فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

 


جبهه رفتن به يک دروغ گفتن، مي‌ارزيد

 


براي نخستين بار به جبهه رفته بودم؛ ساعت 2 بعد از نيمه شب اسفند ماه سال 59، به 10 کيلومتري گيلانغرب رسيديم؛ همان شب بچه‌هاي خودي، تک زده بودند و ما در جاي خالي آنها خوابيديم. من و دوستم «حسن تاريکي» که اهل قوچان بود، زير يک پتو بوديم؛ صداي خمپاره که به گوشمان مي‌رسيد، سرمان را مي‌کرديم زير پتو که يک موقع گلوله به ما نخورد!

خيلي مي‌ترسيديم، آن قدر که مي‌خواستيم فرار کنيم اما بعد از چند روز وقتي چشم‌مان افتاد به پيرمردهاي 70 ساله خط مقدم، زن‌ها و بچه‌هاي آواره بي‌سرپرست در کوه، ديگر به کمتر از خط مقدم رضايت نمي‌داديم؛ تا اينکه رفتيم به منطقه «تنگه کورک» جايي که هر 24 ساعت يک بار آب و غذا مي‌آوردند.

از همان روز اول يک آفتابه آب داشتيم و يک تين [پيت] هفده کيلويي؛ دست‌هايمان را در آن تين مي‌شستيم، بعد از ته‌نشين شدن آب، آن را به آفتابه برمي‌گردانديم، هر شب يک قمقمه آب بيشتر سهميه نداشتيم.

يادم نمي‌رود؛ يک شب از نگهباني مي‌آمدم، ساعت 12 شب، به قدري تشنه بودم که قدرت راه رفتن نداشتم؛ به همه سنگرها سر زدم بلکه به اندازه در قمقمه‌اي آب پيدا کنم که نشد و مجبور شدم همان‌طور بخوابم.

راوي: رضا شکوه
رزمنده لشکر 88 خراسان

 

--------------------------------------------------

چادر فرماندهي اصلاً لامپ نداشت


بعد از عمليات و مرخصي، آمديم عقب و چادر زديم؛ تدارکات وضعش مثل هميشه تعريف نداشت؛ گفتند «هر کس برود و براي چادر خودش لامپ روشنايي تهيه کند» من با يکي از بسيجي‌هاي بي‌ترمز تصميم گرفتيم برويم و لامپ‌هاي چادر تدارکات و فرماندهي را باز کنيم! اولي با موفقيت انجام شد اما دومي نه. چون چادر فرماندهي اصلاً لامپ نداشت! ما غافل از اين موضوع، وقتي که کسي داخل چادر نبود وارد آن شديم و داشتيم در به در به دنبال لامپ مي‌گشتيم که سر و کله فرمانده پيدا شد. براي اين زرنگي چند شب ما را نگهبان گذاشت اما در عوض دلش رحم آمد و دو تا لامپ به چادرمان داد.

راوي: اسماعيل خوشي
رزمنده لشکر 5 نصر

-------------------------

جنگ با پايي برهنه


فرمانده گرداني به نام «محمدزاده» داشتيم؛ آدم فوق‌العاده نترس، بي‌باک و هميشه آستين‌هايش بالا و کمرش با چفيه بسته بود؛ مي‌گفت «من از نيروي نخاله خوشم نمي‌آيد، نيرو بايد ورزيده و شجاع باشد»؛ وقتي در «مهران» بوديم، عراق پاتک زد؛ بي‌هيچ واهمه‌اي آرپي‌جي را برداشت و پاي برهنه راه افتاد و ‌گفت «دوباره ... صدام آمد، من مي‌روم، شما هم پشت سرم بياييد».

راوي: احياء‌محمد فيروزي
رزمنده گردان اخلاص تيپ 55 ويژه شهدا

 

--------------------------------------------------

جبهه رفتن به يک دروغ گفتن، مي‌ارزيد


درست يادم هست، نخستين اعزام و آن شيفتگي که برايش هر کاري مي‌توانستم کردم؛ از پدر و مادرم به زور اجازه گرفتم و از «جاجرم» به «بجنورد» رفتم؛ در «جاجرم» به هر کلکي بود، بدون آموزش تشکيل پرونده داده بودم؛ اما حالا اينجا خيلي سخت مي‌گرفتند.

در تب و تاب بودم که چه کنم تا مرا براي آموزش نظامي نگه ندارند و زود به جبهه بفرستند؛ به اتاق مسئول بسيج رفتم؛ قبل از هر حرفي دستش را دراز کرد و گفت «کارت آموزش!» مثل اينکه آهن گداخته‌اي روي بدنم بگذراند، شدم؛ پيش خودم گفتم «خدايا! چه بگويم» دوباره گفت «کارت» همين‌طوري شروع کردم به سرهم‌بندي و گفتم «در شاهرود آموزش ديده‌ام و چون جبهه نرفتم، کارتم در منزل بود که در آتش‌سوزي با بقيه وسايل‌مان سوخت».

جواب از قبل معلوم بود «بايد برگردي آموزش‌ بيني» رنگ و رويم زرد شده بود؛ التماس مي‌کردم و آنها را قسم و آيه مي‌دادم که يک برادر روحاني داخل شد؛ پيش او رفتم و دروغم را دوباره تکرار کردم؛ همه تنم مي‌لرزيد؛ او را متقاعد کردم و آن بنده خدا به فرمانده پايگاه گفت «اينها دروغ نمي‌گويند، اينها نوراني هستند؛ برگه او را امضاء کن برود».

او جواب مي‌داد «حاج آقا! نمي‌شود، کارت ندارد» خلاصه با اصرار و الحاق قبول کرد و ما راهي شديم؛ با اينکه از دروغ گفتن راضي نبودم، پيش خودم حساب کردم که جبهه رفتن به يک دروغ مي‌ارزد!
راوي: عبدالله حبيبي
رزمنده لشکر 5 نصر 



درباره : فرهنگ جبهه , زندگی در جبهه ,
بازدید : 341
[ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,012 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,711,113 نفر
بازدید این ماه : 2,756 نفر
بازدید ماه قبل : 5,296 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک