فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات سال 1340 در روستاي جبرئيل يکي از روستاهاي استان كردستان متولد شد. اودر خانوادهاي معتقد و پايبند به اصول و ارزشهاي مذهبي به دنيا آمد.
تحصيلات ابتدايي وراهنمايي را با موفقيت طي کرد وبراي ادامه تحصيل وارد ارتش شد. 17 ساله بود كه با امام خميني و انديشه هاي نوراني اين مرد بزرگ آشنا شد ,در آن سال شعلههاي خشم ملت عليه طاغوت زبانه مي كشيد وطاغوت ايران آخرين روزهاي زندگي خفت بارش را درايران سپري مي کرد. او مدتي بود به همدان مهاجرت کرده بود ودر پايگاه ارتش در اين استان عضويت داشت. حضور خسرو در ارتش محدوديتي براي اودر راه مبارزه ايجاد نمي کرد,اوبي هيچ ترسي به جمع مردم انقلابي پيوست و در انهدام بناي ظلم و جور پهلوي در استان همدان نقش قابل توجهي ايفا کرد. روزي که امام خميني(ره) دستور داد نظاميان پادگانها را ترک کنند ,او از اولين افرادي بود که محل ماموريتش را ترک کرد. با پيروزي انقلاب اسلامي او خدمت در ارتش را رها کرد وبا تکميل تحصيلات متوسطه,در پاسخ به فرمان الهي امام وتاسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت اين نهاد مردمي درآمد. در سال 1359 دوره آموزش مقدماتي را در پادگان ابوذر همدان سپري كرد و در سال 1360 دوره طرح و عمليات را در تهران گذراند. خسرو ارژنگي پس از مراجعت از اين دوره آموزشي به فرماندهي اطلاعات و عمليات سپاه همدان منصوب شد. مدتي بعد به عنوان مديريت داخلي سپاه همدان برگزيده شد .او در اين مسئوليتها چند نوبت به جبهههاي جنگ رفت. مدتي بعد با استعفا از مسئوليت خود در سپاه همدان به لشکر 27محمد رسول الله (ص)رفت و فرماندهي فرمانده گردان مسلم بن عقيل (س)را پذيرفت. او به جبهه ي جنوب رفت تا در عمليات فتح المبين شرکت کند.اين عمليات آخرين حضور تاثير گذار خسرو ارژنگي مهربان در جبهه ها بود,او دوم فروردين ماه 1361 در اين عمليات به شهادت رسيد. اودر يکي از ياداشتهايي که براي نيروها وهمرزمانش نوشته ,مي گويد: ما در قبال اسلام و اين انقلاب و اين مردم محروم و زحمات بي دريغ اين رهبر عزيز,مسئوليت بسيار سنگيني داريم. براي انجام اين مسئوليت دقت بسيار كافي بايد كرد. منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد وصيتنامه بسمه تعالى وقاتلوا فى سبيل الله و اعملوا ان الله سميع عليم و جهاد كنيد در راه خدا و بدانيد كه خداوند به گفتار و كردار شما شنوا و داناست. سلام بر رهبر كبير انقلاب اسلامى، ياور محرومان و مستضعفين جهان. سلام بر شهيدان راه حق كه با خون خود نهال انقلاب را آبيارى كردند. سلام بر امت قهرمان كه هستى و نيستى خود را فداى انقلاب اسلامى و اهداف آن كرده ومىكنند. اى كسانيكه وصيت نامه مرا مىخوانيد، من به حكم وظيفه شرعى و عرفى , در اين لحظه از زمان اسلام ومملكت اسلاميم را كه به گفته امام همان سرزمين خدا و رسول الله است در خطر ديدم و گمشده خود را در برقرارىا ين نظام و حكومت مىديدم ,به جبهههاى جنگ آمدم و اكنون كه به لطف خداوند بزرگ در سنگر حق عليه باطل قرارگرفتهام از درگاه با عظمتش مىخواهم كه در راه او و براى او در مسير او گام برداشته و از وابستگى به دنيا و مسائل دنيوى و مادى بپرهيزم. اى رهروان حق و حقيقت بدانيد كه زاغه نشينان سنگرها را محكم نگه داشتهاند و تا پيروزى اسلام بر كفر و گرفتن انتقام فرزندان از آمريكا و نوكرانش جبههها را ترك نخواهند كرد. پدر و مادر و برادران و خواهران عزيزم از همه شما حلالىت مىخواهم و تقاضا دارم كه وابسته به قدرت لايزال خداوند باشيد هيچگاه او را فراموش نكنيد. دينتان را محكم نگه داريد. در نماز خواندن سستى نكنيد. هميشه سعى كنيد كه شرافتمندانه زندگى كنيد. اسير و بردهزندگى نباشيد. هميشه به فكر پيروزى انقلاب اسلامى و نجات محرومان باشيد. ياور خمينى باشيد زيرا كه او ياورمستضعفان و محرومان است. در آخر از تو برادر بزرگ و عزيزم مىخواهم كه از پدر و مادرم به خوبى مواظبت كنى كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد و بر كار آنها آگاه است. در ضمن مقدارى پول در بانك مهديه دارم هر جور صلاح دانستيد از آن استفاده كنيد. والسلام - جبهه دزفول 26/12/60 آثار باقي مانده از شهيد بسم الله الرحمن الرحيم 1ـ الان خانواده شهدا ، مادران داغديده و فرزندان پدر از دست داده وتمام محرومين و مستضعفان جهان هر لحظه در انتظار پيروزي شما هستند . 2ـ شما با شليك يك گلوله به سوي صداميان مثل اينست كه يك ليوان آب سرد بر دل سوخته خانواده شهدا ريخته ايد. بعد از شكست محاصره آبادان دنيا طور ديگري به ما نگاه كرد. بعد از اين پيروزي, مقامات كشورهاي خارجي براي اين تعهدنامه هاي تجاري و اقتصادي سرازير ايران شدند. 3ـ ما در قبال اسلام و اين انقلاب و اين مردم محروم و زحمات بي دريغ اين رهبر عزيز,مسئوليت بسيار سنگيني داريم. براي انجام اين مسئوليت دقت بسيار كافي بايد كرد. 4ـ برادران چون مي خواهند با يك گردان ارتش ادغام شوند ، دقت كافي را بكنند . بدانند كه مهمترين سلاح ما ايمان است و بهترين آموزش هاي تاكتيكي را از مكتب اسلام ياد گرفته ايم . مثل ( گشتيهاي شناسايي ) 5ـ بي سيم چي ها بايد كاملاً خونسرد و باهوش باشند. اگر فرمانده شهيد شد نبايد كنترل را از دست بدهند. ابداً طرز صحبت كردن او نبايد تغيير كند. حتي اگر نصف گروهان يكدفعه شهيد شدند بي سيم چي ها بايد همچنان محكم باشند و خودشان را نبازند و هميشه بايد در كنار فرمانده يا فرمانده دسته حركت كنند . 6ـ آرپي جي زن ها بايد موقع شليك گلوله بايد به پشت خود نگاه كرده و تمام افراد را به جلو بكشند, بعد شليك كنند و بايد دقت بكنند كه از 100متر كمتر و از 500متر بيشتر را شليك نكنند . 7ـ برادران نبايد وابسته به فرد باشند, يعني اگر فرمانده گردان شهيد شد معاون و اگر او شهيد شد فرمانده گروهان يك مسئول گروهان خواهد بود و عمليات بدون وقفه بايد انجام بگيرد . 8ـ وقتي كه سنگرهاي دشمن تصرف شد نبايد در آن ها مستقر شوند بلكه بايد از گونيها و وسايل ديگران استفاده كرده و در جاي ديگر سنگر ساخت...
بسم الله الرحمن الرحيم -رزمندگان اسلام؛شهدا، مادران داغديده و فرزندان پدر از دست داده وتمام محرومان و مستعضعفين جهان هر لحظه در انتظار پيروزي شماهستند. سعي کنيد با شليك هر گلولهاي به سوي صداميان يك ليوان آب سرد بر دل سوخته خانواده شهدا بريزيد. -دنيا طور ديگري به ما نگاه كرد. بعد از پيروزي بستان مقامات كشورهاي خارجي براي انعقاد تعهدنامهها وموافقت نامه هاي اقتصادي سرازير ايران شدند . - ما در قبال دين اسلام و انقلاب و اين مردم محروم و زحمات بيدريغ اين رهبر عزيز مسئوليت بسيار سنگيني داريم. براي انجام اين مسئوليت دقت بسيار كافي بايد كرد. - برادران چون مي خواهند با يك گردان ارتشي ادغام شوند، دقت كافي را بكنند. پيش آنها احساس ضعف نكنند. بدانند كه مهمترين سلاح ما ايمان است و بهترين آموزشهاي تاكتيكي را از مكتب اسلام ياد گرفتهايم. مثل (گشتيهاي شناسايي) - بيسيمچيها بايد كاملاً خونسرد و باهوش باشند. اگر فرمانده شهيد شد نبايد كنترل را از دست بدهند ابداً طرز صحبت كردن او نبايد تغيير كند حتي اگر نصف گروهان يكدفعه شهيد شدند بيسيمچيها بايد همچنان محكم باشند و خودشان را نبازند و هميشه در كنار فرمانده يا مسئول دسته حركت كنند. - آرپيجي زنها موقع شليك گلوله بايد پشت خود نگاه كرده و تمام افراد را به جلو بكشند بعد شليك بكنند و بايد دقت بكنند كه از 100 متر كمتر و از 500 متر بيشتر را شليك نكنند. - برادران نبايد وابسته به فرد باشند يعني اگر فرماندة گردان شهيد شد معاون و اگر او شهيد شد مسئول گروهان يك مسئول گردان خواهد بود و عمليات بدون وقفه بايد انجام بگيرد. - وقتي كه سنگرهاي دشمن تصرف شد نبايد در آنها مستقر شوند بلكه بايد از گونيها و وسايل ديگر آنها استفاده كرد و در جاي ديگر سنگر ساخت. - وقتي گفته ميشود سريع تيربارچيها در بلندترين نقطه آن كه مشرف به جادة تداركاتي يا موضعهاي دشمن است تيربار را نصب كنند. در موقع حرکت به بالا بايد تيربارچي و يكي از كمكها تيربار را ببرند و كمك بعدي نوارهاي تيربار را. - چون كوله پشتي به تيربارچي و آرپيجي زن نميدهند بايد وسايل خود را در کوله ها بگذارند وسايل اضافي توي كولهها نگذارند چون بايد سبك باشيد و بتوانيد سريع بدويد. - بدون هدف و الكي تيراندازي نكنيد ,هميشه به مسئول دسته توجه كنيد. اگر تيراندازي بيمورد بكنيي محل خودتان را لو دادهاييد. به كشتههاي كافران و سنگرهاي آنها كه رسيديد مبادا هوس جمع كردن غنايم بكنيد و از هدف اصلي كه همان رسيدن به هدفهاي تعيين شده و گرفتن موضعهاي دشمن است باز بمانيد, بعداً فرصت جمع كردن غنايم هست. - طريقه بالا رفتن از تپه مارپيچي و پاي راست جلو و پايين آمدن پاي چپ جلو. - اگر كسي تيرخورد به هيچ وجه به او آب ندهيد اگر هم محلي شما بود و خواستي به خاطر اين مسئله حمله را رها كني و او را به عقب بكشي كار اشتباهي كرده اي ,مسئول حمل مجروح هست و اين كار را انجام ميدهد. - با شهيد شدن هر يك از برادران مسئوليت ديگران سنگينتر ميشود و بايد هر چه بيشتر تلاش كنند و با از افتادن پرچم از دست يكي, ديگري بايد پرچم او را بگيرد. - وقتي هدفها كاملاً گرفته شد بايد ان الله مع الصابراين را در نظر داشته باشيد و كاملاً استقامت بكنيد, حتي اگر دو شب هم نخوابيديد يا دو روز هم غذا به تو نرسيد بهتر از آن است كه تمام دسترنج خودت را از دست بدهي. با آن همه زحمت و مشقت كشيده و آموزش ديده هدفي را بگيري و به علت نداشتن استقامت يك روز يا دو روز آن را از دست بدهي اين بدترين ننگ است. - در ابتداي كار كاملاً آرام حركت كنيد و دشمن را غافلگير كنيد وقتي كه اولين سنگرها گرفته شد با صداي الله اكبر به سنگرهاي ديگر حمله ميكنيد, وقتي كه يك تپهاي گرفته شد و به يك دسته گفته شد روي اين تپه مستقر شوند بايد سريع نفرات به اطراف موضع بگيرند و محكم آنجا را داشته باشند. -در موقع حركت فاصلهها را كاملاً رعايت كنيد, هميشه دورتر يا بيشتر از هم فاصله داشته باشيد, كساني از نيروهاي دشمن كه تازه از سنگر در حالت خواب دستگير ميشوند اينها را به هيچ وجه نكشيد فقط كسانيكه پشت تيربار بودهاند و تا آخرين فشنگ تيراندازي كردهاند آنها را در صورت لزوم بكشيد. (كوبا، الجزاير، سوريه، اسپانيا، المان غربي) از قول (برادر محمدي نماينده مجلس) كوبا: - در كوبا سعي دارند مردم را تشويق كنند كه به كالاهاي مصرفي اهميت ندهند مثلاً افراد كمي پيدا ميشوند كه ماشين شخصي داشته باشند فقط ماشينهاي شخصي مجهزي براي مقامات امنيتي وجود دارد و مردم بيشتر با اتوبوسهايي كه ارزان قيمت هم هستند به مقصد خود ميروند. - كوبا كه 23 سال است انقلاب كرده هنوز نمونهاي فقر و وجود خانههاي چوبي و مستضعف در آنجا وجود دارد. - كاسترو گفت اول ما انقلاب ملي و آزاديبخش كرديم و بعدها در پي يك ايدئولوژيك گرديديم و ايدئولوژيك كمونيستي را انتخا كرديم. - اكثر مردم آنجا مسيحي هستند و كليساهاي زيادي وجود دارد ولي بلا استفاده هستند. - صف مردمي كه براي مشروب خريدن ايستاده بودند از صفهاي طويلي كه براي نان در ايران بسته ميشود بيشتر بود. - خانههاي آنجا عريان است يعني ديوار فقط حياط آنها توسط نرده محصور شده است. - هنداونه در آنجا جزء كالاهاي تجملاتي بشمار ميرود و قيمت دو تا هنداونه 400 تومان است. - موقعي كه ما ميخواستيم در كوبا حركت كنيم 20 تا ماشين لوكس يكرنگ و با رانندة ماهر و تربيت شده آماده ميشد و در موقع حركت ماشينيها جاي همديگر را عوض ميكردند تا مشخص نشود كه كاسترو در كدام ماشين است و خود كاسترو گفت كه ما هنوز هم چريكي زندگي ميكنيم. - در مورد انقلاب ما اطلاعات زيادي داشتند و هر جا كه ما ميگفتيم كه ايراني هستيم بلافاصله اسم امام را ميآوردند. - وقتيكه يك دستفروشي را ديديم و گفتم كه ايراني هستم از من خواست كه عكس امام را به او بدهم و اين كار را كردم او گرفت و آنرا بوسيد و بلافاصله اثاثيه خود را جمع كرد و راه خود را گرفت و رفت. - مساجد و كتابخانهها به تعداد كم و انگشت شمار ولي تعداد مشروب فروشيها بياندازه بود. - كاسترو گفت ارتشي و قدرتي كه شاه داشت و حمايت بياندازهاي كه آمريكا از او ميكرد برانداختن چنين حكومتي كار كمي نيست واين انقلاب شما نمونه است و فقط اسلام و حكومت انقلابي اسلامي شما ميتواند آمريكا را از خاورميانه بيرون در آورد. الجزاير: - جوانان آنجا علاقة شديدي به انقلاب ايران دارند و كتابهاي مطهري را بردهاند ودر فكر ترجمه كردن آنها به زبان عربي هستند تا مردم الجزاير از آنها استفاده كنند. - جوانان آنجا ميگفتند ما ميخواهيم بيايم در ايران و از انقلاب اسلامي حفاظت كنيم. گفتيم برادران پاسدار هستند و احتياج نيست آنها گفتند همين رجاييها و بهشتيها مگر مال شما هستند كه اينگونه شهيد ميشوند آنها مال ما بودند و نبايد اينجوري شهيد شوند. - در مساجد جوانان دور هم جمع ميشوند و راجع به ولايت فقيه و انقلاب اسلامي و اسلام ناب صحبت ميكنند و مقلد امام هستند و حتي حساب كردهاندكه بعد از امان چه كسي ولي فقيه آنها خواهد بود. يكي از همراهان مقاله اي نوشته بود درباره ي انقلاب اسلامي به زبان عربي و ميخواست در يك مسجد بخواند ولي مقامات آنها نگذاشتند و وقتي اين مطلب را براي امام گفتيم, امام گفتند ميخواستيد اين سخنراني را بكنيد حالا يا ميگرفتند شما را يا نميگرفتند .بعد از اين غير رسمي هم به كشورها سفر كنيد و تبليغ كنيد براي انقلاب. - مردم آنجا چنان از انقلاب ايران آگاهي كامل داشتند كه انسان فكر ميكرد در ميان مردم ايران است. ميتوان گفت آنها از ما حزب الهيتر بودند و حتي ميگفتند يك هيئتي كه قبلاً به اينجا آمده بود فقط يكيشان حزب الهي بودند و به ما انتقاد ميكردند كه چرا ما با سوريه روابط داريم. - ميگفتند شريعتي خيلي خوب آدمي بود ولي او ميگفت خدا ميداند. من ميدانم، ولي خميني ميگويد من ميدانم كه خدا چه گفته است پس ما خط خميني را انتخاب ميكنيم. - عدهاي از جوانان در حال يادگيري زبان فارسي هستند. - مردم آنجا بيشتر لباس عربي مخصوصاً لباسهاي فرانسوي ميپوشند. - اخوان المسلمين به هيچ وجه با همة تلاشهايي كه كرده نتوانسته در آنجا رخنه كند. سوريه: - بين دولت و ملت فاصلة زيادي وجود دارد شيعيان آنجا مقلد امام هستند و بر ما خرده ميگرفتند كه چرا شما با اين دولت روابط داريد. - اخوان المسلين نفوذ زيادي به ويژه بر اهل تسنن دارد. - حفاظتهاي امنيتي بسيار شديدي در آنجا وجود دارد. به طوريكه اگر 5 دقيقه در يكجا بايستي يك مامور امنيتي ميآيد و مورد سوال و جواب قرار ميگيري. - يك شب كه به دنبال يك مسافرخانه ميگشتيم و آنرا گم كرده بوديم ناگهان وارد منطقهاي كه ممنوع بود شده بوديم و پس از اينكه مامورين ايست دادند ايستاديم و وقتي كه گفتند كجائي هستيد و اينجا چكار داريد من گفتم كه ايراني هستيم و كارت ديپلماتي را نشان دادم مامورن ما را به گوشهاي بردند و از جنگ ايران و عراق و حال امام و پيروزي لشكر اسلام در آبادان سوال كردند و با علاقه شديدي مايل بودن كه در ابتدا در ايران چه خبر است. در الجزاير از خبر پيروزي لشکر اسلام در آبادان بسيار بسيار خوشحال بودند. اسپانيا و آلمان غربي: در اسپانيا وضع تقريباً خوب بود مردم تقريباً از وجود مسكن و غذا برخوردار بودند . در آلمان هر نفر يك سگ به همراه داشت به طوريكه يكي از دانشجويان از دختري پرسيده بود چرا تو درد دلت را به اين سگ ميگويي؟ او گفته بود كه پدر من دنبال كار خودش هست, برادرم، خواهرم، مادرم هر كدام دنبال عياشي خود هستند و شوهر من هم اخيراً مرا رها كرده و دنبال خوشي خود رفته است و من تنها اين سگ را كه حرفهاي مرا گوش ميدهد دوست دارم. در آنجا از بس كه توليد مثل كم است دولت مردم را تشويق كرده كه در مقابل هر بچه پول زيادي دولت به افراد خواهد پرداخت و در اين ميان بيشترين تولد را تركها, ايراني ها و افغانهاي مقيم آنجا دارند كه بيشترين پول را در اين رابطه گرفتهاند به طوريكه يك مهندس ايراني ميگفت من احتياج ندارم كه كار كنم با پولي كه بايت اين سه بچه ازدولت ميگيرم خرج خانوادهام را در مي آورم. وقتي كه به امام گفتيم برنامه اين است ,گفتند ما بيعرضه هستيم در مورد تبليغ خيلي كوتاه آمدهايم و بايد به طور رسمي و غير رسمي به كشورها برويم و تبليغ كنيم. درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان , برچسب ها : ارژنگي مهربان , خسرو , بازدید : 296 [ 1392/05/16 ] [ 1392/05/16 ] [ هومن آذریان ]
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |