سال 1331 در اراک و در يک خانواده متوسط به دنيا آمد. او چهارمين فرزند خانواده بود. به سادگي با کسي دوست نمي شد ,در دوران تحصيل بيشتر از سه ـ چهار دوست صميمي نداشت. به جز ورزش به خصوص کشتي و کوه نوردي سرگرمي ديگري را دوست نداشت. خوش اخلاق و خنده رو بود. به نماز و روزه مقيد بود و از تبعيض وبي عدالتي متنفر.
تا سال دوم دبيرستان تحصيل کرد و پس از آن به صورت شبانه به تحصيل ادامه داد. از پارتي بازي و جو موجود بر ادارات دولتي در حکومت شاه رنج مي برد به همين دليل پس از خاتمه سربازي حاضر نشد در هيچ اداره دولتي استخدام شود.
حرکت انقلاب اسلامي به دستور امام شروع شد و مهدي همراه وپيشگام اين موج عظيم طاغوت برانداز شد. با اوج گيري اين حرکت همراه با اقشار مردم انقلابي اراک در تظاهرات و پخش اعلاميه هاي شبانه و شرکت در اجتماعات مساجد و سخنراني هاي روحانيون مبارز فعاليت زيادي داشت .او در روشن کردن اذهان مردم نقش زيادي براي خود قائل بود. در تسخير مرکز شکنجه ساواک و سرنگوني مجسمه شاه خائن در ميدان شهداي فعلي اراک حضوري فعال داشت. با نزديک شدن ورود امام عزيز به ايران و اوج گيري هاي خياباني به تهران رفت و در تظاهرات و در درگيري هاي خياباني و تصرف پادگان ها شرکت نمود و بعد از سقوط رژيم شاه به اراک برگشت و با مردم اراک در نگهباني هاي شبانه محلات و سطح شهر و به خصوص کنترل جاده ها ,در محل پليس راه اراک فعاليتش را ادامه داد. پس از پيروزي انقلاب و تشکيل سپاه پاسداران هميشه آرزو مي کرد که روزي جزء اين نيروي مؤمن و صادق بشود تا امکان خدمت بيشتري به اين انقلاب را بيابد. با شروع جنگ تحميلي اين نياز را بيشتر درک کرد و بالاخره به آرزوي خود جامعه عمل پوشاند . اولين ميدان نبرد او در منطقه غرب در جبهه ي پاوه و نوسود و بلندي هاي نودوشه بود . بعد از آن در اکثر عمليات شرکت داشت.
در عمليات فتح المبين در منطقه رقابيه خواهر زاده وهمرزمش مرتضي اخوان فردشهيد شد و خودش از ناحيه سر با اصابت ترکش مجروح گرديد اماترديدي در او به وجود نيامد. در عمليات پيروزمند آزاد سازي خرمشهر شرکت داشت, با وجود اين که برادر وهمرزمش عبدالحميد اسماعيلي در اين عمليات شهيد شد ولي او تنها با يک نامه از جبهه به پدر و مادرش تبريک گفت و در سنگر دفاع از اسلام پا برجا ماند.
او همانطور که علاقه داشت در سال 1361 با دختري از خانواده يکي از شهداي گران قدر اراک ازدواج نمود . ثمره اين ازدواج يک دختر به نام زينب و يک پسر به نام حمزه مي باشد.
پس از ازدواج بلافاصله عازم جبهه ها شد و در عمليات محرم شرکت نمود و در اين عمليات از ناحيه پا و چند جاي ديگر زخمي شد . پس از بهبودي به جبهه شتافت و اسلحه برادر شهيدش را بر دوش گرفت . مرد جنگ بود , طالب شهادت و مشتاق ملاقات معبودش. مهدي با شهيد شدن فرمانده و همسنگرانش به خصوص سردار شهيدرحيم آنجفي که هميشه او را مالک اشتر سپاه اراک مي ناميد, ديگر قرار نداشت. مي گفت ديگر از روي پدر و مادر شهيدان خجالت مي کشم که چرا اين قدر از قافله ياران و رهروان شهادت عقب مانده ام ,شايد لياقت شهيد شدن ندارم. او بارها به مادرش مي گفت تو هميشه دعا مي کني من سالم از جبهه برگردم مي ترسم تو با اين دعاهايت مرا از سعادت آخرت و شفاعت مولايم حسين محروم کني. در دعاهايش مي خواند:
خدايا, پروردگارا ,ما را چنان توان و نيرويي ده که مسئوليتي را که اول بر دوشمان گذاشته اي و سپس شهدا با رفتن مسئوليتشان را براي ما گذاشتند, بتوانيم سالم به سر منزل فلاح و رستگاري برسانيم.
تا آن جا که برايش امکان داشت مسئوليت قبول نمي کرد. مي گفت: از من لايق تر در سپاه بسيارند و من دوست دارم هم چون يک بسيجي و به عنوان يک تيرانداز ساده و يا آر. پي. جي زن در حمله ها شرکت کنم تا کوتاه ترين راه را به سوي خدا طي کنم.
در عمليات کربلاي پنج در روز 22/10/1365 به آرزوي بزرگ خود رسيد و به لقاءالله پيوست. قبل از او دو برادرش حميد ومرتضي در راه دفاع از اسلام وايران به شهادت رسيده بودند. در جايي از وصيت نامه اش نوشته :
خداوندا از سر تقصيراتم بگذر و مرا بيامرز و در يک درگيري جانانه با کفار و از توي جبهه مرا به پيش خودت ببر .
اودر بخشي از وصيت نامه اش آورده:
شما اي مسلمانان. اي مؤمنين. اي صابرين. اي صادقين. اي شاهدين. رو به سوي کربلاي حسيني (ع) کنيد و اين زندگي مادي را رهايش کنيد. سلاح برگيريد و پرده هاي کفر را بدريد و چهره کريه کفار و منافقان را نشان دهيد و پوزه حيواني شان را به خاک بماليد و امتي را از چنگال آنان نجات دهيد. و ناپاکي ها را از بين ببريد. مگر نمي بينيد اسلام و قرآن و ايمان در خطر است .مگر نمي بينيد مسلمين اسير دست ستمگرانند.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران اراک ومصاحبه با دوستان وهمرزمان شهيد

وصيت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
حمد و سپاس و ستايش و نيايش بي پايان آفريدگار پاک و يکتا راست. و درود فراوان بر همه پيامبران آئين هاي راستين. و سلام و درود بر حضرت محمد (ص) حبيب الله و خاندان معصومش که ائمه شيعيان و پيشوايان راه سعادت و رستگاري و تکامل و راه گشايان پيکارگري عليه ستمکاران و جباران و عاصيان حقوق الله و حقوق الناسند. و بر آن برائت جويندگان از مشرکان و ستم پيشگان باد.
شکر خدا که با ايمان به او با توسل به ائمه پاک از تاريکي ها و ذلالت و گمراهي هاي اين دنيا و اضطراب هاي قلبي بيرون آمدم.
الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور. و سلام و درود بر جانشين و ولي و وصي رسول الله امير المومنين علي (ع) و بر فرزندان پاکشان از حسن (ع) و حسين (ع) سرور شهيدان تا فرزند پاک حضرت فاطمه اطهر (س) حضرت صاحب الامر و الزمان آن نور تابان (عج) و سلام بر نايب بر حقش امام خميني، بت شکن، عزيز مسلمين و مستضعفان جهان که يک تنه قيام کرد و حکومت ظلم دو هزار و پانصد ساله طاغوت را شکست.
سلام بر امّت حزب الله و شهيد پرور و هميشه در صحنه و سلام بر شهيدان گلگون کفن اسلام و سلام بر رزمندگان جان بر کفي که در تمام جبهه ها هم چون علي اکبر حسين (ع) مقابل دشمن تا بن دندان مسلح مردانه ايستاده اند و به خاطر رضاي خدا و احياي اسلام عزيز با کافران در نبردند. سلام بر مؤمنين و مسلمين و بر کساني که در راه خدا هجرت و آن گاه جهاد مي کنند.
لاحول و لاقوه الا بالله العلي العظيم.
خداوندا با اذان تو و با عنايت تو و براي رضاي تو عازم ميدان نبرد حق بر عليه باطل مي شوم.
اي پروردگار من، من که هنوز به نور نرسيده ام. به تو اميدوارم, اي خالق يکتاي من از تو ياري مي خواهم. خدايا درمانده ام از ياران ,وامانده ام از قافله ايثارگري خجالت مي کشم از روي خانواده شهدا و از دوستاني که رحلت کرده اند, نگاه هاشون مي گه تو چرا راه فرزندان ما را نرفته اي مگر تو رفيق نيمه راه هستي, مگر خون تو از خون عزيزان ما رنگين تر است مگر نه اين که آنها به راه مستقيم رفتند اما خدايا آنها اين را نمي دانند که به راه آن عزيزان رفتن خيلي لياقت مي خواهد و بنده تا به حال لياقتش را پيدا نکرده ام , گناهان و پرده ها مانع شده اند. بار پروردگارا از لطف و کرم و رحمتت به دور نيست که اين توفيق را نصيب من بگرداني تا به درگاهت توبه کنم و سپس بنده خالص تو باشم .
خدايا تو را به فاطمه کمکم کن که از اين دنيا و آن چه زيبنده اوست دل بکنم , سعي در اين کار دارم و از تو ياري مي طلبم .دوست دارم تنها تو را بشناسم و عاشق تو بشوم که هرکس عاشق تو شد خودت وعده ملاقاتت را به او داده اي و اميدوارم انشاءالله شهادت نصيبم گرداني که تنها براي اسلام و مسلمين مثمر ثمر باشد و خشنودي و رضاي خودت در آن باشد .
يا الله ,خدايا اين دنيا خيلي مرا به خود گرفته شايد من خود را به اين دنيا پاي بند کرده ام ,نمي دانم .خدايا ,بار الها ,معبودا ؛نيرويي ده تا به حول و قوه لايزال خودت اين بندها را پاره و اين پرده ها را کنار زده قلبم را از تيرگي ها آزاد سازم و دلبند وجود پاک خودت گردم يا الله. اين دنيا را ديگر نمي خواهم ,خدايا تو را مي خواهم و تورا مي طلبم .
دنياي ديگر را مي جويم و مشتاق ديدار تو هستم. تمام دنيا و پدر و مادر و عيال و فرزندان عزيزم را به خاطر رضاي تو رها کرده ام و هم نشين اوليائت و ياراني که از نزد ما رفته اند را مي خواهم. خداوندا هرچه زودتر اين توفيق را نصيبم بگردان و توفيقي حاصل کن که از آن چه که مرا به خود وابسته و مشغول مي دارد (به جز از خودت) بازگردان و تنها به سوي خودت پرواز ده يا مقلب القلوب .
دوست ندارم کسي را که امام را دوست ندارد به مجلس ختم من بيايد.
قرآن بخوانيد و به آن عمل کنيد و از رحمت خداي تبارک و تعالي نااميد نشويد که خدا يار و ياور شماست و يار و حافظ همه مسلمين. (مادرم و همسرم. زناني مي باشند که چيزي را که در راه خدا داده اند ديگر پس نمي گيرند).
پدر و مادر عزيزم هميشه به فکر شما بوده ام اما خيلي از روي شما خجالت زده و شرمنده ام که نتوانستم حق شما را که بر گردن من است ادا کنم. اميدوارم مرا ببخشيد و دعا کنيد خدا از گناهان همه ما بگذرد .نکته ديگر اين که اگر اسير کفار و يا کشته در راه خدا شدم و جسدم پيدا نشد و يا مفقودالاثر و يا مجروح شدم و نفهميديد که در کدام سرزمين مي باشم خلاصه هر گونه اتفاقي که افتاد نبايد ناراحت بشويد و صبر خود را از دست بدهيد نبايد مزاحمت براي برادران سپاه و تعاون و غيره ايجاد کنيد اين را بدانيد که برادران سپاه همه کارها را به موقع انجام مي دهند آنها زحمت زيادي مي کشند و تنها اگر وصيت نامه من به دستتان نرسد از آنها طلب کنيد که حتماً خودشان اقدام مي کنند و اگر اسير يا مفقودالاثر شدم چشم انتظار نباشيد. اما اگر جسم مرا به شهرمان آوردند باز هم مي گويم مشکي نپوشيد بلکه شادترين لباس هايتان را بپوشيد. وضو بگيريد و حجاب را حفظ کنيد و مهم تر تبريک بگوييد و نقل و شيريني و خرما هديه کنيد. پدر و مادرم شما در بوته آزمايش الهي هستيد و چه آزمايش بزرگي و اکنون نوبت شما رسيده که چگونه امانت خدا را باز مي گردانيد آيا از پس دادن امانت خدا (فرزندانتان) به هستي مطلق کراهت داريد؟ يا هم چون يک امانتدار پاک و صديق به عهد خود وفا مي کنيد. من که با دادن بالاترين سرمايه ام خداوند را انتخاب کرده ام هم چنان که خداوند از اول مرا براي خود برگزيده بود, اين سرمايه را در راهش فدا مي کنم و با خدا تجارت مي کنم (انشاءالله) .
شما عزيزانم بدانيد که من در راهي رفته ام که اگر ديگر مرا نديديد و حتي جسدم را پيدا نکرديد دلگير نباشيد ما همه به سوي خدا مي رويم و شماييد که چگونه در اين آزمايش صبر و استقامت کنيد.
به خاطر اسلام که مي گويد:ان الحيوه عقيده و الجهاد, البته نه اين که شما عزيزانم را اصلاً ناديده گرفته باشم و خداي نخواسته به فکر شما نباشم, نه اين طور نيست و خيلي هم قلبم مملو از عشق و محبت شما عزيزانم است ولي مگر حضرت اباعبدالله الحسين فرزندان و خانواده اش را دوست نمي داشت؟
در اين صورت شما هم دعا کنيد و از خداي تبارک و تعالي بخواهيد که انقلاب اسلامي ما هرگز شکست نخورد و با رهبري آقا امام زمان (عج) و نايب عزيزش امام خميني کبير اين مرشد آگاه و اين مرد صالح خدا و اين افضل فقها بر لشکر بدتر از يزديان و بر دشمنان اسلام پيروز شويم .
دعا کنيد خداوند فرج آقا امام زمان مهدي موعود (عج) را نزديک بگرداند و خداوند به درجات شهداي عزيزمان بيفزايد و رزمندگانمان را در تمام جبهه ها و در تمام زمان ها و مکان ها ياري بنمايد و پيروز گرداند و با سلامتي به خانوادهايشان برگرداند .
باز هم مي گويم گم شده ام را يافته ام و راهم را شناخته ام و اگر انشاءالله در اين راه رستگار شدم و به برادرانم و در محضر خداوند پيوستم شما شادمان باشيد و اگر از روي مهر و محبت به خاطر دوري يا بعضي چيزها از اين فرزندتان گرية تان گرفت سعي کنيد گريه تان براي خدا ـ اسلام ـ حضرت حسين (ع) شهداي نوجوان کودکان شيرخوار و مادران شيرده باشد نه براي من ؛نکند خداي نکرده کاري بکنيد يا چيزي بگوييد که من پيش خدا و شهدا شرمنده شوم و دشمن شاد گردد و اجر خودتان را ضايل کنيد. هرجا نشستيد نگوييد ما شهيد داده ايم خداي ناکرده غرور شما را به خود نفريبد.
اي مادرم که دو فرزندت حميد و مرتضي اين دو لاله ات را بر گلستان شهدا اسلام هديه کرده اي مبارکتان باد قبولي قرباني هايتان در راه اسلام و به درگاه خداوند سبحان.
مادرم، خواهرم، همسرم هرگاه خواستيد شهادتم را به رخ انقلاب اسلامي بکشيد، زينب را به ياد بياوريد ومنّتي بر سر ديگران نگذاريد که منتي بر هيچ کس نيست.
مادرم ـ پدرم ـ خواهرم ـ همسرم ـ برادرانم ـ فرزندانم سهم شما از اين انقلاب همين بس که من شهيد گردم هميشه به ياد خدا باشيد و شکر به جا بياوريد.
شهادت حد کمال انسان است و ما شاگرد مکتب هستيم .از شما پدر و مادر مي خواهم همچون حضرت ابراهيم فرزند خود را در راه مکتبتان در راه خدا قرباني دهيد. البته بنده آرزويم مردن در بستر نيست اگرچه مردن حق است بلکه اميدم اين است که هرچه زودتر خداوند از سر تقصيراتم بگذرد و مرا بيامرزد و در يک درگيري جانانه با کفار و از توي جبهه مرا به پيش خودش ببرد و هدف بنده اين است وگرنه شهادت فقط يک وسيله است که در عين نهايت تکامل به ملاقات پروردگارم برسم. اگر باشم و بتوانم و خداوند هم خودش توفيق بدهد که بيشتر براي اسلام خدمت کنم که خوب است و در نهايت که صفحه عمر به پايان برسد شهادت اوج افتخار است و اميدوارم که اين سعادت هرچه زودتر باشد.
اگر جنازه مرا آوردند و جنازه قابل رويت بود و صلاح در اين بود اول اين که جنازه را به خانه مان ببريد که پدر و مادر همسر و فرزندانم و برادرانم و خواهرانم براي بار آخر مرا ببينند. دوم اين که از شما پدر و مادر و همسر و خواهر و برادرانم همين طور از بنياد شهيد تقاضا دارم که در کنار قبر برادر شهيدم عبدالمجيد دفنم کنند و اگر ممکن است قاب براي عکس نگذارند چون جلوي راه مردم را مي گيرد. در داخل قاب حميد عکسي از بنده بگذاريد که با ديدن عکس دعايي بنمايند که به دعاي مؤمنين خيلي نيازمندم.
خداوندا يک بار پدر و مادر مرا چون حضرت ابراهيم امتحان کردي ديدي چه شجاعانه فرزند دلبند خود حميدشان را در راهت قرباني دادند و چه سربلند از اين امتحان درآمدند بار خدايا اين بار هم عنايتي بفرما و لطف و رحمتت را شامل ما کن و اين قرباني ناقابل را در راه خودت و اين امانتت را از پدر و مادرم بپذيرا آمين يا رب العالمين.

بدين جهت است که اي پدر زحمت کشيده ام و اي مادر درد آشنايايم ومسر مهربانم, اي خواهر غمخوار و شما اي برادران عزيزم و به همه جهانيان بگويم که من راه خود را خيلي خوب يافته ام و شناخته ام و آگاهانه و با انتخاب خود در اين راه قدم گذاشته ام و در اين راه از همه چيز و از همه گذشته ام آن هم به خاطر خدا.
و اما چند نکته با برادران عزيز و عاليقدر خودم در سپاه پاسداران دارم اول که اين برادر کوچک خود را ببخشيد. دوم اين که تقاضا دارم هر وقت جهت جبهه ها مي رويد و مي خواهيد قدم بر خاک مشهد شهدايمان بگذاريد بدون وضو هرگز پا مگذاريد آخه جبهه ها هر متر به مترش باور کنيد شهيدي خون پاکش بر زمين ريخته شده و آنجا بسيار مقدس شده است.
پدر عزيزم و مادر عزيزم من خيلي کارها بر اثر ناداني انجام داده ام که خلاف ميل قلبي شما و نارضايتي خداوند بوده ,برايم دعا کنيد و از درگاه خداوند طلب آمرزش کنيد و خودتان نيز مرا حلال کنيد و ببخشيد. همسر مهربانم که آن طور که بايد و شايد و رضاي خدا مي بايست باشد نتوانستم رضايت و خشنودي و آسايش تورا فراهم نمايم و اساس خوشبختي تورا خوب نتوانستم مهيا کنم مرا ببخش و حلالم کن من در زندگي مان از تو خيلي مدارا و خوبي ديده ام ,زندگي کوتاهي داشتيم ديدار به بهشت انشاءالله تعالي .
و اما فرزندان عزيز و معصوم و دلبندم سخني با شما عزيزانم دارم هرچند اکنون که اين مطالب را مي نويسم کودکاني پاک و صاف و روشن با قلبي زلال و صيقلي هستيد اما در آينده اي نه چندان دور برومند و رشيد خواهيد شد لذا به شما عزيزانم از هم اکنون سفارش مي کنم به تقواي الهي و پيروي از احکام مکتب انسان ساز اسلام و رهروي از راه و روش سيره پيامبر بزرگوار اسلام و خاندان نبوت و طهارت بالاخص به حضرت فاطمه زهرا (س) و زينب کبري (س) و حضرت اباعبدالله الحسين و فرزند صالح ايشان امام خميني عزيز تا در وجود شما و زندگي شما لغزشي و انحرافي خداي نخواسته پيش نيايد.
به شما عزيزانم توصيه مي کنم دست از دامان ائمه معصوم عليه السلام برنداريد و خود را با گنج گرانبهاي قرآن و خزائن پر ارزش گفتار و احاديث و روايات آن بزرگواران به خصوص نهج البلاغه سيراب کنيد و ضمير خود را با نماز و روزه و دعا و عبادات منور و معطر و خود را به پروردگار سبحان نزديک تر گردانيد.
در سختي ها و تنگناها خدا را در مد نظر داشته باشيد و تنها از او و ائمه معصومين کمک و ياري بجويد. مطمئن باشيد خداوند هيچ گاه شما را تنها نمي گذارد. فرزندانم من براي شما و خير و سعادت شما دعا مي کنم و شما را به خدا مي سپارم و از شما طلب بخشش دارم. فرزندان عزيزم زينب معصومم و حمزه مظلومم ببخشيد پدرتان را که فرصتي بيشتر باقي نماند تا حق پدري را براي شما عزيزانم ادا نمايم و در اين موقعيت سني تان شما را (به خواست خدا انشاءالله) تنها مي گذارم. خداوند نگهدار شماست و دلتنگ نباشيد .خدا پشت و پناه شما و بهترين حافظ است .
خويشاوندان و آشنايان اگر انشاءالله توفيق داد و مشيّت الهي شامل حالم گرديد نزد پروردگار يکتا و معبود خود رفتم توصيه مي کنم بر شما که افسوس نخوريد. ناله سر ندهيد مخصوصاً به تو مي گويم مادرم و تو خواهرم و تو همسرم چون همان طور که پروردگارم نويد داده به صف ياران حسين (ع) و برادرم حميد و مرتضي و عمورحيم آنجفي و نزد شهداي کربلاي حسين (ع) رفته ام.
براي من مشکي نپوشيد و مجالس پر خرج از قبيل شب هفت، چهلم، سال و از اين قبيل مجالس که پر خرج باشند نگيريد و اگر از دستتان برمي آيد به جاي اين مخارج دل يتيمي يا خانواده بي بضاعتي را شاد کنيد و يا خرج تحصيل کودکي را بدهيد.
او اما آن دختر يا زني که بدون حجاب اسلامي و يا بدحجاب باشد و آن طور بخواهد بر سر مزار من يا ساير شهدا بيايد من او را از خود نمي دانم. به همه شما توصيه مي کنم صبر و استقامت در راه خداوند داشته باشيد .عزيزان من انشاءالله سعادتي نصيبم شد و به مقام لقاءالله نايل گشتم شيون و زاري نکنيد تا دشمن شاد نشود. بلکه خوشحال باشيد که امانتي را که خدا به نزد شما داشت امانت را به مالک و صاحب اصليش برگردانيده ايد ,خوش به حال چنين پدران و مادران .
خدايا تو خود مي داني که از بدي و ظلم و فساد بيزارم و نيکي و عدل و احسان و اسلام تورا دوست دارم .اي خداي تبارک و تعالي و کرامت بخش به احترام حسين (ع) و کربلاي حسين (ع) و شهداي راهش از تو مي خواهم که راهي را در پيش روي من قرار دهي که مورد رضاي تو و خشنودي حسين (ع) و خوشحالي رسول تو باشد و مرا هرچه زودتر به نزد مولايم حسين (ع) ببري و از سر گناهانم درگذري .خدايا ,خداوندا من کي حجاب ميان خود و تورا بر خواهم داشت؟ و کي من نيز نداي (فزت و رب العکبه) را سر خواهم داد. خداوندا خودت گفتي :من عاشق خودم را مي کشم, آيا وقت قتل من نرسيده؟ من که مدت هاست تورا طلبيده و شناخته و عاشقت شده ام.
اما خدايا بر روي دوشم کوله باري سنگين دارم. در پشت سر چه کوه هايي از گناه و در جلو رو چه راههايي دشوار با جسمي ناتوان و عقلي معيوب ؛راهي دراز و پايي ناتوان و لرزان.
اي خداي قادر و رحمان اين بنده حقيرت را از اين احاطه گناهان و از گودال اين کوهها و از دشت پر مخاطره خطاها و اشتباهات به رحمانيت سالم به سوي خودت و به سوي رستگاري راهنماييم ده. خدايا من که پيش تو آبرويي ندارم. بار الها شهدا و سرور شهدا حسين بن علي (ع) شهداي محراب و اولين شهيد محراب حضرت علي بن ابيطالب (ع) خيلي پيش تو عزيز و ارجمند و آبرو دارند ,تورا به خون اباعبدالله الحسين (ع) و تورا به سر شکافته اميرالمؤمنان و تورا به جان مهدي صاحب الزمان (عج) از تو طلب شفاعت و بندگي و رحمت و بخشش در آستان مقدست را دارم.
اي خدا روسياهم روسياه؛ اي خدا تورا به عظمتت سوگند مرا در روز قيامت روسفيد گردان. اي خدا تو خود مي داني ,تو از درون من بهتر از خودم آگاهي. اي خداي من از اين پدر و مادران شهدا و از بازماندگان شهدا و مفقودين خجالت مي کشم. هر روز شهيدي بر خيل ياران رفته ما افزوده مي شود. هر روز بر تعداد مجروحين و جانبازان و اسرا و مفقودين اضافه مي شود. و مسئوليت ما اگر آدم باشيم و احساس کنيم بيشتر و سنگين تر و از طرفي بار گناهان من سنگين تر مي شود و نمي توانم کاري براي اسلام و انقلاب و اين خانواده ها بکنم.
بار خدايا در همه حال از تو ياري و کمک مي طلبم و در همه مدت پدر و مادر و برادران و خواهر و همسر و فرزندان عزيزم را به تو مي سپارم و تقاضامندم که آنها را ياري و از وسواس شيطان و انس و جن در پناه خودت در امان بداري و به صراط مستقيم هدايت کني و بيامرزي و عاقبت به خير گرداني آمين رب العالمين.
کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا. در هر کربلايي حسيني هست و همه روزها عاشوراست و حسين کربلاي ايران پير جماران خميني کبير اين روح خدا و بت شکن دوران ما ,بزرگ فقيه و تنها مرجع مسلمين جهان را تنها نگذاريم وياريش کنيم که خدا را ياري کرده ايم .برادران، خواهران ؛امّت حزب الله ,پيروزي ما يعني پيروزي اسلام و پيروزي بر اين پايه ها استوار است.
1ـ اعتقاد و ايمان به خداوند يکتا و بندگي خالص و نفي خدايگان ها.
2ـ وحدت و يکپارچگي و پرهيز از تفرقه و نفاق که خواست دشمنان اسلام و مسلمين است.
3ـ اطاعت و پيروي بي چون و چرا از رهبر بيدار و سازش ناپذيرمان محمد (ص) و علي (ع) گونه زمان فرزند رشيد حسين (ع) که او براي بندگي خدا و احياي آيين رسول الله در کربلا آن چنان در مقابل دشمنان خدا و دين ايستاد که در طول تاريخ جهان نمونه اي به جز ايستادگي فرزند شجاعش امام خميني بت شکن نتوان يافت. تمام عمر من فداي يک لحظه عمر امام عزيز باد .بياييم به خاطر رضاي خدا بيشتر از پيش اماممان را بشناسيم و درک کنيم و عزت و احترام کنيم.
اي امريکا, اي شيطان خبيث, اي کاخ هاي سياه, اي روسيه روسياه ,اي شيطانک ها اي صهيون غاصب, اي يزيد عراق, اي ستمکاران, اي مترسک هاي منطقه اي گروهکهابروجک ها بدانيد تا آخرين قطره هاي خونمان و با تمام توان و با عزم و اراده و ايمان آهنين مان که سرچشمه از نيروي لايزال الهي است با تمام شما مي جنگيم و پيروزيم و با قطره قطره خونمان بمبي مي سازيم که هر قطره اش تانک ها و کاخ هاي سياهتان را با انفجار خود متلاشي و هستي کافرا بسوزاند.
بار خدايا باز هم نفس در قفس سينه ام تنگي مي کند گويي زندانش کرده اند و راه گريزي به سوي آزادي ندارد. اي کاش مي توانستم لحظه اي پرواز کنم از عالم خود .خدايا به تو پناه مي برم شايد سنگيني گناهان باشد که بر دوشم کوله باري شده و بر قلبم فشار مي آورد.
خدايا ,خداوندا به خودت پناه مي برم از شدت عذابت. خدايا مي دانم گناهانم خيلي سنگين است و مي دانم که بخشش تو خيلي بزرگتر و رحمتت خيلي وسيع تر است.
پدر بزرگوارم مادر عزيزم بر سر مزار شهدا و اموات به ياد بياوريد که خانه آخرت هر کسي کجاست که البته در قبر تنها جسم است و روح از جسم جدا و در عالم لايتناهي در طيران است . در روز رستاخيز زنده مي گردند و در عالم باقي رفته حيات جاويدان پيدا مي کنند .
عزيزانم براي من ناراحت نباشيد چنان آرامش قلبي دارم و به دنيايي که خداوند وعده فرموده شتافتم . خدايا تو خود گواهي که هدف ما در اين جنگ تحميلي اعتلاي کلمه حق و حقانيت تو و سرنگوني ستمگران و چپاول گران است.
شما اي امّت حزب الله مديون خون پاک و مقدس شهدا هستيد .وظيفه شما در مقابل اين خونها بندگي خدا و عمل به دستورات مقدس الهي اسلام و حفظ جبهه اسلامي انقلاب و اطاعت و ياري امام امّت نايب حجت خدا مي باشد.
شهدا مي گويند خداوند را از روي معرفت بشناسيد ,قيامت را درک کنيد وحق را بدانيد ,باطل را ترک کنيد به هم محبت کنيد. با هم ديگر نزاع نکنيد. به هم دروغ نگوييد. به روي هم سرخ نشويد در آشتي دادن دو مسلم پيشقدم شويد. غيبت يکديگر را نکنيد. تهمت به هم نزنيد. آخرت و جزا و اعمال را در درگاه عدل خداوند در نظر بگيريد .به راه حق برويد و به حق دعوت کنيد. امر به معروف و ترک باطل کنيد. دعوت به ترک باطل نماييد. حرام خدا را حرام و حلال خدا را حلال بدانيد. با اين که زياد نوشته ام اما باز حرف هاي نگفتني در دل دارم با اين وجود حرفم را تمام مي کنم در حالي که با کمال شرمندگي مقدار زيادي نماز و روزه به درگاه خداوند سبحان بدهکارم که اگر توفيق بود خودم به جاي مي آورم (در موقعي که در جبهه بوده ام مقداري از نمازهاي قضايم را ادا نموده ام و اميدوارم مورد قبول پروردگار يکتا قرار گرفته باشد) و اگر اين توفيق دست نداد از خانواده بزرگوارم تقاضا دارم تا آن جا که مقدور است برايم يا خودتان به جا آوريد و يا بدهيد ديگري ادا نمايد (بخريد) و اگر برادران عزيز سپاه هم منت گذاشتند و مايل بودند هر مقدار کم هم که باشد به نيابت اين حقير و گناهکار به جا آورند که قبلاً تشکر مي کنم. اجرکم عندالله.

در آخر ضمن آرزوي مجدد پيروزي نهايي رزمندگان ايثارگر اسلام و آرزوي طول عمر و سلامتي براي امام عزيز و شفاي هرچه زودتر مجروحين و مريض هاي مسلمين و نابودي کفار و آزادي اسرا و مفقودين و آمرزش همه ما ؛ فرج آقا امام زمان (عج) را از خداوند يکتا مسئلت دارم.
والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته بنده حقير پاسدار اسلام و قرآن مهدي اسماعيلي تاريخ 1/10/66

آثار باقي مانده از شهيد
خدايا هفت سال از اين جنگ تحميلي دولت نامردان عراق مي گذرد. کوچه پس کوچه ها و خانه به خانه شهر و روستاي ما ديگر بوي معطر اين گلهاي پرپر شده شهدايمان را به خود گرفته ؛خدايا وقتي سر مزار شهدا مي روم از آن نگاه هاي عکس هايشان خجالت مي کشم و از درون خانه هاي آخرتي شان به گوش دل مي شنوم که مي گويند: مهدي تو براي اسلام چه کردي؟ و صداي آنها را که به هل من ناصر.... حسين (ع) جواب داده اند مي شنوم و از شرمندگي سرم را پايين مي اندازم و جوابي برايشان ندارم.
آخر آن وقت که در جبهه سوسنگرد و سر پل ذهاب با برادران عزيز وشهيدم مهدي ثامني ـ محمد زراستوند و عمو رحيم آنجفي بوديم؛ آن سه شهيد بزرگوار، (که هر کدام سلمان ـ ابوذر و مالک اشتر سپاه اراک بودند) هيچ آرام و قرار نداشتند .مهدي ثامني مي گفت: ( نبايد آرام نشست و دشمن را به حال خود گذاشت بايد آن قدر به آنها ضربه زد که گيج شوند و قدرت تصميم گيري پيدا نکنند.) و حالا من بدبخت چه کار مي کنم؟ آنها چه کارها مي کردند و چه پاک بودند (آه) و عاقبت چه شيرين شربت شهادت نوشيدند .چه راحت و سبک بال پر کشيدند و فزت و رب الکعبه را گرفتند و رفتند و من وامانده از قله و ياران ,واي بر من. و من؛ آه اي خدا اي خداي من , بنده روسياه توام !
آيا من هم چنين شهد گوارايي را توانم نوشيد و لياقت گفتن فزت و رب الکعبه را خواهم يافت و لياقت ديدار تورا خواهم داشت.
اي خدا ,اللهم رزقنا توفيق الشهاده في سبيلک .
اي خدا خيلي جان کندم و سعي کردم حب دنيا و هواهاي نفساني را از وجود خود دور کنم اما بعضي اوقات اين گنه کار را در برمي گيرد. اي خالق ,تصميم دارم اين دنيا را سه طلاقه کنم .خدايا خودت مرا ياري کن و اميدم به توست تا بلکه با شهادتي که در راه توست به نور خودت برسم و رستگار گردم و به لطف بي کرانت در آخرت با رسول الله و فرزند پاکش حسين (ع) و در دنيا با امام زمانم (عج) محشور گردم. شکر خداي را که در اين برهه از زمان قرارم داد تا در ظهور انقلاب اسلامي با قيام و رهبري امام خميني عزيز با اسلام راستين آشنا گردم، و شکر بي کران خدايي را که مرا جزئي از سپاه اسلام قرار داد.
خداوندا من مشتاقانه و به دعوت تو در اين راه آمده ام و از کشته شدن در راهت هيچ باکم نيست .خداوندا تو خودت مي داني که در گفتارم با تو صادقم. خدايا تو خودت ياريم ده. آخر ما ادعا داريم که مردان مان راه حسين (ع) و زنان مان راه فاطمه (س) و راه زينب (س) را در پيش گرفته ايم.
بار الها به من توفيق يک مجاهدت علي گونه و يک شهادت حسين گونه عنايت کن گرچه مي داني لايق نيستم. اما رحمت تو بيش از حد تصور است. پس از خودت مي خواهم توان پيروزي براي اسلام و مسلمين توفيق شناخت هرچه بيشتر به خودت را و سعادت شهادت در اين راه را به ما عنايت بفرمايي. که چه زيباست عشق انسان به خداي خود.
خداوندا اين بنده کوچک و ناتوان و گناه کارت را ببخش و جزو بندگاني قرار بده که تورا يافتند و شناختند و عاشق تو شدند و در راهت از اين دنيا رخت بربستند تا به تو برسند ,انشاءالله.
خداوندا گناهکارم و به جز اين جان ناقابل در درگاهت که آن هم امانتي است از تو به نزد ماست چيزي ندارم که تقديمت کنم. بار الها گناهانم زياد است تو بر من ببخش چون رحمت تو زياد است .
يا رب, الهي, خدايا, خداوندا؛ پروردگارا :بنده ذليل و عاجز و عاصي و بدبخت توام. بنده بسيار گناهکار و بي چاره توام فقط تورا پرستش مي کنم و تنها از تو ياري مي خواهم و از تو طلب آمرزش دارم. خداوندا از تو مي خواهم فقط به آن چه رضاي توست راهنماييم کني