فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

امينيان,قدرت الله

 

 چهارم اسفند 1338 ه ش خداوند نوزادي به خانواده« امينيان »هديه کرد که همچون خورشيد مي درخشيد. او در همان دقايق نخست تولد، در قلب خويشان جاي گرفت، طوري که همه نسبت به او اظهار علاقه مي کردند. با ورود به دبستان و طي کردن دوران ابتدايي و متوسطه، نحوه ي منش و برخورد او با جامعه باعث علاقه و محبت بيشتر بستگان و آشنايان به او شد. گويي که در چهره اش چيزي نمايان بود که او را از سايرين متمايز مي کرد .
در ادامه تحصيل، به سبب علاقه وافري که به علم و دانش داشت به« انستيتو مشهد» گام نهاد و در رشته مهندسي صنايع اتومبيل به کسب دانش پرداخت. وي همزمان با تحصيل، مشغول کار و تلاش بود و کوچکترين فشار مالي را بر خانواده خود تحميل نمي کرد.
شهيد «امينيان »همراه با ملت شريف ايران در تظاهرات و راهپيميايي ها عليه رژيم طاغوت پهلوي تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي شرکت گسترده داشت.
وي پس از فارغ التحصيل شدن از دانشگاه به خدمت مقدس سربازي رفت و در طول مدت خدمت همواره در جبهه هاي جنگ و جهاد در راه خدا حضور مي يافت.
مهندس «قدرت الله امينيان» در سال 1361 با عضويت در «جهاد سازندگي»(سابق)، منشأ خدمات صادقانه و بسيار مهمي در محورهاي عملياتي و خطوط مقدم جبهه شد، جبهه اي که او را تا لحظه عروجش ميزبان بود و تا دروازه هاي بهشت مشايعت کرد.
سنگر ساز بي سنگر قدرت ا... در تمامي فعاليت هايش و در تعاطي و تعامل کاري با ديگر همرزمان در تمام بخشهاي مهندسي رزمي جنگ جهاد سازندگي موفق بود و لحظه اي از تلاش نمي ايستاد و در راه هدف خود از هيچ کاري مضايغه نمي کرد و در همه کارها پيشتاز بود. خطرها رابه جان پذيرا بود تا جايي که بارها و بارها قامت رسايش بر اثر گلوله و ترکشهاي دشمنان زبون آسيب ديد اما ايمانش به ادامه راه هرگز آسيب پذير نبود.
وي با سمت جانشين فرمانده عمليات مهندسي رزمي قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) در عمليات پيروزمندانه طريق القدس، بدر، قادر 1و2 ، والفجر 9 شرکت فعال داشت و زيباترين حماسه هاي مهندسي رزمي را آفريد. از جمله عمليات مهندسي در محل دره شيلر که در شمال مريوان و پنجوين عراق قرار داشت .با لوله گذاري جاده به طول 80 کيلومتر و احداث چندين کيلومتر خاکريز، احداث دو مورد پل بزرگ بر روي رودخانه هاي ري و قزلچه، احداث و تعمير بيش از 385 کيلومتر جاده، 123 مورد سنگر و خدمات ديگر مهندسي رزمي که منشأ پيروزي رزمندگان در عمليات آنان بود.
همچنين فرماندهي احداث 26 مورد پل «کارگودين» و جاده، پد بالگرد، ساخت 25 مورد پل «آرميکو»، چهل مورد پل لوله اي در محور «مکتب» به «دراو»، 35 مورد پل در جاده «حصاردوست» و جاده «هارکوت»، احداث 6 سايت موشکي با تأسيسات لازم، احداث 94 سنگر اجتماعي از نوع سوله اي، 18 باند هليکوپتر و ديگر خدمات شايان مهندسي .همچنين در عمليات قادر در قلب پيرانشهر و ساخت 143 کيلومتر جاده عملياتي و ارتباطي و ايجاد بيش از 30 کيلومتر خاکريز با ارتفاع 1 تا 3 متر، ساخت 77 دهنه انواع پل، احداث 9 قرارگاه عملياتي و صدها سنگر و سکوي استقرار سلاح کاتيوشا، موضع و سکوي پدافند ضد هوايي در عمليات والفجر 9 در محل شرق چوارته عراق .
در عمليات بدرنيز فعاليت هايي نظير احداث کيلومترها کانال آب و ايجاد اورژانسها و بيمارستانهاي مجهز صحرايي، ساخت و ترميم دژ و چندين قرارگاه عملياتي در محل شرق رودخانه دجله، گوشه اي ديگر از خدمات جهاد سازندگي است که شهيد امينيان نيز با فرماندهي مدبرانه خود برگ برگ صفحات دفاع مقدس را با لفظ «سنگرسازان بي سنگر» مزين کرد و بر افتخارات جهادگران و رشادتها و مردانگي آنها در خطوط مقدم جبهه ها افزود.
قدرت ا.. همواره مصداق بارز صداقت، پاکي، فروتني، اخلاص، شجاعت، جوانمردي، مهرباني و عطوفت بود.چنانچه مهرباني پروانه اي بود، که هميشه بر گلبرگ لبانش آشيان داشت و معصوميت، زلال نوري بود که هرکس او را مي ديد شيفته اش مي شد . به همين لحاظ در سخت ترين شرايط، همرزمان حرفش را به گوش جان مي خريدند.
سر انجام وي در حال انجام مأموريتهاي مهندسي ، در حال احداث پل و سنگر و خدمات ديگر مهندسي در منطقه عملياتي سليمانيه درخاک عراق، بر اثر انفجار مين هر دو دست و پايش قطع شد و به نداي حق لبيک گفت و به ديدار معبودش شتافت.
سردار «امينيان »در وصيّت نامه اش از خداوند متعال استعانت کرده است تا زندگي اش را همانند زندگي حضرت محمد (ص) و آل اطهارش قرار دهد. وي همچنين جهاد در راه خدا را تکليف و وظيفه شرعي خود و همرزمان دانسته و از خانواده خود خواسته است در صورت بروز مصائب و گرفتاريها به خدا پناه برند و برايش از آشنايان حلاليت طلب نمايند.
 
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران سمنان ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد
 
 
 



وصيت نامه
بسم رب الشهدا و الصديقين
الهم اجعل محياي محيا محمد(ص) و آل محمد(ص) ومماتي ممات محمد (ص) و آل محمد
خدايا زندگي مرا مثل زندگي محمد و آل اطهارش قرار ده و توفيق مرا طوري قرار بده كه زندگيم در راه تو و اسلام تو و قرآن تو و امام تو ونائب بر حقش بسر برم؛ آنچنانكه مورد رضايت توست . مردنم مردني باشد همانند مردن محمد و دودمانش ؛مردني كه به شهادت ختم شود. مردني كه جهت احياء دين تو در راه تو باشد و ادامه دهنده خط سرخ حسين (ع)باشد.
ما براي اسلام قيام كرده ايم نه چيز ديگر پس قيامي كه براي اسلام باشد تا رسيدن به لقاا... ادامه دارد. بار خدايا ما عبد و بنده تو هستيم و مالك وجود ما تو هستي و بنده در مقابل خداي خود؛ صاحب هيچ چيز نيست چون هستي مخصوص توست. پروردگارا بر بنده ضعيف و گناهكار خود منت گذار و او را در راه خود و در طريق هدايت قرار ده و مرا از نهايت تكامل كه همانا رسيدن به فيض شهادت و رسيدن به لقاا... است؛ برخوردار فرما.
پدر جان در مصيبتي كه به شما وارد شده صبر كن كه فقط با اين كارت اجر زحماتت كه براي من تحمل كردي محفوظ مي ماند . خدا صابران را دوست
مي دارد و هميشه رضا به رضايت خداوند باش.
مادر عزيز و گراميم، تقوا پيشه كن و در مصيبت و گرفتاري كه برايت پيش آمده به خدا پناه ببر چون ما از خدائيم و بايد به سوي او برويم.
برادران من، انقلاب اسلامي ما در شرايط حساسي از تاريخ به وقوع
مي پيوندد و اين شرايط حساس شرايطي هستند كه آمريكا اين ميراث خوار استعمار و به قول امام عزيزمان اين شيطان بزرگ بوجود آورده و آمريكا با تجربه هايي كه از استعمارگران گذشته دارد به اين نتيجه رسيده كه هم بايد براي تسخير كشورها تلاش بكند و هم براي تسخير ملتها. پس براي ما دفاع از اسلام و كشور اسلامي امري است كه در مواقع خطر تكليف شرعي، الهي و ملي بر تمام قشرها و گروهها . و من در پي آن شدم كه به اين وظيفه شرعي عمل نمايم و به نداي سرور شهيدان امام حسين(ع) لبيك بگويم. شما برادران ،هم سربازان دلاوري براي امام زمان(عج)وهم خدمتگذاري راستين براي بندگان خدا باشيد و از جهاد در راه خدا دوري نكنيد كه از بهترين اعمال است.
خواهران من شما هم زينب وار راه شهدا را كه همانا رسيدن به خدا مي باشد ادامه دهيد و با حفظ حجاب؛ مشت محكمي بر دهان آمريكا و شرق و غرب بزنيد.
در پايان حدود 300 الي 400 تومان بدهكاري به آقاي شاهي دارم و اگر كس ديگري هم ادعا كرد بپردازيد ؛ چون من حدود سه سال است كه در جبهه
بوده ام و موفق به گرفتن روزه نشده ام پس شما برايم روزه بگيريد و چند ركعتي نماز برايم بخوانيد. ( البته پول بدهيد تا برايم بگيرندوبخوانند)
مقدار پولي را كه نزد برادرم مي باشد پس از پرداختن تمام قروض و هر موقع كه نياز ديگري نداشت بنا به نظر خودتان خرج نمائيد و موتوري را هم كه دارم اگر برادران خودم نياز ندارند بدهيد تا در راه جنگ استفاده نمايند. سرانجام دعا به جان امام و گفتن مرگ بر آمريكا و مرگ بر شوروي و اسرائيل اين فرزند نامشروع آمريكا يادتان نرود.
التماس دعا دارم قدرت الله امينيان
 



خاطرات
 
مادر شهيد:
مادر فردي است که عمر خود را چون شمع در پاي فرزند آب مي کند تا او را جواني برنا و کار آمد به جامعه تحويل دهد .مادر شهيد امينيان از زمره مادراني است که با ايماني محکم و راسخ فرزندش را به مسلخ عشق روانه کرد تا به سوي آفريدگارش پر بگشايد و براستي چه با عظمت هستند چنين مادراني .
قدرت الله از بچه گي تا جواني براي من کوچکترين ناراحتي ايجاد نکرد .جواني بود فعال و مومن. همين قدر مي دانم که براي مادر نمونه نداشت .از همه نظر نمونه بود .از نظر اخلاق و ايمان در منزل همه کار انجام مي داد .ولي يکبار نمي گذاشت من لباسهايش را بشويم. دو سال سربازي اش را در کردستان بود .بعد از سربازي هم دائم در جبهه ها بود .مي گفت: من در شهر نمي مانم ،من براي خدا کار مي کنم .خدا هم براي شما. در سن 45 سالگي مرا مجبور کرد که قرآن را ياد بگيرم .با تشويق هاي او قرآن را ياد گرفتم و قرآن خواندن بزرگترين يادگاري او است که از او براي من مانده است .مسائل دنيايي او را از جبهه رفتن باز نمي داشت براي همه فاميل دوست داشتني بود .هر وقت براي مرخصي مي آمد به حدي بي سر و صدا وارد خانه مي شد که هيچ کس متوجه ورود او به خانه نمي شد .هر وقت از جبهه مي آمد معلوم بود که قرار ماندن ندارد. در آخرين اعزام به او گفتيم :به نو عروست رحم کن !اين دختر سني ندارد .اوگفت :من ازدواج کردم تا ايمانم کامل شود .ازدواج نمي تواند مانع از رفتن من به جبهه شود .مادر قدرت الله تمام حرف هايش را با بغض و اشک مي گويد و در آخر اضافه مي کند من از شهادت فرزندم اصلا ناراحت نشدم چرا که او خود راهش را انتخاب کرده و راهي را که او انتخاب کرده بود راهي جز شهادت نبود .

همسر شهيد:
در محيط خانواده اخلاقش با اعضاي خانه متواضع و با محبت و از نظر عاطفي بسيار قوي و حساس بود و مهرباني او نسبت به اعضاي خانواده به خصوص مادر بسيار مشهود بود .نماز شب و تهجد او ترك نمي شد هميشه با وضو بود و در انجام فرائض ديني كوشا و جدي بود و هنگام خواب بدون وضو به رختخواب نمي رفت.با والدين خويش با احترام خاص برخورد مي كرد با برادران و خواهران رابطه دوستي نزديك داشت و در محيط اجتماعي لبان متبسم ، دل متواضع و روي باز . برخورد خوش و پيشي گرفتن در سلام از ويژگيهاي اخلاقي شهيد بود و همين موجب شده بود كه در بين مردم و فاميل به خصوص افرادي كه با وي آشنا بودند محبوبيت خاصي پيدا نمايد.
شهيد به خاطر تربيت صحيح در خانواده اي مومن و معتقد داراي روحيه مذهبي قوي بوده و تقوا و ايمان به كمال مطلق؛ در وي نمايان بود و در جهت تقويت ايمان خويش به طور منظم در جلسات قرائت قرآن همراه پدر و برادرانش شركت مي نمود. شركت در تظاهرات و مبارزات مردمي عليه رژيم شاه از مهمترين فعاليتهاي سياسي وي بود و همزمان با اوج گيري انقلاب اسلامي و گسترش آن در شهرستان ها؛ شهيد امينيان به همراه ساير مردم انقلابي در تمام صحنه هاي انقلاب حضوري فعال داشت .او در افشاي رژيم پهلوي به خصوص در بين دوستان و اعضاي خانواده و فاميل نقش بسزايي را ايفا نمود.
در سالهاي اول پيروزي انقلاب اسلامي هميشه اعتقاد داشت كه گروهكها را بايد راهنمايي و افرادشان را از انحراف اين گروهها، مطلع نمود ولي بعد از عمليات مسلحانه آنها را محارب با خدا مي دانست و هميشه اعتقاد داشت كه اينها ديگر اصلاح شدني نيستند و نبايد آنها را عفو نمود.
در رابطه با جنگ تحميلي كه نامبرده اول در سربازي بود؛ مي گفت :جنگ اسلام و كفر است به همين دليل از پادگان هوابرد شيراز داوطلبانه عازم جبهه شد و بعد از اتمام دوران سربازي فقط بمدت يك ماه در دامغان بود و بلافاصله به جبهه رفت و تا آخر ايستادگي كرد.

بهترين خاطره درس اخلاق شهيد به خانواده اش است كه شبي به اتفاق او در منزل فاميل بوديم .ايشان با خودرو جهاد سازندگي از جبهه آمده بود . در موقع برگشتن براي اعضاء خانواده تاكسي گرفت و خودش با ماشين جبهه آمد منزل.پدر به او اعتراض كرد و گفت: ماشين كه خالي بود ما را هم اگر سوار مي كردي عيب نداشت. شهيد امينيان گفت: وقتي ماشين را تحويل من دادند ،گفتند فقط براي استفاده شخصي خودت،كسي ديگر خير.من هم دستور فرماندهي را بايد اطاعت كنم .اگر از چيز به اين كوچكي سرپيچي كنم در مراحل بالاتر نمي توانم به نحو احسن دستورات را انجام دهم.

برادرشهيد:
برادرم آنقدر متواضع بود که من هيچ وقت نفهميدم که او در جبهه چه کاره است.از هيچ کاري ابا نداشت و هر جا که نياز بود او براي فعاليت حاضر مي شد. کار او مهندسي رزمي جنگ جهاد سازندگي بود ولي باور کنيد تعداد مينهاي خنثي شده توسط او بي شمار بود. او شن کشي مي کرد، جاده سازي مي کرد، رانندگي مي کرد و از انجام کوچکترين و بزرگترين کارهاي مهندسي رزمي دريغ نمي نمود.

شهيد قدرت الله فردي بود بسيار خوش اخلاق و مهربان. هميشه سعي مي کرد رضايت افراد خانواده را جلب کند .رفتارش طوري بود که کسي نمي توانست از او انتقاد کند. يعني هميشه سعي مي کرد طوري رفتار کند که مورد انتقاد ديگران نباشد .يکي از خصوصيات شهيد اين بود که از نوجواني روي پاي خودش ايستاده بود و کمک اقتصادي از خانواده دريافت نمي کرد. از سن نوجواني هر کاري بود انجام مي داد تا از نظر مادي فشاري به خانواده تحميل نکند .در تمام دوران تحصيلش همراه با تحصيل به کار و فعاليت مي پرداخت و خرج تحصيلش را خودش بر عهده داشت .فرد بسيار رئوف و مهربان و دلسوزي بود .از همان دوران کودکي با قرآن آشنا بود و در جلسات قرائت قرآن شرکت مي کرد .قبل از انقلاب وقتي که فساد و فحشا و منکرات زياد بود ،شهيد فردي بود که به دور از اين مسائل در اوج جواني از منکرات دوري
مي کرد و سر گرم فعاليت هاي خود بود. بيان يک خاطره از جواني ايشان درس بزرگي به من آموخت و حائز اهميت است .
من به همراه قدرت الله براي انجام کاري با يک موتور سيکلت به روستاي قهاب رستاق رفته بوديم .در آن زمان قدرت الله 13 ساله بود .بعد از انجام کار در حال خارج شدن از روستا بوديم که ديديم پيرمردي سوار الاغ خود از دور مي آيد .راننده موتور سيکلت من بودم و خيلي تند مي رفتم .ناگهان ديدم قدرت الله با صداي بلند دائما مي گويد نگه دار ! وقتي که ايستادم، گفت: مگر نمي بيني که اين پيرمرد دارد با الاغ رد مي شود !؟چرا اينطور تند مي روي ؟آهسته تر برو تا گرد و خاک او را ناراحت نکند .آهسته تر برو .بيان اين نکته از زبان بچه اي به سن او براي من خيلي جالب بود .
خاطره ديگر از ايشان وقتي از جبهه براي مرخصي مي آمد همه خانواده دور هم جمع مي شديم و بطور معمول وقتي گرم صحبت مي شديم شايد غافل از اين بوديم که داريم غيبت مي کنيم . ايشان فورا بحث را عوض مي کرد حواس افراد را به کارهاي خودش مشغول مي کرد.مثلا يک پاي خودش را درازمي کرد .و مي گفت :اگر گفتيد که پاي من شبيه به چه چيزي است ؟هر کس حرفي مي زد و پاي او را به چيزي شبيه مي کرد در آخر پاي ديگرش را هم دراز مي کرد و مي گفت: اين پاي من شبيه چيست؟ وقتي ما از پاسخگويي مي مانديم ادامه مي داد: خب شبيه پاي ديگر من است!! به اين ترتيب از ادامه غيبت کردن ما جلو گيري مي کرد .
قدرت الله هر وقت از جبهه مي آمد دو ياسه روزبيشتر درشهر نمي ماند .بعد از رفتنش تازه مي فهميديم که براي ديدار نيامده بلکه در جهاد سازندگي دامغان براي انجام کاري آمده است .او اصلا تاب ماندن در شهررا نداشت و مي گفت :ماندن در شهر مثل خوره مرا اذيت مي کند !اکثر اوقات که از جبهه بر مي گشت با ماشين جهاد مي آمد ولي اصلا از ماشين استفاده نمي کرد. تا موقع بر گشتن ماشين را در خانه مي گذاشت و
مي گفت : من اجازه ندارم از اين ماشين براي خودم استفاده کنم .

من حدود نه ماه با او در جبهه بودم .آنقدر متواضع بود که من هيچ وقت نفهميدم او در جبهه چکاره است .از هيچ کاري ابا نداشت هر جا که نياز بود کسي براي کار باشد کار مي کرد .عجيب بشري بود !همه بچه ها به او علاقه داشتند به همه محبت مي کرد .يک روز يکي از فرماندهان با لحن تندي به او گفت :چرا اين مردم را سوار ماشين مي کني و جابجا مي کني ؟اينها همه مورد اعتماد نيستند !گفت :عيب شما اين است که فکر مي کنيد در کردستان اسلحه حکومت مي کند .به اين دليل اينها را سوار ماشين
مي کنم که آنها نسبت به من و نسبت به آرمي که بر روي ماشين است خوشبين شوند !در کردستان بايد به قلب ها حکومت کرد .يک بار به او گفتم قدرت الله اين چکاري است که هر بار به جبهه مي آيي هر شش ماه يک بار به مرخصي مي روي چرا از مرخصي که حق شماست استفاده نمي کني ؟گفت :اميد برگشتم به دامغان نيست من با کردستان پيمان خون بسته ام .
قدرت الله در جبهه شب و روز نمي شناخت .
يک روز ناهار خورده بوديم .يک آقايي کيسه هاي پسته آورد و شروع کرد به تقسيم کردن بين بچه ها. با يک پياله اي که در دست داشت. خوب براي بعضي ها که با او دوست بودند پياله را پر تر مي کرد و بيشتر به آنها
مي داد و به بعضي بچه ها کمتر . قدرت الله بلند شد و با قدرت با ايشان بر خورد کرد که اين چه کاري است؛ در تقسيم پسته ها همه را يکسان در نظر بگيريد .
اگر مي ديد از يک نوجواني دارند کار مي کشند که در توان او نيست با آنها بر خورد مي کرد .در توزيع امکانات عادلانه رفتار مي کرد .بچه ها احترام فوق العاده اي براي او قائل بودند .به دليل فروتني و محبت بيش از حدي که به بچه ها داشت هيچ کس نمي دانست که او چکاره است .اهل تهجد و نماز شب بود .سعي مي کرد همه اوقات با وضو باشد .به خصوص هنگام خواب حتما با وضو مي خوابيد .زمانيکه ايشان ازدواج کردند .خانواده با اصرار زياد از ايشان مي خواست که چند ماهي مرخصي بگيرد و در کنار همسرش بماند و بالاخره ايشان قبول کردند و به دامغان آمدند تا مدتي در شهر کنار خانواده و همسرش بماند .فرداي شبي که آمده بود ند به جهاد رفتند و برگه مرخصي خودشان را پاره کردند .با اصرار از ايشان خواشتيم که چرا از تصميم خود منصرف شدي ؟گفت :ديشب خوابي ديدم که مانع ماندن من شد !


درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , سمنان ,
برچسب ها : امينيان , قدرت الله ,
بازدید : 255
[ 1392/05/02 ] [ 1392/05/02 ] [ هومن آذریان ]
امينيان ,خسرو

 

سال 1340 ه ش در منطقه کارون شهرستان آبادان به دنيا آمد. دوران کودکي و تحصيلاتش را تا دوره متوسطه در زادگاهش سپري کرد. خسرو دردوران مبارزات انقلاب اسلامي تلاشهاي زيادي انجام داد.درمبارزات و درگيري هاي خياباني آبادان که منجر به شهيد و مجروح شدن تعداد زيادي ازمردم آبادان شد, نقش فعالي داشت .او از مؤثر ترين و شجاع ترين مبارزان انقلاب و از عناصر اصلي دربه صحنه آوردن مردم بود.
خسرو امينيان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي وآغاز جنگ تحميلي که دوران اوج حملات تروريستي و فعاليت گروهکهاي فاسد طرفدار قدرتهاي خارجي بود,نقش به سزايي در خنثي سازي توطئه هاي منافقين و چريکهاي فدايي، پيکارو ساير گروهکهاي ضد خدا وخلق داشت.
او از افراد شناخته شده , کار آمد و مؤمن در بين مردم و انقلابيون جامعه بود.
با شروع جنگ تحميلي از ابتداي جنگ با يک قبضه توپ 106 در جبهه هاي آبادان به جنگ تانکها و سلاحهاي پيشرفته دشمن مي رفت.ا و به اتفاق همرزمانش خواب راحت را از دشمن گرفته بود. در عمليات شکست محاصره ي آبادان شرکت کرد و ضربات سنگيني بر ماشين جنگي عراق وارد آورد .اين عمليات در نهايت منجر به شکست محاصره ي آبادان شد ودشمن مجبور به عقب نشيني تا مرزهاي بين المللي گرديد.
خسرو در ادامه ي حضور پر برکتش در جبهه ها ,براي مدتي رهسپار کردستان شد .او در آنجا رشادتهاي زيادي از خود نشان داد . با شروع عمليات خيبر به خوزستان بر گشت تا در اين عمليات مهم ايفاي نقش کند.در عمليات بدر نيز که بعد از خيبر شروع شد ,خسرو حاضر بود و به تعقيب متجاوزين پرداخت.
در سال 1364 با توجه به توانايي هايي که داشت به سمت قائم مقام فرمانده ادوات(ضد زره) قرار گاه کربلا منصوب شد و مأمور تشکيل گردان مستقل ضد زره ذوالفقار گرديد. با سعي و تلاش شبانه روزي موفق شد اين گردان را که متشکل از سه گروهان ضد زره موشک تاو، موشک ما ليوتکا ويک گروهان ميني کاتيوشا بود,تشکيل و سازماندهي کند. در عمليات هاي فوق والفجر 8 و کربلاي 1 با منهدم کردن تعداد زيادي از تانک هاي دشمن ضربه سنگيني به سازمان زرهي عراق وارد آورد.
عملکرد قابل تحسين او در هدايت وفرماندهي گردان ضد زره باعث شد,خسرو امينيان مدتي بعد فرماندهي گردان مستقل پياده اي را بر عهده بگيرد که به صورت مستقيم زير نظر قرار گاه کربلا بود.
او با فرماندهي اين گردان در عمليات کربلاي 5 درموضع استراتژيک معروف به" پنج ضلعي "مستقر شد تا ضد حملات دشمن را خنثي کند که در اين ماموريت نيز موفق ظاهر شد.
بهار 1367 چند روز مانده به پايان جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران ,دشمن با اجام حملاتي سعي در اشغال بخشهايي از سرزمين ايران داشت تا در مذاکرات صلح از آن براي رسيدن به اهدافش استفاده کند.
شهيد خسرو امينيان با نيروهاي تحت فرماندهي اش از جمله رزمندگاني بودند که به مقابله با دشمن پرداختند. دراين دفاع نابرابر که او به مقابله با تانکهاي مهاجم پرداخت ,به شهادت رسيد تا براي هميشه تاريخ جاودانه باشد.
همرزمان ودوستاني که با خسرو بوده اند مي گويند:از خصوصيّات بارز آن شهيد آمادگي هميشگي براي نبرد بود. ايشان به افرادي که از نظر مالي و امکانات زندگي ضعيف و نياز مند بودند, کمک مي کرد و ديگران را نيز دعوت به کمک مي نمود تا مطمئن شود که مشکل رفع شده. از جذابيّت خاصي برخوردار بود و مسائل نظامي و عملياتي را خيلي سريع فرا مي گرفت و به کار مي برد.
اودر وصيت نامه اش نوشته:
سفارش من، اداي نماز اول وقت و شرکت در نماز جمعه مي باشد.
منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد وامور ايثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهيد


درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان خوزستان ,
برچسب ها : امينيان , خسرو ,
بازدید : 244
[ 1392/04/28 ] [ 1392/04/28 ] [ هومن آذریان ]
.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,667 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,711,768 نفر
بازدید این ماه : 3,411 نفر
بازدید ماه قبل : 5,951 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک