فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

روز سوم خرداد ماه سال 1342 داوود علي ياري بابلقاني و برادر دوقلوي او در روستاي بابلقان در شهرستان ملاير، ديده به دنيا مي گشايند. آن ها پس از سه خواهر خود به دنيا مي آيند. اما پس از گذشت 20 روز از تولدشان برادر داوود از دنيا مي رود.
داوود را در خانه «علي يار» صدا مي زدند، او نزد خانواده از منزلت و احترام و توجه خاصي برخوردار بود. بعد ها به جمع خانواده غلامعباس علي ياري يك دختر ديگر اضافه مي شود. و تعداد فرزندان به پنج نفر مي رسد. چهار دختر و يك پسر.
از همان دوران كودكي عشق به اسلام و قرآن و محبت به اهل بيت (ع) در وجود داوود موج مي زد. زيرا از همان روزها مادر برايش از حماسه امام حسين(ع) از رشادت ها، و از شقاوت هاي قوم ظالمين مي گفت. و او همه وقايع كربلا را به گوش جان مي شنيد.
داوود با همۀ سختي هاي ناشي از وضع بد اقتصادي خانواده، دورۀ ابتدايي را در روستاي محل تولد خود و دوره راهنمايي را در روستاي همجواركه جوزان نام داشت گذراند.
او دركارهاي كشاورزي به پدر كمك مي كرد. اما فوتبال را هم خيلي دوست داشت و در هر وقت و فرصتي كه به دست مي آورد. با بچه ها فوتبال بازي مي كرد.
او مدافع انقلاب اسلامي بود و در مقابل كساني كه آن زمان طرفدار رژيم شاهنشاهي سابق بودند ايستادگي مي كرد. در دوره تحصيلات راهنمايي با ماشين روستا به جوزان كه محل تحصيل دوره راهنمايي او بود نمي رفت، مي گفت: راننده طرفدار رژيم شاهنشاهي است.
هجده ساله بود كه ازدواج كرد. سال ها قبل وقتي مهناز خانم كوچك بوده در رودخانه مي افتد پدر داوود او را نجات مي دهد و همان روز نيز او را براي پسرش خواستگاري مي كند. اين خواستگاري در سال 59 13در هجده سالگي داوود، منجر به ازدواج او با مهناز خانم شد. همسرداوود از اقوام دور آنها و ساكن روستاي با بلقان بود.
در سال 1361 داوود با وجود مخالفت هاي خانواده به خدمت سربازي رفت و حدود هفت ماه در كرمان خدمت كرد، پدر كه از دوري داوود ناراحت بود، به هر دري مي زند تا پسرش از رفتن به سربازي معاف شود دلايل محكمي هم ارائه مي كند ، اولاً خودش بالا 60 سال سن داشت و ثانياً داوود تنها فرزند پسر خانواده بود. پدر داوود از هيچ كوششي فرو گذار نكرد تا اينكه بالاخره داوود با پي گيري هاي پدر از ادامه خدمت سربازي معاف شد.
روز دوازده فروردين سال 1362 اولين فرزند داوود و مهناز خانم به دنيا آمد. داوود از كرامات سلمان فارسي براي همسرش تعريف مي كند و با جلب نظر او نام نوزاد را سلمان مي گذارند.
بعد از معافيت از سربازي ديري نمي پايد كه بي خبر از پدرو مادر به جبهه مي رود زيرا آنها مخالف جبهه رفتن تنها پسرشان بودند، حدود يك ماه بعد نشاني منزل دايي اش را داده سفارش مي كند تا به پدر و مادرش چيزي نگويند.
در رفت و آمدهايش از جبهه به منزل، پدر و مادر سعي مي كردنداو را از رفتن به جبهه بازدارند، ولي نيرويي عجيب داوود را به سوي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل فرا مي خواند. نوروز سال 1362 به مرخصي نمي آيد و پدرش تا دو كوهه دنبال او مي رود اما او را پيدا نمي كند، داوود گاهي به پدر و مادر مي گفت: كاش برادر ديگري داشتم تا شما اين قدر نسبت به من حساس نبوديد.
روز هفتم دي ماه سال 1363 پسر دومش به دنيا مي آيد و داوود نام او را ابوذر مي گذارد . در همان روزها بود كه وقتي داوود به خانه برگشت مهناز خانم تاول و لكه هايي قهوه اي رنگ روي سينه و سر و دهان او مشاهده كرد. و داوود اصرار و تأكيد مي كند كه نبايد كسي از اين موضوع با خبر شود. به خصوص پدرو مادرش، او هيچ وقت براي پدر و مادرش از جبهه چيزي تعريف نمي كرد، مبادا خانواه اش نگران شوند.
گاهي وقت ها پدرش مي گفت: تو تنها پسرخانواده هستي و نبايد به جبهه بروي و پاسخ را مي شنيد كه: اگر بدانيد چقدر تك فرزند و تك پسر به جبهه مي آيند، پدر جان اگر همه مردم بنا به هر دليلي به جبهه نروند، مناطق جنگي از رزمنده خالي مي شود.
سال 1364 داوود به اتفاق همسر و دو فرزندش به تهران مهاجرت مي كنند و در منطقه صالح آباد واقع درمسير اتوبان بهشت زهرا در خانه اي اجاره اي اقامت مي كنند. و همان سال نيز وارد خدمت در جهاد سازندگي مي شود.
همسرش مي گويد: داوود بسيار با محبت و دلسوز بود سعي مي كرد تا جايي كه مي توانست در كارهاي خانه به من كمك كند.
مدتي بعد به كرج نقل مكان مي كند تا در زمين كوچكي كه پدر در كرج خريده بود خانه اي براي سكونت بسازد . خانه با كمك دوستان داوود ساخته مي شود و دراين زمان فرزند سوم آن ها مقداد نيز دركرج ديده به دنيا مي گشايد.
داوود پس از ساخت خانه در كرج و سكونت دائم، از پدر و مادر و خواهر وبرادرش درخواست مي كند كه تا به كرج آمده و با هم زندگي كنند.
در سال 1366، سال آثار جراحات و آلودگي هاي شيميايي در وجود داوود گسترش مي يايد و سرفه هاي شديد و ضعف و ناتواني، او را مستأصل مي كند. يك سال بعد اين علايم به اوج خود مي رسد. و در سال 1367 در بيمارستان امام خميني(ره) بستري شده واستفاده از اكسيژن براي اولين بار برايش تجويز شد ؛ اين در حالي بود كه همسرش فرزند چهارم شان را باردار بود و داوود قبل از به دنيا آمدن فرزندش نام اسماء را براي او انتخاب كرده بود داوود براي هر چهار فرزند خود قبل از به دنيا آمدن نامي را انتخاب مي كرد گويي كه از پسر يا دختر بودن آنها اطلاع داشت.
در شانزدهم اسفند ماه سال 1367 اسماء متولد شد، اسماء سيزده روزه بود كه پدرش را به شهرستان ملاير انتقال دادند تا در هواي پاك تنفس كند، روز به روز حال داوود رو به وخامت مي گذاشت تا جايي كه خبر ارتحال فوت حضرت امام (ره) و تألم ناشي از آن، اين وخامت را شديدتركرد.
روزها مي گذشت داوود هر روز بدتر از روز قبل مي شد؛ بگونه اي كه چفيۀ محتوي خاك را روي سينه اش مي گذاشتند و او پس از تيمم ، با اشاره نماز مي خواند.
نيازش به اكسيژن دائمي شد به ناچار او را به بيمارستان ملاير برده و وخامت وضع او باعث شد مدتي بعد از آن هم به علت پيشرفت بيماري به بيمارستان ساسان تهران منتقل شد. پس از آن با تشخيص براي ادامه معالجه به كشور آلمان اعزام شد بنياد جانبازان داوود را به دليل روحيه خوبش تنها و بدون همراه به آلمان اعزام كرد.
او قبل از عزيمت به آلمان به خانواده گفته بود «اگر تا يك ماه ديگر آمدم سلامتي ام را به دست نمي آورم ولي اگر ديرتر آمدم اميدي هست.» اوبه آلمان رفت و پس از يك هفته به انگلستان اعزام شد. داوود فهميده بود كه در انگلستان منتظر ريه پيوندي براي او هستند، اعتراض كرد و گفت نمي خواهم ريه بيگانه اي در سينه ام باشد، مرا به ايران برگردانيد. سفرش حدود يك ماه طول كشيد و مدتي نگذشت كه پيش بيني او به وقوع پيوست.
پس از بازگشت از انگلستان به بيمارستان ساسان منتقل شد. دوازده روز در بخش عمومي بستري بود، در اين مدت از شدت درد به خود مي پيچيد. و مرتب صدا مي زد! يا حسين، يا حسين، يا زهرا. به علت شدت درد اورا به ICU منتقل مي كنند حدود چهل روز در ICU به سر مي برد و روزهاي آخر به همسرش مي گويد: مي خواهم دخترمان اسماء را ببينم، اسماء را براي ديدار با پدرش آوردند و او پدر را از ميان 17 يا 18 بيمار ديگر تشخيص مي دهد.
داوود هر روز از روز پيش لاغرتر و رنجورتر مي شود. تا سرانجام در روز هفتم تيرماه سال 1370 ساعت هفت عصر در حالي كه از درد به خود مي پيچيد به آرزوي ديرينه اش رسيده و با ايست قلبي به ديدار معبود مي شتابد .
موقع عروج داوود كسي از نزديكان نزد اونبود. شب قبل از شهادتش مهناز خانم همسرش، نزد او بود به خانه بر مي گردد، و قبل از اين كه به بيمارستان بازگردد تلفني ازطرف بيمارستان به شوهر خواهر داوود زنگ مي زنند و خبرشهادت داوود را مي دهند و او نيز به مادر داوود خبر مي دهد. همسرش مي گويد: مادر او زن صبوري است، او نيز موضوع را به من نگفت وقتي به بيمارستان رسيدم با تخت خالي داوود روبرو شدم نمي خواستم باور كنم. شايد جانباز شدن داوود مقدمه اي بود براي قبول شهادت و از دست دادنش، من هميشه از خدا مي خواستم ا و بماند اگر چه دست و پايش قطع شود ولي او را از دست ندهم . واكنون نيز هميشه او را در كنار خود حس مي كنم.
همسرش مي گويد: در طول مدت سه سال جانبازي هر باركه قصد نوشتن وصيت نامه مي كرد. درد و سرفه هاي شديد امانش نمي داد ، او در اين مدت فقط توانست بگويد او را در روستاي بابلقان به خاك بسپارند.
پيكر پاك شهيد داوود علي ياري بابلقاني پس از شهادت به روستاي زادگاهش انتقال يافت و با مشايعت هم ولايتي ها، بستگان و آشنايان، در خاك روستاي بابلقان آرام گرفت.



درباره : شهدای جهاد سازندگی ,
بازدید : 190
[ 1392/04/16 ] [ 1392/04/16 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 447 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,709,548 نفر
بازدید این ماه : 1,191 نفر
بازدید ماه قبل : 3,731 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک