فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات سلام
اين شيطنت يک نرس در بيمارستان خط مقدم
توي اون فضاي تيرباران و خمپاره باران بيمارستان امام نزديک اروند....
اين ماجرا اتفاق افتاد ....
البته محض تبادل انرژي بود به قول خودشون.....
يک يار بچه هاي مومن و خجالتي مريض اين نرس شده بود .
يه شب تصميم اين شده بودکه يکم سر به سر اين مجروح بزارن
با خره سر پرستار قبول کرد
بچه ها امدن دور تخت ايشون .
نرس: برادر آب بدم خد مت تان؟؟
مجروح:خدا خير تون بده... بله
نرس پلاستيک آب را برداشت آورد بالاي سر مجروح
نرس: بفرمايئد ...و نايلکس پر آب رو گرفت بالاي سر مجروح
چشمتان روز بد نبينه ..... از همون بالا ولش کرد و......
محروح: اخه بزرگوار چرا؟؟
نرس :ببخشيد بايد لباستونو عوض کنيم
مجروح :نه......... خوبه هوا گرمه
نرس : نه خواهش ميکنم.. پزشک بياد دعوا مي کنند..
مجروح قبول کرد...
ولي تا متوجه شد منظورش خانم هاي امداد گر هست
مجروح: نه .... نميخواهد...
و روشو بر گرداند تا کسي چهره شو نبيند
نرس:اينو نفرمائيد اين چهارتا خواهر فورا لباستونو عوض مي کنند
مجروح: چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نرس:بله اينها مسئول تعويض لباس تون هستند
مجروح : نه اينطوري نميشه ...بفرمائيد خوابم مياد..
نرس: بچه ها پرده بياريد... لباس تميز هم بياورين
مجروح که طاقت نداشت داد زد ...
دکتر به دادم برسيد برادرا ......
وبا التماس ميگفت بفرمائيد بيرون...
بخش رو گذاشته بود روي سرش... همه مجروحها و نرسها و امداد گر ها جمع شدن
وقتي موضوع رو فهميدن
همه با نرس همکاري ميکردند
و ميگفتن بابا بزار وظيفه شونو انجام بدن
من که دلم سوخت رفتم وسط معرکه
دادزدم
بسه ديگه اينم سهميه خنده امشبتون کلي انرزي گرفتين... دست از سر برادرم برداريد
مجروح ما نفسي راحت کشيد و کلي دعام کرد
بعد از آن به يکي از پرستارها خواهش کردم بياد و پشت پرده کمکش کنه
همه متفرق شدن
و من توي فکر بودم اين اقاي افشار نرس بيمارستان شب بعد چطوري ميخواهد روحيه بده به مجروحين؟؟؟
منبع : مجله یادگاران ماندگار ، شماره 13 ، تابستان 86 درباره : فرهنگ جبهه , طنز جبهه , بازدید : 198 [ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |