فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات
خداوند در خود را با صفت متکبر معرفی می کند! آیا خدا واقعاً متکبر است؟ معنای تکبر خدا چیست؟ پاسخ اجمالی «هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُۆْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یشْرِکونَ» ؛و خدایى است که معبودى جز او نیست، حاکم و مالک اصلى اوست، از هر عیب منزّه است، به کسى ستم نمىکند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندى شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مىکند، و شایسته عظمت است خداوند منزّه است از آنچه شریک براى او قرار مىدهند.( سوره حشر آیه 23) «کبر» نزد عالمان اخلاق، عبارت است از: حالتی که انسان خود را بالاتر از دیگری ببیند و بر این باور باشد که از دیگران برتر است. این خصیصه از بزرگ ترین صفات رذیله در انسان است.[1] «متکبر» از ماده «تکبر» به دو معنا است: یکى از آن معانی ممدوح و پسندیده است که در مورد خداوند به کار مى رود، و آن دارا بودن بزرگى و صفات پسندیده فراوان است، و دیگرى نکوهیده و مذموم است که در مورد غیر خدا به کار مى رود، و آن حالتی که انسان خود را بالاتر و برتر از دیگری ببیند و بر این باور باشد که از دیگران برتر است و صفاتى را که ندارند به خود نسبت دهند. اولی پسندیده است و دومی در وصف عموم مردم است.[2] طبق تعریف ارائه شده از کبر و تکبر؛ تکبر صفتی از صفات خدا است؛ چون عظمت و کبریایی مختص ذات خداوند است، و هر بنده ای که تکبر کند در صفتی از صفات خدا با او به مقابله و منازعه برخاسته است. بنابراین، از آن جا که عظمت و بزرگى تنها شایسته مقام خدا است، این واژه به معناى ممدوحش تنها در باره او به کار مى رود، و هرگاه در غیر مورد او به کار رود به معناى مذموم است.[3] در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «کبریا و بزرگى رداى خداوند است و هر کس بر سر این ردا با او ستیزه و کشمکش کند، وى را در آتش سرنگون سازد».[4] مفسران قرآن کریم عموماً صفت تکبر در خدا را به عظمت و کبریایی معنا کرده اند؛ زیرا که کبریایى و عظمت و جلال مخصوص ذات بى زوال خداوند است و بزرگ تر و بالاتر از آن است که بتواند کسى در مقابل او اظهار بزرگى و منیت نماید.[5] خداوند از آن جهت متکبر است که در نهایت کبریا، عظمت و بزرگى است، و هر پدیدهاى نسبت به ساحت او اظهار ذلت و خوارى مى نماید.[6] متکبر بودن خداوند به معنای عظمت و بزرگی است؛ خداوند متکبر است؛ یعنی بلند مرتبه است. اما در انسان وقتی گفته می شود فلان شخص متکبر است؛ یعنی خود را برتر و بالاتر از دیگران می بیند و این از صفات شیطانی و رذیله اخلاقی است؛ چرا که در تعالیم دینی آمده است، انسان مۆمن باید در برابر مۆمنان و همنوعان خود متواضع باشد، نه متکبر. انسان متکبر سراسر نکبت و خفت و خلاصه مجموعه ای از بدیهاست، زیرا شخص متکبر از روی جهالتش خود را بزرگ دانسته در حالی که اگر عقل خود را به کار می بست، بزرگی را فقط و فقط از آنِ خدا می دانست، و همین جهل او سرچشمه همه رذالتها و جنایتهاست، جنایت در حق خود و دیگران. مولا علی علیه السلام در وصف خداوند چنین می فرماید: کبِیرٌ لَا یوصَفُ بِالْجَفَاء، بزرگی که جفا کار خوانده نمی شود.( بحار الانوار ج 4 ص 53) پی نوشت ها : [1] نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج 1، ص 328، اسماعیلیان، قم، چاپ هفتم، 1386ش؛ نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 216، رشیدی، تهران، بی تا. [2] راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 696- 698، واژه «کبر». [3] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 554، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش. [4] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 83، ص 369، مۆسسة الوفاء، بیروت، 1404ق. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِمَنْ عِنْدَهُ الْکبْرِیاءُ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَهُ شَیئاً مِنْ ذَلِک کبه [أَکبَّهُ] اللَّهُ فِی النَّارِ...». [5] بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 12، ص 244، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361 ش؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 295، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1424 ق؛ حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، ج 16، ص 281، کتابفروشى لطفى، تهران، 1404ق. [6] انوار درخشان، ج 16، ص 281.
منابع : درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : چرا خداوند متکبّر است؟ , بازدید : 182 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
بسم الله الرحمن الرحیم...... درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : نماز عشق , بازدید : 199 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
پیشاپیش فرا رسیدن عید سعید فطر را خدمت تمامی روزه داران عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنم .
از جمله لیالى شریفه شب عید فطر می باشد و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث بسیار وارد شده و روایت شده است که آن شب کمتر از شب قدر نیست. برای درک این شب عزیز انجام اعمالی از ائمه علیهم السلام به ما سفارش شده است :
" یاالله یاالله یاالله یا رحمان یاالله یا رحیم یاالله یا ملک یاالله یا قدوس یاالله یا سلام یاالله یا مؤمن یاالله یا مهیمن یاالله یا عزیز یاالله یا جبار یا الله یا متکبر یاالله یا خالق یاالله یا بارئ یاالله یا مصور یاالله یا عالم یاالله یا عظیم یاالله یا علیم یاالله یا کریم یاالله یا حلیم یاالله یا حکیم یاالله یا سمیع یاالله یا بصیر یاالله یا قریب یاالله یا مجیب یاالله یا جواد یاالله یا ماجد یاالله یا ملی یاالله یا وفی یاالله یا مولى یاالله یا قاضی یاالله یا سریع یاالله یا شدید یاالله یا رئوف یاالله یا رقیب یاالله یا مجید یاالله یا حفیظ یاالله یا محیط یاالله یا سیدالسادات یاالله یا اول یاالله یا آخر یاالله یا ظاهر یاالله یا باطن یاالله یا فاخر یاالله یا قاهر یا الله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا ودود یاالله یا نور یاالله یا رافع یاالله یا مانع یاالله یا دافع یاالله یا فاتح یاالله یا نفاح [نفاع] یاالله یا جلیل یاالله یا جمیل یاالله یا شهید یاالله یا شاهد یاالله یا مغیث یاالله یا حبیب یاالله یا فاطر یاالله یا مطهر یاالله یا ملک یاالله یا مقتدر یاالله یا قابض یاالله یا باسط یاالله یا محیی یاالله یا ممیت یاالله یا باعث یاالله یا وارث یاالله یا معطی یاالله یا مفضل یاالله یا منعم یاالله یا حق یاالله یا مبین یاالله یا طیب یاالله یا محسن یاالله یا مجمل یاالله یا مبدئ یاالله یا معید یاالله یا بارئ یاالله یا بدیع یاالله یا هادی یاالله یا کافی یاالله یا شافی یاالله یا علی یاالله یاعظیم یاالله یا حنان یاالله یا منان یاالله یا ذاالطول یاالله یا متعالی یاالله یا عدل یاالله یا ذاالمعارج یاالله یا صادق یاالله یا صدوق یاالله یا دیان یاالله یا باقی یاالله یا واقی یاالله یا ذاالجلال یاالله یا ذاالاکرام یاالله یا محمود یاالله یا معبود یاالله یا صانع یاالله یا معین یاالله یا مکون یاالله یا فعال یاالله یا لطیف یاالله یا غفور یاالله یا شکور یاالله یا نور یاالله یا قدیر یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله اسالک ان تصلی على محمد و آل محمد و تمن علی برضاک و تعفو عنی بحلمک و توسع علی من رزقک الحلال الطیب من حیث احتسب و من حیث لا احتسب فانی عبدک لیس لی احد سواک ولا احد اساله غیرک یا ارحم الراحمین ما شاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم.
درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : اعمال شب و روز عید فطر , بازدید : 185 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
زكات فطره بر چه كسانی واجب است؟ یكی از اعمال واجب در روز عید فطر پرداختن زكات فطره است. زكات فطره بر كسانی واجب است كه در شب عید فطر اولاً مكلف باشند و ثانیاً فقیر نباشد و ثالثاً نانخور دیگران هم محسوب نشوند. كسانی كه دارای این شرایط هستند زكات فطره را باید بپردازند. زكات فطره را چه زمانی باید پرداخت؟ وقت پرداخت زكات فطره از شب عید است تا ظهر روز عید و به نظر رهبر معظم انقلاب و برخی فقهای دیگر بنا بر احتیاط باید قبل از نماز عید زكات فطره را بپردازند. اگر كسی برایش این امكان وجود نداشت، یعنی دسترسی نداشت یا امكان پرداختن نبود لااقل جدا كند و كنار بگذارد تا بعداً ادا كند. آیا ما به ازای ریالی زكات فطره برای امسال تعیین شده است؟ بله، همانطور كه میدانیم زكات فطره برای هر نفر معادل سه كیلوگرم گندم، برنج، خرما و امثال اینها است كه اگر معادل پولی آن هم پرداخت شود اشكالی ندارد. برای مثال بر سرپرست یك خانواده پنج نفره واجب است كه 15 كیلو از اقلامی كه در بالا ذكر شد، به عنوان زكات فطره بپردازد. معمولاً هر سال قیمتی اعلام میشود برای اینكه مؤمنین وظیفه خود را بدانند و به راحتی به این وظیفه عمل كنند و زكات فطره را بپردازند. اما احتیاط مستحب این است كه افراد قوت غالب خودشان را در نظر بگیرند؛ یعنی آنچه كه در زندگی، مصرف غالبشان است. مثلاً اگر برنج بیشتر مصرف میكنند بهتر این است كه 3 كیلو برنج بپردازند. البته اگر قیمت بالاتر را انتخاب كنند بهتر است كه این موضوع به انتخاب خود افراد بر میگردد. زكات فطره چه مصارفی دارد؟ مصرف زكات فطره هم هر چند مصارف همان زكات اموال است و همان مصارفی است كه در قرآن هم وارد شده است «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیهَا» (توبه، 60) اما در مورد زكات فطره احتیاطی هست كه میفرمایند كه به فقرای مؤمن بپردازند ولذا افراد اگر كسانی را میشناسند كه فقیراند میتوانند مستقیماً به فقیر بدهند. در غیر این صورت میتوانند به افراد دیگری بدهند كه به عنوان وكالت از طرف آنها پرداخت كنند و یا به مؤسساتی كه مورد اطمینان هستند زكات فطره را بپردازند تا آن را به اهلش برسانند. نكته قابل توجه دیگر اینكه سادات نمیتوانند از غیر سید زكات فطره قبول كنند و یا به تعبیر دیگر كسانی كه خودشان سید نیستند نمیتوانند زكاتشان را به سید بپردازند. بنابراین تنها سادات هستند كه میتوانند زكات فطره را به سادات فقیر بپردازند. لذا افرادی كه زكات فطره را به صورت وكالتی دریافت میكنند این نكته را مد نظر داشته باشند. همچنین ساداتی كه زكات فطره میپردازند بهتر است به افرادی كه واسطه هستند این نكته را گوشزد كنند. برخی افراد در روز عید فطر، كفارهی روزهی خود را نیز میپردازند. این مورد از لحاظ فقهی به چه شكل است؟ البته كفاره مثل زكات فطره وقت معینی ندارد و بعداً هم میتوان آن را پرداخت اما هرچه زودتر بهتر. این عزیزان حتماً توجه داشته باشند كه كفاره با زكات فطره تفاوت زیادی دارد از جمله اینكه قیمت كفاره را نمیتوان بجای كفاره پرداخت كرد ولذا حتماً باید طعام باشد. بنابراین اگر میخواهند به نهاد و مؤسساتی بپردازند حتماً باید در درجهی اول قید كنند كه كفاره است و نوع آن را هم مشخص كنند كه كفارهی عذری است یا كفارهی عمدی. چون این دو كفاره هم در كیفیت مصرف با هم تفاوت دارند. افرادی هستند كه روزه بر آنها واجب نبوده ولی پرداخت كفاره بر آنها واجب است. آیا این افراد زكات فطره هم باید بپردازند یا زكات فطره مخصوص روزهداران است؟ زكات فطره تنها مخصوص روزهداران نیست بلكه آنهایی هم كه عذری داشتهاند و یا عمداً روزه نگرفتهاند باید زكات فطره را بپردازند. زكات فطره یك واجب جداگانهای است و باید ادا شود. زكات فطره سربازان در پادگانها، پرستاران در بیمارستانها، افرادی كه در شیفت كاری هستند و امثال اینها برعهدهی كیست؟ اگر مخارج خودشان را خود تأمین میكنند برعهدهی خودشان است و اگر نانخور مثلاً پدر هستند، برعهدهی كسی هست كه خرجی آنها را میپردازد. اگر كسی در شب عید فطر مهمان شخص دیگری بود، آیا زكات فطرهی او برعهدهی میزبان و صاحبخانه است؟ اغلب فقها و مراجع تقلید و از جمله رهبر معظم انقلاب نظرشان این است كه اگر نانخور آن فرد محسوب نشود زكات فطره برعهدهی میزبان نیست بلكه برعهدهی خود فرد است. البته معمولاً مهمانی كه یك شب دعوت شده است نانخور محسوب نمیشود.
ميزان زكات فطريه سال 91
وی در زمینه کفاره روزه های عمد و غیر عمد از نظر این مرجع تقلید شیعیان گفت: کفاره روزه غیر عمد مبلغ هزار تومان است که باید به صورت نان تهیه و پرداخت شود، همچنین کفاره روزه عمد مبلغ ۶۰ هزار تومان است. درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : همه چیز درباره احکام فطریه+ميزان زكات فطريه سال 91 , بازدید : 285 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
1. احياء شب عيد امام صادق عليهالسلام به نقل از پدر بزرگوارش فرمود: «كانَ عَلِىُّ ابْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام يُحْيى لَيْلَةَ عَيْدِ الْفِطْرِ بِالصَّلاةِ حَتّى يُصْبِحَ وَ يَبيتُ لَيْلَةَ الْفِطْرِ فِى الْمَسْجِدِ؛ (1) امام سجاد عليهالسلام ، شب عيد فطر را با نماز به صبح مىآورد و در مسجد به شب زندهدارى مىپرداخت.» 2. زيارت امام حسين عليهالسلام سيد ابن طاووس در اقبال الاعمال از جمله آداب شب عيد فطر را، زيارت امام حسين عليهالسلام معرفى مىكند. 3. غسل شب و روز عيد از جمله آداب شب و روز عيد فطر، غسل است. وقت غسل شب عيد، از اول مغرب تا اذان صبح است؛ گرچه انجام آن در ابتداى شب بهتر است. و وقت غسل روز عيد، از اذان صبح تا غروب آفتاب است؛ گرچه بهتر است آن را پيش از نماز عيد به جا آورد و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد، احتياط واجب آن است كه به قصد رجاء انجام دهد. (2) 4. پرداخت زكات فطره همچنان كه تمام بودن نماز به صلوات بر پيامبر و آل اوست و بدون صلوات نماز ناتمام است، تمام بودن روزه نيز به پرداخت زكات فطره است. قال ابوعبداللّه عليهالسلام : «اِنَّ مِنْ تَمامِ الصَّوْمِ اِعْطاءُ الزَّكاةِ ـ يَعْنِى الْفِطْرَةَ ـ كَما اَنَّ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِىِّ صلىاللهعليهوآله تَمامُ الصَّلاةِ، لاَِنَّهُ مَنْ صامَ وَ لَمْ يُوَدِّ الزَّكاةَ فَلا صَوْمَ لَهُ اِذا تَرَكَها مُتَعَمِّدا؛ (3) امام صادق عليهالسلام فرمودند: از جمله كارهايى كه موجب كامل شدن روزه است، پرداخت زكات فطره است، همچنان كه صلوات بر پيامبر صلىاللهعليهوآله ، موجب كامل شدن نماز مىشود. اگر كسى روزه بدارد ولى زكات فطره را از روى عمد پرداخت نكند، در واقع روزه نداشته است [و روزهاش مقبول نيست.]» زكات فطره، علاوه بر آنكه باعث تمام بودن روزه است، نقصان زكات مال را نيز جبران مىكند. امام على عليهالسلام فرمود: «مَنْ اَدّى زَكاةَ الْفِطْرَةِ اَتَمَّ اللّهُ بِها ما نَقَصَ مِنْ زَكاةِ مالِهِ؛ (4) كسى كه زكات فطره پرداخت كند، خداوند به وسيله آن، نقصان در [پرداخت] زكات مالش را جبران مىكند.» 5. تكبير خداوند به پاس امداد الهى و يارى رساندن او در پيروزى بر ديو نفس و برخوردارى از نعمت هدايت و سرمايه معنويت، بايد ولى نعمت را بزرگ داشت و او را تكبير گفت. بعد از نماز مغرب و عشاى شب عيد، پس از نماز صبح و ظهر و عصر روز عيد و نيز پس از نماز عيد فطر مستحب است چنين تكبير بگويند: «اللّه اكبر، اللّه اكبر، لا اله الا اللّه واللّه اكبر، اللّه اكبر وللّه الحمد، اللّه اكبر على ما هدانا.» (5) 6. كراهت روزه تا سه روز پس از عيد فطر در برخى روايات توصيه شده است كه تا سه روز پس از عيد فطر، از روزه گرفتن خوددارى شود. امام صادق عليهالسلام فرمودند: «لا صِيامَ بَعْدَ الاَْضْحى ثَلاثَةَ اَيّامٍ وَلا بَعْدَ الْفِطْرِ ثَلاثَةَ اَيّامٍ اِنَّها اَيّامُ اَكْلٍ وَ شُرْبٍ؛ (6) تا سه روز پس از عيد قربان و عيد فطر، روزه داشتن روا نيست. اين روزها، روزهاى خوردن و آشاميدن است.»
پي نوشت : 1. حر عاملى، وسائل الشيعه، (آل البيت)، ج8، ص87. 2. رساله امام خمينى رحمهالله ، مسئله 644. 3. سيد ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج1، ص466؛ شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص119. 4. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص119. 5. رساله امام خمينى رحمهالله ، مسئله 1526.
6. حر عاملى، وسايل الشيعه، (آل البيت)، ج10، ص519. درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : آداب عيد سعید فطر , بازدید : 249 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
ماه مبارك رمضان يك وحدت جمعي دارد ؛ گذشته از اينكه هر روز تكليف جدا و مستقل دارد و روزه گرفتن اش لازم است ، مجموع اين ماه يك وحدت خاصّ دارد كه قرآن كريم از او اينچنين ياد كرده است : مَنْ شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمْهُ (1). كسي كه در ماه مبارك رمضان شاهد و حاضر بود و مسافر بود ، اين شهر را ، اين ماه را روزه بگيرد . لذا وظائف خاصّي براي شب هاست ؛ دستورهاي مخصوصي براي روزهاست ؛ اين وحدت جمعي ماه مبارك رمضان با فرارسيدن اوّل شوّال ، فطر او فرا مي رسد . بنابراين همانطوري كه هر روز پايانش افطار است ، اين ماه هم پايانش افطار است و روز عيد فطر افطار اين ماه است ؛ اين مطلب اوّل . مطلب دوّم آن است كه اين روز را خداي سبحان عيد رسمي مؤمنين قرار داد . از دعاي نوراني امام سجاد در وداع ماه مبارك رمضان بر مي آيد ، چنين كه در دعاهاي قنوت نماز عيد فطر هم بر مي آيد كه خداوند اين روز را عيد قرار داد ؛ كه جَعَلتَهُ لِلمُسلِمينَ عِيداً (2)، لِلمُؤمِنينَ عِيداً (3). مطلب بعدي آن است كه عيد به معناي نشاط و سرور نيست ! چون سُروراً عطف بر عيد شده است و جداي از اوست . در صحيفة سجاديّه دارد عِيداً وَ سُروراً ؛ اين عيد گرچه با (يا) استعمال شده است ، ولي اصل اش (واو) اي است نه يائي ! شايد يائي هم اصلاً نباشد ! اين عادَ يَعُودُوا است ؛ كه معاد هم از همين لغت است ، و مُعيد بودن خداي سبحان هم از همين لغت است . كه عيد از عُود و رجوع مجدّد است . خداي سبحان نام مباركي دارد به نام مبداء و مُبدع و نام مبارك ديگرش مُعيد است كه او بر مي گرداند . يوم عيد يوم رجوع إلَي الله است . لذا دستورهائي كه مربوط به خطبه ها و سخنان امام نماز عيد هست ، اين است كه : شما وقتي از منزل هايتان بيرون مي رويد به طرف مصلّي ، آن حالت زنده شدن از قبر را در نظر بگيريد كه يك ترسيمي از معاد است . منتها خداي سبحان اگر بخواهد به صورت مُعيد تجلّي تامّ داشته باشد ، جريان معاد پيش مي آيد ؛ و اگر گوشه اي از آن نام تجلّي بكند ، « عيد فطر » ظهور مي كند . اين عود و رجوع بنده است به طرف خداي سبحان. كساني كه روزة اين ماه را گرفتند و توفيق انجام وظيفه داشتند ، بر مي گردند ، جائزة خود را از خداي سبحان دريافت مي كنند . لذا شب عيد فطر و روز عيد فطر به عنوان « لِيلَهُ الجَوائِز » يا « يُومُ الجَوائِز » هست كه اگر گفته شده است : روز عيد است و من مانده در اين تدبيرم كه دهم حاصل سي روزه و ساغر گيرم همين است كه انسان بر مي گردد به طرف خداي سبحان ، پاداش اش را دريافت مي كند . مطلب بعدي آن است كه : كساني كه به وظائف اين ماه پر فيض موفّق شدند و عمل كردند ، آنها كه خُوفاً مِنَ النّار روزه گرفتند ، يا شب هاي اين ماه را زنده نگه داشتند ، جائزه اي كه از فرشتگان الهي دريافت مي كنند ، نجات از نار است . آنهائي كه براي رسيدن به بهشت وظائف ماه مبارك رمضان را انجام دادند ، جائزه اي كه از فرشتگان رحمت دريافت مي كنند ، وصول به بهشت است . إن شآءَ الله اين جائزه را حفظ مي كنند ! و آنهائي كه شُوقاً إلَي الله ، حُبّاً لله ، شُكراً لله عبادت كردند ، عُودشان به طرف خود خداي سبحان است و جائزه را از دست بي دستي خداي سبحان دريافت مي كنند و آن هم محبوبيّت است و كرامت ، كه مقام شامخ محبّت را به آنها عطاء مي كند ؛ وقتي محبوب الهي شدند ، هم از گزند دوزخ مصون اند ، هم از فيض و فُوز بهشت طرفي مي بندند . بنابراين سه گروه به خدا بر مي گردند ؛ هر گروه جائزة خاصّ خودشان را هم دريافت مي كنند . و در قرآن كريم فرمود : ما اين يك ماه را كه وحدت جمعي دارد بر شما لازم كرديم كه روزه بگيريد ؛ لِتُكمِلُوا العِدَّه وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلي مَا هَداكُمْ (4). شما بايد اين سي روز را به كمال برسانيد ، اين ماه را به كمال برسانيد ، و بعد خدا را تكبير بگوئيد ؛ بگوئيد خدا اَكبَرِ مِنْ كُلِّ شِيء(5) يا اَكبَرِ مِنْ أنْ يُوصَفْ (6) است كه شما را هدايت كرده است . لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلي مَا هَداكُمْ . لذا وظيفه آن است كه بعد از نماز مغرب و نماز عشاء و نماز صبح و نماز عيد فطر اين تكبير اَللهُ اَكبَرُ عَلي مَا هَدانا (7) را انسان بازگو كند . لِتُكمِلُوا العِدَّهَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلي مَا هَداكُمْ . خدا را انسان به بزرگي ياد كند كه او را هدايت كرده است . معلوم مي شود يكي از بهترين و بارزترين مصاديق هدايت ، همين اين دستور روزه گرفتن است و انجام وظائف شبهاي اين ماه پر بركت ! و شايد در نوبت هاي قبل هم به عرضتان رسيد كه هم در دعاهاي ما آمده ، هم در روايات ما آمده كه : ماه مبارك رمضان قُرَّهُ الشُّهُور و رأسُ السَّنَه (8) است . آغاز سال براي سالكان صالح ماه مبارك رمضان است . كسي كه اهل سير و سلوك است ، ذخيرة يك ساله را از ماه مبارك رمضان فراهم مي كند . هم مشكل ماه مبارك رمضان را تأمين مي كند ، هم مشكل يازده ماه ديگر را ! بنابراين بايد جائزه اي كه در شب و روز عيد فطر مي گيريم ، آنقدر قوي و زياد باشد كه بتواند مشكل يازده ماه ديگر ما را هم حل كند ؛ كه إن شآءَ الله اميدواريم اينچنين باشد . جوائز الهي اين است ! وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلي مَا هَداكُمْ . مطلب بعدي آن است كه بيشترين دعا را در بين اين چهارده معصوم (عليهم الصَّلاه و عليهم السَّلام) ، وجود مبارك امام سجاد دارد. حالا يا از ائمة ديگر جمع آوري نشده ، يا جمع آوري شده بود و به ما نرسيد ، يا اصلاً آنها اين تجلّي دعا را واگذار كرده بودند به وجود مبارك امام سجاد ! شما ببينيد دعاهائي كه وجود مبارك امام باقر (سلام الله عليه) در مراسم عيد فطر دارند ، همان هائي است كه امام سجاد فرمود ؛ وقتي مي خواستند براي نماز عيد فطر خارج بشوند ، همان دعائي را مي خواندند كه امام سجاد دارد ! وجود مبارك امام سجاد در بخش وداع ماه مبارك رمضان به خدا عرض مي كند : خدايا ! ما الآن تقريباً داريم مصيبت مي بينيم كه عزيزترين دوست ما از ما رخت بر مي گردد ، هجرت مي كند ؛ وَاجبُر مُصيبَتَنَا فِي شَهرِنا (9). خوب ما با اين ماه مأنوس شديم ، اين ماه ما را حفظ كرده است ؛ حصن حصين اي بود . مجاري ادراكي ما و تحريكي ما در اين شهر طهور و تَمحيص به طهارت و پاكيزگي راه يافته است و الآن داريم اين دوست عزيز را از دست مي دهيم . شما در روز عيد فطر اين مصيبت مان را جبران بكنيد . جائزه اي عطا بكنيد كه اين مصيبت ما تسلّي پيدا كند . وَاجْبُر مُصيبَتَنَا فِي شَهرِنا ، آن را در روز عيد فطر بكنيد . اين گونه از لطائف نيايش كه در دعاهاي امام سجاد (سلام الله عليه) هست ، در ادعية ائمة بعدي هم ظهور كرده ؛ امام باقر (سلام الله عليه) هم همين را دارد . مطلب مهمي كه وظيفة همة ما در همة مراحل ، مخصوصاً در اين عيدهاست ، اين است كه دعا براي وجود مبارك ولي عصر و استقرار حكومت مهدوي با كرامت و عزّت از خدا بخواهيم ! چون در همين اين دعاهاي امام سجاد آمده است كه خدايا ! شما عيد فطر را روزي قرار دادي كه امّت اسلامي كنار هم جمع مي شوند . و مُهتشد اينهاست ، مجمع اينهاست . و براي اينها آن نشاط را هم فراهم بكنيد . نشاط امّت اسلامي در استقرار عدل است . لِيَقُومَ النّاسُ بِالقِسط(10) است . اگر إن شآءَ الله فقر و فساد و تبعيض رخت بر مي بندد ، جامعة اسلامي لبخندي بر لبانش مي نشيند . وجود مبارك امام باقر وقتي براي نماز عيد فطر بيرون مي آمدند ، از منزل خارج مي شدند ، دعاهائي كه مربوط به امام زمان است ، داشتند ؛ كه خدايا ! اَللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَيكَ فِي دُولَهٍ كَريمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإسلامَ وَ اَهلَه (11). چنين كه خود وجود مبارك ولي عصر هم اين دعاها را دارد . دعاي ديگري مربوط به وجود مبارك امام زمان (أرواحنا فداه) است كه آن حضرت در روز عيد فطر ، بعد از نماز صبح با اين جلال و شكوه به لقاي خدا مي رفت ! بالأخره انسان بايد جائزه را از دست خداي سبحان دريافت كند ، ترقّي كند و بگيرد . دعاي نوراني امام مهدي موجود موعود (عليه أفضلُ صلواتِ المُصلّين) بعد از نماز صبح روز عيد فطر اين است ؛ عرض مي كند : خدايا ! من مي خواهم به حضور شما بار يابم . امّا با جلال و شكوه مي آيم كه محفوظ بمانم . اَللّهُمَّ إنّي اَتَوَجَّهُ إلِيكَ بِمُحَمَّدٍ (صَلَّ اللهُ عَليهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) اَمامِي وَ بِعَلِيِّ (عَلَيهِ الصَّلاهُ وَالسَّلام) عَنْ يَمينِي وَ خَلفِي وَ بِاَئِمَّتِي عَنْ يَسارِيْ اَستَتِرُوا بِهِمْ مِنْ عَذابِكْ (12). خدايا ! ما با اين جلال و شكوه به حضور تو بار مي يابم كه از قهر و غضب ات نجات پيدا كنم . اينها تعليم ماست . يعني من طرزي حركت مي كنم كه وجود مبارك پيغمبر (صلّ الله عليه و سلّم) جلوي من باشد . و علي بن أبيطالب طرف راست و پشت سر مرا حفظ كند . و ائمة ديگر طرف چپ مرا حفظ بكنند . من مُحاط و محفوف به نبوّت و رسالت و ولايت و امامت باشم . من در اين مجمع و اين مجموعه به حضور تو بار مي يابم ، به وسيلة اينها از قهر تو نجات پيدا كنم . اين تعليم ماست كه ما چگونه به ذات أقدس إله عرض حاجت كنيم ، به كي متوسّل بشويم ، كي را شفيع قرار بدهيم و از نبوّت آنها ، از رسالت آنها ، از ولايت آنها ، از امامت آنها ، از عصمت آنها ، از حجّت بالغه بودن آنها مدد بگيريم . خود وجود مبارك ولي عصر خود را محفوف به اينها مي داند . ما هم اينچنين به خداي سبحان عرض بكنيم : پروردگارا ! امّت اسلامي پشت سر پيامبر اكرم (عليه و علي آله آلاف التحيّه والكرم) در حالي كه محفوف به امامت و ولايت است ، در پناه اينها به تو پناهنده مي شود . اينها امام ما و اَمام ما هستند در دنيا و برزخ و قيامت ، در عيد فطر ، در گرفتن جائزه ؛ كه إن شآءَ الله اميدواريم اعمال و عبادات همگان به احسن وجه مقبول باشد ! و خداي سبحان آن دولت كريمه اي را كه امام باقر مسئلت كرده است و همگان خواهان آنيم ، نصيب ما بفرمايد ! و اين نظام اسلامي را به نظام ولي عصر (أرواحنا فداه) متّصل بفرمايد ! اَللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلِيكَ فِي دُولَهٍ كَريمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإسلامَ وَ اَهلَه وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهلَه وَ تَجعَلُنَا فِيها مِمَّنْ تَنتَصِرُ لِدينِكَ وَ لا تَستَبدِلْ بِنَا غِيرَنا . پي نوشت : (1) سورة بقره / آية 185 (2) من لا يحضره الفقيه / جلد 1 / صفحة 513 / بابُ صَلاهُ العيدين (3) صحيفة سجاديّه / دعاي 45 / قسمت 52 ـ وَ كانَ دُعائُهُ (ع) فِي وِداعِ شَهرِ رَمَضان ؛ اَلَّذِي جَعَلتَهُ لِلمُؤمِنينَ عِيداً وَ سُروراً (4) سورة بقره / آية 185 (5) كافي / جلد 1 / صفحة 118 / بابُ مَعاني الأسماء وَاشتِقاقِها (6) مستدرك الوسائل / جلد 5 / صفحة 328 / بابُ كَراهَه أنْ يُقال اَللهُ اَكبَرُ مِنْ كُلِّ شِيء ، بَلْ يُقالُ مِنْ أنْ يُوصَف (7) كافي / جلد 4 / صفحة 166 / بابُ التَّكبيرِ لِيلَهِ الفِطر وَ يُومِه (8) تهذيب الأحكام / جلد 4 / صفحة 333 / بابُ الزِّيادات (9) صحيفة سجاديّه / دعاي 45 / قسمت 48 ـ وَ كانَ دُعائُهُ (ع) فِي وِداعِ شَهرِ رَمضان (10) سورة حديد / آية 25 (11) بحار الأنوار / جلد 88 / صفحة 6 / باب 2 ـ اَدعيهُ عِيدِ الفِطر وَ زَوائِدُ الآداب
(12) تهذيب الأحكام / جلد 3 / صفحة 140 / بابُ صَلاهِ العيدين درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : تحليلي بر مقام و منزلت عيد سعيد فطر , بازدید : 215 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
شب اول ماه شوال از جمله لیالى شریفه است و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث بسیار وارد شده و روایت شده است که آن شب کمتر از شب قدر نیست و از براى آن چند عمل است: اول غسل است در وقتى که غروب کرد آفتاب. دوم احیا آن شب به نماز و دعا و استغفار و سؤال از حق تعالى و بیتوته در مسجد. سوم آنکه بخواند در عقب نماز مغرب و عشا و نماز صبح و عقب نماز عید الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا. چهارم آنکه چون نماز مغرب و نافله آن را خواند دستها را بسوى آسمان بلند کند و بگوید یا ذا المن و الطول یا ذا الجود یا مصطفی محمد و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفر لی کل ذنب احصیته و هو عندک فی کتاب مبین پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگوید اتوب الى الله پس هر حاجت که دارد از حق تعالى بخواهد که ان شاء الله تعالى بر آورده خواهد شد و در روایت شیخ است که: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگوید یا ذا الحول یا ذا الطول یا مصطفیا محمدا و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفر لی کل ذنب اذنبته و نسیته انا و هو عندک فی کتاب مبین پس بگو صد مرتبه اتوب الى الله. پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام را که فضیلت بسیار دارد و زیارت مخصوصه این شب در باب زیارات بیاید ان شاء الله. ششم ده مرتبه بگوید ذکر یا دائم الفضل را که در اعمال شب جمعه گذشت. هفتم بجا آورد ده رکعت نمازى که در شب آخر ماه رمضان گذشت. هشتم بجا آورد دو رکعت نماز در رکعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحید و در دوم یک مرتبه بخواند و بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه بگوید اتوب الى الله پس بگوید یا ذا المن و الجود یا ذا المن و الطول یا مصطفی محمد صلى الله علیه و آله صل على محمد و آله و افعل بی کذا و کذا و به جاى آن حاجات خود را بطلبد و روایت است که حضرت امیر المؤمنین علیه السلام این دو رکعت را به این کیفیت بجا مى آورد پس سر از سجده برمىداشت و مى فرمود به حق آن خداوندى که جانم به دست قدرت او است هر که این نماز را بکند هر حاجت از خدا بطلبد البته عطا کند و اگر به عدد ریگهاى بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد و در روایت دیگر به جاى هزار مرتبه توحید صد مرتبه وارد شده لکن نماز را بعد از نماز مغرب و نافله آن باید بجا آورد و شیخ و سید بعد از این نماز این دعا را نقل کرده اند یا الله یا الله یا الله یا رحمان یا الله یا رحیم یا الله یا ملک یا الله یا قدوس یا الله یا سلام یا الله یا مؤمن یا الله یا مهیمن یا الله یا عزیز یا الله یا جبار یا الله یا متکبر یا الله یا خالق یا الله یا بارئ یا الله یا مصور یا الله یا عالم یا الله یا عظیم یا الله یا علیم یا الله یا کریم یا الله یا حلیم یا الله یا حکیم یا الله یا سمیع یا الله یا بصیر یا الله یا قریب یا الله یا مجیب یا الله یا جواد یا الله یا ماجد یا الله یا ملی یا الله یا وفی یا الله یا مولى یا الله یا قاضی یا الله یا سریع یا الله یا شدید یا الله یا رءوف یا الله یا رقیب یا الله یا مجید یا الله یا حفیظ یا الله یا محیط یا الله یا سید السادات یا الله یا اول یا الله یا آخر یا الله یا ظاهر یا الله یا باطن یا الله یا فاخر یا الله یا قاهر یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله یا ودود یا الله یا نور یا الله یا رافع یا الله یا مانع یا الله یا دافع یا الله یا فاتح یا الله یا نفاح [نفاع ]یا الله یا جلیل یا الله یا جمیل یا الله یا شهید یا الله یا شاهد یا الله یا مغیثیا الله یا حبیب یا الله یا فاطر یا الله یا مطهر یا الله یا ملک [ملیک ]یا الله یا مقتدر یا الله یا قابض یا الله یا باسط یا الله یا محیی یا الله یا ممیتیا الله یا باعثیا الله یا وارث یا الله یا معطی یا الله یا مفضل یا الله یا منعم یا الله یا حق یا الله یا مبین یا الله یا طیب یا الله یا محسن یا الله یا مجمل یا الله یا مبدئ یا الله یا معید یا الله یا بارئ یا الله یا بدیع یا الله یا هادی یا الله یا کافی یا الله یا شافی یا الله یا علی یا الله یا عظیم یا الله یا حنان یا الله یا منان یا الله یا ذا الطول یا الله یا متعالی یا الله یا عدل یا الله یا ذا المعارج یا الله یا صادق یا الله یا صدوق یا الله یا دیان یا الله یا باقی یا الله یا واقی یا الله یا ذا الجلال یا الله یا ذا الاکرام یا الله یا محمود یا الله یا معبود یا الله یا صانع یا الله یا معین یا الله یا مکون یا الله یا فعال یا الله یا لطیف یا الله یا غفور یا الله [یا جلیل یا الله ]یا شکور یا الله یا نور یا الله یا قدیر [قدیم ]یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله یا رباه یا الله اسالک ان تصلی على محمد و آل محمد و تمن علی برضاک و تعفو عنی بحلمک و توسع علی من رزقک الحلال الطیب و من حیث احتسب و من حیث لا احتسب فانی عبدک لیس لی احد سواک و لا احد اساله غیرک یا ارحم الراحمین ما شاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم پس به سجده مىروى و مىگویى یا الله یا الله یا الله یا رب یا رب یا رب یا منزل البرکات بک تنزل کل حاجة اسالک بکل اسم فی مخزون الغیب عندک و الاسماء المشهورات عندک المکتوبة على سرادق عرشک ان تصلی على محمد و آل محمد و ان تقبل منی شهر رمضان و تکتبنی من الوافدین الى بیتک الحرام و تصفح لی عن الذنوب العظام و تستخرج لی یا رب کنوزک یا رحمان. نهم چهارده رکعت نماز کند بخواند در هر رکعتى حمد و آیة الکرسی و سه مرتبه قل هو الله احد تا براى او باشد به هر رکعتى ثواب عبادت چهل سال و عبادت هر که روزه گرفته و نماز خوانده در آن ماه. دهم شیخ در مصباح فرموده که در آخر شب غسل کن و بنشین در جاى نماز خود تا طلوع فجر. اعمال روز اول ماه شوال روز اول ماه شوال روز عید فطر است و اعمال آن چند چیز است: اول آنکه بخوانى بعد از نماز صبح و نماز عید آن تکبیراتى را که در شبش بعد از نماز فریضه مىخواندى. دوم آنکه بخوانى بعد از نماز صبح دعایى را که سید روایت کرده اللهم انی توجهت الیک بمحمد امامی الخ. و شیخ این دعا را بعد از نماز عید ذکر فرموده. سوم بیرون کردن زکات فطره است از هر سرى صاعى پیش از نماز عید به تفصیلى که در کتب فقهیه است و بدان که زکات فطره واجب مؤکد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان و سبب حفظ تا سال دیگر است و حق تعالى آن را مقدم بر نماز ذکر فرموده در این آیه شریفه قد افلح من تزکى و ذکر اسم ربه فصلى. چهارم غسل است. و بهتر آن است که اگر ممکن شود از نهر غسل کنى و وقت آن بعد از طلوع فجر است تا زمان به جا آوردن نماز عید چنانچه شیخ فرموده و در جزء روایتى است که غسل را در زیر سقفى بکن و چون خواستى غسل کنى بگو اللهم ایمانا بک و تصدیقا بکتابک و اتباع سنة نبیک محمد صلى الله علیه و آله پس بسم الله بگو و غسل کن و چون از غسل فارغ شدى بگو اللهم اجعله کفارة لذنوبی و طهر دینی اللهم اذهب عنی الدنس. پنجم پوشیدن جامه نیکو و بکار بردن بوى خوش و رفتن به صحرا در غیر مکه براى نماز کردن در زیر آسمان. ششم پیش از نماز عید در اول روز افطار کنى. و بهتر آن است که به خرما یا به شیرینى باشد و شیخ مفید فرموده مستحب است تناول کردن مقدار کمى از تربت سید الشهداء علیه السلام که شفا است از براى هر دردى. هفتم آنکه چون مهیا شدى از براى رفتن به نماز عید بیرون نروى مگر بعد از طلوع آفتاب و آنکه بخوانى دعایى را که سید در اقبال نقل کرده (از جمله از ابو حمزه ثمالى روایت کرده از حضرت امام محمد باقر علیه السلام که فرمود: بخوان در عید فطر و قربان و جمعه وقتى که مهیا شدى به جهتبیرون رفتن به نماز این دعا را اللهم من تهیا فی هذا الیوم او تعبا او اعد و استعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده و نوافله و فواضله و عطایاه فان الیک یا سیدی تهیئتی و تعبئتی و اعدادی و استعدادی رجاء رفدک و جوائزک و نوافلک و فواضلک و فضائلک و عطایاک و قد غدوت الى عید من اعیاد امة نبیک محمد صلوات الله علیه و على آله و لم افد الیک الیوم بعمل صالح اثق به قدمته و لا توجهتبمخلوق املته و لکن اتیتک خاضعا مقرا بذنوبی و اساءتی الى نفسی فیا عظیم یا عظیم یا عظیم اغفر لی العظیم من ذنوبی فانه لا یغفر الذنوب العظام الا انتیا لا اله الا انتیا ارحم الراحمین. هشتم خواندن نماز عید است. و آن دو رکعت است در رکعت اول حمد و سوره اعلى بخواند و بعد از قرائت پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر این قنوت را بخواند اللهم [انت اهل ] اهل الکبریاء و العظمة و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمة و اهل التقوى و المغفرة اسالک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلى الله علیه و آله ذخرا و شرفا و مزیدا ان تصلی على محمد و آل محمد و ان تدخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمدا و آل محمد و ان تخرجنی من کل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد صلواتک علیه و علیهم اجمعین اللهم انی اسالک خیر ما سالک منه عبادک الصالحون و اعوذ بک فیه مما استعاذ منه عبادک الصالحون المخلصون پس تکبیر ششم بگوید و به رکوع رود و بعد از رکوع و سجود برخیزد به رکعت دوم و بعد از حمد سوره و الشمس بخواند پس چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیرى آن قنوت را بخواند و چون فارغ شد تکبیر پنجم گوید و به رکوع رود پس نماز را تمام کند و بعد از سلام تسبیح زهرا علیها السلام بفرستد و بعد از نماز عید دعاهاى بسیار وارد شده است و شاید بهترین آنها دعاى چهل و ششم صحیفه کامله باشد [72]و مستحب است که نماز عید در زیر آسمان و بر روى زمین بدون فرش و بوریا واقع شود و آنکه برگردد از مصلى از غیر آن راهى که رفته بود و دعا کند از براى برادران دینى خود به قبولى اعمال. نهم زیارت کند امام حسین علیه السلام را.
دهم بخواند دعاى ندبه را که بعد از این بیاید ان شاء الله تعالى و سید بن طاوس فرموده که چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگوید اعوذ بک من نار حرها لا یطفى و جدیدها لا یبلى و عطشانها لا یروى پس بگذارد گونه راست را و بگوید الهی لا تقلب وجهی فی النار بعد سجودی و تعفیری لک بغیر من منی علیک بل لک المن علی پس بگذارد گونه چپ را و بگوید ارحم من اساء و اقترف و استکان و اعترف پس برگردد به حال سجده و بگوید ان کنتبئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک یا کریم پس بگوید العفو العفو صد مرتبه آنگاه سید فرموده و لا تقطع یومک هذا باللعب و الاهمال و انت لا تعلم ا مردود ام مقبول الاعمال فان رجوت القبول فقابل ذلک بالشکر الجمیل و ان خفت الرد فکن اسیر الحزن الطویل. درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : اعمال ماه شوال , بازدید : 217 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
عيد سعيد فطر عيد فطر يكى از دو عيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن احاديث و روايات بيشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگر امتناع ورزيده اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مىطلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است. اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در يكى از اعياد فطر خطبهاى خوانده اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم داده اند. خطب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام يوم الفطر فقال: ايها الناس! ان يومكم هذا يوم يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون و هو اشبه بيوم قيامكم، فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلاكم خروجكم من الاجداث الى ربكم و اذكروا بوقوفكم فى مصلاكم و وقوفكم بين يدى ربكم، و اذكروا برجوعكم الى منازلكم، رجوعكم الى منازلكم فى الجنه. عباد الله! ان ادنى ما للصائمين و الصائمات ان يناديهم ملك فى آخر يوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون (1) اى مردم! اين روز شما روزى است كه نيكوكاران در آن پاداش مىگيرند و زيانكاران و تبهكاران در آن مايوس و نا اميد مىگردند و اين شباهتى زياد به روز قيامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جايگاه نماز عيد شدن به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن در جايگاه نماز به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشتبه سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشتبرين، اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزهدار داده مىشود اين است كه فرشتهاى در آخرين روز ماه رمضان به آنان ندا مىدهد و مىگويد: «هان!بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشتهتان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد.» عارف وارسته ملكى تبريزى درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها بر گزيده است و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در اين روز نزد حضرت او گرد آيند و بر خوان كرم او بنشينند و ادب بندگى بجاى آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند و از خطاهاى خويش پوزش خواهند، نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند ونيز آنان را وعده و مژده داده است كه هر نيازى به او آرند، بر آوره و بيش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و از مهربانى و بندهنوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نمىبرند.» (2) روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خواندهاند كه در اين روز، امر امساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شده و رخصت داده شد كه مؤمنان در روز افطار كنند و روزه خود را بشكنند فطر و فطر و فطور به معناى خوردن و آشاميدن، ابتداى خوردن و آشاميدن است و نيز گفته شده است كه به معناى آغاز خوردن و آشاميدن است پس از مدتى از نخوردن و نياشاميدن. ابتداى خوردن و آشاميدن را افطار مىنامند و از اين رو است كه پس از اتمام روز و هنگامى كه مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مىشود انسان افطار مىكند يعنى اجازه خوردن پس از امساك از خوردن به او داده مىشود. عيد فطر داراى اعمال و عباداتى است كه در روايات معصومين(علیهم السلام) به آنها پرداخته شده و ادعيه خاصى نيز آمده است. از سخنان معصومين(علیه السلام) چنين مستفاد مىشود كه روز عيد فطر، روز گرفتن مزد است. و لذا در اين روز مستحب است كه انسان بسيار دعا كند و به ياد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خير دنيا و آخرت را بطلبد. و در قنوت نماز عيد مىخوانيم: «... اسئلك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلى الله عليه و آله ذخرا و شرفا و كرامة و مزيدا ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تدخلنى فى كل خير ادخلت فيه محمدا و آل محمد و ان تخرجنى من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتك عليه و عليهم اللهم انى اسالك خير ما سئلك عبادك الصالحون و اعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون» بارالها! به حق اين روزى كه آن را براى مسلمانان عيد و براى محمد(صلی الله علیه و اله) ذخيره و شرافت و كرامت و فضيلت قرار دادى از تو مىخواهم كه بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا در هر خيرى وارد كنى كه محمد و آل محمد را در آن وارد كردى و از هر سوء و بدى خارج سازى كه محمد و آل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو بر او و آنها، خداوندا، از تو مىطلبم آنچه بندگان شايستهات از تو خواستند و به تو پناه مىبرم از آنچه بندگان خالصتبه تو پناه بردند. در صحيفه سجاديه نيز دعايى از امام سجاد(علیه السلام) به مناسبت وداع ماه مبارك رمضان و استقبال عيد سعيد فطر وارد شده است: «اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصيبتنا بشهرنا و بارك لنا فى يوم عيدنا و فطرنا و اجعله من خير يوم مر علينا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب و اغفرلنا ما خفى من ذنوبنا و ما علن ... اللهم انا نتوب اليك فى يوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنين عيدا و سرورا و لاهل ملتك مجمعا و محتشدا، من كل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرا اضمرناه توبة من لا ينطوى على رجوع الى.» پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصيبت ما را در اين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدى مبارك و خجسته بگردان و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه بر ما گذشته است كه در اين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا بر ما ببخشايى آنچه در پنهان و آشكارا گناه گردانيم ... خداوندا! در اين روز عيد فطرمان كه براى مؤمنان روز عيد و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمائى قرار دادى از هر گناهى كه مرتكب شدهايم و هر كار بدى كه كردهايم و هر نيت ناشايستهاى كه در ضميرمان نقش بسته استبه سوى تو باز مىگرديم و توبه مىكنيم، توبهاى كه در آن بازگشتبه گناه هرگز نباشد و بازگشتى كه در آن هرگز روى آوردن به معصيت نباشد. بارالها! اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و در اين روز، ما را توفيق بازگشتبه سويت و توبه از گناهان عطا فرما.» (3) مفهوم عيد در فرهنگ اسلامی واژه عيد در اصل از فعل عاد (عود) يعود اشتقاق يافته است. معانى مختلفى براى آن ذكر كردهاند، از جمله: «خوى گرفته»، «هر چه باز آيد از اندوه و بيمارى و غم و انديشه و مانند آن»، «روز فراهم آمدن قوم»، «هر روز كه در آن، انجمن يا تذكار فضيلت مند يا حادثه بزرگى باشد»، گويند از آن رو به اين نام خوانده شده است كه هر سال شادى نوينى باز آرد. (4) ابن منظور در لسان العرب گفته است كه برخى بر آن هستند كه اصل واژه عيد از «عادة» است، زيرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن در آن روز، عادت كردهاند. (5) چنانكه گفته شده است: القلب يعتاده من حبها عيد. و نيز يزيد بن حكم ثقفى در ستايش سليمان بن عبد الملك گفته است: امسى باسماء هذا القلب معمودا اذا اقول صحا يعتاده عيدا (6) به گفته ازهرى: عيد در نزد عرب، زمانى است كه در آن شادىها و يا اندوهها، باز مىگردد و تكرار مىشود. ابن اعرابى آن را منحصر به شادىها دانسته است. (7) واژه عيد تنها يك بار در قرآن به كار رفته است: اللهم انزل علينا مائدة من السماء تكنون لنا عيدا لاولنا و آخرنا و آية منك (سورة مائده / آيه 114) در تفسير نمونه ذيل اين آيه گفته شده است: «عيد در لغت از ماده عود به معنى بازگشت است، و لذا به روزهايى كه مشكلات از قوم و جمعيتى بر طرف مىشود و بازگشتبه پيروزيها و راحتىهاى نخستين مىكند عيد گفته مىشود، و در اعياد اسلامى به مناسب اينكه در پرتو اطاعتيك ماه مبارك رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج، صفا و پاكى فطرى نخستين به روح و جان باز مىگردد، و آلودگىها كه بر خلاف فطرت است، از ميان مىرود، عيد گفته شده است و از آنجا كه روز نزول مائده روز بازگشتبه پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده استحضرت مسيح (علیه السلام) آن را عيد ناميده، و همانطور كه در روايات وارد شده نزول مائده در روز يكشنبه بود و شايد يكى از علل احترام روز يكشنبه در نظر مسيحيان نيز همين بوده است، و اگر در روايتى كه از على(ع) نقل شده مىخوانيم «و كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد» هر روز كه در آن معصيتخدا نشود روز عيد است» نيز اشاره به همين موضوع است، زيرا روز ترك گناه، روز پيروزى و پاكى و بازگشتبه فطرت نخستين است.» (8) در روايات معصومين(علیهم السلام) نيز بارها به اين موضوع اشاره شده است، همچنانكه گذشت امير المومنين على(ع) هر روزى كه در آن معصيت و گناه نشود، روز عيد خوانده است. از سويد بن غفله نقل شده است كه گفت: در روز عيد بر امير المؤمنين على(ع) وارد شدم و ديدم كه نزد او نان گندم و خطيفه (9) و ملبنة (10) است. پس به آن حضرت عرض كردم روز عيد و خطيفه؟!. پس از آن حضرت فرمود: انما هذا عيد من غفرله، اين عيد كسى است كه آمرزيده شده است. (11) و نيز در يكى از اعياد، آن حضرت فرمود: «انما هو عيد لمن قبل الله صيامه، و شكر قيامه، و كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد»، «امروز تنها عيد كسى است كه خداوند روزهاش را پذيرفته، عبادتش را سپاس گزارده است، هر روزى كه خداوند مورد نافرمانى قرار نگيرد، عيد راستين است.» در روايات اسلامى براى اعياد به ويژه اعياد مذهبى از جمله عيد فطر، آداب و رسوم خاصى توصيه شده در حديثى از معصوم(علیهم السلام) آمده است. «زينوا اعيادكم بالتكبير» عيدهاى خودتان را با تكبير زينتبخشيد. «زينوا العيدين بالتهليل و التكبير و التحميد و التقديس» عيد فطر و قربان را با گفتن ذكر لا اله الا الله، الله اكبر، الحمد لله و سبحان الله، زينتبخشيد.
پي نوشت : 1- محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، 7/131 - 132 2- ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، المراقبات فى اعمال السنه، تبريز، 1281 ق ص 167، مجله پاسدار اسلام، ش 101، ص 10 3- نك: ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 101، ارديبهشت ماه 1369 ص 10 - 11، 50 رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهيان نور) صفحه 248 4- دهخدا، ذيل عيد، زبيدى، تاج العروس، 8/438-439 5- ابن منظور، لسان العرب، 3/319 6- ابن منظور، همانجا، زبيدى / تاج العروس، 8/438 7- ابن منظور، همانجا - زبيدى / 8/839 8- تفسير نمونه، 5/131 9- خوراكى از آرد و شير 10- غذا يا حلوايى كه با شير تهيه مىشود 11- مجلسى، بحار الانوار، ج 40/ص 73
رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهيان نور) ص 245 درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : عيد فطر يکي از دو عيد بزرگ در سنت اسلامي , بازدید : 159 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
واژه «عید» از ریشه عود گرفته شده و به معناى بازگشت است، و واژه «فطر» از فطرت گرفته شده و به معناى سرشت است. بنابراین عید فطر؛ یعنى بازگشت به فطرت و سرشت. بازگشت از این نظر كه آیا رابطه ما با فطرت پاك انسانى به طورصحیح برقراراست یا نه؟ آیا آن اعماق روح و فطرت پاكى كه خداوند به ما داده و بر اثرحجابهاى جهل، انحراف و گناه، زنگار بر رویش نشسته، در كلاس ماه رمضان زنگارها زدوده شدهاند یا نه؟ كه اگر چنین است باید ابتداى نجات وآغاز پیروزى بر طاغوت نفس را در نماز عید فطراعلام بدارند و جشن بگیرند. به عنوان این كه: آن چه را در ماه رمضان آموختهاند و در راه خودسازى و بهسازى به كار بردهاند ابراز بدارند، با كلمات و حركات، بلكه در قلب و درون، با تمام وجود و احساس، و با شعارآمیخته با شعور و فریاد برون و درون كه: «الله اكبر، الله اكبر، لا اله الا الله و الله اكبر ولله الحمد والحمدلله على ما هدانا وله الشكرعلى ما اولانا؛ خدا بزرگتراز آن است كه توصیف گردد. آرى چنین است، معبودى جز خداى یكتا و بىهمتا نیست، و خدا بزرگتراز آن است كه وصف شود، حمد و سپاس اختصاص به ذات پاك خدا دارد به خاطر آن كه ما را در راستاى پاكسازى و بهسازى هدایت كرده، و شكر او را كه جمعیت ما و امت ما را برترین جمعیت و امت قرار داده است.» رمضان اندك اندك پایان مىپذیرد، و به انتهاى خود مىرسد، مسلمانان درمكتب رمضان و روزه، در پرتو آیات قرآن و نیایشها وتقویت صبرواراده، پس از فراگیرى و آموزش به خودسازى پرداختهاند؛ اینك جشن مىگیرند كه در راه پر دستانداز جهاد اكبر، با گامهاى استوارعبوركردهاند و به مقصود رسیدهاند. چرا كه براى انسان بازگشت به خویشتن، فرا رسیدن بهارمعنویت است؛ مانند درختانى كه پس ازگذران زمستان سرد، به بهار رسیدهاند و در مسیرحركت قرار گرفتهاند، به راستى چه عیدى شیرینتر و چه پیروزىاى شكوهمندتر از بازگشت به خویشتن، و پیروزى برطاغوت نفس اماره؟ كه فطرت را زیر پاى سهمگین خود منكوب كرده است. فلسفه اعیاد اسلامی چهارعید در اسلام به طور رسمى وجود دارد كه عبارتاند از: عید قربان، عید غدیر، عید جمعه وعید فطر. عید قربان جشن ایثار و فداكارى است، و مسلمان در این رابطه به خویشتن بازمىگردد كه آیا به باطن و ماهیت چنین عیدى رسیده است یا نه. آن گونه كه ابراهیم خلیل (ع) قهرمان توحید رسید، و حسین بنعلىعلیهماالسلام آن را دركربلا تكمیل كرد. عید غدیر جشن ولایت و امامت است و انسان مسلمان با ژرف اندیشى به خویشتن مىنگرد كه آیا انتخاب او در مسئله بسیار مهم رهبرى، صحیح بوده است یا نه؟ كه در بینش اسلام ناب، مسئله بسیارعمیقى است، و از اركان زیربنایى نظام اسلام است، كه اگر او نباشد هیچ یك ازمفاهیم اسلام، ارزش و اصالت خود را نمىتوانند نشان دهند. عید جمعه بازگشت به خویشتن است كه نقش اساسى در پیشبرد اهداف، و وصول به مقصود دارد، و به راستى كه برقرارى اتحاد و یك رنگى وهمدلى مسلمانان، وسیعترین و ژرف ترین بركات را براى آنها به ارمغان خواهد آورد. ولى آیا مىدانید كه اگرعید فطرت و خودسازى نباشد، عیدهاى دیگرتكمیل نخواهد شد. اگر چنین عیدى درزندگى انسان تحقق یابد همه روز، روزعید است؛ چنان كه امیرمومنان على(ع) فرمود: «انما هوعید لمن قبل الله صیامه و شكر قیامه، و كل یوم لا یعصى الله فیه فهو عید؛(1) امروزتنها عید كسانى است كه روزه آنها در پیشگاه خدا پذیرفته شود، و عبادتهاى شبانه آنها مورد پذیرش خداوند شده باشد، و هر روزى كه گناه نكنى روزعید تو است.» حضرت على(ع) این سخن را از سرچشمه وحى گرفته بود، چرا كه وقتى خطبه رسول خدا(ص) را درمسجد پیرامون فضایل ماه رمضان شنید، از آن حضرت پرسید: «بهترین كار در ماه رمضان چیست؟» پیامبر(ص) پاسخ داد: «الورع عن محارم الله عزوجل؛ (2) ورع و پرهیزكارى ازآن چه خداوند حرام نموده است مىباشد؛ یعنى همان خودسازى و بازگشت به فطرت پاك توحیدى.» مسئله عید و فطرت در قرآن براى این كه مسئله « بازگشت به فطرت» را كه ماهیت عید فطر را تبیین مىكند، بهتر بفهمیم و به اهمیت آن، بهتر و عمیقتر پى ببریم، مسئله عید و فطرت را به طورخلاصه از دیدگاه قرآن، مورد بررسى قرار مىدهیم. در قرآن مجید كلمه عید یك بار آمده، كه در رابطه با حضرت عیسى(ع) و حواریون و شاگردان مخصوص او است، به این ترتیب كه: آن شاگردان مخصوص براى تكمیل ایمان خود به عیسى(ع) گفتند: «آیا پروردگار تو مىتواند غذایى از آسمان (مائده) براى ما بفرستد؟» حضرت عیسى(ع) از این تقاضا كه بوى شك و تردید مىداد، نگران شد و به آنها فرمود: «از خدا بترسید اگرایمان دارید.» ولى به زودى حضرت عیسى(ع) دریافت كه مقصود آنها مشاهده معجزه بزرگ از عیسى(ع) است، تا در پرتو دیدارآن، قلبشان پاك و سرشار از اطمینان و یقین گردد، ازاین رو به خدا عرض كرد: «اللهم ربنا انزلعلینا مائده من السماء تكون لنا عیدا لاولنا وآخرنا وآیه منك؛ (3) خداوندا! مائدهاى از آسمان برما بفرست تا عیدى براى اول و آخرما باشد و نشانهاى ازتو.» و از آن جا كه روز نزول مائده روز بازگشت به پیروزى و پاكى و ایمان به خدا بوده است، حضرت مسیح (ع) آن را «عید» نامیده است، و مطابق روایات چون «مائده» در روز یكشنبه نازل شده، مسیحیان این روز را مانند جمعه ما مسلمانان، روزعید مىدانند و تعطیل مىكنند. نتیجه این كه در قرآن كلمه «عید» به عنوان تكمیل ایمان، و وصول به مرحله یقین كه اساس خودسازى است، مطرح شده است. بنابراین ما كه پیرو قرآن هستیم، باید به مسئله عید به عنوان محور پاكسازى و بهسازى بنگریم. عید فطر وقتى براى ما عید واقعى است كه در مسیرخودسازى، پیروز شده باشیم، و تحول عمیقى در ما پدیدار شده باشد. اما در مورد فطرت، باید توجه داشت كه قرآن با صراحت، خدا شناسى و دین را مسئلهاى فطرى مىشمرد. آیات متعددى در قرآن به این مطلب دلالت دارد، از جمله در آیه 30 روم مىخوانیم: «فاقم وجهك للدین حنیفا فطرة الله التى فطرالناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم؛ اى پیامبر! روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار كن، این فطرتى است كه خداوند انسانها را برآن آفریده، دگرگونى در آفرینش خدا نیست.» این آیه با صراحت، بیان كننده آن است كه دین اسلام بر اساس فطرت و سرشت و نهاد انسان مىباشد، و دستورهاى آن، همه وهمه هماهنگ با درون ذات وجود انسان است، و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیتهاى ناسالم، محفوظ باشد، همان را مىخواهد كه آیین ناب اسلام آن را مىخواهد، و خداوند آئینش را براساس نیازهاى فطرى بشر تدوین نموده است. و اگر انسان داراى فطرت نخستین، به دور از حجابها و زنگارها باشد، بدون هیچگونه تردید و دغدغه، راه توحید و دستورهاى صحیح الهى را مىپسندد و برمىگزیند، معناى جهاد اكبر و مبارزه بىامان با طاغوت نفس این است كه پردهها و حجابها و زنگارها را از روى فطرت پاك برداریم و آن را پیروى كنیم. انواع فطرت فطرت در تعبیرات دانشمندان بر دوگونه است: فطرت عقل و فطرت دل. فطرت عقل یعنى استدلال روشن عقلى، كه انسان بعد از رسیدن به كمال عقل با مشاهده نظام جهان و دقت در اسرارهستى، بىدرنگ به این حقیقت منتقل مىشود كه محال است، این نظام و اسرار شگفتانگیز معلول مبدئى فاقد عقل و شعور باشد و این «عقل فطرى» بدون نیاز به استاد و معلم به مقصود مىرسد، ولى فطرت مفهوم دیگرى نیز دارد كه از آن تعبیر به «فطرت دل» مىشود، كه تفسیر فطرى بودن دین با این تعبیر، صحیحتر و مناسبتر به نظر مىرسد. و منظور از آن این است كه انسان وقتى به اعماق جانش مىنگرد، نور حق را مىبیند، و ندایى را با گوش دل مىشنود، ندایى كه او را به سوى مبدا علم و قدرت بىنظیر هستى دعوت مىكند، كه گاهى از آن تعبیر به «درك وجدانى» مىشود، مانند آن كه وقتى انسان یك گل زیبا را مىبیند، بدون مقدمه و استدلال به زیبایى آن پى مىبرد و از آن لذت مىبرد. اینك پس از این بیان، به اصل بحث باز مىگردیم كه «عید فطر» به معناى بازگشت به فطرت است، یعنى مساله جهاد اكبر و خودسازى در ماه رمضان، انسان را به مقامى مىرساند كه پردههاى جهل، هواپرستى و خرافات و هرگونه موانع ضد فطرت، از سر راه فطرت برداشته مىشود، و انسان مسلمان در این هنگام به فطرت ناب خود كه از درون ذات وجودش مىجوشد بازمىگردد، همان فطرتى كه آیینه صاف خدانما و حق نما است؛ همان پیامبر باطن كه اگر از اسارت زنجیرهاى جهل و هواپرستى آزاد گردد، راهنماى كامل و دقیق انسان به سوى كمالات است. و به طور روشن موجب سعادت انسان مىگردد. هرگاه انسان در پرتو فیوضات و بركات ماه رمضان و عبادت روزه، به این درجه رسید، به حقیقت مفهوم عید فطر رسیده است، و آغاز ماه رمضان در واقع براى او عید است و باید جشن پیروزى بگیرد، وگرنه هرگز براى او عید نخواهد بود. جالب این كه در آیه مذكور، دین «قیم» و استوار و به عبارت دیگرخالص و ناب، آن دینى است كه با فطرت بىآلایش و سالم آمیخته شده باشد. نكته قابل توجه این كه شواهد زنده متعدد عینى وجود دارد كه نشان دهنده فطرى بودن ایمان به حق است؛ مانند واقعیتهاى تاریخى كه نشان مىدهد، در میان هر ملتى درهر دورهاى اعتقاد به خداشناسى و مذهب وجود داشته است، چنان كه شواهد باستان شناسى و آثار وعلائم به جا مانده از دورههاى قبل از تاریخ بیان كننده این واقعیت است. مطالعات روانى و اكتشافات روان كاوى در ابعاد روح انسان نیزشاهد دیگرى بر فطرى بودن اعتقادات دینى است، روانشناسان چهار تمایل عالى و اصیل را به عنوان ابعاد چهارگانه روح معرفى مىكنند كه عبارتاند از حس دانایى، حس زیبایى، حس نیكى، و حس مذهبى. كه این خود نیز دریچه دیگرى بر فطرى بودن دین است. (4) شاهد دیگر بر واقعیت فطرى بودن دین حق، «ناكامى تبلیغات ضد مذهبى» است، كه در همه جاى دنیا مشاهده مىشود، فروپاشى شوروى و كمونیسم درعصر حاضر یكى از نمونههاى آن است. و هم چنین تجربیات شخصى در سختىها و رنجها شاهد دیگر بر توجه انسان به خواست فطرت یعنى خداجویى و پناه آوردن به حق است، كه در قرآن در آیات گوناگونى به این مطلب اشاره شده است. این بحث را با چند گفتار از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) پایان مىبریم: در حدیث معروفى از پیامبراكرم(ص) مىخوانیم فرمود: «كل مولود یولد علىالفطرة حتى لیكون ابواهما اللذان یهودانه و ینصرانه؛ (5) هر نوزادى بر فطرت اسلام و دین خالى از شرك آفریده شده است، و رنگهایى همچون یهودیت و نصرانیت انحرافى است كه از طریق پدر و مادر به آنها انتقال مىیابد.» و امیرمومنان در ضمن گفتارى مىفرماید: «فبعث فیهم رسله، و واترالیهم انبیائه لتستادوهم میثاق فطرته؛(6) خداوند رسولان خود را به سوى انسانها فرستاد و انبیاى خود را یكى پس از دیگرى ماموریت داد تا وفاى به پیمان فطرت را از آنها مطالبه كند.» نتیجه این كه نباید فطرت را كه همانند آیینه خدانما و حقجو، در درون، ما را راهنمایى مىكند، و آیین حق را نشان مىدهد به باد فراموشى بسپاریم، بلكه باید در پرتو جهاد اكبر به ویژه در ماه رمضان خود را به این مرحله برسانیم تا از این پیامبر و چراغ فروزان درون بهرهمند گردیم.
پى نوشتها: 1- سید رضى، نهج البلاغه، حكمت 428. 2- شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج1، ص295. 3- مائده / آیه 114. 4- برای اطلاع بیشتربه کتاب «حس مذهبى یا بعد چهارم روح انسانى» ترجمه مهندس بیانى رجوع نمایید. 5- علامه طبرسى، تفسیرجمع الجوامع، ذیل آیه 30 روم. 6- سید رضى، نهج البلاغه، خطبه اول.
"حجةالاسلام والمسلمین محمد محمدى اشتهاردى" درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : عید فطر؛ ماه پیروزى برطاغوت نفس , بازدید : 295 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
سال 40 هجری قمری: ضربت خوردن حضرت علی(ع) در مسجد كوفه عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود كه در مكه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، كه سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابی طالب(ع)، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یك شب واحد ترور كرده و آن ها را به قتل رسانند. هر كدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی كوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر بزرگ شد. (نگاه كنید: بیستم شعبان سال 40 هجری قمری) وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، كه از همفكران وی بود و هر دوی آن ها از سوی "قطام بنت علقمه" تحریك و تحریث شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم كوفه كمین كرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) شدند.(1) هم چنین قطام، شخصی به نام "وردان بن مجالد" را كه از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد.(2) روایت شده، كه در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی(ع)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری كه جهان را تیره و تاریك ساخت. أشعث بن قیس كندی كه از ناراضیان سپاه امام علی(ع) و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود.(3) حضرت علی(ع) در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان، مهمان دخترش ام كلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد. روایت شده كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می كرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند.(4) به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم كوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار كرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را كه به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد كرد. هنگامی كه آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیكن شمشیرش به طاق محراب اصابت كرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحكم یا علی، لا لك و لا لأصحابك"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی(ع) فرود آورد و سر مباركش را تا به محل سجده گاهش شكافت.(5) حضرت علی(ع) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله، فزت و ربّ الكعبه؛ سوگند به خدای كعبه، رستگار شدم.(6) نمازگزاران مسجد كوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی(ع) گرد آمده وبه سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند. حضرت علی(ع)، در حالی كه خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(7) این همان وعده ای است كه خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند. حضرت علی(ع) كه توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) فرمود كه نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام كرد. روایت شده كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می كرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند. روایت شد، كه در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی(ع)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری كه جهان را تیره و تاریك ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی می گفت: تهدمت و الله اركان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8) سوگند به خدا كه اركان هدایت درهم شكست و ستاره های دانش نبوت تاریك و نشانه های پرهیزكاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا(ص) شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، ] یعنی ابن ملجم مرادی [ به شهادت رسانید. بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاكمی دلسوز و یتیم نواز، كامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی(ص)، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا(ص) رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود. پی نوشت ها: 1- الارشاد (شیخ مفید)، ص 20؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص 112 2- وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 41؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 184 3- الارشاد، ص 21؛ وقایع الایام، ص 41؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 171 4- منتهی الآمال، ج1، ص 172 5- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41 6- منتهی الآمال، ج1، ص 174
7- همان درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : 19 رمضان: ضربت خوردن حضرت علی(ع) در مسجد كوفه , بازدید : 251 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
|
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |