فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

پلاک گم شده  

پلاک

پلاک گم شده       

پشت سرت آب می ریزم

کلمات پس و پیش شده ،به دنبال تو را

از میان کوچه بر می دارم

و شمع روشن می کنم شعر تازه ام را برای تو

گرم تر از جنوب به راه می افتی و

برای من دست تکان می دهی

آهای خاک! هنوز هم به دنبال پلاک گم شده ام ،هراسان به هر کوی می دوم، تو آن را ندیده ای؟!

هنوز هم به دنبال روزهایی می گردم که نمی دانم کجایند، به دنبال شقایق ها در صفحه ی تاریک امروز.

و می دانم هنوز قلم به یاد تو می نویسد و با خط خوشش نام تو را می سراید.

ای خاک بازگو کدام دستها را بلعیدی یا کدام قصه ها را در خود جای دادی؟

ای خاک تو سرمه کدام چشمها شدی،یا چه دیدی که از خجالت سرخ شدی؟

ای خاک دسته گلی از جنس نور به تو می سپارم ،به دستان فراموش شده ی پدرم .

ای خاک فراموش نکن سینه ی چاک چاک شده ی تو، جواب انتظار شبانه ی مادرم است.

 

فراموش نکن  تو فراموش ناشدنی ترین واژه را در خود جای دادی .



درباره : فرهنگ جبهه , اشعار ,
بازدید : 244
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]
هدیه ای از جنس پلاک
پوتین

 

پوتین به پا و خنده به لب، چفیه‌ای به دوش

بوسید دست مادر و آن شب غریب رفت

باغ بهشت منتظرش بود، عاقبت

«احمد» برای چیدن یک دانه سیب رفت

 •

او رفت و رفت پشت سرش درد بود و درد

مادر، نماز، پنجره، تنهایی و دعا

حالا شبیه یک غزل ناب و آتشین

جا مانده در قنوت تمام ستاره‌ها

 •

آن شب انار بغض شکست و دلش گرفت

وقتی شنید که پسرش بی‌نشان شده

آرام گریه کرد و به یک عکس خیره شد

وقتی شنید تکه‌ای از آسمان شده

 •

یادش می‌آمد آن همه احساس پاک را

مُهر نماز و چفیه و پوتین و ساک را

آورده بود باد برایش فقط کمی

 

از استخوان جمجمه و یک پلاک را...



درباره : فرهنگ جبهه , اشعار ,
بازدید : 258
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]

برای شیمیایی ها که بیصدا می میرند

 

شیمیایی

 

 

ماهیای سرخ عاشق ، توی حوضی از اسیدن

دلشون یه دریا درده ،کی می دونه چی کشیدن ؟!

می دونی چه دردی داره ،بی صدا ترانه خوندن ؟!

می دونی چه سوزی داره ،تو آتیش نفس کشیدن ؟!

هد هد صبا شدیم و هفت شهر عشقو گشتیم

ما نفس کم نیاوردیم ،معلومه کیا بریدن !

سینه آتیش خلیله ،اینجا عشقه که دلیله

ببین این دلای عاشق ،چه بهشتی آفریدن !

بچه های خط دوم ،سرشون به خاک ، اما

بچه های خط اول ، آسمونو سر کشیدن

فکر اون گلای سرخم که سرا رو خم نکردن

می میرن ولی نمی گن که گلوشونو بریدن

لاله ها کی گفته تنها ،همونایی ان که رفتن ؟

اینایی که پر شکسته ن ،مگه کمتر از شهیدن! 



درباره : فرهنگ جبهه , اشعار ,
بازدید : 235
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]

اتل متل دوکوهه

دو کوهه غرب در غربت

یه قطعه از بهشته

رو خاک بی نظیرش

رد پای فرشته

چندتا آپارتمانن

پراز سوراخ ترکش

اینجا همش می وزه

یه بوی خوب و دلکش

اینجا پر از خاطره ست

ازون روزای جنگی

صدای بی سیم میاد

چشات رو که ببندی

:«الو الو حاج همت،

حاجی گوشی رو وردار

وقت زدن به خطه

منتظریم علمدار»

 

تو میدون صبحگاهش

رزمنده ها جمع شدن

حاجی رو دوره کردن

پروانه و شمع شدن

تو چهره شون می شد خوند

کم کم دارن می پّرن

جونشون و می دن و

عشق حسین می خرن

نمی دونم چی داره

این پادگان خاکی

اشک چشت درمیاد

اینجا که پا می زاری

یه لحظه بی خود میشی

داغ میشی ، گر می گیری

اگه دعا نخونی

دق می کنی می میری

 

یادم میاد اون اول

نذاشتن که بیام تو

هی جلومو گرفتن

گفتن مجوّزت کو؟

چه لحظه های سختی

انگار تو روز محشر

در بهشت رو بستن

گفتن بمون پشت در

به هر دری می زدم

نذر و دعا میکردم

من روح حاج همت و

همش صدا می کردم

حالا کنار این حوض

اشک چشام میباره

اینجا همون آبه که

پر شده از ستاره

حسینیه یه جایی

واسه خدایی شدن

از همه دل بریدن

تو جبهه راهی شدن

وقت خداحافظی

قلبت رو جا می ذاری

قول می دی که تو راه

شهیدا پا بذاری

خدا کنه همیشه

این قول یادت بمونه

اون وقته که یه روزی

 

جات توی آسمونوه...



درباره : فرهنگ جبهه , اشعار ,
بازدید : 204
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]

سروده یک شهید در رسای همرزم شهیدش

شهید «علیرضا فیروزی» در سال 1345در شهرستان فسا متولد شد. از همان کودکی علاقه فراوانی به فعالیت‌های هنری داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی زندگی وی نیز روح دیگری گرفت و تمام هم و غم خود را در خدمت به انقلاب و تعالی اهداف آن به کار بست و با نقاشی چهره‌های شهدا و سرودن اشعار گیرا و زیبا گام‌های مؤثری در این زمینه برداشت.

فیروزی با آغاز جنگ تحمیلی فرمان حضرت امام (ره) را لبیک گفت و با شوقی عارفانه به جبهه‌های نبرد شتافت. در آنجا نیز علاوه بر شرکت در میدان‌های نبرد با فعالیت‌های هنری خویش در تبلیغات جبهه حضور داشت تا اینکه در عملیات پیروزمندانه والفجر 8 آزادی شهر فاو، از ناحیه دست مجروح شد که پس از ماه‌ها مداوا و تحمل چندین عمل جراحی، دست چپش قطع شد.

شهید

با این وجود روح ناآرام این شهید بزرگوار آرام نگرفت. علاوه بر همکاری نزدیک و گسترده با انجمن اسلامی دبیرستان و عضویت فعال در پایگاه مقاومت بسیج در جبهه‌های نبرد نیز فعالانه شرکت می‌کرد تا اینکه در سال 1366 در کنکور سراسری در رشته پزشکی پذیرفته شد. پس از دو ماه حضور در دانشگاه و فعالیت در انجمن اسلامی به سوی جبهه‌ها عزیمت کرد و در زمینه‌های مختلف تبلیغی به فعالیت پرداخت.

در همین دوران ارزنده‌ترین آثار خود را که نقاشی چهره‌ فرماندهان شهیدش بود و هم اکنون نیز زیبنده دروازه ورودی شهرستان فسا است را آفرید؛ در مسابقات جانبازان کل کشور نیز در زمینه‌های شعر و گرافیک مقام‌های اول و دوم را احراز کرد.

شهید فیروزی در سال 1367 که جنگ تحمیلی وارد مرحله جدیدی شد، همگام با کفرستیزان در عملیات بیت‌المقدس 7 شرکت کرد و سرانجام در تاریخ23 خرداد 1367به خیل عظیم شهدای انقلاب اسلامی پیوست.

شعر زیر یکی از سروده‌های شهید علیرضا فیروزی است که در رثای همرزمش «شهید محمد جعفر شکرپور» در سال 1366 سروده است.

 

آن شب میان عاشقان شوری دیگر بود

از اتفاق تازه‌ای دل باخبر بود

مرغان عاشق زین قفس پرواز کردند

پرواز را تا بی‌کران آغاز کردند

از دخمه تاریک دنیا پر گرفتند

راه دیار دوست را از سر گرفتند

رفتند، تا اوج فلک تا چشمه نور

رفتند تا سینای عشق و وادی طور

رفتند آنجایی که کوی آشنایی‌ست

آنجا که مأوای شهیدان خدای‌ست

جایی که جان آرام گیرد نزد جانان

آنجا که «عندربهم» فرمود قرآن

این عاشقان را جز شهادت مرگ ننگ است

در کامشان بی‌دوست ماندن، چون شرنگ است

چون عشق را جز عشق تفسیر دگر نیست

حلاج را جز دار تدبیری دگر نیست

این واژه‌ را در قاموس دل با خون نوشتند

این داستان را عاشقان گلگون نوشتند

تدبیر این یاران عاشق نیز خون است

زین حلقه‌ هر کس بیم جان دارد برون است

پروای جان یعنی اسیر خویش بودن

 

 

یعنی اسیر نفس بد اندیش بودن

پروانگان را هیچ پروایی زجان نیست

سودای جانان چون بود پروای جان نیست

پروانه کی پروایی از پرسوختن داشت

او از ازل با سوختن افروختن داشت

این جمع مشتاقی که بیم سر ندارد

جز وصل یار، اندیشه‌ای دیگر ندارد

در عشقبازی رشک مجنونند اینان

آلاله‌های غرق در خونند اینان

این پاکبازان را چه باک از جان سپردن

زندان بی‌دل را چه باک از زخم خوردن

با این سبکباران بی‌پروا و بی‌باک

با کاروان لاله‌های سینه صدچاک

با این سبک‌روحان از خود وارهیده

وارسته‌ای، ‌دل داده‌ای، جان بی‌شکیبی

درد آشنایی با تن آسایی غریبی

آن کس که دریایی دلش در تاب‌وتب بود

در سینه‌اش سینای موسای طلب بود

شوق شهادت در نگاهش موج می‌زد

مرغ مهاجر بود و پرتا اوج می‌زد

می‌رفت و برلب داشت شعر بی‌قراری

 

آموخت یاران را طریق سر به‌داری

                                                 

 

                                                       «سروده شهید هنرمند علیرضا فیروزی» 



درباره : فرهنگ جبهه , اشعار ,
بازدید : 243
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]

سه خصلت بارز صیاد

 


 

تو صیاد دل‌های نیکوسرشتی  ***   کریمان و نیکان تو را می‌شناسند

شنیدم شدی بیقرار شهادت  ***  همه بیقراران تو را می‌شناسند

 


 

همه خلق ایران تو را می‌شناسند

امیر سپهبد علی صیاد شیرازی

همه اهل ایمان تو را می‌شناسند

امیر سرافراز ایران زمین

همه جای ایران تو را می‌شناسند

تو در کارزاران یلی بی‌نظیری

یلان و دلیران تو را می‌شناسند

تو کردی دلاور به هر مرز و بومی

همه مرزداران تو را شناسند

تو همرزم و همراه هر پاسداری

همه پاسداران تو را می‌شناسند


که آن میگساران تو را می‌شناسند
یل جرعه نوشان زخم ولایت

تویی اسوه زهد و تقوی و ایمان

که شب زنده‌داران تو را می‌شناسند

بسیجی ترینی میان امیران

تمام امیران تو را می‌شناسند

امیر دفاع مقدس تو بودی

همه سربداران تو را می‌شناسند

تو فرمانده رزم بیت المقدس

همه شرزه شیران تو را می‌شناسند

تو خلاق والفجر و فتح المبینی

اهالی مهران تو را می‌شناسند

تو بودی مرید و سپهدار رهبر

امام جماران تو را می‌شناسند

تو در جان نثاری پرآوازه بودی

همه جان‌نثاران تو را می‌شناسند

به حصن ولایت تو جانباز بودی

همه جانبازان تو را می‌شناسند

حماسی‌ترین افسر ارتشی تو

همه قهرمانان تو را می‌شناسند

تو اسطوره‌ای از برای شهیدان

تمام شهیدان تو را می‌شناسند

چو زد رهبرم بوسه بر پیکر تو

که ایشان ایمان تو را می‌شناسند

تو از جمع یاران غریبانه رفتی

امام غریبان تو را می‌شناسند

چه گویم ز اوصاف خوب و نکویت

تمامی خوبان تو را می‌شناسند.

 

صیاد شیرازی از نگاه دیگران

    - امیر علی شهبازی

 

 

آن شهید بزرگوار، در طول عمر پر برکت خود و به ویژه در تمام مدت خدمت در ارتش و ستاد کل، خصوصیاتی چون تقوا، توکل، صداقت و شجاعت را با مشخصه های بارز انضباط، دانش حرفه ای، سخت کوشی، قاطعیت، تحرک، امیدواری، تصمیم گیری به موقع، قانون گرایی، نمونه بودن، بهره گیری از مشورت صاحبان تجربه، تلفیق و ترکیب کرده بود، به طوری که حقیقتاً صفت شیر روز و زاهد شب در او تجسمی عینی داشت.

 

 

 

 

 

 

برایم نوشته بود: در تجربه ی بیست سال خدمت به انقلاب، رمز موفقیت فردی و جمعی را در ادامه ی راه شهدا و رسیدن به صلاحیت«والذین جاهدوا» می دانم

امیر سپهبد علی صیاد شیرازی

 

      - دکتر سیدحسین فیروزآبادی

 

برایم نوشته بود: در تجربه ی بیست سال خدمت به انقلاب، رمز موفقیت فردی و جمعی را در ادامه ی راه شهدا و رسیدن به صلاحیت «والذین جاهدوا» می دانم. ما نیز با بهره گیری از نور و عطر شهید عزیزمان، باید به صلاحیت «والذین جاهدوا» بیندیشیم و با رشد معنویات، خودمان را به این مقام رفیع برسانیم.

 

      - سردار غلامعلی رشید

 

صیاد شیرازی یک نقش تاریخی در وحدت بین ارتش و سپاه ایفا کرد. او پس از آن که توسط حضرت امام(ره) برای فرماندهی نیروی زمینی ارتش برگزیده شد، ارتش و سپاه را متحد کرد و بعد هم، پیروزی و عزت را برای جبهه ی اسلام و مسلمین رقم زد.

       - سردار رحیم صفوی

 

او توانست توانایی نیروهای یگان های رزم را در جنگ به کار گیرد و در تشکیل «ارتش مکتبی» گام های جدی و مؤثری را بردارد. او در مردمی نمودن ارتش که یکی از آرزوهای دیرینه ی امام(ره) بود، با رفتار و کردار خالصانه اش، نقش اساسی داشت.

 

    - حضرت آیت الله العظمی فاضل لنگرانی

 

شهادت ایشان، اثر آن خدماتی است که در جبهه ها کرد که هیچ گاه فراموش نمی شود. این شهادت به تمام معنا شهادت در راه اسلام و انقلاب بود و هیچ شائبه ی مسائل شخصی در آن راه نداشت.

      - حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

 

من با ایشان آشنا بودم و مکرر زیارتشان کرده بودم. سه چیز در او خیلی ممتاز بود: اول شجاعت که از هیچ چیز نمی ترسید؛ حوادث را هم که نقل می کرد، خم به ابرو نمی آورد. دوم خلوص نیت که اخلاص او در حد یک روحانی بالا بود. سوم فوق العاده متواضع بود. با این همه خدمات، به عقیده ی من، الان هم اگر زنده شود، باز همان تواضع خود را دارد. 



درباره : فرهنگ جبهه , اشعار ,
بازدید : 193
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]

کاش من هم شیمیایی می‌شدم

 


 

بهروز ساقی جانباز 70 درصد نخاعی دوران دفاع مقدس در وصف مردان خدایی شعری سروده است.

 


 

 

 

 

 

کاش من هم شیمیایی می‌شدم

بهروز ساقی جانباز 70 درصد نخاعی به مناسبت اعیاد شعبانیه و بزرگداشت مقام جانبازان این سروده را به همه کسانی که هنوز با درد و رنج شیرین جانبازی می‌سازند و خم به ابرو نمی‌آورند، سروده است:

کاش من هم شیمیایی می‌شدم

در هوای تو هوایی می‌شدم

 

کاش «موجی» می‌شدم بی ادعا

غرق اوهام خدایی می‌شدم

 

دیدگانم را به «ترکش» می‌زدم

لایق این روشنایی می‌شدم

 

می‌فتادم روی مین بی دست و پا

عاشق بی دست و پایی می‌شدم

 

می‌نهادم سر به پایت تا ابد

مرده بودم مومیایی می‌شدم

 

بین مرگ و زندگی پل می‌زدم

باعث این آشنایی می‌شدم

 

چون شهیدان در پگاهی دلنشین

من فدایی من فدایی می‌شدم

 

دل به دریای محبت می‌زدم

قطره قطره کربلایی می‌شدم

 

یاد آن روزی که در وادی عشق

 

محو مردان خدایی می‌شدم 



درباره : فرهنگ جبهه , اشعار ,
بازدید : 182
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]

جانبازی مردان خدا

 

 


 

 

جــانا هنــراهــل وفـــا را مـــبرازیـاد     
 

جـان بازی مردان خـدا را مبرازیـاد

   آییــن جـوانمــردی شــیرا ن سلـحشـور    
  سرها ی زتن مانده جدا را مبرازیاد

 


 

 

جانبازی مردان خدا

 

جــانا هنــراهــل وفـــا را مـــبرازیـاد  
 

جـان بازی مردان خـدا را مبرازیـاد

آییــن جـوانمــردی شــیرا ن سلـحشـور

 
 

سرها ی زتن مانده جدا را مبرازیاد

هــان ! جـاذبــه کــاذب نفســت نفــریبـد

 
 

خـون خاطره کرب وبلا را مبرازیـاد

بـا زاغ و زغـن یار مشــو جیفــه میـندوز

 
 

عنقا شو و تشریف هما را مبر از یـاد

آن عهد که در جبــهه ببـستیم نگـه دار

 
 

پیمان مشکن رسـم وفا را مبراز یـاد

دیــن را بـدل نـــاز مـکن از پـی دینــار

 
 

همـت کـن و آییــن ولا را مبراز یـاد

آنجـا که شهیـدان همگی شاهد عشقنـد

 
 

جـوشیـدن خون شهـدا را مبرازیــاد

ده روزه عـمرتو فسـون است و فسـانه

 
 

دردار فـنــا مـلـک بقـا را مبر از یــاد

افکنـد عـدو درسـر هـر راه دو صـد دام

 
 

حیلتـگری خصــم  دغـا را مبرازیــاد

امـروز بــود جـنگ تو درعـرصـه فرهنـگ  
 

ای مـرد دراین عرصـه خـدا را مبـرازیـاد

ای شاهد ازجبهه سخن گوی و شـهیدان

 
 

حق نمـک و صحبت ما را مبرازیــاد

         

 

 

پاسدار مرز عشق

 

جانبازی مردان خدا

 

 

پاســدارمــرزعشـق و بـاورم

 
 

با خــدا در جبـهه ها همســنگرم

از امــامـم عاشـقـی آمــوختــم

 
 

جبـهه در جبهه به یادش سوختم

از تبـــار فتــح ســـرخ  خیـبـــرم

 
 

راز رمــز یا عـلــی در  سنـگـرم

اوج سبزم نقطه ای بی انتهاست

 
 

رد پایم جـاودان در جبـهه هـاست

از  کنــار  لالــه ها بر گشــته ام

 
 

از طـــواف کــــربـلا  برگشــته ام

ترکـش خمپــاره مانـده بر تنـم

 
 

عطـر  ایـمان  می دهـد پیراهنــم

داغ یک صحـرا شقایق د یـده ام

 
 

کـــربلا را بارهــــا فـهمیــده ام

دستهایم پشت سنگر مانده است

 
 

روی دوشم زخم خنجرمانده است

مـادرم مـی گـفت : بایـد مـرد بـود

 
 

با امـام عـاشـقــان هـمــدرد بــود

مادرم می گفت : جبهه کربلاسـت

 
 

جــنگ با صــدام فرمـان خداســت

بار دیگــرنخــل دیــن پربــارشـد

 
 

کـــربلا درکــــربلا تکــرارشـــد

نخـلهـای تشــنه پرپرمـی زدنــد

 
 

در فـراق دوسـت بر سـر می زدند

راهشان یک راه بی بر گشت بود

 
 

راز دار گـریه‌ هاشـان دشـت بـود

ناگهان در خون شناورمی شدند

 
 

سیـنه سرخا بی که پرپرمی شدند

ای بـرادر جبــهه هـا را یــاد کــن

 
 

بــار دیگـــر عشـق را فریـــاد کــن

نهضـت ما نهضـت روح خداسـت

 
 

امتــداد خــط ســرخ کــربــلاســت

ما پراز فــریادعشــق و غیرتیم

 
 

مـــردایــمان مــرد رزم وهمــتیـم



درباره : فرهنگ جبهه , اشعار ,
بازدید : 169
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]

دفتر آغشته به خون شهید 15ساله

 


در برگی از دفتر شعر شهید نوجوان «مهرداد زمانی» که به خونش آغشته شده، آمده است: هجرت نمودند عاشقان زدنیا/ جانان پسندیدند، زجان گذشتند/ احلی من العسل شعار آنهاست/رفتند ولی کرب و بلا ندیدند

 


 

دفتر آغشته به خون شهید 15ساله

شهید «مهرداد زمانی» 13 ساله بود که به جبهه رفت؛ وی در عملیات‌های متعدد جنوب حضور داشت تا اینکه ساعت 4:7 دقیقه بامداد 21 دی ماه 1365 در عملیات «کربلای 5» در منطقه بوارین در آغوش برادرش به شهادت رسید و عاشورایی دیگر آفرید.

شعر زیر توسط شهید زمانی در 15 سالگی‌اش سروده شده و در زمان شهادت، صفحه‌ای که این شعر بر آن نقش بسته به خون پاک سراینده‌اش آغشته شد.

 

 

 

یاران روز وداع آخرین است

 
 

کرب‌و بلا از بهر ما غمین است

گردان پیروز امام سجاد (ع)

 
 

در جبهه‌ها حماسه آفرین است

یاران روز وصال ما همین است

 
 

وصل به یار حق که بهترین است

هجرت نمودند عاشقان ز دنیا

 
 

جانان پسندیدند، ز جان گذشتند

احلی من العسل شعار آنهاست

 
 

رفتند ولی کرب و بلا ندیدند

ای راهیان مرقد حسینی

 
 

فرمان رسیده از امام خمینی

گیرید سلاح خود به دوش عزیزان

 
 

چون او ولی حق مسلمین است

اطاعت از روح خدا چنین است

 
 

زیرا شهادت با گذشت قرین است

کسب حلالیت نما ز یاران

 
 

امروز شده روز وداع و هجران

 

احلی من العسل شعار آنهاست / رفتند ولی کرب و بلا ندیدند

 شهید «مهرداد زمانی

*******

 

 

من همان سرباز در گهواره‌ام

 
 

که چنین فرمود رهبر درباره‌ام

سربازانم در کوچه و بازی‌اند

 
 

فردا هم در صف جانبازی‌اند

چه غمی دارم خریدارم خداست

 
 

حافظ و معین و نگهدارم خداست

می‌روم تا با خدا سودا کنم

 
 

فتح کربلا با خون امضا کنم



درباره : فرهنگ جبهه , اشعار ,
بازدید : 280
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]

نامه ای به شهید

 


 اما افسوس کوچه ها دیگر آن کوچه های قدیمی نیستند و رنگی از درد و داغ ندارند . کوچه ها دیگر اخلاص تقسیم نمی کنند و طعم شهادت و آسمانی شدن را در دل و دماغ عابران خسته نمی پراکنند . پنجره ها رو به باغ گل محمدی باز نمی شوند. ردپایی از کبوتران سپید بر جای نمانده است

 

نامه ای به شهید

 

ای شهید ، چقدر پاک و دوست داشتنی اند لحظه هایی که شانه به شانه تو کوچه های داغداری را ، که آن روزها با چراغ حسرت آذین می بستیم ، آرام سلام گوییم و ردپایی از شقایق ها بگیریم. چقدر زیباست هم نفس خیال تو بودن ، در پرسه های شبانه دلتنگی راه خانه تو را گرفتن و به نفس آسمانی ات متبرک شدن.

شهید عزیز ؛ اما افسوس کوچه ها دیگر آن کوچه های قدیمی نیستند و رنگی از درد و داغ ندارند . کوچه ها دیگر اخلاص تقسیم نمی کنند و طعم شهادت و آسمانی شدن را در دل و دماغ عابران خسته نمی پراکنند . پنجره ها رو به باغ گل محمدی باز نمی شوند. ردپایی از کبوتران سپید بر جای نمانده است

 

دیوارها نمایش مردم فریبی است       
 

        در شهر ما که سهم ابوذر غریبی است

 

ای شهید ، راستی مگر سنگ شده ایم و یا طلسممان کرده اند؟ یادت هست هر شب از پشت بام چقدر ستاره می چیدیم و بدرقه راه سینه سرخان مهاجر می کردیم؟ یادت هست مهتاب چه صداقت معصومی را به آبی حیاط خانه مان می پاشید؟ یادت هست تا خدا فقط یه سجده فاصله بود؟ امروز چه بگویم ای برادر؟

اهل کوچه همه رفتند ولی ما ماندیم                حقمان است اگر بی کس و تنها ماندیم

در به روی همه وا بود و نمی دانستیم              شهر لبریز خدا بود و نمی دانستیم

هیچ تقصیر کسی نیست اگر رنجوریم              روشنی هست ، خدا هست ولی ما کوریم

آری همسفر ، روشنی هست ، خدا هست....

اهل کوچه همه رفتند ولی ما ماندیم                حقمان است اگر بی کس و تنها ماندیم

در به روی همه وا بود و نمی دانستیم              شهر لبریز خدا بود و نمی دانستیم        

هیچ تقصیر کسی نیست اگر رنجوریم            روشنی هست، خدا هست ولی ما کوریم

شهید عزیز؛ بیا دوباره پا به پای نسیم در شبی بی ستاره غمگینانه پرسه زنیم و سپیدار پیر کوچه را بپرسیم خانه دوست کجاست؟ بیا دوباره کوچه های قدیمی شهر را سلام کنیم و به پنجره لبخند بزنیم ، شوریده سران شبگرد شهر را سیب سرخ تعارف کنیم . تصویر لاله های پرپر را در قابی از شکوفه بر شانه های سنگی دیوار نقش کنیم . گرد از رخسار شمعدانی ها و آیینه های غبارگرفته بزداییم . پس بیا با تمام حنجره جار بزنیم تا شقایق هست زندگی باید کرد.

در پایان ای شهید :

 

 

در دلم یکسره من شوق شهادت دارم

 
 

در سرم ول وله ایست ، حس سعادت دارم

دلم از ماندن اینجا زار است

 
 

در دلم یکسره من عشق شهادت دارم

رهبرم خامنه ای ( مدظله ) دل تنگ است

 
 

و من امشب هوس شهد شهادت دارم

راه ما را چو بود خامنه ای راهبرش

 
 

دل صیاد همیشه هوس صید شهادت دارد



درباره : فرهنگ جبهه , اشعار ,
بازدید : 149
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]
.: Weblog Themes By graphist :.

:: تعداد صفحات : 5 صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 405 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,713,097 نفر
بازدید این ماه : 4,740 نفر
بازدید ماه قبل : 7,280 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 3 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک