فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

شهيد سيد محمود قرشی

سيد محمود اولين فرزند خانواده قرشي در هفدهم ارديبهشت ماه سال 1332 در دهستان كزاز، روستاي كلاهدوز، شهرستان اراك در خانواده اي با ايمان ديده به جهان هستي گشود. پدرش سيد نبي، مردي زحمتكش و كشاورز بود و از راه كشاورزي و دامداري مانند همه اهالي روستا زندگي را مي گذراند. مادرش بتول خانم نيز مانند همه زنان روستايي در انجام كارهاي كشاورزي به او كمك مي كرد.
سيد محمود در آغوش گرم خانواده، دوران كودكي را گذراند. و پرورش يافت. در همان روستا به دبستان رفت و تحصيلات دوران ابتدايي را آغاز كرد. او از ابتداي كودكي مانند بسياري از كودكان روستا به پدر و مادرش كمك مي كرد تا با دستهاي كوچك خود از محروميت و فقر خانواده اش بكاهد به همين دليل از كودكي با طعم فقر و سختي و كار و تلاش آشنا گشت. زماني كه وي دوره شش ساله ابتدايي را پشت سر نهاد، شرايط ادامه زندگي خانواده قرشي در روستا بسيار سخت و مشكل شده بود. خانواده قريشي در سال 1347 براي كار و تأمين شرايط بهتر زندگي به تهران مهاجرت كرد. سيد محمود در اين دوران پانزده ساله بود.
سيد محمود با رسيدن به شهر تهران در اولين فرصت براي كمك به تأمين معاش خانواده مشغول كار شد و به كار ساختمان و جوشكاري پرداخت او از كاركردن لذت مي برد و در كار سستي و ضعف نشان نمي داد. او با داشتن كار سخت و خستگي ناشي از كار روزانه تصميم گرفت به تحصيلات خود ادامه دهد و براي اين كار به صورت شبانه تحصيل دوره متوسطه را آغاز نمود.
سيد محمود از نظر تقوي و پرهيزكاري در ميان جوانان هم ولايتي نمونه و الگو بود. او واجبات و احكام شرعي را با عشق و علاقه انجام مي داد و به مسائل اخلاقي و مذهبي پايبند بود.
روزها از پي هم مي گذشتند و سيد محمود با كسب تجارب جديد به كارگري ماهر و با تجربه تبديل گشت. او موفق شد در كنار افزايش مهارت حرفه اي، تحصيلات متوسطه را به صورت شبانه با اراده اي محكم به انجام رسانده و در سال 1351 مدرك ديپلم خود را بگيرد.
با گرفتن ديپلم و فرا رسيدن دوران خدمت سربازي، سيد محمود به خدمت مشغول گشت و پس از پايان خدمت در سال 1353، وقتي برگه پايان خدمت خويش را دريافت نمود و به خانه وخانواده بازگشت، تصميم گرفت مغازه اي تهيه نموده و كارگاه آهنگري خود را تأسيس كند. او با اراده و تصميم جدي و با كمك خانواده و پس اندازي كه داشت، توانست كارگاه آهنگري را راه اندازي كرده و به كار و كسب بپردازد.
سيد محمود با پايان بخشيدن به خدمت سربازي و شروع كار در كارگاه آهنگري به فكر تشكيل خانواده افتاد.
خانم فريده عظيميان همسر سيد محمود درباره ازدواج خود مي گويد:
« ما در آبان ماه سال 1354 با يك مراسم بسيار ساده در حد برگزاري يك مهماني، ازدواج كرديم حتي من لباس عروسي هم نپوشيدم و زندگي مان را در خانه عموي سيد محمود شروع كرديم.»
با گذشت يكسال از ازدواج سيد محمود، اولين فرزند او در سال 1355 به دنيا آمدكه نام محسن را براي فرزندش انتخاب كرد. سيد محمود در اين سالها سخت به كار و تلاش براي امرار و معاش و كمك به خانواده خود سرگرم بود.
با فرا رسيدن سال 1356 و در نيمه دوم آن سال رويدادهاي مهمي اتفاق افتاد كه در پي آن جرقه هاي نهضت اسلامي در ايران زده شد. توهين به حضرت امام خميني (ره) در روزنامه اطلاعات آن زمان، قيام مردم قم و كشتار آنها از سوي نيروهاي ارتش شاهنشاهي آتش انقلاب را در جامعه و در دل مردم شعله ور ساخت. تبريز پس از قم به پا خاست و شهرهاي بزرگ يكي پس از ديگري صحنه قيام و اعتراض گشت. كم كم شعار مرگ بر شاه همه ايران را در بر گرفت و راهپيمايي و تظاهرات خيابانها را از مردم انقلابي پُر كرد.
تظاهرات روز تاسوعا و عاشوراي حسيني بزرگترين پيام را به محمد رضا پهلوي، شاه مستبد ايران داد و او را مجبور به فرار از كشور ساخته و مردم را در روز 26 دي ماه سال 1357 به جشن و پايكوبي وا داشت. در پي فرار شاه، رهبر آزاده و محبوب ملت ايران در روز 12 بهمن ماه به كشور بازگشت و ده روز پس از آن با شكستن حكومت نظامي و تسليم ارتش به اراده ملت، نظام 2500 ساله شاهنشاهي و استبداد در ايران فرو ريخت و جشن پيروزي انقلاب اسلامي در روز 22 بهمن ماه سال 1357 با ياد شهيدان به خون خفته انقلاب اسلامي در سراسر كشور بر پا گشت.
سيد محمود در روزهاي انقلاب، همپاي مردم به تظاهرات مردمي پيوست. او كه طعم فقر و تبعيض را چشيده بود، با دردهاي كهنه از رفتار رژيم فاسد پهلوي پا به ميدان مبارزه گذاشته و براي پيشبرد انقلاب و بر پايي حكومت اسلامي مي كوشيد.
با پيروزي انقلاب اسلامي، سيد محمود براي حفاظت از انقلاب اسلامي در برابر ضد انقلاب و عناصر وابسته به رژيم شاهنشاهي، به نهاد كميته انقلاب اسلامي سجاد در خيابان مجيديه پيوست و پس از آن با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در ارديبشهت ماه سال 1358 به خدمت اين نهاد در آمد.
حدود يك سال و نيم از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته بود، تابستان سال 1359 آخرين روزش را پشت سر مي نهاد همه براي فرداي آن روز در فكر رفتن دانش آموزان به مدرسه ها بودند كه ناگهان هواپيماهاي متجاوز عراقي بر فراز شهر تهران و چند شهر بزرگ ديگر پديدار گشته و بمب هاي خود را بر سر مردم بي دفاع و فرودگاههاي كشور ريختند. با اين حمله جنگي هشت ساله آغاز شد. نيروهاي متجاوز و دشمن بعثي مرزهاي غربي و جنوبي را پشت سر نهاده و به خاك ايران پا گذاشتند.
همه كشور از اين خبر غافلگير شد. اما امام خميني (ره) با ايراد سخناني حماسي و آرامش بخش ملت را براي دفاع از كشور بسيج و آماده ساخت. مردم براي رفتن به جبهه هاي مقاومت آماده مي شدند. جوانان شور و شوق بيشتري داشتند. هر كس سعي مي كرد از هر راهي كه مي تواند زودتر خود را به مناطق جنگي برساند و كمك كند.
سيد محمود با شروع جنگ تحميلي در اولين فرصت به عنوان راننده آمبولانس به جبهه هاي نبرد اعزام شد كار او انتقال مجروحان جنگ و رزمندگان به بيمارستان بود. او در اين مدت با حوادثي برخورد كرد كه عزم وي را در خدمت به دفاع مقدس دو چندان ساخت و اولين تجربه سيد محمود از ميدان نبرد سر آغاز تحول ديگري در زندگي او شد. سال 1359 دومين فرزند سيد محمود به دنيا آمد.
همسر محمود در اين باره مي گويد:
سيد محمود بسيار دوست داشت كه دختري داشته باشد تا اسمش را مريم بگذارد و حتي مدتها پيش از تولد او اين اسم را انتخاب كرده بود. روزي كه دخترم مريم به دنيا آمد سيد محمود از شادي در پوست خود نمي گنجيد او به همين مناسبت هديه هاي زيادي به من داد عشق و علاقه سيد محمود به مريم و همين طور مريم به ايشان محبتي الهي بود و امروز پس از گذشت سالهاي متمادي روز و ساعتي نيست كه مريم بدون ياد و خاطره پدرش بگذراند.»
او مي افزايد:
« سيد در جمع خانواده بسيار با محبت بود با همسر و فرزندانش رفتار صميمانه داشت خوش خلقي و مهرباني او در بين بستگان زبانزد بود. من و بچه هايم بيشتر اوقات در اراك منزل پدر و مادر ايشان بوديم.
او در ماههاي محرم و صفر براي برپايي مراسم عزاداري حضرت امام حسين (ع) فعاليت مي كرد.
جنگ هنوز ادامه داشت و وارد دومين سال خود شده بود. كسي از پايان آن خبر نداشت. سال 1361 به دليل نياز بيشتر جبهه ها به راننده لودر، سيد محمود به عضويت ستاد مركزي پشتيباني جنگ جهاد سازندگي در آمد. تا بتواند از اين طريق به جبهه ها اعزام گشته و كمك بيشتري به رزمندگان كند. او پس از عضويت در ستاد پشتيباني جهاد سازندگي براي گذراندن دوره آموزشي رانندگي لودر به اراك رفت و پس از پايان دوره عازم جبهه هاي جنگ شد.
سيد محمود از اولين روزهاي جنگ و به دفعات در جبهه و عمليات مختلف شركت جُست از جمله عمليات بيت المقدس كه 30 دقيقه بامداد روز 10 ارديبهشت ماه سال 1361 به اجرا در آمد و منجر به فتح خرمشهر شد.
پس از عمليات بيت المقدس سيد محمود در عمليات مسلم بن عقيل شركت كرد اين عمليات در محور سومار به صورت نيمه گسترده از تاريخ نهم تا سيزدهم مهرماه سال 1361 به مرحله اجرا در آمد. در اين عمليات بيش از صد كيلومترمربع از خاك عراق آزاد گرديد و رزمندگان اسلام ضمن تأمين دشت سومار بر تنگه هاي مرزي تسلط يافتند و شهر مندلي عراق در ديد و تير رس آنان قرار گرفت.
سيد محمود با روحيه اي قوي و عزمي استوار و با تمام توان در اين عمليات درخشيد و هر چه مي گذشت، تجربه به دست آمده و فراز و نشيب هاي عمليات او را بيش از گذشته در كار خود متبحّر مي ساخت. او سنگر سازي بي سنگر بودكه بر فراز لودر بي هيچ پناهي در برابر آماج گلوله ها و تركش ها در برابر دشمن پنجه در پنجه مرگ مي افكند و لودر او چون شير غرّان دل خاك را مي شكافت تا سنگر و خاكريزي و سر پناهي براي رزمندگان اسلام مهيا سازد.
سيد محمود پس از عمليات مسلم بن عقيل سر افرازانه به مرخصي رفت و پس از ديدن خانواده و رسيدگي به امورات زندگي در پشت جبهه، دوباره عزم حضور در جبهه كرد.
همسر ايشان درباره آخرين اعزام وي مي گويد:
« دفعه آخر كه به جبهه مي رفت رفتار ظاهري او بسيار تغيير كرده بود او به طرز عجيبي مهربانتر و با گذشت تر و نوراني تر از هميشه شده بود اين مطلب را همه اطرافيان او متوجه شدند وقتي براي خداحافظي به اراك نزد پدر و مادرش رفت آنها هم همين نظر را داشتند و مي گفتند اين بار رفتار و اعمال سيد محمود فرق كرده است. همه ما مي دانستيم كه او ديگر بر نخواهد گشت گويا خود او هم مي دانست كه شهيد مي شود چرا كه در آخرين نامه اي كه براي من فرستاد نوشته بود جواب نامه مرا ديگر نده، شايد به دست من نرسد همين طور هم شد. پيكر او زودتر از نامه اش به دست ما رسيد.
او درباره روزهاي رفتن سيد محمود به جبهه مي افزايد:
بار آخري كه از جبهه به تهران آمد، اول محرم بود، قرار بود ده روز در تهران مانده و دوباره به جبهه بر گردد. روز قبل از تاسوعا و عاشورا با پسرم محسن به دفتر مركزي جهاد سازندگي رفت گويا آنجا فهميده بود كه همين روزها عملياتي در پيش است. با اصرار زياد از مسئولين جهاد اجازه گرفته بود تا او نيز در اين عمليات شركت كند. وقتي به خانه برگشت گفت: من بايد به جبهه بروم. من به او گفتم شما كه قرار بود تاسوعا و عاشورا در خانه و پيش ما باشي و هنوز چند روز ديگر مرخصي داري. اما او اصرار داشت كه هر چه زودتر به منطقه برگردد و برگشت و چند روز پس از رفتن او عمليات محرم شروع شد.
عمليات محرم در دهم آبان سال 1361 در منطقه شمال فكّه با هدف آزاد سازي ارتفاعات منطقه و با رمز مبارك يا زينب (س) در چهار محور آغاز و در طي سه مرحله اجرا شد.
سومين مرحله عمليات محرم چهار شب بعد در ساعت 22 با هدف تسخير ارتفاعات غربي، و دامنه هاي غربي جبال حمرين، جاده هاي تداركاتي دشمن و تأمين اهداف فتح شده در مراحل نخستين عمليات، آغاز گشت.
صبح روز سوم عمليات سيد محمود براي زدن خاكريز به سوي خط مقدم حركت كرد.
رزمندگان براي سومين بار پس از عبور از بلندي هاي حمرين به سوي چاه هاي نفت منطقه يورش مي برند و تمام موانع را پشت سر مي گذارند. در آستانه ورود به شهرك زبيدات، تانك هاي مستقر در بلندي ها و شيارها آخرين تلاش را انجام دادند تا مانع ورود رزمندگان به شهر شوند. آر پي چي زن ها تعدادي از آنها را شكار كردند و باقيمانده تانك ها گريختند و در سمت زبيدات موضع گرفتند . پس از در هم شكستن آخرين مقاومت هاي دشمن، رزمندگان اسلام وارد شهر تخليه شده زبيدات شده و تعقيب دشمن تا غرب شهرك ادامه يافت.
سيد محمود در منطقه عين خوش با تلاش و كوشش فراوان و با اخلاص و ايمان قوي مشغول انجام مأموريت بود، صداي غرش لودر و انفجارهاي اطراف در هم مي پيچيد، خطر دشمن از عزم سيد محمود لحظه اي نمي كاست اما در لحظه اي اصابت گلوله خمپاره در پيش روي او انفجاري در نزديكي وي ايجاد نمود كه تركش هاي آن به سمت راست بدن او اصابت كرد. تركش ها به اندازه و شدتي به وي برخورد كرد كه سمت راست بدن آن مجاهد را متلاشي ساخت و سيد محمود قرشي با بدني چاك چاك و غرق در خاك و خون به شهادت رسيد.
همسر آن شهيد درباره رسيدن خبر شهادت وي مي گويد:
« در روزهايي كه عمليات محرم شروع شده بود من به اتفاق بچه ها به خانه خواهرم رفته بودم. راديو لحظه به لحظه مردم را در جريان اخبار جنگ مي گذاشت. دل شوره عجيبي داشتم. دلم گواهي اتفاقي را براي سيد محمودي مي داد تا بالاخره زنگ خانه به صدا در آمد. برادر سيد محمود با حالتي آشفته و رنگ پريده وارد خانه شد. رنگ رضا از ناراحتي و غم شديد خبر مي داد. از او پرسيدم چه اتفاقي افتاده گفت هيچي نشده. او را به جدّش قسم دادم كه راستش را بگويد. با اصرار زياد من گفت: محمود زخمي شده من مي دانستم كه دل شوره ام بي حكمت نيست و او ديگر باز نخواهد گشت. از آنجا به قصد بيمارستان از خانه خودمان خارج شديم وقتي به سر كوچه رسيدم با ديدن جمعيتي كه در كوچه و جلوي خانه ما ايستاده بود فهميدم كه سيد محمود شهيد شده است. ديگر چيزي نفهميدم و آن شب را تا صبح در بيمارستان بستري بودم. ما هفت سال زندگي مشترك با هم داشتيم در آبان ماه سال 1354 ازدواج كرديم و در آبان ماه سال 1361 او به شهادت رسيد.
شهيد سيد محمود قرشي با اخلاص تمام و ايماني راسخ به خيل شهيدان انقلاب اسلامي و شهداي اسلام پيوست. پيكر پاك او پس از پايان عمليات به تهران منتقل گشت و در تهران با شكوه فراوان تشييع شد. سپس بدن مطهر او به شهر اراك زادگاهش، برده شد و در آن شهر نيز با حضور همكاران جهاد سازندگي و بستگان و اهالي روستا و هم ولايتي هاي وفادارش تشييع و در گلزار شهداي شهر اراك به خاك سپرده شد.



درباره : شهدای جهاد سازندگی ,
بازدید : 304
[ 1392/04/16 ] [ 1392/04/16 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 675 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,709,776 نفر
بازدید این ماه : 1,419 نفر
بازدید ماه قبل : 3,959 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 4 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک