فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات
روزه به معنی خودداری از خوردن خوراک و نوشیدن مایعات برای دوره مشخصی است. روزه بخشی از کردارهای دینی در گروهی از دینها است از جمله اسلام، مسیحیت، و دین بهائی. فهرست مندرجات روزه در آیین زرتشت
در آيين زرتشت روزه گرفتن و نخوردن آب و غذا بخاطر اينکه باعث سستی بدن و عدم فعاليت مفيد و کار روزانه می شود ناپسند می باشد. چون اين موارد در آيين زرتشت نکوهيده شده و بی کاری و تن پروری بشدت نهی شده است و در ونديداد، فرگرد سوم فقره 33 نوشته شده:
‹‹ … آن كس كه سير غذا مي خورد، توانايي مي يابد كه نيايش بكند، كشاورزي كند و فرزندان به وجود آورد. جاندار از خوردن زنده مي ماند و از نخوردن مي ميرد.››
امابرای افراط نکردن در خوردن گوشت حیوانات روزهای دوم و دوازدهم و چهاردهم و بيست و يکم هر ماه زرتشتيان از خوردن گوشت پرهيز می کنند اين چهار روز متعلق به چهار امشاسپند وهمن، ماه و گوش و رام که از ميان چهارپايان هستند می باشد.
روزهداری یهودیان و مسیحیان
داوود در هنگام بیماری پسرش از بتشابع زن اوریا،روزه گرفت. یهوشافط پس از پیروزی یهودیه بر موآبیها و عمونیان چهل روز روزه گرفت. یوئیل و یونس نیز برای دور کردن خشم خدا به مردم دستور به روزه گرفتن دادند. مردخای و استر نیز از دیگر از شخصیتهای عهد عتیق هستند که پس از فرمان هامان وزیر اخشورش برای قتل عام یهودیان چندین شبانهروز روزه گرفتند.
روزهداری در دین مانوی
روزهداری در اسلام
دین بهائی
درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : روزه در ادیان مختلف , بازدید : 182 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
حج یکی از مهمترین فروع دین اسلام است. مسلمانان با داشتن شرایطی مکلفاند در دهه اول ماهیالحجه به مسجد الحرام در شهر مکه در عربستان سعودی رفته و مجموعهای از اعمال نیایشی را بهجاآورند.
.......................................
منابع
درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : حج یکی از مهمترین فروع دین , بازدید : 129 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
عدل بدين معنى كه: دادگر است و به كسى ستم نمى نمايد و كارى را بدون حكمت انجام نمى دهد، بنا براين هرچه را مى آفريند و روزى مى دهد و آنچه را مى دهد و باز مى ستاند از روى مصلحت است اگرچه ما نمى دانيم. همانطورى كه اگر دكترى به بيمار خود داروئى داد مى دانيم كه: در آن مصلحتى است گرچه آن مصلحت بر ما پوشيده باشد بنا بر اين اگر ديديم: خداوند متعال كسى را ثروتمند و ديگرى را تهيدست نموده، و يا به يكى شرافت بخشيده و به ديگرى نبخشيده، يا يكى را مريض كرده و ديگرى سالم است، و از اين قبيل كارها... بايد عقيده مند باشيم كه: همه اينها از روى حكمت و مصلحت است گرچه ما به حكمت آن پى نبريم.
چنانچه در روايت آمده كه حضرت موسى(ع) از خداوند درخواست كرد: برخى از دادگريهاى خود را كه در ظاهر مشكل مى آيد باو نشان دهد، خداوند باو فرمود كه: به صحرا رود و بر سر چشمه آبى در كمين بنشيند تا جريانى را مشاهده كند. موسى (ع) بدانجا رفت و ديد: اسب سوارى در سر چشمه پياده شد و پس از رفع احتياج از آنجا دور شد ولى هنگام رفتن فراموش كرد كيسه پول خود را همراه ببرد.
پس از چندى كودكى آمد كيسه را برداشت و رفت سپس پير مرد كورى از راه رسيد و مى خواست وضو بگيرد كه دراين هنگام مرد سوار برگشت و چون كيسه پول خود را نديد پير مرد نابينا را بسرقت پولش متهم ساخت، كشمكش بين اين دو در گرفت تا اينكه بالاخره اسب سوار كور را كشت. خداوند به موسى وحى فرمود كه: اسب سوار مال پدر كودك را دزديده بود، مال را بورثه پدر: (همان كودك) برگردانديم و كور پدر اسب سوار را كشته بود كه اينك به كيفر خود رسيد. اين بود نمونه اى از عدل و دادگسترى خداوند، گرچه از نظر كوته بين ما درست نيست. درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : عدل به چه معناست؟ , بازدید : 242 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
اصول دين مقدس اسلام پنج است: 1 ـ توحيد. 2 ـ عدل. 3 ـ نبوت. 4 ـ امامت. 5 ـ معاد.
1 ـ توحيد توحيد آن است كه انسان بداند جهان را (خداى يكتا) آفريده و به آن هستى بخشيده و همه چيز در دست اوست بنا بر اين آفرينش، روزى دادن، زنده نمودن، سلامتى، مرض... همه و همه به اراده اوست.
(إنما أمره إذا أراد شيئا أن يقول له كن فيكون)(1). ترجمه: هرگاه خداوند چيزى را اراده كند انجام مى گيرد.
دليل بر وجود خدا، آنچه در آسمان مى بينيم از خورشيد و ماه و ستارگان درخشان، ابرها، بادها، باران و آنچه در زمين مشاهده مى كنيم از درياها، جويبارها، ميوه جات، درختان و معادن گرانبها طلا و نقره و زبرجد و اقسام پرندگان كه در هوا به پرواز در مى آيند و حيواناتى كه در آبها شناورند و حيوانات گوناگون كه در روى زمين هستند با صداها و اندازه هاى مختلف، و انسان اين موجود شگفت انگيز آفرينش با حواس مختلفى كه دارد: چشم، گوش، زبان، درد، شادى، عصبانيت اندوه و مانند آن. همه اينها ما را به خدائى دانا و بزرگ راهنمائى مى كنند كه به او عقيده منديم و او را پرستش مى نمائيم و از او يارى مى جوئيم و در هرحال به او توكل داريم:
خداوند داراى صفات بسيارى است: مانند (علم) بدين معنى كه او همه چيز را از كوچك و بزرگ مى داند و از قلب همگى آگاهست.
و مانند (قدرت) يعنى: او بر هرچيزى توانا است، بر آفريدن، روزى دادن، ميراندن، زنده كردن و غير اينها.
و مانند (حيات) يعنى: او زنده اى است كه نخواهد مرد.
و مانند (اراده) يعنى: او خواستار كارهائيست كه در آن مصلحت است و هيچگاه كار زيان بخشى انجام نمى دهد.
و مانند (ادراك) يعنى: او همه چيز را مى بيند و همه چيز را مى شنود، گرچه آهسته باشد.
و مانند (قدمت) يعنى: او پيش از هرچيز بوده و همه چيز را آفريده و بعد از همه چيز خواهد بود.
و مانند (تكلم) يعنى: او با هريك از بندگان خالص خود و پيامبران و فرشتگانش كه خواسته باشد سخن مى گويد.
و مانند (صدق) يعنى: آنچه مى گويد راست است و از وعده خود تخلف نمى ورزد. اينها همه گذشته از اينكه آفريننده و روزى دهنده، و زنده كننده، و ميراننده و بخشنده و مهربان و برتر، و شريف و كريم است، خداى بزرگ از نقص هم بركنار است، بنا بر اين جسم نيست، مانند اجسام ما و از اجزاء مختلفه تركيب نيافته است. و ديدن او امكان پذير نيست نه در دنيا و نه در آخرت.
و عوارض بر او راه نمى يابد، بنا بر اين مريض نخواهد شد، گرسنه نمى شود، خوابش نمى برد و پير هم نمى گردد، در كارهاى خود شريك نداشته، يكه و تنها است، و صفات خدا عين ذاتش مى باشد: پس: از ابتداى عالم بوده و قدرت داشته است، مانند ما نيست كه نخست نادان بوديم و سپس دانا شديم، قدرت نداشتيم و آنگاه مقتدر گشتيم. بى نياز است يعنى: نيازى به مشورت و همكارى ندارد و به وزير و لشكرى محتاج نيست. درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : اصول دین , بازدید : 246 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
نُبُوَّة، از مادّه نبأ به معنى خبر آوردن . و در اصطلاح شرع ، خبر آوردن از جانب خداوند بدون واسطه بشرى ، به قولى از ماده «نَبوة» به تخفیف واو ، و «نباوة» به معنى محلّ مرتفع زمین است ، و به جهت رفعت معنوى انبیا بر دیگر افراد بشر ، سمت آنها را نبوّت خوانند. (مجمع البحرین).
با وجود عقل و دانش بشری، دیگر چه لزومی به رسالت پیامبران است؟
هر انسان آزاده ای در گام اول این سوال در پیش روی او قرار می گیرد. جواب به این سوال می تواند مسیر زندگی فرد را بکلی تغییر دهد.
پاسخهای بیشماری به این گونه سوالات داده شده است و در مقابل این جوابها انسانهای گوناگونی با سرنوشتهایی کاملا متفاوت در برگ تاریخ به چشم می خورند.
آدمی به گونه ای آفریده شده است که به تنهایی نمی تواند زندگی کند چرا که او نیازمندیهایی دارد که باید با همیاری و مشارکت دیگران آنها را برآورده سازد: یکی خیاطی کند، یکی مهندسی و دیگری دردهای مردم را درمان نماید. یکی نان آورد و دیگری نان آوری را بیاموزد. یکی معمار شود و دیگری احساسات و عقل را در قالب هنر به یادگار بگذارد. به همین علت از قدیم گفته اند که انسانها موجودات اجتماعی می باشند. بدیهی است با پدید آمدن زندگی اجتماعی، مسئولیتها نیز موجودیت می یابد. اما حدود این مسئولیتها چیست؟ مرزبندی و دخالت مسئولیتها با قانون مشخص می شود.
عقل و دانش بشری، تجربیات گذشتگان، و یا ...؟
ژان ژاک روسو دانشمند و حقوق دان فرانسوی می نویسد:
منتسکیو متفکر و حقوق دان دیگر فرانسوی در این باره چنین می نویسد:
حضرت علی علیه السلام درباره لزوم پیامبران و قوانین آنها اینگونه می فرمایند:
توضیح آنکه: بشر دارای طبع زندگی اجتماعی است، یعنى در زندگى خویش پیوسته به دیگر افراد همجنس خود نیازمند است; اما در عین حال، جهت حفظ بقاء خود، سود جو و خودخواه و انحصار طلب است که هر چیز را براى خود مى خواهد و حق دیگران را به حساب نمى آورد; فرد دیگرى که در کنار او زندگى مى کند نیز داراى همین خصلت است.
به علاوه وى به وظائف خویش در مراحل گوناگون حیات و موارد مختلف برخورد با انسانهای دیگر ناآگاه است، این دو عامل ـ خودخواهى و ناآگاهى ـ موجب مى گردند که همواره افراد بشر در مواردی که منافع آنها مشترک و رودررو می باشد، دچار اختلاف و مشاجره و منازعه باشند و از آرامش و امنیت که از لوازم اولیه زندگى است محروم شوند.
بدیهى است و تجربه ثابت کرده که این مشکل توسط عقل حلّ نگردد و این گره به سر انگشت خرد به تنهائى گشوده نشود، چه عقل محدود بشر، نه مى تواند به احکام و تکالیف پیچیده زندگى پى برد ، و نه توان آن دارد که غریزه خودخواهى را مهار کند، که آن غریزه را غریزه توانمندى چون خود باید به مصاف آید و بشکند ، گواه این مدعى آن که جنگ و ستیزهائى که در دنیا اتفاق مى افتد همه توسط عقلا و به رهبرى و فرماندهى خردمندان و باسوادها صورت مى گیرد.
آرى، تنها منبعى که این دو نیاز را تامین مى کند همانا منبع وحى و نبوت و مکتب انبیا است، انبیا از سوئى وظائف و تکالیف بشر را مشروحا و در ابعاد گوناگون بیان مى دارند، و از سوى دیگر وى را به ابدیت پیوند مى دهند و پس از آن که جاوید بودن انسان را به وى گوشزد مى سازند، او را به سعادت و خوشبختى و بهشت جاوید نوید، و به عذاب ابد و دوزخ سرمد بیم مى دهند و از این رهگذر و به وسیله دو غریزه بیم و امید، غریزه خودخواهى وى را مهار مى کنند.
قرآن کریم ضمن آیاتى به حکمت و فلسفه نبوت و هدف بعثت انبیا اشاره نموده است، از جمله: (کان الناس امّة واحدة فبعث الله النبیّین مبشّرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحقّ لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه) (بقرة:214) . معنى آیه (حسب تفسیر مفسرین محقق) این که: بشر به موجب سرشت اولین خود (که اسیر دو صفت جهل و خودخواهى است) اختلاف گرا و ستیزه جو مى باشد، از این رو خداوند پیامبران را که بیم دهنده و مژده دهنده و حامل آئین نامه زندگى بودند فرستاد تا موجبات اختلاف را مرتفع سازند و این اختلاف و پراکندگى را به صلح و صفا مبدل سازند.
چنان که در جاى دیگر مى فرماید : (ادخلوا فى السلم کافّة) : همگى به زیر خیمه توافق و سازوارى درآئید.
بارزترین نمونه کاربرد نبوت در زندگى بشر و به ویژه در راستاى رفع اختلاف، نبوت آخرین پیامبر خدا مى باشد که ظرف مدت بیست و سه سال، در شرائطى نامساعد که جهل و نادانى و تعصبات خشک جاهلى سراسر جامعه آن روز را فرا گرفته بود، اختلافات ژرف و کهن و اجدادى دوران جاهلیت را به کلى ریشه کن ساخت و آن محیط وحشت و نفرت را به محیط اخوت و دوستى و وداد مبدّل نمود و آن دگرگونى بنیادین که تاریخ به وضوح گواه آنست بوجود آورد.
شگفت آن که مکاتب نوپدید و مسلکهائى که در عرض مکتب نبوت پدید آمده همه از برابرى و عدالت اجتماعى دم مى زنند، در صورتى که این دو اصل ـ به بهترین وجه و مطابق با فطرت ـ بخشى از برنامه جامع الابعاد اختلاف برانداز مکتب وحى و نبوت است.
درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : نبوت , بازدید : 396 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
امامت مهمترین اصل اعتقادی مذهب تشیع است. امامت در لغت به معنای دوستی، یاری دادن، به دست گرفتن کاری، فرماندهی داشتن و . . . است و در اصطلاح، یک منصب الهی و خدادادی است که شامل همه فضیلتهای انسانی است.
مطابق این تعریف، امامان از سوی خداوند و به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعیین میشوند، دارای همان فضایل و امتیازات پیامبر (بجز مقام نبوت) هستند، و کار آنان منحصر به حکومت دینی نیست.
اما دانشمندان اهل سنت امامت را این گونه تعریف میکنند:
« الامامه رئاسه عامه فی امور الدین و الدنیا، خلافة عن النبی؛ (امامت یعنی ریاست و سرپرستی عمومی در امور دین و دنیا در مقام جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم.)
مطابق این تعریف، امامت یک مسئولیت ظاهری در حد ریاست حکومت است؛ اما حکومتی که شکل دینی دارد و عنوان جانشینی پیامبر (در امر حکومت) را به خود گرفته است. طبیعتاً چنین امامی میتواند از سوی مردم برگزیده شود!
به عبادت دیگر علمای اهل سنت، امامان را تنها به معنای جانشینان پیامبر در بر پا داشتن احکام شرع و پاسداری از حوزه دین دانسته اند.
اما شیعیان معتقدند مقام امامت در امتداد مقام نبوت است و ولایت امام همان ولایت نبوی و ولایت الهی است که ناگسستنی است. بنا به اعتقاد شیعیان، امامت فقط یک حکم شرعی فرعی نیست.
به اعتقاد شیعیان، امامانی که جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در اجرای احکام و اقامه حدود و حفظ شریعت و تربیت مردماند، از گناه و خطا مبرا هستند و در تمامی فضایل و کمالات علمی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و . . . سر آمد همگانند .
منابع: درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : تعریف امامت , بازدید : 189 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
همه اعمال امام سجاد علیه السلام بر اساس توحید و توکل بوده است. در اینجا به قضیهای که تبلور نگاه توحیدی اوست، اشاره میشود:
به زهری گفته شد:« زاهد ترین مردم در دنیا کیست؟»
زهری میگوید:« لاجرم خداوند عزّوجل هیبت امام را در دل ولید انداخت و ولید به نفع او و علیه محمّد بن حنفیه حکم کرد.»
خدا شناسی و توحید
ما معتقدیم : هر چه که در اسرار موجودات این جهان بیشتر اندیشه کنیم به عضمت ذات پاک او و وسعت علم و قدرتش آگاه تر میشویم و با پیشرفت علم و دانش بشری هر روز درهای تازه ای از علم و حکمت او به روی ما گشوده می شود .
صفات جلال و جمال خداوند
ذات پاکش نا متناهی است
دیگر مباحثی که در خدا شناسی و توحید بایستی مطلع بود خداوند دارای ذاتی پاک و نامتناهی است .
ما معتقدیم : او وجودی است بی نهایت از هر نظر : از نضر علم و قدرت ،حیات ابدیت و ازلیت و به همین دلیل در زمان و مکان نمی گنجد ،چرا که زمان و مکان هر چه باشد محدود است ،ولی در عین حال در هر زمان و مکان حضور دارد چرا که فوق زمان و مکان است .
آری او به ما از ما نزدیکتر است ،او در درون جان ماست و او در همه جاست ،و در عین حال مکانی تدارد و در همین راستا خداوند میفرمائد :
منابع: درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : توحید و توکل , بازدید : 217 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
معاد بازگشت آفرینش وهستی است به مبدأ آفرینش وپدید آورنده آن، یعنی ازآنجائیکه آفرینش وانسان وجود وهستی خویش را از مبدأ هستی وجهان گرفته است (انا لله وانا الیه راجعون) همه ازاوئیم وبه سوی او روان واوکمال مطلق است وهمه هستی عاشق وشیدای کمال برترومطلق اند وبه سوی او درحرکت وروانند، اما نه به معنای حرکت مکانی بلکه رتبی وسیر درمراتب وجود مانند حرکت تکاملی انسان ازنطفه تابه مراتب عالی آن؛ معاد بازگشت به اصل آفرینش خویش است (انا لله وانا الیه راجعون ) برای:
1 ـ درک وحضور درمحضر کمال مطلق ودرک جمال وجلال مطلق ـ فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر
درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : معاد چیست؟ , بازدید : 285 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
آیا قبل از نوح پیغمبر دیگری نبود؟ قبل از نوح پیغمبر بود ولی کتاب و قانون نبود.
پیغمبران که وظیفه شان منحصر به این نیست که قانون اجتماعی برای مردم بیاورند. اولین وظیفه ی پیغمبران این است که مردم را به خدا دعوت کنند. پیغمبرانی بودند که مردم را به خدا دعوت میکردند، در همان زندگانی بسیط به عبادت و پرستش خدا دعوت میکردند و تکالیف از نوع عبادات بود. پیغمبرانی که مردم را به مبدأ و معاد دعوت میکردند و یک سلسله دستورهای فردی و اخلاقی و عبادی به مردم میدادند.
کان الناس امه واحده: مردم در یک دورهای واحد و یکنواخت بودند، بدون اختلاف و بدون اینکه احتیاج به قانونی داشته باشند که در روابط اجتماعی آنها رفع اختلافات بکند. بعد اختلاف و تفاوت میان آنها پیدا شد و خداوند پیغمبران صاحب کتاب را که از نوح شروع میشوند فرستاد.
آیه ای از قرآن هست که میفرماید: پیغمبران را فرستاد و با آنها کتاب و قانون فرستاد تا آن کتاب و قانون در میان مردم حاکم باشد. از این جا به بعد، قرآن یک اختلاف ثانوی را بیان میکند و میگوید بعد از آنکه قانون اجتماعی در میان مردم آمد تا حل کنندة اختلافات اجتماعی آنها باشد و عدالت را در میان مردم بر پا کند، جلوی ظلم ظالم را بگیرد، به مظلوم کمک کند و حسن روابط اجتماعی ایجاد بکند، آری بعد که قوانین آسمانی آمد خود اینها موضوع یک اختلاف دیگر در میان افراد بشر شد، اختلافات مذهبی. این اختلاف دوم را قرآن کریم چنین بیان میکند: اختلاف دوم که اختلاف در خود دین است از ناحیهی صاحبان اغراض و هوا و هوس پیدا شد، از روی جهل و نادانی و قصور نبود این جور نبود که چون نمیدانند اختلاف میکنند، بلکه میدانند و اختلاف میکنند، میدانند و حقیقت را کتمان میکنند، میدانند یک چیزی اضافه میکنند.
پس پیغمبران صاحبان شرایع دو کار میکردند: یکی اینکه قانونی برای مردم میآوردند که این قانون حل کننده اختلافات مردم باشد و حقوق و حدود آنها را معین بکند.
یک کار دیگرشان این بود که مبارزه میکردند با بدعتهایی که قبلاً پیدا شده بود یعنی مرجع حل اختلافات مذهبی بودند.
آن زمان که مردم به بلوغ لازم در نگهداری معارف دینی و کتب آسمانی خود رسیدند و عقل جانشین نبوت تبلیغی شد دیگر به پیامبرانی که دین پیامبران قبلی را تبلیغ می کردند نیازی نبود. از طرف دیگر نیاز بشر به دینی که در تمامی زمانها پاسخگوی نیازهایش باشد نیز با آمدن پیامبر اسلام مرتفع شد.
بنابراین بعد از پیامبر اسلام نیاز مردم به دینی دیگر و پیامبری دیگر برطرف شد. بعضی ها در خیال خود می پرورانند که نیار بشر به دین مرتفع شد نه به پیامبر دیگر، که خیالی بس نافرجام است. درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : علل ختم پیامبران , بازدید : 195 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
بر اساس مذهب شیعه که بنیانگذار آن شخص رسول اکرم (ص) می باشد فروع دین ده مورد می باشد. یعنی درخت اسلام ۵ ریشه دارد و ۱۰ شاخه ، این ده شاخه عبارتند از:
۱- نماز ۲- روزه ۳- زکات ۴- خمس ۵- حج ۶- جهاد ۷- امر به معروف ۸- نهی از منکر ۹- تولی ۱۰- تبری
این ده مورد که از آنها به عنوان فروع الدین یاد می شود همان احکام و دستورات عملی می باشند. اگر فرد یا افرادی نماز نخوانده ، روزه نگرفته و هیچ کدام از اینها را انجام ندهند می توانیم با قاطعیت بگوییم اعتقاد به یگانگی خدا و شاهد بودن او بر اعمال و رفتارها و اعتقاد به وجود روزی به نام قیامت نداشته و یا این اعتقاد بسیار ضعیف می باشد و در مقابل افرادی که در انجام فروع الدین تلاش نموده و به آنها را به صورت تکلیف برای خود می دانند ، اعتقادی قوی و راسخ دارند. اکنون با توجه به مقدماتی که گفته شد به چند نکته در این رابطه اشاره می شود.
۱- اصول عقاید یا همان ریشه های اصلی دین در انسانها ، باید بر اساس تحقیق و پژوهش و مطالعه شکل بگیرد و چون پدر و مادر ما به خدای یگانه اعتقاد داشتند و پیامبر اسلام و ائمه اطهار را قبول داشته اند دلیل خوبی نبوده که ما نیز باید معتقد باشیم و بر هر فرد مسلمان واجب است تا در رابطه با آن پنج مورد بررسی نموده و با اطمینان کافی به آنها ایمان آورد و در غیر این صورت تفاوت زیادی با کسانی که بت پرست بوده اند نکرده و چنانچه در جواب پیامبر اسلام می گفتند ما را از دین پدرانمان بر حذر ندار و قرآن کریم از این استدلال به عنوان جاهلیت یاد می کند.
۲- سوالاتی که در شب اول قبر پرسیده می شود تماما بر اساس پنج اصل و یا همان اصول عقاید می باشد و این اهمیت آنها را بیشتر می رساند. سوال از پروردگار، پیغمبر و امام، همگی از شاخه های اصول الدین می باشند.
۳- برای رسیدن به جواب برخی از سوالات می توان از اهل علم و دانشمندان دینی بهره برد تا با خدای خود و خالق هستی بیشتر آشنا شویم، راهنمایان او و کار ایشان را بهتر بشناسیم و جانشینان پیامبر اعظم و اهداف آنها را شناسایی کرده ، بهشت ، قیامت و منازل سخت و هول ناک جهنم را درک کرده و در نتیجه به سعادت ابدی نائل گردیم.
۴- احکام یا دستورات عملی . یا همان ده شاخه که به نام فروع الدین است ، از آیات قرآن کریم و روایات رسیده از امامان معصوم استخراج می شوند. جهت فهم بهتر می توان گفت برای شناخت تکلیف هر مسلمان در برابر نماز ، روزه، خمس و غیره لازم است تا فردی که آشنا به آیات و روایات می باشد احکام الهی را از لابلای منابع دینی در آورده که به هر کدام از این احکام، فتوی گفته می شود. چگونگی نماز خواندن ، روزه گرفتن و مسائل مربوط به آن را مجتهد و یا همان عالم دینی مسلط بر قرآن و روایات و برخی علوم دیگر از منابع مربوطه استخراج کرده و در کتابهایی به نام رساله های عملیه و یا همان رساله نوشته و در اختیار مردم قرار می دهد تا ایشان تکلیف خود را در برابر چگونگی انجام این ده مورد بدانند و به خطا نروند.
۵-استخراج احکام الهی کار بسیار دشواری بوده و به آن سادگی و راحتی که عده ای تصور می کنند نمی باشد. به طور مثال برای آنکه بدانیم وضو گرفتن چگونه بوده و چگونه نماز بخوانیم لازم است تا شما بر چندین علم خاص حوزوی مسلط گردیده که به عنوان مثال می توان این علوم را نام برد. تفسیر آیات قرآن کریم و تسلط بر آیات شریفه، علم رجال ( در شناخت راویان احادیث از زمان امام معصوم تا کنون) ، علم درایه، علم اصول فقه، علم قواعد فقه، آشنایی کامل و تسلط بر ادبیات عرب، علم حدیث شناسی و … . کسانی که علاقمند هستند تا تخصص فقهی بگیرند نیاز است تا سالیان مدیدی در حوزه های علمیه تحت نظر اساتید زبر دست تعلیم دیده تا بتوانند جزئیات آن ده شاخه دین یا همان فروع الدین را در آورده و به عموم مسلمین عرضه دارند. جا دارد تا در این جا شبهه یا سوال مغرضانه ای را که دشمنان اسلام وارد می کنند را پاسخ دهیم.
در شبکه های ماهواره ای و در غیر آن اعلام می دارند که (( مگر مردم ایران میمون هستند که بیایند در دین خود از عده ای روحانی به نام مراجع ، تقلید کنند. قرآن را می خوانیم و تکلیف خود را می فهمیم)). در پاسخ این عده کوردل که حتی قرآن را هم قبول ندارند و در جای خود به کتاب الهی هم دهان کجی می کنند و هدفی جز انحراف جوانان مسلمان و شیعه ندارند باید گفت : قرآن کریم ، کتاب قانون اسلام و بشریت است و به بیان کلی مسائل پرداخته و راه و رسم انسان به سوی خدا را مشخص کرده و تنها در برخی موارد که خیلی ضروری بوده است به جزئیات پرداخته است. هر قانونی محتاج مفسر و قانون مداران خود است که جزئیات آنرا گفته تا عموم مردم که علم آن را ندارند بهره برند. با توجه به حدیث ثقلین ائمه علیهم السلام تفسیر کنندگان و بیانگران قرآن بوده و با عنایت به آن حدیث ، قرآن و اهل بیت از یکدیگر جدا نمی شوند و اگر این دو را از هم تفکیک نمودیم به دردی مبتلا خواهیم شد که خوارج در عصر امیرالمومنین علی علیه السلام دچار گردیدند و قرآن ناطق که وجود نازنین ایشان بود را با تکه های پاره ای از قرآن نیرنگ عمر و عاص عوض نمودند و آن شد که در تاریخ خوانده ایم .
هر گاه فردی بیمار گردد حاضر نمی شود خود را تحت نظر درمان یک قصاب یا مهندس یا هر رشته کاری دیگر قرار دهد زیرا ایشان علم پزشکی نداشته و نمی توانند وی را درمان کرده و لازم است تا ما نیز در هر موضوعی سعی کنیم به سراغ متخصص و کارشناسان خبره آن علم برویم و ضروری است تا در امر دین و آنچه مربوط به خدا ، دنیا و آخرتمان می شود به سراغ اهل علم دین رفته اما متاسفانه در سالهای اخیر با توجه به انبوه تبلیغات مسموم دشمنان اسلام سعی نموده اند جوانان ما را از اهل علم و دانشمندان دینی دور نموده که اگر چنین شود به اهداف شوم خود رسیده و به راحتی می توانند ایشان را گمراه نموده و آنچه را دوست دارند القاء نمایند. پس اصول الدین پنج تاست :
( توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد )
فروع الدین ده تاست: ( نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی و تبری )
نکته آخر آنکه دین اسلام دستور نمی دهد که همه مقلد بمانند بلکه اسلام دینی پویا و به روز است که در تمام ابعاد بشری حرف برای زدن داشته لکن دستور می دهد در اصول الدین احدی حق ندارد از کسی تقلید کند و در فروع الدین اگر فرد خود به علوم فقهی و دینی مسلط گردیده بر اساس استنباط های علمی خود ، احکام را انجام دهد و در غیر این صورت می تواند از فقیه عالم به نام مرجع تقلید بهره برد زیرا لازمه عالم دینی شدن سالها درس خواندن و مطالعه کردن بوده و بسیاری از مردم علاقه ندارند و همانطوری که عده ای با نام پزشک و متخصص در علوم بدنی وجود دارند عده ای این کار را در علوم دینی کرده تا دیگران استفاده نمایند .
امام باقر علیه السلام فرمودند:« بنای اسلام بر پنج چیز است؛ نماز، زکات، حج، روزه و ولایت» . زراره که از شاگردان ایشان بود پرسید:«کدام یک مهمتر است؟» حضرت فرمودند:« ولایت از همه مهمتر است زیرا ولایت کلید سایرین است و والی نقش رهبری و هدایت مردم را بر عهده دارد.
خوارج که در تاریخ اسلام از ایشان به بدی یاد گردیده و آنها را انسانهایی نادان ، متعصب و جاهل می داند ، اکثرا حافظان و قاریان قرآن بودند اما بدلیل عدم شناخت امام زمان خود و خارج شدن از تحت رهبری ایشان به ورطه کفر گرفتار شده و در برابر امیر المومنین ایستاده تا به دست ایشان در جنگ نهروان نابود شدند. در شب عاشورا نیز عده زیادی از لشکریان یزید تا صبح به عبادت پرداختند و برای رضای خدا خون فرزند رسولش را مباح ساخته و ریختند. امامت و شناخت امام از مهمترین این اصول می باشد . عدم شناخت آن انسان را در برابر امام زمانش قرار می دهد و چه بسا نشناختن امام عصر موجب رفتاری شود که از خوارج سر زد و در عصر ظهور ایشان خدا ی ناکرده از دشمنان ایشان محسوب گردیم.
شناخت امام زمان علیه السلام از وظایف هر فردی از اهل اسلام می باشد و بر اساس روایت وارده از رسول مکرم اسلام این امر از هر مورد دیگری واجبتر شمرده شده است. ایشان فرمودند:« من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة» هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد ، هرگاه بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است. امروز از هر زمان دیگری ضروری تر است تا با وجود آخرین حجت الهی در زمین آشنا شویم و زمینه آشنایی خانواده، دوستان و تمام کسانی را که دوستشان داریم را فراهم نموده و کوچک ترین کم کاری در این راه بزرگ ترین آسیب ها بر پیکر جامعه نه ایرانی بلکه بشری وارد خواهد ساخت.
طبق روایات معصومین علیهم السلام، مهدی موعود (عج) به عنوان آخرین ذخیره الهی ، منتظر است تا ما شیعیان جهان یک پارچه و دسته جمعی به سوی حضرت حق رفته و ظهورش را از خدای متعال درخواست نماییم و زمینه ظهور ایشان را ایجاد کنیم چرا که غیبت ایشان از باب غفلت ما می باشد و ظهور حضرتش نه کام مسلمان را بلکه کام عالم هستی و تمامی مردم جهان و بشریت را شیرین خواهد نمود و او امامی است که خواهد آمد. شناخت دشمنان حضرت و شناساندن آنها به جامعه بشری نیز از وظایف دیگر شیعیان محسوب می گردد. صهیونیست، بابیت، بهائیت، وهابیت و صوفی گری و اسلام بن لادنی همگی از مواردی است که مردم جهان و آزاد مردان را نسبت به این دین الهی بدبین نموده و امید با تلاش فرهنگی همه جوانان و دلسوختگان اسلام و اهل بیت، شاهد روزی باشیم که دنیا را خالی از این فرقه ها و ادیان دروغین ببینیم. درباره : اصول و فروع دین , سایر اصول و فروع دین , برچسب ها : فروع دین و یا شاخه های دین چیست؟ , بازدید : 201 [ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
|
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |