فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

توکل به خدا,حدیث درباره توکل به خدا,حدیث

 

احادیثی درباره توکل به خدا
امام على عليه السلام :
 اَلتَّوَكُلُّ عَلَى اللّه نَجاةً مِنْ كُلِّ سوءٍ وَحِرْزٌ مِنْ كُلِّ عَدُوٍّ؛
 توكل بر خداوند، مايه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است.
بحارالأنوار، ج78، ص79، ح56

---------------------------------------
امام على عليه السلام :
مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأَْسْبابِ؛
هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد.
غررالحكم، ج5، ص425، ح9028

---------------------------------------
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللّه كَفاهُ مَؤنَتَهُ وَرِزْقَهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ؛
هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت مى كند و از جايى كه گمان نمى برد به او روزى مى دهد.
كنزالعمال، ج3، ص103، ح5693

---------------------------------------
 قال الصادق علیه السلام :
إِنَّ الغِنى وَالْعِزَّ يَجولانِ فَإِذا ظَفِرا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَنا؛
بى نيازى و عزّت به هر طرف مى گردند و چون به جايگاه توكل دست يافتند در آنجا قرار مى گيرند.
كافى، ج2، ص65، ح3

---------------------------------------
قال الباقر علیه السلام :
مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللّه لايُغْلَبُ وَمَنِ اعْتَصَمَ بِاللّه لايُهْزَمُ؛
هر كس به خدا توكل كند، مغلوب نشود و هر كس به خدا توسل جويد، شكست نخورد.
جامع الأخبار، ص 322

---------------------------------------
 قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
اَلتَّوَكُّلُ بَعْدَ الْكَيْسِ مَؤْعِظَةٌ؛
توكّل كردن (به خدا) بعد از به كار بردن عقل، خود موعظه است.
كنزالعمال، ج3، ص103، ح5696

---------------------------------------
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
اَلطِّيَرَةُ شِرْكُ وَمامِنّا إِلاّ وَلكِنَّ اللّه يُذْهِبُهُ بِالتَّوَكُّلِ؛
فال بد زدن شرك است و هيچ كس ازما نيست مگر اين كه به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، اما خداوند با توكل به او آن را از بين مى برد.
سنن ابن ماجه، ج2، ص1170، ح3538

---------------------------------------
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
رَأى رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله قَوْما لا يَزْرَعونَ قالَ: ما أَنْتُمْ؟ قالوُا: نَحْنُ الْمُتَوَكِّلونَ، قالَ: لا، بَلْ أَنْتُمْ المُتَّكِلونَ؛
رسول اكرم صلى الله عليه و آله گروهى را كه كشت و كار نمى كردند، ديدند و فرمودند: شما چه كاره ايد؟ عرض كردند ما توكل كنندگانيم. فرمودند: نه، شما سر باريد.
مستدرك الوسائل، ج11، ص217، ح12789

---------------------------------------
قال الكاظم علیه السلام :
لَمّا سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعالى: (وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّه فَهُوَ حَسْبُهُ) ـ : اَلتَّوَكُّلُ عَلَى اللّه دَرَجاتٌ، مِنْها أَنْ تَتَوَكَّلَ عَلَى اللّه فى اُمورِكَ كُلِّها فَما فَعَلَ بِكَ كُنْتَ عَنْهُ راضيا تَعْلَمُ اءَنَّهُ لايَألوكَ خَيْرا وَفَضْلاً وَتَعْلَمُ أَنَّ الْحُكْمَ فى ذلِكَ لَهُ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّه بِتَفويضِ ذلِكَ إِلَيْهِ وَثِقْ بِهِ فيها وَفى غَيْرِها؛
در پاسخ به سؤال از آيه «و هر كس به خدا توكل كند او براى وى بس است» توكل كردن بر خدا درجاتى دارد: يكى از آنها اين است كه در تمام كارهايت به خدا توكل كنى و هر چه با تو كرد از او خشنود باشى و بدانى كه او نسبت به تو از هيچ خير و تفضّلى كوتاهى نمى كند و بدانى كه در اين باره حكم، حكم اوست، پس با واگذارى كارهايت به خدا بر او توكل كن و در آن كارها و ديگر كارها به او اعتماد داشته باش.
كافى، ج2، ص65، ح5

---------------------------------------
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
يَقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ ما مِنْ مَخْلوقٍ يَعْتَصِمُ دونى إِلاّ قَطَعْتُ أسْبابَ السَّماواتِ وَأسبابَ الأَْرْضِ مِنْ دونِهِ فَإِنْ سَأَلَنى لَمْ اُعْطِهِ وَإِنْ دَعانى لَمْ اُجِبْهُ؛
خداوند عزوجل مى فرمايد: هيچ مخلوقى نيست كه به غير من پناه ببرد، مگر اين كه دستش را از اسباب و ريسمان هاى آسمانها و زمين كوتاه كنم، پس اگر از من بخواهد عطايش نكنم و اگر مرا بخواند جوابش ندهم.
امالى طوسى، ص585، ح1210

---------------------------------------
قال الكاظم علیه السلام :
مَن أرادَ أن یکنَ‌ أقوَی النّاسِ‌ فَلیتَوکل عَلی اللهِ؛
هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.
بحار الانوار، ج7، ص143

---------------------------------------
امام رضا علیه السلام :
 ما حَدُّ التَّوکل؟ فَقال لی: اَن لا تَخافَ معَ اللهِ اَحَداً؛
حد توکل چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی
جهاد النفس،ح 292

---------------------------------------
امام موسی کاظم علیه السلام :
مَن اَراد ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله؛
هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید .
بحاالانوار، ج71، ص143

---------------------------------------
امام جواد علیه السلام :
الثِّقَةُ بِاللهِ ثَمَنٌ لِکٌلِّ غالٍ و سُلَّمٌ اِلى کُلِّ عالٍ؛
اعتماد به خدا بهاى هر چیز گرانبها است و نردبانى به سوى هر بلندایى.
بحارالانوار، ج۵، ص۱۴

---------------------------------------
امام جواد علیه السلام :
ثَلاثٌ مَن کُنَّ فِیهِ لَم یَندَم: تَرکُ العَجَلة ، وَ المَشوِرَة ، وَ التَّوَکُلُ عَلَی اللهِ عِندَ العَزمِ؛
سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشمیان نگردد : 1 - اجتناب از عجله ، 2 - مشورت کردن ، 3 - و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری .
مسند الامام الجواد، ص 247

 

---------------------------------------
امام علی علیه السلام :
مَن تَوکَّلَ عَلَی اللهِ ذَلَّت لَهُ الصِّعابُ وَ تَسَهَّلَت عَلَیهِ الأسبابُ
هر که بر خدا توکل کند دشواریها برایش آسان شده و اسباب برایش فراهم گردد.
غررالحکم ح3888 ص197



درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین ,
برچسب ها : احادیثی درباره توکل به خدا ,
بازدید : 262
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]

جِهاد,جهاد کردن,فروع دین

واژه «جهاد» از ریشه «ج-ه-د» به معنی کوشش و مبارزه و فعالیت است. جهاد برعکس آنچه که امروزه توسط سیاست‌مداران مطرح می‌شود تنها به معنی جنگ و خون‌ریزی نیست. بلکه در اصل به معنی کوشش و مبارزه می‌تواند در عرصه‌های گوناگون باشد.

بزرگ‌ترین جهاد «جهاد با نفس» است که با نام (جهاد اکبر) شناخته می‌شود و تلاش در راه دفاع از دین اسلام یا گسترش قلمرو اسلام، جهاد کوچک (جهاد اصغر) نام دارد.

جهاد یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است. کلمهٔ جهاد حدود ۱۰۸ بار در قرآن آمده‌است.

انواع جهاد

جهاد به صورت کلی به دو نوع جهاد دفاعی و جهاد ابتدایی تقسیم می‌گردد. جهاد دفاعی، جنگ و مبارزه‌ای است که در صورت تجاوز دشمنی به حریم مسلمین واجب و لازم می‌گردد و آیات متعدد قرآن به آن دستور دارد. جهاد ابتدایی، جهادی است که مسلمانان ابتداءاً به جنگ وارد می‌شوند، بدون اینکه طرف مقابل ابتدا جنگ را آغاز کرده باشد. بر خلاف فقهای سیاسی یا جهادگرا همچون روح الله خمینی , علی خامنه ای و اصولا اندیشه فقهی حکومت ایران و فقهای مایل به اسلامگرایی انقلابی، فقهای سنتی و غیر ایدئولوژیک جهاد ابتدایی را تنها در زمان پیامبر یا امام معصوم ممکن می‌دانند و انجام آن را بدون اجازه معصوم خطا می‌دانند. برخی اندیشمندان اسلامی مثل سیدمصطفی محقق داماد جهاد را در اسلام حتی در زمان امام معصوم تنها محدود به جهاد دفاعی می‌دانند.[۱]

اهداف جهاد

به دیدگاه مسلمانان جهاد اسلامی دارای اهداف مقدسی مانند براندازی شرک و کفر، مبارزه با تبهکاران و گمراهان، پاسداری از نظام اسلامی و دفاع از مرزها است و از نگر ایشان این اهداف موجب برتری این نوع جنگ نسبت به دیگر جنگ‌ها می‌شود.

جهاد در منظر قرآن

در قرآن آیاتی بسیار دربارهٔ عظمت و جایگاه رفیع جهاد در میان عبادات به چشم می‌خورد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَآجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأَخِرِ وَجَهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّلِمِینَ‏.«سوره توبه آیه ۱۹»

ترجمه فارسی آیه: آیا آبرسانی به حاجیان و تعمیر مسجدالحرام را همانند «عملِ» کسی قرار داده‏اید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟ این دو نزد خداوند یکسان نیست و خداوند گروه ستمگر را هدایت نمی‌کند.

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْو لَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَیةِ وَالْإِنجِیلِ وَالقُرْءَانِ وَمَنْ أَوْفَی‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَ لِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.«سوره توبه آیه ۱۱۱»

ترجمه فارسی آیه: در حقيقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است همان كسانى كه در راه خدا مى‏جنگند و مى‏كشند و كشته مى‏شوند [اين] به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است پس به اين معامله‏اى كه با او كرده‏ايد شادمان باشيد و این همان رستگاری بزرگ است.

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ‏.«سوره صف آیه ۴»

ترجمه فارسی آیه: همانا خداوند کسانی را دوست دارد که صف بسته در راه او پیکار کنند، چنانکه گویی بنای بسیار مستحکم سربی هستند.

جهاد در روایات

روایاتی بسیار در عظمت و اهمیت جهاد در راه خدا نقل شده‌است که به عنوان نمونه به چند روایت بسنده می‌کنیم: ابوذر غفاری از حضرتمحمد(که درود خداوند بر او باد) پرسیده‌است:

کدام یک از اعمال نزد خداوند دوست داشتنی تر است؟ حضرت محمد(ص) پاسخ داده‌است:ایمان به خدا و جهاد در راه او. ابوذر غفاری دوباره سوال نموده‌است که کدامین جهاد از همه جهادها برتر است؟، پیامبر خدا که درود بی پایانش بر او و خاندانش باد، پاسخ داده‌است: جهاد کسی که اسبش پی شود و خونش در راه خدا بر زمین ریزد.

امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام دربارهٔ جهاد این چنین گفته‌است:

جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند تنها به روی اولیاء خاص خویش گشوده‌است و آن لباس تقوا و زره نفوذ ناپذیر و سپر اطمینان بخش الهی بر پیکر مجاهدان است.[۵]

در روایت دیگری امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام در رابطه با اهمیت جهاد اینطور می‌فرماید:

خداوند عزوجل جهاد را واجب کرده، و آن را بزرگ شمرده و یاری و یاورش قرار داده‌است. به خدا سوگند که دنیا و دین جز با جهاد اصلاح نمی‌شود.[۶]

محمدباقر از امامان شیعه در حدیثی خطاب به سلیمان بن خالد می‌گوید: «آیا می‌خواهی از اصل، فرع و قلهٔ اسلام برایت بگویم؟» سلیمان بن خالد می‌گوید: «آری، ای فرزند رسول خدا.» وی اینچنین می‌گوید:

 

اصل و عمود «خیمه ی» اسلام، نماز و فرع آن زکات و قله و اوج عظمتش جهاد است.



درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین ,
برچسب ها : جِهاد یکی از مفاهیم دین اسلام است. ,
بازدید : 305
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]

 

دعای جوشن کبیر,فضیلت دعای جوشن کبیر

  دعای جوشن کبیر ماه رمضان
خداى تعالى در آسمان چهارم خانه‏اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد هزار فرشته داخل مى‏شوند و از آن بیرون مى‏روند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمى‏گردند و خداى عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مى‏بخشد.

وقتی انسان بخواهد کسی را به سمت خودش بخواند او را صدا می زند؛ هر انسانی که به خدا معتقد و مۆمن باشد،یا اگر هم به خدا اعتقاد محکمی نداشته باشد اما در مواقع ناراحتی و نگرانی و التهاب بالاخره یک"یا خدایی" می گوید و در حالتهای گوناگون خدا را می خواند. بنابراین دعا یعنی ای خدا گفتن و از خدا چیزی خواستن؛یکی از دعاهای پرفضیلت ماه رمضان به ویژه لیالی قدر دعای جوشن کبیر است.جوشن‌کبیر، دعایی‌ منقول‌ از پیامبر اکرم (صلی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلم‌) است که حاوی‌ هزار و یک‌ نام‌ و صفت خدای‌ متعال‌ می باشد.


 فضیلت دعای جوشن کبیر
در روایاتی كه از معصومین به ما رسیده مکرراً این مطلب دیده می شود كه خداوند دارای 99 اسم است كه هر كسی او را به این نامها بخواند،دعایش مستجاب و هر كه آنها را شماره كند اهل بهشت است. گویا مراد از شماره کردن این نامها فقط خواندن آنها نیست بلکه درک کردن مفاهیم و تخلق یافتن به این اسماء است.

دعای جوشن کبیر در یکی از غزوات صدر اسلام از جانب جبرئیل برای پیامبر اسلام آورده شده است. این‌ دعا صد بند دارد و هر بند حاوی‌ ده‌ "اسم" از اسمای‌ خداست‌، به‌جز بند 55 که‌ یازده‌ اسم‌ باریتعالی در آن‌ آمده‌ است‌؛ بنابراین‌، درمجموع‌، این‌ دعا حاوی‌ هزار و یک‌ «اسم‌» خدای‌ متعال‌ است. در باب فضیلت خواندن این دعا چنین آمده است:

هر که این دعا را هنگام خروج از منزل بخواند،خداى تعالى عمل او را به عملهاى نیکو لاحق مى‏سازد.

حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) فرمودند که: هیچ بنده‏اى از امّت من نیست که این دعا را در ماه مبارک رمضان سه مرتبه یا یک مرتبه بخواند مگر آنکه به تحقیق که خداى تعالى بدن او را بر آتش حرام مى‏کند و بر او بهشت واجب مى‏شود.

خداى تعالى در آسمان چهارم خانه‏اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد هزار فرشته داخل مى‏شوند و از آن بیرون مى‏روند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمى‏گردند و خداى عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مى‏بخشد.

کسى که این دعا را در ظرفى پاکیزه به آب باران و زعفران بنویسد و آن را بیاشامد به قدرى که نوشیدن آن را توانا باشد، خداى تعالى او را از هر دردى و هر بیمارى شفا مى‏دهد.

هر کسى که این دعا را بخواند، مثل مردن شهدا مى‏میرد. خداى تعالى براى او ثواب هفتصد هزار شهید از شهیدان صحرا را مى‏نویسد.

در شبى که شخص این دعا را بخواند خداى تعالى به او روى مى‏آورد و به سوى او نظر التفات مى‏کند و تمامی حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورده می سازد.

در شبى که این دعا را مى‏خواند خداى تعالى از او شرّ شیاطین و مکر ایشان را دفع مى‏کند و عملهاى او را همگى قبول مى‏کند و مال او را پاکیزه مى‏کند.

اگر کسى این دعا را در جامى به کافور و مشک بنویسد و آن را بشوید و آن را بر کفن مرده‏اى بپاشد خداى تعالى در قبر او صد هزار نور نازل مى‏سازد و ترس از منکر و نکیر را از او دفع مى‏کند و از عذاب قبر ایمن مى‏گردد و خداى تعالى به سوى او در قبر هفتاد هزار فرشته بر مى‏انگیزاند که با هر فرشته طبقى از نور باشد که آن نور را بر او مى‏پاشند و او را بر مى‏دارند و به سوى بهشت مى‏برند و به او مى‏گویند: خداى تعالى ما را امر کرده که مونس تو تا روز قیامت باشیم و خداى تعالى قبر او را گشاده مى‏گرداند چندان که چشم کار کند و براى او درى در بهشت گشوده مى‏ شود.

10ـ خدای تعالى به خواننده این دعا، به عدد هر حرف دو حوریه بهشتی مى‏بخشد. پس هر گاه از خواندن این دعا فارغ شود، خداى تعالى براى او خانه‏اى در بهشت بنا مى‏کند و او را ثواب حرفهاى تورات، انجیل، زبور و قرآن عظیم مى‏بخشد و به او مثل ثواب ابراهیم خلیل، موسى ،عیسى و رسول الله مى‏دهد.

11ـ کسى که این دعا را بخواند، خداى تعالى بر او دو فرشته موکّل مى‏کند که او را از گناهان نگاه دارند و خداى تعالى را تسبیح گویند و تنزیه کنند و او را از همه بلاها محافظت نمایند و براى او درهاى بهشت را بگشایند و بر او درهاى جهنم را ببندند و تا زمانی که زنده باشد پس او در حفظ و امان خدا خواهد بود و همچنین در نزد وفات.

( مهج الدعوات ابن طاووس ـ ترجمه طبسى، ص 363-365)

مضامین بلند دعای جوشن کبیر
در تلاوت قرآن خدا با ما سخن می گوید و در دعا ، ما با خدا سخن می گوییم ، دوشكل دعا وجود دارد یكی خواسته ها و نیازهای عادی مردم است و دیگری سلسله دعاهایی داریم كه از ائمه معصومین رسیده و ذخیره ای است برای ما. این دعاها در مرحله اول نقش معرفت افزایی دارد و معرفت ما را به خدا زیاد می كند، دعای جوشن كبیر دارای صد بند صفات و ویژگیهای خداست كه موجب نزدیک شدن دل به خدا می گردد؛ این دعا خیلی خالص و ناب است؛ زیرا صحبت هیچ چیز جز محبوب در آن نیست.کسانی که معرفت کافی را کسب کرده باشند می توانند به ژرفای این دعا پی ببرند.

خدا باید حلاوت ذکرش را به دل بچشاند تا انسان حال اولیاء خدا را در اسماء خداوند بفهمد و درک کندکه هر کدام از این اسماء با دل انسان چه می کند. اگر دل پاک شده و نوری از توحید بر دل تابیده باشد، وقتی این دعا را می خواند مثل شخصی است که به بوستان بزرگی رسیده که هر بخشی از این بوستان پر است از گلهای رنگارنگ که یک اسم در این اسماء تجلی دارد. توجه دقیق و عمیق به اسماء حضرت باری تعالی، به طرز عمیقی نور معرفت را در ظاهر و باطن ذاکر پراکنده می سازد. همچنین ذکر اسماء حضرت رب العالمین با آنکه در زمانهائی خاص بیشتر توصیه شده اما مقید به ایام مشخص نیست بنا بر این در همه حال با حضور قلب و فارغ از اندیشه های دنیوی می توان بر این اذکار مداومت کرد.

 


 
کلام آخر:

خوشا به نیمه شبى با خدا صفا کردن

زبان حال گشودن، زدل دعا کردن

تمام لذّت عالم نمى رسد قدرش

به یک دقیقه مناجات، با خدا کردن



درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین ,
برچسب ها : برکات و شأن دعای جوشن کبیر ,
بازدید : 324
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]

تغییرات اذان,رحلت پیامبر

تغییرات اذان پس از رحلت پیامبر(ص)/«اشهد أن علیاً ولی‌الله» چرا به اذان اضافه شد؟

متفرقه مذهبی - زمانی که معاویه، لعن بر علی(ع) را بر بالای منبرها و مأذنه‌ها علنی کرد، شیعه امامیه، به این فکر افتاد که برای جلوگیری از این بدعت، ولایت امیرالمؤمنین(ع) و شهادت به ایشان را به قصد تبرک، در اذان‌ها اعلام کند.

همزمان با آغاز ایام حج بیت‌الله الحرام و حضور عاشقانه و عارفانه حاجیان در سرزمین وحی، خوب است نگاهی دوباره به سنت حضرت رسول (ص) در خصوص مسئله اذان، وضو و نماز داشته باشیم و بدعتی که متأسفانه پس از رحلت آن حضرت در این مسائل به وجود آمد.

بخش نخست این نوشتار به موضوع اذان پیامبر(ص) اختصاص دارد.

برداشت اول/ سنت

اذان، یکی از نشانه‌های دین الهی است که از سوی خداوند متعال بر رسول‌الله (ص) نازل شده است و جبرئیل امین، اصل، جزئیات، شیوه و سبک آن را به ایشان آموخته و روشن است که هیچ فردی در پیدایش آن دخالت نداشته، در کاستن یا افزودن آن نیز کسی حق تصرف نداشته است.

اذان هجده فصل دارد که عبارتند از: 4 تکبیر، 2 شهادت بر توحید، 2 شهادت بر رسالت، 2 بار حی علی الصلاه، 2 بار حی علی الفلاح، 2 بار حی علی خیر العمل، 2 تکبیر و 2 تهلیل(لا اله الا الله).

برداشت دوم/ بدعت

دو بدعت در اذان شکل گرفت؛ حذف «حی علی خیر العمل» در تمام اذان‌ها و اضافه‌ کردن «الصلاة خیر من‌النوم» در اذان صبح!

1. حذف؛ حافظ علوی، یکی از عالمان مشهور غیر‌ شیعه نقل می‌کند که خاندان رسول خدا (ص) بر وجود «حی علی خیر‌العمل» در اذان اتفاق نظر دارند و اذان‌گویان در دوران خلافت ابوبکر نیز به همین شیوه اذان می‌گفتند؛ اما وقتی عمر، زمام خلافت را به دست گرفت، گفت: «گفتن حی علی خیرالعمل را ترک کنید تا مردم به بهانه این که نماز، بهترین عمل است، جهاد را ترک نکنند». او نخستین فردی بود که این فصل از اذان را ترک کرد!

2. اضافه؛ خلیفه دوم، در اذان صبح پس از «حی علی الفلاح» جمله «الصلاة خیر من النوم» را افزود که این افزوده را «تثویب» می‌نامند. به گفته مالک، پیشوای فرقه مالکیه، هنگامی که مؤذن، نزد عمر آمد تا فرا رسیدن وقت نماز صبح را به او اعلام کند، عمر خواب بود و او فریاد بر آورد: «الصلاة خیر من‌النوم». عمر، این جمله را پسندید و به او دستور داد تا از این پس، این عبارت را در اذان صبح قرار دهند. ابن‌حزم، دانشمند معروف سنی، ضمن نفی «الصلاة خیر من النوم»، مدعی است که این جمله، از سنت‌های رسول خدا (ص) نیست.

برداشت سوم/ درنگ

1. کسانی که به اذان دستبرد زدند و بانی کاستی و فزونی اجزای آن شدند، برای توجیه علمکرد خود، این گونه وانمود کردند که صورت اذان را «عبدالله بن زید» در خواب دید و آن را به رسول‌الله (ص) گزارش کرد و این شیوه اذان، به تأیید پیامبر (ص) رسید!

در سستی این ادعا، باید بر این نکته تأکید کرد که امور شرعی مهمی چون نماز و اذان، از وحی سرچشمه می‌گیرند. امام صادق(ع)، ضمن نقد این فکر سست، فرمود: «وحی بر پیامبر شما نازل می‌شود؛ حال گمان می‌برید که او اذان را از عبدالله بن زید ستانده است»!

2. «حی علی خیرالعمل»، در دوران رسول‌الله (ص)، جزو اذان و اقامه بوده است و منابع شیعه و سنی، بر آن هم‌داستان هستند؛ اما متأسفانه به دلیل بروز بدعت‌هایی پس از رحلت پیامبر (ص)، این بخش از اذان حذف شد و اعتراض بسیاری از اصحاب را نیز به دنبال داشت.

الف) دانشمند سنی، معروف به سیاغی (متوفای 1221 ق) در کتاب «الروض النضیر» می‌نویسد: صحیح آن است که اذان با «حی علی خیرالعمل» تشریع شده است؛ گذشته بر این، همگان اتفاق نظر دارند که در روز خندق، این جمله، جزء اذان بوده است.

ب) متقی هندی، نویسنده کتاب «کنزل العمال»، چنین نقل می‌کند: بلال در اذان صبح، «حی علی خیر‌العمل» می‌گفت.

ج) مؤید بالله زیدی، در کتاب «شرح تجرید»، از این سخن رسول خدا (ص) یاد می‌کند که فرمود: «بهترین اعمال شما، نماز است» و آنگاه بلال را امر فرمود که در اذان، «حی علی خیرالعمل» بگوید».

د) حافظ علوی زیدی، در رساله خاص خود به نام «الأذان بحی علی خیر العمل»، از ابی‌محذوره، یکی از اصحاب رسول خدا (ص) نقل می‌کند که پیامبر به وی اذان را آموخت و یکی از فصول آن، «حی علی خیرالعمل» بود.

ه) امام باقر علیه‌السلام فرمود: «در اذان من و پدرانم، پیامبر و علی و حسن و حسین و علی بن الحسین علیهم‌السلام، «حی علی خیرالعمل»، وجود دارد».

و) اهل‌بیت رسول خدا (ص) و بسیاری از اصحاب و تابعین، پس از بدعت صورت گرفته، در اذان خود، «حی علی خیرالعمل» را قرائت می‌کردند. قاسم بن محمد، یکی از بزرگان فرقه زیدیه، چنین نقل می‌کند: «اتفاق است بر این که ابن عمر و حسن و حسین علیهما‌السلام و بلال و جماعتی از اصحاب، در اذان خود، «حی علی خیرالعمل» را می‌گفتند». محمد بن سیرین، درباره عبدالله بن عمر، فرزند خلیفه دوم، نقل کرده که او همواره در اذان خود، «حی علی خیرالعمل» می‌گفت.

ز) علاءالدین قوشچی، دانشمند بزرگ سنی مذهب (متوفای 879ق)، از طبری نقل می‌کند که عمر چنین گفت: «سه چیز در زمان رسول خدا (ص) وجود داشته که من حرام‌کننده آنها و عقوبت کننده بر مرتکبان آنها هستم؛ متعه حج، متعه نساء و حی علی خیرالعمل در اذان». قوشچی پس از نقل این سخن، به عذر تراشی برای اقدام بدعت آمیز عمر دست می‌زند و آن را اجتهاد می‌شمارد! او می‌نویسد: چنین کاری از سوی عمر، سبب سرزنش او نمی‌شود؛ زیرا مخالفت یک مجتهد با دیگری در مسائل اجتهادیه، بدعت نیست!

ح) این ابی‌عمیر می‌گوید: از امام رضا (ع) درباره علت حذف «حی علی خیرالعمل» سؤال کردم و امام فرمود: علت ظاهری، به دلیل آن بود که مردم با توجه بسیار به نماز، جهاد را رها نکنند؛ اما علت باطنی آن، این است که بهترین عمل، ولایت است و کسی که امر به حذف «حی علی خیر‌العمل» نموده، قصدش دور کردن مردم از ولایت بوده است.

3. وجود «الصلاة خیر من النوم» در میان اذان صبح، ادعایی بی‌دلیل و بدعتی در کنار بدعت‌های دیگر بوده است و عالمان سنی نیز در اصل و شیوه «تثویب»، هم‌نظر نیستند و بین آنان، اختلافات زیادی است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

الف) شافعی، تثویب را مکروه می‌داند و مدعی است که اگر مجاز بود، ابومحذوره بدان اشاره می‌کرد؛ زیرا او اذان‌گوی نبی اکرم(ص) بود و به تمام فصل‌های اذان اشاره کرده بود.

ب) ابوبکر رازی حنفی (متوفای 370 ق)، «الصلاة خیر من النوم» را جزء اذان نمی‌داند.

4. فقهای شیعه، شهادت سوم (اشهد ان علیاً ولی‌الله) را جزو اذان نمی‌دانند و فتوا می‌دهند که اگر فردی، این شهادت را به عنوان جزئی از اذان بگوید، کار حرامی مرتکب شده و گناه کرده است. این شهادت، بدون قصد جزئیت در اذان، جایز و یا مستحب است و مبنای این استحباب، آن است که علی(ع) به حکم قرآن و حدیث رسول گرامی(ص)، ولی خداست و مفسران، اذعان دارند که قرآن مجید با نزول این آیه، بر ولایت امام علی(ع)، تصریح کرده است: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ تنها ولی و سرپرست شما، خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌دهند».

عبدالمحسن عبدالله سراوی، دانشمند سوری، در کتاب «القطوف الدانیة» می‌نویسد: شیعه در اذان، شهادت به ولایت را به قصد جزئیت نمی‌گوید؛ بلکه از زمانی که معاویه، لعن بر علی‌بن ابی‌طالب (ع) را بر بالای منبرها و مأذنه‌ها علنی کرد، شیعه امامیه، به این فکر افتاد که برای جلوگیری از این بدعت و پنهان شدن ولایت امیرالمؤمنین (ع)، شهادت به آن را به قصد تبرک، در اذان‌ها اعلام دارد؛ همان گونه که خداوند متعال، این امر را کتمان نکرده، در قرآن کریم، به ولایت امام علی(ع) اشاره کرده است.

 

از این رو، فقیهان شیعه، بر این نکته تاکید دارند که این شهادت، شعار شیعه است و نباید آن را به قصد جزئیت در اذان ذکر کرد؛ وگرنه بدعت است. شهید اول (متوفای 786 هجری) می‌نویسند: «شهادت به ولایت علی(ع)، از احکام ایمان است؛ نه از الفاظ اذان».



درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین ,
برچسب ها : «اشهد أن علیاً ولی‌الله» چرا به اذان اضافه شد؟ ,
بازدید : 345
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]

غسل,غسل کردن,احکام غسل

سوال: اگر شخصی چند غسل واجب به ذمّه داشته باشد؛ آیا انجام یک غسل به نیّت یکی از آن ها، کفایت از بقیه غسل ها می کند؟

امام خمینی (ره):

می تواند به نیّت همه آن ها یک غسل به جا آورد ولی اگر در میان آن ها غسل جنابت باشد و فقط همان (جنابت) را نیّت نماید کفایت از سایر غسل ها می کند.

(تحریرالوسیله، 1408هـ ق، ج1، ص 44، م 22

العروة الوثقی، ج1، ص 220 و 221 م 15)

آیت الله اراکی (ره):

می تواند به نیّت همه آن ها یک غسل به جا آورد ولی اگر نیّت یکی از آن ها را بکند در غیر غسل جنابت، بنابر اقوی کفایت از سایر غسل ها نمی کند.

(العروة الوثقی، ج1، ص 221، م 15، پاورقی1

زبدة البیان، 1373، ص44، م 7)

آیت الله بهجت (ره):

کفایت می کند.

(وسیلة النجاة 1423 هـ ق، ج1، ص 65، با استفاده از م 221 (22)

استفتائات، ج1، ص 213 و 214، با استفاده ا زس 753 و 754)

آیت الله تبریزی (ره):

کفایت می کند.

(منهاج الصالحین، 1426هـ ق، ج 1، ص 58، م 211

توضیح المسائل، 1383 ، ص 62، م 395)

آیت الله  خامنه ای (دام ظلّه):

اگر به نیّت همه آن ها یک غسل به جا آورد کفایت می کند و اگر در بین آن ها غسل جنابت باشد و به نیّت آن غسل کند، از بقیه غسل ها هم کفایت می کند اگر چه احتیاط این است که همه آن ها را نیّت نماید.

(اجویة الاستفتائات، 1384 ص 38، س 187

آیت الله خوئی (ره):

کفایت می کند.

(منهاج الصالحین، 1410هـ ق، ج1، ص 54 م 211 و ص 38، م 141

العروة الوثقی، ج1، ص 209، م 15)

آیت الله سیستانی (دام ظلّه):

بسمه تعالی. ج- کفایت می کند.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)

آیت الله شبیری زنجانی (دام ظلّه):

کفایت می کند.

(توضیح المسائل، 1384، ج1، ص 93، م 395

المسائل الشرعیه 1428 هـ ق، ص 88، م 395)

آیت الله صافی گلپایگانی (دام ظلّه):

می تواند به نیّت همه آن ها یک غسل به جا آورد ولی اگر در بین آن ها غسل جنابت باشد، به قصد آن غسل کند، غسل های دیگر ساقط می شود و اگر در بین آن ها غسل جنابت نباشد، در کفایت آن از غسل های دیگر مشکل است. (یعنی: مقلّد در این مسأله می تواند به فتوای مجتهد دیگر با رعایت الاعلم فالاعلم رجوع کند.)

(توضیح المسائل، 1385، ص 79، م 395

هدایة العباد، 1416 هـ ق، ج1 ص 36، م 212)

آیت الله فاضل لنکرانی (ره):

کفایت می کند.

(العروة الوثقی مع تعلیقات، 1422 هـ ق، ج1، ص 200، م 15)

آیت الله گلپایگانی (ره):

می تواند به نیّت همه آن ها یک غسل به جا آورد ولی اگر در بین آن ها غسل جنابت باشد، به قصد آن غسل کند، غسل های دیگر ساقط می شود و اگر در بین آن ها غسل جنابت نباشد، در کفایت آن از غسل های دیگر مشکل است. (یعنی: مقلّد در این مساله می تواند به فتوای مجتهد دیگر با رعایت الاعلم فالاعلم رجوع کند.)

(توضیح المسائل، 1414 هـ ق، ص 66 م 395

هدایة العباد، 1413هـ ق، ج1، ص 44، م 212)

آیت الله مکارم شیرازی (دام ظلّه):

آری کفایت می کند.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)

آیت الله نوری همدانی (دام ظلّه):

اگر در بین آن ها غسل جنابت باشد و به قصد آن غسل کند غسل های دیگر ساقط می شود اما اگر غیر جنابت را نیّت کند کفایت از سایر غسل ها نمی کند.

(توضیح المسائل، 1386، ص 66، م 390

التعلیقات علی کتاب العروة الوثقی، ص 63)

آیت الله وحید خراسانی (دام ظلّه):

کفایت می کند.

(توضیح المسائل، 1383، ص 260، م 395

منهاج الصالحین، 1386، ج2، ص 63 م 211)

 

 



درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین ,
برچسب ها : انجام یک غسل با یک نیت، برای چند غسل ,
بازدید : 219
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]

زندگي‌نامه علامه حلي, علامه حلي, آثار علامه حلی

زندگي‌نامه علامه حلي

طليعه

برگهاي زرين حيات علامه حلي با تعهد و صداقت مزين و با تار و پودي از اخلاص و محبت شيرازه گرديده است . مرزبان بيداري که فقه شيعه و معارف اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را در سايه سار ولايت پاسداري کرد و فقاهت را با درفش ولايت بر افراشت .

باشد که با دقت و مطالعه در زندگي اين ستاره درخشان روح بلند، ايمان ، لوح دانش و فضيلتهاي معنوي و تقواي او را نظاره کنيم و در پرتو معرفت ، هنر، تعهد و اخلاصش ، نبض حرکت دانشها و تحصيلات خويش را تنظيم نماييم و با شيوه برخورد با رخدادها و فراز و نشيب حوادث روزگار آشنا شويم .

ولادت و خاندان

چنانکه نقل است مولاي متقيان علي عليه السلام در مسير حرکت از کوفه به صفين بر تپه هاي بابل روي تل بزرگي ايستاد و اشاره به بيشه و نيزاري نمود و اين سخن را فرمود: اينجا شهري است و چه شهري !

اصبغ بن نباته از ياران نزديک حضرت عرض کرد: يا اميرالمومنين ! مي بينم از وجود شهري در اينجا سخن مي گويي، آيا در اينجا شهري بود و اکنون آثار آن از بين رفته است ؟

از ايوان طلاي اميرالمومنين عليه السلام دري به رواق علوي گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌اي کوچک داراي پنجره فولادي، مخصوص قبر شريف علامه حلي است. زائرين بارگاه علوي در مقابل اين حجره توقفي کرده، مرقد شريفش را زيارت مي‌کنند و از روح بلندش مدد مي‌جويند.

فرمود: نه ! ولي در اينجا شهري به وجود مي آيد که آن را «حله سيفيه» مي‌گويند و مردي از تيره بني اسد آن را بنا مي‌کند و از اين شهر مردمي پاک سرشت و مطهر پديد مي آيند که در پيشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوة مي‌شوند.

در شب 29 رمضان 648 ق . در اين شهر فرزندي از خانداني پاک سرشت ولادت يافت که از مقربان درگاه باري تعالي قرار گرفت . نامش حسن و معروف به آية الله علامه حلي است . مادرش بانويي نيکوکار و عفيف ، دختر حسن بن يحيي بن حسن حلي خواهر محقق حلي است و پدرش شيخ يوسف سديدالدين از دانشمندان و فقهاي عصر خويش در شهر فقاهت حله است .

علامه حلي از طرف پدر به "آل مطهر" پيوند مي خورد که خانداني مقدس ‍ و بزرگ و همه اهل دانش و فضيلت و تقوا بودند. از آنها آثار و نوشته هاي گرانقدر به يادگار مانده که تا به امروز و در امتداد تاريخ مورد استفاده دانش ‍ پژوهان قرار گرفته است . آل مطهر به قبيله بني اسد که بزرگترين قبيله عرب در شهر حله است پويند مي خوردند که مدت زماني حکومت و سيادت از آنها بود.

آغاز تحصيل

منزل شيخ سديدالدين که سرشار از کرامت و تقواست ، کودکي را در خود جاي داده که مايه افتخار آن است . حسن فرزند شيخ گرچه هنوز از عمرش ‍ چند سالي بيش نگذشته ، با راهنمايي دلسوزانه پدرش براي فراگيري قرآن مجيد به مکتب خانه رفت و با تلاش و پيگيري مداوم و هوش و استعداد خدادادي که داشت در زمان کوتاه خواندن قرآن را بخوبي ياد گرفت .

فرزند شيخ نوشتن را در مکتب خانه آموخت ولي به اين مقدار راضي نشد. از اين رو نزد معلم خصوصي خد رفت و در محضر شخصي به نام «محرم » با تلاش و جديت فراوان در اندک زمان نوشتن را بخوبي فرا گرفت .

حسن بن يوسف پس از آموختن کتاب وحي و خط، کم کم آمادگي فراگيري دانشها را در خود تقويت نمود و در مراحل اوليه تحصيل مقدمات و مبادي علوم را در محضر پدر فاضل و فقيه خود آموخت و به سبب کسب اين همه فضيلتها و نيکيها در سنين کودکي به لقب «جمال الدين» (زينت و زيبايي دين ) در بين خانواده و دانشمندان مشهور گشت .

در محضر عالمان

جمال الدين در شهر حله بزيست و در محضر فقها، متکلمان و فلاسفه والا مقام با کمال ادب زانو زد و از روح بلند و اخلاق و دانش آنان بهره کافي برد و خويشتن را به دانش و تهذيب نفس آراست و به تمام فنون و علوم مسلح گرديد و از دست آنان به دريافت اجازه نامه اجتهادي و نقل حديث مفتخر گرديد. حال به اختصار به نام چند نفر از اساتيد بزرگواري اشاره مي‌کنيم : شيخ يوسف سديدالدين (پدر ارجمند او)، محقق حلي (602 - 676 ق )، خواجه نصيرالدين طوسي (597 - 672 ق.) سيد رضي الدين علي بن طاووس (597 - 664 ق .)، سيد احمد بن طاووس (متوفا به سال 673 ق.) يحيي بن سعيد حلي (متوفا به سال 690 ق .) مفيدالدين محمد بن جهم حلي ، علي بن سليان بحراني ، ابن ميثم بحراني (626 - 679 ق.)، جمال الدين حسين بن اياز نحوي (متوفاي 681 ق .)، محمد بن محمد بن احمد کشي (615 - 695 ق )، نجم الدين علي بن عمر کاتبي (متوفا به سال 675 ق )، برهان الدين نسفي ، شيخ فاروقي واسطي و شيخ تقي الدين عبدالله بن جعفر کوفي.

درخشش

جمال الدين حسن ، ستاره پر فروغ «آل مطهر» و شهر فقاهت حله هنوز مدت زماني از تحصيلش نگذشته بود که با ذوق سرشار خدادادي و علاقه وافر، به تمام دانشهاي بشري مانند فقه و حديث ، کلام و فلسله ، اصول فقه ، منطق ، رياضيات و هندسه مسلح گرديد و تجربه لازم را به دست آورد. آوازه فضل و دانش وي به سرعت در سزرمين حله و ديگر شهرها پيچيد و در مجالس درس و محيط فرهنگي نام مقدسش را به نيکي و احترام ياد مي کردند و «علامه»اش مي‌خواندند.

علامه حلي در شهر حله حوزه درس تشکيل داد و علاقه مندان و تشنه کامان معارف و علوم اهل بيت عليهم السلام از کوشه و کنار جذب آن شدند و از درياي بي کرانش سيراب گشتند.

يکي از دانشمندان مي گويد: علامه حلي نظيري ندارد نه پيش از زمان خودش نه بعد از آن . کسي که در مجلس درس او پانصد مجتهد تربيت شد.

از جمله فرزانگان و ستارگاني که در محضرش زانو زدند و از انفاس پاک و مکتب پر بار فقهي ، کلامي و روح بلندش بهره ها بردند از از دست مبارکش ‍ به دريافت اجازه نامه اجتهادي و نقل حديث مفتخر شدند اينان بودند:

فرزند عزيز و نابغه اش محمد بن حسن بن يوسف حلي معروف به "فخر المحققين" (628 - 771 ق )، سيد عميدالدين عبدالمطلب و سيد ضيا الدين عبدالله حسيني اعرجي حلي (خواهرزادگان علامه حلي ) تاج الدين سيد محمد بن قاسم حسني معروف به "ابن معيه" (متوفي 776 ق )، رضي الدين ابوالحسن علي بن احمد حلي (متوفي 757 ق )، قطب الدين رازي (متوفي 776 ق .)، سيد نجم الدين مهنا بن سنان مدني ، تاج الدين محمود بن مولا، تقي الدين ابراهيم بن حسين آملي و محمد بن علي جرجاني .

مرجع شيعه

بعد از رحلت محقق حلي در سال 676 ق زعامت و مرجعيت شيعيان به علامه حلي منتقل گرديد و او در آن زمان 28 ساله بود كه اين بار امانت الهي بر دوش با کفايت او گذاشته شد. بدين سبب به لقب مقدس و شريف "آية الله" مشهور گرديد، که در آن روزگار تنها او به اين لقب خوانده مي شد و هر کس آية الله مي‌گفت منظورش علامه حلي بود.

از فضيلتهاي او بود که در زندگي کمتر دانشمنعلامه به پيروي از مولا و مقتدايش اميرالمومنين عليه السلام نواحي وسيعي را با مال و دست خود آباد کرد و براي استفاده مردم وقف نمود

عصر علامه

عصر علامه را بايد زمان توسعه فقه و شيعه و حقانيت مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام و در دوره پيشرفت تمدن و دانش در گوشه و کنار جهان اسلام ناميد. چرا که علامه حلي تلاش و کوشش خستگي ناپذيري در نشر علوم و فقه اسلام بر طبق مذهب اهل بيت نمود و در فقه تحول و شيوه نوي را ارائه کرد.

وي اولين فقيهي بود که رياضيات را به عنوان دانشي در فقه وارد کرد و به فقه استدلالي تکامل بخشيد. تاثيري که ديدگاه فقهي ، کلامي و آثار علامه گذارده بود محور بحث و تکليه گاه دانشمندان بر طبق نظرات فقهي فقها و دانشمندان شيعي بود.

حضور چنين دانشمندان دلسوز فرهنگ اسلام و ملت در دستگاه مغولان، در پيشرفت علم و جلوگيري مغولان وحشي از تخريب و آتش سوزي مراکز فرهنگي و کتابخانه ها، نقش بسزايي ايفا کرد، دانشمنداني که در انجام اين مهم از آبروي خويشتن سرمايه گذاشتند و همچون شمع سوختند.

بذر تشيع

آن را که فضل و دانش و تقوا مسلم است      هر جا قدم نهد قدمش خير مقدم است

حضور فقيه يگانه عصر علامه حلي در ايران و مرکز حکومت مغولان خير و برکت بود و با زمينه هايي که حاکم مغول براي وي به وجود آورده بود کمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولايت ائمه معصومين عليهم السلام برخاست . از اين رو بزرگترين جلسه مناظره با حضور انديشمندان شيعي و علماي مذاهب مختلف برگزار شد. از طورف علماي اهل سنت خواجه نظام الدين عبدالملک مراغه‌اي که از علماي شافعي و داناترين آنها بود برگزيده شد. علامه حلي با وي در بحث امامت مناظره کرد و خلافت بلا فصل مولا علي عليه السلام بعد از رسالت پيامبر اسلام را ثابت نمود و با دليلهاي بسيار محکم برتري مذهب شيعه اماميه را چنان روشن ساخت که جاي هيچ گونه ترديد و شبهه اي براي حاضران باقي نماند.

پس از جلسات بحث و مناظره و اثبات حقانيت مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اولجايتو مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام، اولجايتو مذهب شيعه را انتخاب کرد و به لقب «سلطان محمد خدابنده» معروف گشت. پس از اعلان تشيع وي ، در سراسر ايران مذهب اهل بيت منتشر شد و سلطان به نام دوازده امام خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه معصومين عليهم السلام سکه زنند و سر در مساجد و اماکن مشرفه به نام ائمه مزين گردد.

يکي از دانشمندان مي نويسد: اگر براي علامه حلي منقبت و فضيلتي غير از شيعه شدن سلطان محمد به دست او نبود، همين براي برتري و افتخار علامه بر دانشمندان و فقها بس بود حال آنکه مناقب و خوبيهاي وي شمارش يافتني نيست و آثار ارزنده اش بي نهايت است .

علامه در ايران

آية الله علامه حلي ، عارف و فقيه بر جسته شيعه ، در ايران باقي ماند و حدود يک دهم از عمر شريفش در اين خطه گذشت . او در اين مدت خدمات بسيار ارزنده اي نمود و در نشر علوم و معارف اهل بيت عليهم السلام کوشش فراوان نمود و شاگردان زيادي را تربيت کرد.

علامه چه در شهر سلطانيه و چه در مسافرتها به ديگر شهرهاي ايران پيوسته ملازم با سلطان بود به پيشنهاد وي سلطان دستور داد مدرسه سياري را از خيمه و چادر، داراي حجره و مدرس آماده کنند تا با کاروان حمل گردد و در هر منزلي که کاروان رحل اقامت کرد خيمه مدرسه در بالاترين و بهترين نقطه منزل بر پا شود.

او علاوه بر تدريس و بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت و تربيت شاگردان ، به نوشتن کتابهاي فقهي ، کلامي و اعتقادي مشغول بود، چنانکه در پايان بعضي از کتابهاي خود نگاشته است : اين نوشته در مدرسه سيار سلطانيه در کرمانشاهان به اتمام رسيد. وي کتاب ارزشمند «منهاج الکرامه» را که در موضوع امامت است براي سلطان نوشت و در همان زمان پخش گرديد.

علامه حلي پس از يک دهه تلاش و خدمات ارزنده فرهنگي و به اهتزاز در آوردن پرچم ولايت و عشق و محبت خاندان طهارت علهيم السلام در سراسر قلمرو مغولان در ايران ، در سال 716 ق . بعد از مرگ سلطان محمد خدابنده ، به وطن خويش سرزمين حله برگشت و در آنجا به تدريس و تاليف مشغول گرديد و تا آخر عمر منصب مرجعيت و فتوا و زعامت شيعيان را به عهده داشت.

بعد از رحلت محقق حلي در سال 676 ق زعامت و مرجعيت شيعيان به علامه حلي منتقل گرديد و او در آن زمان 28 ساله بود كه اين بار امانت الهي بر دوش با کفايت او گذاشته شد. بدين سبب به لقب مقدس و شريف "آية الله" مشهور گرديد، که در آن روزگار تنها او به اين لقب خوانده مي شد و هر کس آيه الله مي گفت منظورش علامه حلي بود.

فضيلتهاي درخشان

انسانهاي نمونه داراي يک بعد و ارزش خاص نيستند، بلکه ارزشهاي گوناگون را در خود جمع کرده اند. علامه حلي از شخصيتهايي است که از هر نظر مصداق انسان کامل است و داراي ابعاد گوناگون و فضيلتهاي درخشان. او در تمام دانشها علامه بود و گوي سبقت را از ديگران ربود و ارزشهاي ممتازي را که ديگران داشتند به تنهايي داشت . وي با انديشه و فکر مواج خويش علاوه بر تحولي که در فقه ايجاد کرد و در عصر خويش ‍ مسير انديشه فقها را متوجه مباني فقه و معارف اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام نمود در فنون و دانشهاي ديگر چون حديث تحول بنيادي به وجود آورد و دريچه اي به روي محققان در طول تاريخ گشود که مشعل پر فروغي فرا راه آنان شد.

علامه حلي پرچم ولايت را بر افراشت و با تمام وجود از ولايت و رهبري صحيح دفاع کرد. اين عشق سرشار به خاندان طهارت علهيم السلام با گوشت ، پوست و استخوانش آميخته بود و آنجا که در ارتباط با آنان قلم بر صفحه کاغد مي گذاشت با اخلاص برخاسته از اعماق جانش چنين مي نگاشت: بزرگترين سرچشمه دوستي و محبت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اطاعت و پذيرش حکومت و ولايت آنهاست و قيام بر همان شيوه اي که آنان ترسيم کردند... .

سفارش مي کنم که به محبت و عشق ورزي به فرزندان فاطمه زهرا عليهاالسلام . چون آنان شفاعت کنندگان ما هستند در روزي که مال و فرزندان براي ما سودي نخواهند داشت ... از چيزهايي که خداوند بر ما احسان کرد اينکه در بين ما آل علي عليه السلام را قرار داده است . خداوندا، ما را بر دوستي و محبت آنان محشور کن و از کساني قرار ده که حق جدشان پيامبر و نسلش را ادا کرده اند.

از فضيلتهاي او بود که در زندگي کمتر دانشمنعلامه به پيروي از مولا و مقتدايش اميرالمومنين عليه السلام نواحي وسيعي را با مال و دست خود آباد کرد و براي استفاده مردم وقف نمود و اين يکي د و فقيهي به چشم مي خورد. يکي از دانشمندان مي نويسد: براي وي آباديهاي زيادي بود که خود نهرهاي آب آنها را حفر و با پول و ثروتش زنده کرد. اين آباديها به کسي تعلق نداشت و در زمان حياتش آنان را وقف کرد.

غروب ستاره حله

پايان زندگي هر کس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وي آغاز دفتر است محرم سال 726 ق . براي شيعيان و پيروان راستين اسلام فراموش نشدني است . عزا و ماتم آنان افزون است . بويژه حله اين سرزمين مردان پاک سرشت و عاشقان اهل بيت عليهم السلام شور و ماتم بيشتري دارد.

از ايوان طلاي اميرالمومنين عليه السلام دري به رواق علوي گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌اي کوچک داراي پنجره فولادي، مخصوص قبر شريف علامه حلي است. زائرين بارگاه علوي در مقابل اين حجره توقفي کرده، مرقد شريفش را زيارت مي‌کنند و از روح بلندش مدد مي‌جويند.

 

ملخص نوشته‌اي از : محمد حسن اماني ؛



درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین ,
برچسب ها : زندگي‌نامه علامه حلي ,
بازدید : 247
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]

اذان و اقامه,اذان,اقامه

از رسول خدا صلی الله علیه واله پرسیدند: چرا پیش از نماز اذان و اقامه مستحب است، ولی در مورد عبادات دیگر چنین نیست؟

حضرت فرمود: به خاطر این که نماز، شبیه حالتهای مختلف انسان در قیامت است. اذان به «نفخه ی اوّل» شباهت دارد که با نفخه ی اوّل (و دمیدن اسرافیل در صور) همه ی مردم می میرند و از همین جاست که نشستن و سجده کردن بعد از اذان، مستحب است، (سجده اشاره به مرگ و بازگشت انسان به خاک و زمین است) و اقامه ی نماز، شبیه «نفخه ی دوّم» است (که با دمیدن اسرافیل در صور، در مرتبه ی دوّم، مردگان زنده می شوند) که خدای متعال فرمود: «وَاستَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَّکانٍ قَرِیبٍ»1 و گوش فراده و منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا می دهد.

و قیام در نماز مانند برخاستن مردم از قبرهاست چنانکه فرمود: «یَومَ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمین»2 روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند.

و بلند کردن دستها هنگام گفتن تکبیرة الاحرام، شبیه دست دراز کردن برای گرفتن نامه ی اعمال در قیامت است، که خدای بزرگ فرمود: «إِقرأ کِتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسیباً»3 (و به او می گویی) کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر خویش باشی.

و رکوع نماز، به خضوع خلایق در پیشگاه خالق شباهت دارد؛ چنانکه فرمود: «وَ عَنَتِ الوُجُوهُ لِلحَیِّ القَیُّومِ»4 و (در آن روز) همه ی چهره ها در برابر خداوند حیّ قیّوم، خاضع می شود.

و سجودِ نماز، شبیه سجود بندگان برای خدای جهان (در قیامت) است که فرمود: «یَومَ یُکشَفُ عَن ساقٍ وَ یُدعَونَ اِلَی السُّجُودِ» 5 (به خاطر بیاورید) روزی را که ساق پاها (از وحشت) برهنه می گردد و دعوت به سجود می شوند.

و تشهّدِ نماز شباهت دارد به زانو زدن خلایق در پیشگاه خدای متعال در روز قیامت.

 

منبع: تهرانی،عبدالحسین،اسرارالصلوه،ص40-41

پی نوشت ها:

1- ق (50)، آیه 41.

2- مُطفّفین (83)، آیه 6.

3- اسراء (17)، آیه 14.

4- طه (20)، آیه 111.

 

5- قلم (68)، آیه 42.



درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین ,
برچسب ها : چرا پیش از نماز، اذان و اقامه مستحب است؟ ,
بازدید : 340
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]

نماز رفع گرفتاری,نمازهای مستحبی,نماز

از حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده است : چون گرفتاری شدیدی برایت پیش آید كه تو را غمگین سازد دو ركعت نماز بخوان، در ركعت اول فاتحه و آیه الكرسی، و در ركعت دوم فاتحه و سوره قدر. بعد قرآن را بر بالای سر بگذار و ده بار بگو:

«اللهم بحق من ارسلته الی خلقك و بحق كل آیه و بحق كل من مدحته فیه علیك و بحقك علیه و لا تعرف احدا اعرف بحقك منك».

پس ده بار بگو: «یا سیدی یا الله» ده بار «بحق محمد» ده بار «بحق علی» ده بار «بحق فاطمه» ده بار «بحق الحسن» ده بار «بحق الحسین» و همین طور تمام ائمه را می شمارد تا حضرت ولی عصر (عج). همانا از جای خود برنخاسته باشی تا حاجت تو روا شود، ان شاء الله.

 

 



درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین ,
برچسب ها : نماز رفع گرفتاری ,
بازدید : 324
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]

حدیث, احادیث امام حسین(ع), احادیثی از امام حسین

20حدیث از امام حسین (ع)

حدیث (1) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب

جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.(تحف العقول ، ص 251)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (2) امام حسین علیه السلام فرمودند:

أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة

هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع ی و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود

(محجه البیصاء ج 4،ص 228)

 

 **********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (3) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق

رستگـار نمی ی مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد

(تاریخ طبرى،ص 1،ص 239)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (4) امام حسین علیه السلام فرمودند:

إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ

بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است

(فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (5) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا

کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت

(مناقب ابن شهر آشوب ج/4 ص/ 69)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (6) امام حسین علیه السلام فرمودند:

أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء

عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند

(بحارالانوارج/ 93 ص/ 294)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (7) امام حسین علیه السلام فرمودند:

اَلبُکاءُ مِن خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ

گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است

(حیات امام حسین ج 1 /ص 183)

 

 **********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (8) امام حسین علیه السلام فرمودند:

مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ

آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.

(بحار الانوار ، ج 3 ، ص 397)

 

 **********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (9) امام حسین علیه السلام فرمودند:

اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِِ

بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

(الدره الباهره ، ص24)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (10) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لا یأمن یوم القیامة إلا من خاف الله فی الدنیا.

هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.

(بحار الانوار،ج 4،ص 19)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (11) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لا أفلح قوم إشتروا مرضاة المخلوق بسخط الخالق.

کسانی که رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند، رستگار نخواهند شد.

(مقتل خوارزمی،ج 1،ص239)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (12) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من حاول اَمرا بمعصیة الله کان اَفوت لما یرجو و اَسرع لما یحذر.

کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می ی .

(بحارالانوار،ج78،ص120)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (13) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من طلب رضی الناس بسخط الله وکله الله إلی الناس .

کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند ی، خداوند او را به مردم وا می گذارد.

(بحارالانوار،ج78،ص126)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (14) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک.

کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند

(بحار الانوار،ج75،ص128)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (15) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من دلائل العالم إنتقادة لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر.

از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .

(بحارالانوار،ج78،ص119)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (16) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من دلائل العالم إنتقادة لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر.

از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .

(بحارالانوار،ج78،ص119)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث (17) امام حسین(ع) فرمودند:

لا تقولوا باَلسنَتکم ما ینقُص عَن قَدَرَکم

چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد

(جلاءالعیون،ج۲ص۲۰۵)

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث(18) امام حسین فرمودند:

لا یأمن یوم القیامة إلا من خاف الله فی الدنیا.

هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.

(بحار الانوار، ج 44، ص 192 )

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث(19) امام حسین (ع) فرمودند:

لا یکمل العقل إلا باتباع الحق .  

عقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق .

(بحار الانوار، ج 78، ص 127 )

 

**********احادیثی از امام حسین (ع)**********

 

حدیث(20) امام حسین (ع) فرمودند:

یاک و ما تعتذر منه ، فإن المؤمن لا یسیء و لا یعتذر، و المنافق کل یوم یسیء و یعتذر

حذر کن از مواردی که باید عذرخواهی کنی ، زیرا مؤمن نه کار زشتی انجام می دهد و نه به عذرخواهی می پردازد، اما منافق همه روزه بدی می کند، و به عذرخواهی می پردازد.

 

( بحار الانوار، ج 78، ص120 )



درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین ,
برچسب ها : 20حدیث از امام حسین (ع) ,
بازدید : 224
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]

ارتباط با جن,جن و اجنه,جن چیست

اولین انسانی که خلق شده حضرت آدم (ع) می باشد و همه ی ما از نسل آن حضرت هستیم و آن حضرت را ابوالبشر یعنی پدر تمام انسان ها می گویند . آیا اجنّه هم این چنین پدری دارند که دیگر اجنه از نسل او باشند ؟

بلی ، اجنه نیز دارای پدری هستند که اولین مخلوق جن می باشد و نام او « شومان » است . در روایتی شخصی از حضرت علی (ع)  پرسید : « پدر اجنه کیست ؟ » حضرت در جواب آن شخص فرمودند : « نام پدر اجنه ، شومان است . »

اجنه از نظر خلقت و ترکیب همانند انسانها که دارای شکل ها ، نژادها و رنگهای مختلف هستند ، دارای انواعی هستند که از جمله آنها عبارتند از :

1. جن : « اذا اراد العرب الجنّ خالصاً » ، وقتی عرب وجود جن را به تنهایی در نظر بگیرد لفظ جن را بکار می برد .

2.  عامر : به گروهی از اجنه گفته می شودکه با مردم نشست و برخاست دارند و با آنان زندگی می کنند .

3.شیطان : به گروه بد ذات و خبیث اجنه گفته می شود .

4.عفریت : به آن گروه از اجنه می گویند که دارای مقام و منزلت والایی بوده و از قدرتهای فوق العاده ای بهره مند هستند . از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند : « اجنه امیرانی دارند که به آنها عفراء می گویند .»


اگر از قدرت تسلتطون به جن ها مطمینید.میتونید حتی فکر تمسخر رو هم از ذهنتون بیرون کنید.

از دخالت جن ها در زندگیتون نکرانی ندارید ز برای ارتباط با جن ها هنوز هم مصر هستید.

باید با یکی دیگر از ملزومات این ارتباط آشنا بشید.کسانی که قصد ارتباط با جن ها رو دارند. باید اعصاب و قلب قوی داشته باشند.صحنه های دلخراش و ترسناک‌:آشفتشون نکنه.و جرات زیادی داشته باشند.

جن ها موجوداتی بی اندازه حساس هستند.واکثرا اخلاق تندی دارند. محبت و حشمشون در منتها درجه است. برای همین باید در مورد جن ها با احتیاط زیادی رفتار کرد.
در علوم خفیه هم پله پله و مرحله به مرحله سطح آگاهی و قدرت بالا میره.
در شروع هر مرحله حقایق تلحی در مورد ارتباط با دنیای {ماورالطبیعه}به شما گفته میشه و بعد
شما باید تصمیم بگیرید که ادامه بدبد و به مرحله بالاتر برسد یا نه.
مطالب ارتباط با جن.ذره ای از همون حقایق تلخ هستند. و مینویسم تا این شوق و اشتیاق اولیه که طبیعیه و در همه نو آموزهای علوم خفیه هست. کمی تعدیل بشه. شما در هیچ کتابی نمی توانید مطالبی راجع به محدودییتهای ارتباطی که جنها ایجاد میکنند پیدا کنی.

تنهایی در زندگی شخصی. ازدواج برای کسانی که وارد دنیای جنها بشن خطرناک و سخته. اولن بخاطر اینکه ممکنه مجبور به مخفی کردن تمام حقایق و مکنونات قلبی و آگاهی ها از همراه زندگیتون باشید. بعد هم بخاطر اینکه هر خطای کوچکی که باعث دلخوری یا دشمنی جنها بشه، خطری برای زندگی خانواده و عزیزان شماست.خودخواهی نیست که آدم برای تنها نبودن خودش دیگری رو با خطر مرگ روبرو کنه؟ بگذریم از عوارض دیگه ی این وادی که مثلا می تونه شما رو دچار مشکلی مثل "پرش" کنه که اون وقت تحمل کردن موجودی که معلوم نیست خودشه یا در حال "پرش" صبوری زیاد می خواد!

منبع:

 

bitrin.com



درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین ,
برچسب ها : ارتباط با جن چه مشکلاتی بوجود می آید؟ ,
بازدید : 270
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
.: Weblog Themes By graphist :.

:: تعداد صفحات : 5 1 2 3 4 5 صفحه بعد

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 384 نفر
بازديدهاي ديروز : 120 نفر
كل بازديدها : 3,706,922 نفر
بازدید این ماه : 1,418 نفر
بازدید ماه قبل : 1,105 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 6 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک