فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

گوني كمپوت هايي كه كيسه خواب شد!
اولين روزهاي عمليات ثامن الائمه(ع) بود. عمليات سه محور داشت كه يكي از اين محورها، پل حفار شرقي نام داشت و نقطه الحاق ساير محورهاي عملياتي هم بود. در اين منطقه بايد پيشروي عراقي ها از كارون پس زده مي شد و آنها را كه از كارون گذشته بودند و تا جاده اهواز - ماهشهر رسيده بودند به پشت كارون مي فرستاديم و با الحاق نيروها در منطقه حفار شرقي، پشت عراقي ها را كامل مي بستيم و آنها كامل به آن طرف كارون ريخته مي شدند.
من و يكي از دوستانم به نام «عليرضا خوش چهره» و تعداد ديگري از بچه ها با هم بوديم و نقطه اي كه براي ما مشخص كرده بودند، همان پل حفار شرقي بود. به منطقه كه رسيديم، تمام روز درگيري داشتيم و تا غروب همين طور درگير عمليات بوديم و با رسيدن شب ديگر تقريباً صداي درگيري خوابيده بود و تك و توكي صداي شليك مي آمد. وانت غذا سررسيد و به سرعت غذاي بچه ها را كه از لطف خدا غذاي گرمي هم بود تقسيم كرد. آن موقع غذا را در كيسه هاي پلاستيكي مي ريختند و به اولين نفري كه صدا مي زدند برادر بگير، مابقي ديگر آماده بودند و سريع غذا تقسيم مي شد. غذاي آن شب براي ما كه خسته بوديم، خيلي لذت بخش بود. منطقه اي كه در كنار رودخانه بود، شب ها سرد مي شد. ما هم كه بچه خوزستان بوديم و تجربه عمليات ها به ما نشان داده بود كه بايد سبك عمليات كنيم با كمترين لباس و وسايل ممكن براي عمليات مهيا مي شديم و اگر شب هوا سرد مي شد مي دانستيم كه سرماي دو- سه ساعتي است و صبح بلافاصله با طلوع خورشيد هوا خيلي گرم مي شود. در اين عمليات هم همين طور آمده بوديم با لباس كم.
اتفاقاً آن شب غيرمنتظره خيلي سرد شده بود. من و عليرضا خوش چهره لرزمان گرفته بود. سرما مثل قبل نبود. قبلاً تا صبح يك جوري سر مي كرديم و دم صبح كه هوا گرم مي شد دو- سه ساعتي مي خوابيديم، اما اين بار ديگر دنبال اين بوديم كه اگر كسي پيراهن اضافه دارد به ما بدهد تا كمي گرم شويم. از سر اجبار دور و بر را گشتيم. تا اين كه به گوني كمپوت برخورديم. تداركات چي ها گوني ها را كه تحويل مي گرفتند و مي آوردند در سنگرها مي گذاشتند و هر كس مي آمد و برمي داشت. سريع به عليرضا گفتم، بگرد دنبال يك گوني ديگر او هم همان اطراف گوني ديگري پيدا كرد و كمپوت ها را خالي و از گوني ها مثل كيسه خواب استفاده كرديم. آن گوني هاي كمپوت ما را آن شب از سرما نجات داد و توانستيم تا صبح يك استراحت مختصري داشته باشيم.

 

راوي:هادى نخلستانى



درباره : فرهنگ جبهه , طنز جبهه ,
برچسب ها : گوني كمپوت هايي كه كيسه خواب شد! ,
بازدید : 205
[ 1392/04/27 ] [ 1392/04/27 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,972 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,711,073 نفر
بازدید این ماه : 2,716 نفر
بازدید ماه قبل : 5,256 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک