فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

« اعمال شهدا را سر لوحه كار خويش قرار دهيد»
« از وصيت نامه شهيد»
شهيد محمد حسين عرب نژاد خانوكي در سوم آبان ماه سال 1328 در خانواده اي مذهبي در روستاي « خانوك» از توابع شهرستان زرند در استان كرمان چشم به جهان گشود. دوران ابتدايي خود در دبستان « ملك آباد زرند» مشغول به تحصيل شد و در سن يازده سالگي مادرش (خانم جان) و در سن پانزده سالگي پدرش « حيدر» را از دست داد و از سايه وجود پر مهر آن دو محروم شد و اندوه فراق پدرو مادر و شرايط سخت زندگي سبب شد تحصيلاتش را نيمه تمام گذاشته و براي اينكه باري بر دوش خانواده نگذارد با ترك تحصيل به بازار كار وارد شد. او به شغل رانندگي تراكتور و خودرو روي آورد و سرپرستي ميراث مانده از پدر را به عهده گرفت. از همان دوران نوجواني براي نماز به مسجد مي رفت و با شركت در جلسات قرائت قرآن، پيوندش را به اين كتاب آسماني نشان مي داد، در مراسم مذهبي براي ائمه اطهار (ع) نوحه خواني مي كرد و قلبش مالا مال از عشق به خاندان پيامبر(ص) بود و اين عشق مسيري در زندگي به او نشان داد كه در نهايت جايگاهش را بهشت باقي قرار داد.
حاج محمد حسين در سال 1350 در سن بيست و دو سالگي با دختر عمويش « بتول» ازدواج كرد. همسرش در اين مورد مي گويد: « زماني كه با هم ازدواج كرديم، حاجي به من گفت: لازم نيست جهازي به خانه من بياوري ما كه چيز زيادي نداريم، تو خواهر داري و اين وسايل به درد آنها نيز مي خورد. در سال هاي 1354 تا 1356 بود كه بيماري مرا از پاي انداخته بود . سه ماه و نيم به شدت مريض بودم و شهيد تمام اين مدت مثل پروانه دور من مي گشت و مراقب من بود. يك شب بعد از اينكه حالم خيلي بدتر شد و مجبور به رفتن بيمارستان شدم وقتي درآنجا به هوش آمدم خيلي از زحماتي كه حاجي در مدت بيماري برايم كشيده بود شرمنده بودم، نمي دانستم چه بگويم و چطور زحماتش را جبران كنم اما او با بزرگواري و فروتني و با لبخندي مهربانانه فرصتي براي عذر خواهي و شرمندگي من باقي نگذاشت.
حاج محمد حسين هميشه به من مي گفت: همه زندگي من دست شماست. يك وقت خداي ناكرده براي انجام كاري به ويژه كارهاي خير و نذورات هرگز نگوييد شوهرم نمي گذارد و همه اختيار زندگي به دست خودت است.»
در جريانات و مبارزات انقلابي مردم ايران عليه رژيم شاهنشاهي و اوج گيري حوادث انقلاب اسلامي محمد حسين به همراه پسر خاله هايش حجج اسلام « حاج محمد علي و حاج مجيد انصاري » فعاليت مي كرد. در پخش و توزيع اعلاميه هاي امام خميني (ره) و پخش شعارهاي دست نويس به همراه پسر عموهايش شركت فعال داشت وهمچون ساير امت حزب الله تلاش و كوشش فراواني در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي داشت.
او يك دستگاه پلي كپي خريده بود كه اعلاميه هاي حضرت امام (ره) را مخفيانه تكثير و پخش مي كرد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و سرنگوني رژيم پهلوي، در روز 22 بهمن ماه 1357 محمد حسين شب و روز تلاش مي كرد و پيوسته در فكر استقرار و استحكام جمهوري اسلامي ايران بود
با گذشت چند ماه از پيروزي انقلاب اسلامي در روز 27 خرداد ماه سال 1358 فرمان حضرت امام خميني (ره) مبني بر تشكيل جهاد سازندگي صادرشد و محمد حسين كه مشتاق خدمت به مردم محروم و مستضعف بود در پي اين فرمان، به اتفاق هفت نفر از همفكرانش، هستۀ مركزي جهاد سازندگي استان كرمان را تشكيل دادند وخيلي خوشحال بود چرا كه او راهي را يافته بود كه مي توانست در حد توانش بكوشد تا به روستاييان زحمتكش كه ساليان سال از همه امكانات رفاهي محروم بودند كمك كند. او مدتي مسئوليت مركز هماهنگي شوراي هاي اسلامي روستايي را به عهده داشت و مدتي نيز مسئول ماشين آلات سنگين بود.
روح حساس و فداكار او تحمل نداشت تا ببيند يك روستايي محروم براي فراهم كردن مايحتاج بسيار قليل خود، رنج و مشقت بسيار پشت سر گذارد! تمام وقت در خدمت قشر مستضعف و رنج كشيده جامعه بود.
با شروع جنگ تحميلي در سال 1359، عزيزان جهاد سازندگي كرمان نيز به ياري رزمندگان اسلام شتافتند.
همسر شهيد خاطره اي از درستكاري و پايبندي او به اصول و امانتداري نقل مي كند و مي گويد:
« سالهاي اول انقلاب بود و بنزين به صورت كوپني بين مردم توزيع مي شد ما قرار بود با ماشين برويم سر زمين هاي كشاورزي، اما ماشين بنزين نداشت، حاجي از باك بنزين موتور سيكلت پسر بزرگم بنزين كشيد و داخل ماشين ريخت تا بتوانيم به جايي برسيم و از كسي كوپن بنزين بگيريم. همان روز وقتي كيف خود را باز كرد ديدم حدود 48 هزار ليتر كوپن بنزين در داخل كيف حاجي بود گفتم حاجي نمي توانستي از اين كوپن ها به ما بدهي بعد هم به جاي آنها كوپن بگيري و سر جايش بگذاري؟ او گفت: اينها مال مردم است. اگر توانايي انجام گناه و خلاف را داشتي و امكانات برايت مهيّا بود اما اينكار را نكردي هنر كردي وگرنه وقتي امكان گناه براي كسي فراهم نبود خلاف هم نمي كند من و شما هم مثل بقيه مردم.
شهيد عرب نژاد نيز پس از آموزش حدود 150 نفر از جهادگران جهادسازندگي استان كرمان، اولين بار در سال 1360 از مقابل مسجد امام كرمان راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد و به مدت پنج سال در جبهه حضور داشت و تا سال 1365 كه عضو شوراي مركزي جهاد كرمان بود به دفعات به جبهه عزيمت كرد و در عمليات هاي مختلف شركت فعال داشت.
وي مسئوليت ماشين آلات سنگين و سبك و راه سازي جهاد سازندگي استان كرمان در پشت جبهه را برعهده داشت.
همسرشهيد در اين باره مي گويد: « كارش فني بود. و با وسايل اضافۀ اطرافش چيزهايي مي ساخت كه باور كردني نبود.
به عنوان مثال با برادر شهيدش « حميد عرب نژاد» ، هواپيما يي را طراحي كرده بودند كه به علت حضور در جبهه و شهادت هر دوتن، نيمه تمام ماند. زماني كه از جبهه به منزل مي آمد بدنش مجروح و زخمي بود. به من (همسرش)، مي گفت: برايت سوغات آورده ام. البته تركش گلوله ها و زخم ها يش تنها سوغاتي بود كه از جبهه ها مي توانست بياورد كه الحق هم درآوردن آنها كوتاهي نمي كرد.» حاج محمد حسين هنگامي كه براي عمليات كربلاي 5 آماده مي شد، احساس كرد كه لحظه وصال نزديك است. چند روز قبل از شهادتش از همه برادران و دوستان و آشنايان و خانواده گرامي اش حلاليت خواست و به آنها توصيه كرد كه رفتار و اعمال شهدا را سولوحۀ كار خود قرار دهند و هميشه به گلزار شهدا بروند و ياد و خاطرۀ شهدا را هميشه براي خود زنده نگه دارند. حاج محمد حسين در مرحله نخست عمليات كربلاي 5 در شلمچه مجروح و به كرمان منتقل شد و پس از عمل جراحي و درمان، مجدداً در تاريخ دوم اسفنده ماه 1365 به جبهه بازگشت و پنج روز بعد در ظهر روز هفتم اسفند ماه در خط مقدم جبهه در منطقه شلمچه بر اثر اصابت تركش ناشي از بمباران هوايي دشمن بعثي به فيض عظيم شهادت نايل گشت و خبر شهادت او را دو روز بعد همكاران جهاد سازندگي به خانواده اش رساندند.
شهيد حاج محمد حسين عرب نژاد، انساني متقي، با ايمان، پرهيزكار و خوش برخورد بود. با خويشان و نزديكان صميمي و با كودكان مهربان بود. بسيار مهمان نواز و هميشه سراي كوچك او جايگاه نيازمندان، دوستان و كساني بود كه، به رغم فقر و احتياج، در سايۀ همراهي و لطف او درآغوش محبت اش جاي مي گرفتند. هميشه آرزو داشت نسل جوان در آينده كه بعد از مرارت ها و دلاوري هاي نسل انقلاب از كشور پا مي گيرد نسلي متعهد، خود باور، متكي به خود و با اعتماد به نفس باشد و براي ايران اسلامي سربلندي بيافرينند. همگان را به استفاده از وقت وامكانات، هر چقدر هم محدود، براي دستيابي به دانش بيشتر سفارش مي كرد.
از شهيد محمد حسين دو پسر به نام هاي محمد مهدي و ياسربه يادگار مانده است.



درباره : شهدای جهاد سازندگی ,
بازدید : 298
[ 1392/04/16 ] [ 1392/04/16 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 876 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,709,977 نفر
بازدید این ماه : 1,620 نفر
بازدید ماه قبل : 4,160 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 3 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک