فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات فرمانده مجروح
خدا خير بدهد به آقا مهدي جانشين گردان که اگر نبود ؛ به اين راحتي ها نمي شد راه را پيدا کرد . حالا با اين وضع بي رمقي ، کندن سنگر کنار دژ ، کار بسيار سختي بود ، اما چاره اي جز انجامش نداشتيم .
هوا رو به روشني مي رود . عراقيها که از عمليات با خبر شده اند ، کاميون کاميون با سلاحهاي فراوان به پيش مي آيند و درگيري شدت مي گيرد . آقا مهدي فرياد مي زند : کسي بيکار نباشد ؛ تير اندازي کنيد و خودش مثل شير مي آيد به چند تا از سنگر ها سر مي زند و موشکهاي آرپي جي را بر مي دارد . به سراغ سنگر من هم مي آيد تا آرپي جي را از من بگيرد ، ولي تا پايش را بالاي سنگر گذاشت ديدم چه خوني از ساق پايش سرازير است . گفتم : آقا مهدي پايت تير خورده ! گفت : مي دونم ! گفتم خونريزي شديد است ! گفت: الان نيم ساعته اين طوره . گفتم : پس چطور راه مي روي ؟ با لبخند گفت : شايد مثل حضرت علي . بعد هم بلند شد و آرپي جي را آماده کرد و به سمت تانک عراقي شليک کرد ... همه بعد از اصابت موشک به تانک تکبير گفتيم و اين صحنه استواري فرمانده ما، مقدمه حمله جانانه بچه ها شد. انگار بچه ها چند روز است که استراحت کرده اند با روحيه اي شگفت و تواني بالا همچون "آقا مهدي نصر" به دل دشمن زدند! خط که آرام شد آقا مهدي ديگر خوني نداشت که در رگهايش جاري باشد و به ملكوت پرواز كرد. رضا قاسمي درباره : فرهنگ جبهه , مجروحین , برچسب ها : فرمانده مجروح , بازدید : 186 [ 1392/04/27 ] [ 1392/04/27 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |