از اين زمان زير نظر مستقيم مأموران ساواك قرار گرفت. يك سال بعد مجددا دستگير شد و به استناد دلايلي چون «كشف كتب مضره از منزل او» و «گزارش ساواك»، هم چنين «دو فقره محكوميت قبلي» به 18 سال زندان محكوم گرديد (2/9/1354) لاجوردي اين بار در زندان با افرادي رو به رو بود كه با ظاهر اسلامي، تفكرات ماركسيستي را مبناي كار خود قرار داده و زمزمهي تغيير ايدئولوژي سازمان مجاهدين خلق را مطرح ميكردند. رفتار ماركسيستها او نيز با شناخت كه نسبت به اسلام داشت،شروع به افشاگري دربارهي جريانات داخل زندان و تفكرات استقاطي منافقين نمود. محكوميت هجده سالهي لاجوردي پس از گذشت دو سال، با مطرح شدن فضاي باز سياسي و آزادي زندانيان به پايان رسيد او در تاريخ 27/5/56 از زندان آزاد شد و براي ادامهي مبارزه به همرزمان و همسنگران ديرينهي خود پيوست تا نقش فعال خود را در سازماندهي حركتهاي انقلابي دنبال كند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، لاجوردي به صلاحديد حضرت امام (ره) و شهيد دكتر بهشتي در مسند يكي از دشوارترين مسئوليتهاي نظام جمهوري اسلامي قرار گرفت و سمت دادستاني انقلاب را پذيرفت. اقدامات لاجوردي در اين دوران،كار طاقتفرسا و شبانهروزي او باعث شد منافقين كه قصد ايجاد انحراف در انقلاب را داشتند كاملا منفعل شوند و يا به قولي «چشم فتنه كور شود» اما چند سال بعد شرايط اقتضا ميكرد كه نظام جمهوري اسلامي خط مشي ديگري در مقابل معاندين خود در پيش گيرد. لذا لاجوردي مسند خود را به آقاي رازيني سپرد و بي آنكه هيچ ادعا يا چشمداشتي داشته باشد. مغازه خود در بازار تهران بازگشت. با اين حال ديري نپاييد كه بار ديگر عهدهدار مسئوليت ديگري شد. لاجوردي اين بار در مسند رياست سازمان زندانهاي كشور ظاهر گرديد. در اين زمان، او علاوه بر خدمات فراواني كه در عرصهي مديريت، سازماندهي، ساماندهي و بهبود وضعيت سازمان زندانها و اقدامات تأميني، تربيتي كشور انجام داد،باعث شد بسياري از فريبخوردگان خط نفاق و آنان كه داراي خميري پاك بودند،به دامان اسلام بازگشتند. لاجوردي در سال 1376 مسئوليت خود را در سازمان زندانها به پايان برد. آن گاه بار ديگر زندگي روزمرهي خود را از سر گرفت و تا اول شهريور سال 1377 كه توسط اعضاي سازمان منافقين در بازار تهران به شهادت رسيد جز يك منزل ساده و دوچرخهاي كه تنها مركب او محسوب ميشد هيچ ملكي نداشت. درباره : ايثارگران , مشاهیر , بازدید : 288 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
|
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |