فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

مادر ش مي گويد که قبل از تولد او فرزندي نداشته . هر چه فرزند به دنيا آورده به گونه اي از دنيا رفته است .او براي اينکه فرزندش زنده بماند نذر مي کند و با گريه و زاري از خداوند توسل مي جويد . شهيد« حاجيان» در سال 1331 به دنيا مي آيد .تولد ش ؛شادي و شاد ماني سراسر خانه را در بر مي گيرد .پدر و مادر ش تمام تلاش خود رابراي سلامتي او به کار مي گيرند. طفل نو رسيده روز به روز بزرگتر مي شود وپس از مدتي به مکتب مي رود تا قرآن ياد گيرد .بعد از آنکه در زادگاه شهيد مدرسه تاسيس مي شود او به مدرسه مي رود و مقطع ابتدايي را به پايان مي رساند .علي رغم علاقه خاصي که به درس و مدرسه داشت ؛ چون خانواده او وضعيت مالي خوبي نداشتند، مجبور مي شود مد رسه را ترک کند و در کنار پدرش به کار هاي کشاورزي و کارگري مشغول شود . وجود اودرکنار پدرپشتوانه بزرگي است تا مشکلات زندگي راتحمل کند. اودرسن نوجواني و بامشاهده فقرومشکلات ناشي از خيانتهاي حکومت شاه که برزندگي آنها وساير روستاييان سايه افکنده بود ،به پدرش دلداري مي دهدومي گويد:
پدر جان ديگر ناراحت نباش .من بزرگ شده ام و ديگر نمي گذارم شما زياد کار کنيد و خسته شويد . اومدتي به عنوان شاگرد راننده مشغول به کار مي شود .درچهارده سالگي پدرش از دنيا مي رود و تامين مخارج خانواده به دوش او مي افتد .به همين دليل او از خدمت سر بازي معاف مي شود ..طولي نمي کشد که يک وانت بار خريد و علاوه بر انجام دادن کارهاي کشاورزي ،با وانت هم کار مي کند . در سن 24 سالگي ازدواج مي کند .مراسم عقد و عروسي او بسيار ساده و ابتدايي انجام مي شود و او در کنار همسرش زندگي ساده اي راشروع مي کند. .جريان زندگي اوهمچنان ادامه داشت تا انقلاب شکوهمند اسلامي به پيروزي مي رسد . طولي نمي کشد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به فرمان حضرت امام (ره)تاسيس مي شود .او به همراه 70نفرازجوانان ديگربه دعوت شهيد بروجردي به واحدپيشمرگان مسلمان کرد درسپاه مي پيوندد .
پس از عضويت در اين واحد به کامياران وکرمانشاه مي روند تا براي پاکسازي منطقه از دست گروهکهاي ضد انقلاب وارد عمل شوند .بعد از مدتي درگيري سختي شروع مي شود .با قدرت نمايي ومبارزات شهيد حاجيان وديگر همرزمانش ضد انقلاب فراري مي شود. .شهيد حاجيان در آن وقت عضو واحد عمليات سپاه قروه بوده است.او به خاطر تلاش و شجاعت زيادي که در راه مبارزه با گروهکها از خود نشان مي دهد از سوي مسئولان عالي رتبه سپاه به فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در شهرستان کامياران منصوب مي شود. .پس از اين کار به پاکسازي تمام روستاهايي که در منطقه کامياران قرار دارند مي پردازد و از اين کار هم موفق بيرون مي آيد .بعد از آن فرمانده گردان عملياتي جندالله سر دشت مي شود. در زمستان سال 1361 به منطقه بوکان مي رود. بعد از آنکه ما موريت او در بوکان تمام مي شود باز به سر دشت مي آيد .پس از چند روزقصد مي کندبه مرخصي برود.ا و همراه دو نفر از نيرو هاي خود که هر دو نفر آنها همشهري اوبودندبه مرخصي مي روند .نيرو هاي ضد انقلاب خبر مرخصي رفتن شهيد حاجيان رامي شنوند و مسير حرکت او را به طور کامل بررسي مي کنند .دشمنان مردم ايران در پشت سخره بزرگي که در مسير جاده ديواندره –سنندج قرار دارد کمين مي گيرند و به محض اينکه خودروي شهيد حاجيان را مي بينند شروع به تير اندازي مي کنند و به طور بسيار فجيعي هر سه نفر آنهارابه شهادت مي رسانند .

او جزواولين نيرو هايي بود که در سپاه مشغول به خدمت شد ؛خدمت او درسپاه خدمتي شجاعانه ؛متواضعانه و خالي از هر گونه ادعايي بود .شجاعت در راس خصو صيات او قرار داشت.در بحراني ترين شرايط در گيري ها وارد عمل مي شد .شب هنگام در بحبوحه وحشت تاريکي شب به قلب نيرو هاي دشمن مي زد ؛فرصت را از دست نمي داد کاري را که بايد انجام مي گرفت انجام مي داد .هيکل زيباي او نشان از سر بلندي و شجاعت او داشت . روحيه بسيار خوبي داشت .هيچ گاه از نيرو هاي دشمن نمي تر سيد ترس از دشمن با او کاملا بيگانه بود .علاقه عجيبي به جبهه و مبارزه داشت .هر وقت که مي گفتند در فلان محل نيرو هاي ضد انقلاب کمين زده اند ،بلافاصله اسلحه اش را برمي داشت و در حالي که اين جمله را مي گفت:( .هر که دارد هوس کرببلا بسم الله) بر مي خواست و به محل کمين مي رفت .خستگي براي او معنايي نداشت ؛در سخت ترين شرايط و به دنبال ساعتها در گيري و مبارزه ؛خور شيد خنده از روي لبهاي او افول نمي کرد .سر ماي طاقت فرساي منطقه هم او را از مبارزه و نبرد باز نمي داشت و در سر ماي سخت و با وجود برف سنگين باز هم مبارزه و شجاعتي را که مي بايست انجام دهد انجام مي داد. هيچ گونه غروري در وجود او نبود با وجود آنکه فر مانده بود اما سخت ترين و پر مخاطره ترين کار ها را انجام مي داد .چندان به خورد و خوراک اهميت نمي داد .بعضي اوقات به چند تکه نان خشک هم بسنده مي کرد .به رزمندگان اسلام عشق مي ورزيد .به گفته يکي از همرزمان او وقتي که در پايگاههاي دهگلان بلبلان آباد و گز گزاره خدمت مي کرد؛به دانش آموزاني که ايام تابستان را به آنجا مي آمدند علاقه زيادي نشان مي داد و آنان را از صميم قلب دوست مي داشت .امام (ره)راخيلي دوست داشت ؛هميشه يک عکس از حضرت امام (ره)رادر جيب خود نگهداري مي کرد . بعضي وقتها هنگامي که مي خواست بخوابد عکس امام را از جيب خود بيرون مي آورد و روي سينه خود مي گذاشت و بعد مي خوابيد .
نيرو هاي خودش را از هر نظر مورد تفقد قرار مي داد . اگر مي ديد يکي از نيرو هايش زياد به مرخصي نمي رود پيش او مي رفت و اگر مشکل مالي داشت به او کمک مي کرد . در بعضي اوقات از بچه ها پول جمع مي کرد و به شخص مورد نظر مي داد ،بدون آنکه کسي متوجه شود. وجود او براي مردم ودوستداران انقلا ب مايه اميد وبراي دشمنان وگرو هکهاي ضد انقلاب باعث وحشت ودلهره بود.ضد انقلاب به تمام مناطقي که شهيد حاجيان در آنجا خدمت مي کرد اعلاميه داده بود که هر کس شهيد حاجيان را چه به صورت زنده و يا کشته شده نزد آنها بياورد ؛ مبلغ بسيار زيادي پول و جايزه به او مي دهند. شهيد حاجيان نقش قابل توجهي را در سازماندهي نيرو ها طراحي عمليات و در نهايت سر کوبي گرو هکهاي ضد انقلاب داشته است .شهيد حاجيان به خوبي مي دانست که گرو هکهاي ضد انقلاب نمي توانند با او رو به رو شوند و اين گفته را بار ها در ميان نيرو هاي خود تکرار کرده بود : گرو هکهاي ضدانقلاب نمي توانند او را رو به رو مورد هدف قرار دهند که نحوه ي شهادت اونشان دهنده اين واقعيت است. منبع:"اسوه هاي استقامت" نشر شاهد،13860تهران
 
 
 

 

خاطرات:
عبدالله ميرزايي:
شهيد حاجيان در عين شجاعت ،بسيار کار کشته و آگاه هم بود .هيچ وقت يادم نمي رود يک شب که در يکي از مناطق کردستان با گرو هکهاي ضد انقلاب در گير بوديم کار به جايي رسيد که با يد يک دستگاه کالبير پنجاه را از ابتداي کوه تانوک قله مي برديم تا بهتر مي توانستيم روي گرو هکها مسلط بوده و با آنها مقابله نماييم .خلاصه شهيد حاجيان فرصت را از دست نداد و تمام قطعات جدا شدني کاليبر را از هم جدا کرد و هر قطعه رابه دست يکي از بچه ها داد تا به بالاي کوه ببرند .در اين هنگام با ناراحتي به او گفتم :اين چه کاري است که شما مي کنيد ؟در اين تاريکي شب چطور مي توانيد اين همه قطعه رابه هم وصل کنيد ؟شهيد حاجيان در حالي که مرا به آرامش دعوت مي کرد، گفت: نترس من همه چيز را فراهم مي کنم ،بعد از اين صحبت ها او رفت .ساعت حدود 4 يا 30/4 بامداد بود که ما به نوک قله رسيديم و در کمال ناباوري ديديم که شهيد حاجيان تمام قطعات کالبير پنجاه را به هم وصل کرده و آماده شليک مي باشد. بايد در نظر داشت که وصل کردن قطعات يک کالبير پنجاه آن هم در تاريکي شب و با وجود سر ماي سخت کوهستان ،کار بسيار مشکلي مي باشد و از عهده هر کسي بر نمي آيد .

در يک عمليات ،نيرو هاي شهيد حاجيان در محاصره گرو هکهاي ضد انقلاب قرار مي گيرند ؛محاصره به گونه اي بوده است که حتي با هلي کو پتر هم نمي توانستند به آنجابروند .کم کم مقدار آبي که در نزد نيرو ها بوده ،تمام مي شود و نيرو ها رفته رفته تحمل خود را از دست مي دهند .اما بعد از مدتي شهيد حاجيان آن شير مرد ميدان مبارزه و جهاد با شجاعت مثال زدني خود حلقه تنگ محاصره را از يک نقطه نامشخص مي شکند و نيرو هاي خود را از محاصره نجات مي دهد.

خيلي صبور و مقاوم بود .در سخت ترين موقعيت ها هم ناراحت نمي شد و هميشه خنده و شاد ماني در چهره او به ميهماني مي نشست .فکر کنم سال 1360 بود که با چند نفر از دوستان در جاده سنندج -کامياران حرکت مي کرديم . نا گاه رادياتور ماشين داغ کرد و ماشين از حرکت باز ايستاد .در اين هنگام شهيد حاجيان که در کنار من نشسته بود بلافاصله از ماشين پياده شد و به زير ماشين رفت .از من يک پيچ گوشتي خواست .پيچ گوشتي را به او دادم .شهيد حاجيان شيلنگ راديات را باز کرد اما درحين باز کردن شيلنگ آب داغ زيادي به سر و صورت او پاشيد و او را خيس کرد . نقص ماشين بر طرف شد و ما به راه افتاديم ؛هوا خيلي سرد بود ؛باد سردي هم مي وزيد و برفهاي اطراف رابه طرف ماشين پر تاب مي کرد .با وجود سختي وضعيت هوا منطقه هم بسيار نا امن بود .گرو هک ها در جاي جاي منطقه کمين زده بودند .شهيد حاجيان به خاطر اينکه از اين موضوع اطلاع داشت در آن سر ماي سخت و با سر و روي خيس بلند شد و در پشت کاليبري که در پشت ماشين گذاشته بوديم قرار گرفت. او تقريبا حدود 40 تا 45 کيلو متري که تاکامياران فاصله داشتيم همان گونه مقاوم و استوار در پشت کاليبر پنجاه ايستاد . وقتي به مقصد رسيديم تمام سر و صورت و لباسهاي شهيد يخ زده بود .اما شهيد حاجيان مثل گذشته باز هم مي خنديد و شوخي مي کرد .


درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان کردستان ,
برچسب ها : حاجيان , يدالله ,
بازدید : 206
[ 1392/05/10 ] [ 1392/05/10 ] [ هومن آذریان ]
.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,197 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,714,889 نفر
بازدید این ماه : 6,532 نفر
بازدید ماه قبل : 9,072 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک