فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

قلب هاي آهنين

 

دیری نگذشت که صدای شلیک ایرانیها به تدریج خاموش شد و ما نفسی براحتی کشیدیم . در آن لحظه یکی از سربازان با لحنی معنی دار گفت : مطمئن باشید که این آرامش به خاطر آن است که ایرانیها حالا مشغول نمازند !
ما به شدت از لحاظ آب در مضیقه بودیم . در حوالی منطقه ما یک چشمه آب وجود داشت .البته دور تا دور چشمه کثیف و مرکز تجمع حشرات گوناگون شده بود .
به دستور یکی از افسران ، سربازی با پرتاب یک نارنجک دستی به وسط چشمه ، گودالی را به وجود آورد پس از این انفجار آب چشمه بیشتر از سابق به جوش آمد و کمی فوران کرد.
سربازان به طرف آب هجوم آوردند .و با ولع تمام آب چشمه را نوشیدند ، اما ساعتی بعد همگی دچار ناراحتی معده شدند ، چون مشخص شد که آب آلوده به مواد معدنی غیر سالم است . ما وقتی وضع را این طور دیدیم درخواست کمک کردیم و از بهداری برای ما قرصهای مسکن فرستادند ، یکی از سربازان از شدت ناراحتی هر چه می خورد دوباره بالا می آورد .
خوشبختانه من از آن آب نخوردم . منتها از آن آب چایی درست می کردم و مضرات احتمالی آب را به حداقل می رساندم .
امروز با همین وصف گذشت ، شب فرا رسید و فرمانده گروهان پیوسته به ما سفارش می کرد که مراقب نقل و انتقالات ایرانیها باشیم ، او ما را دلداری داده و می گفت :
برادران : نیروهای پشتیبانی بی شماری به کمک شما خواهند شتافت ... شماها فقط یک مقدار دیگر بردباری و حوصله به خرج دهید !
بعد اضافه کرد : مطمئن باشید خدا با ماست !
من مراقب اوضاع بودم ، جبهه آرام به نظر می رسید ، دیری نپایید که یک افسر ترک زبان عراقی به من گفت : نیروهای کمکی دارند می آیند !
من همان لحظه در دل تاریکی چراغهای روشن قطاری از ماشین های نظامی را مشاهده کردم . بلی ! نیروهای کمکی بودند ، آنها خیلی سریع مستقر شدند و همزمان با استقرار آنها شلیک بسوی خاکریز و مواضع ایرانیها شروع شد ، شدت حجم آتش ما به حدی بود که من زمین دور و برم را چون توده های آتش می دیدم . شعله های آتش فضا را پر کرده بود ، حتی من فکر می کردم که با این آتش محال است احدی از ایرانیها زنده بماند . زیرا توپخانه ما باران وار مواضع ایرانیها را زیر آتش گرفته بودند .
واحدهای پشتیبانی از سمت راست به طرف ایرانیها حرکت کردند ، من علت این نوع پیشروی را پرسیدم ، یک افسر به من گفت که با این شیوه موفق خواهیم شد که ایرانیها را زنده اسیر کنیم .
من به آن افسر گفتم : که این طور ...
اما همانجا به خود گفتم : که به خدا سوگند ما همچنان در محاصره ایرانیها بوده و این ما هستیم که به دست آنها اسیر خواهیم شد نه آنها ...
شب هفتم در حالی به پایان رسید که ما چندین واحد نظامی از دست داده بودیم و تعدادی نظامی کشته و زخمی روی دستمان مانده بود .
اوضاع خیلی در هم ورهم بود . هیچ یک از لشکرها نمی دانستند چه کار باید کرد . حتی برخی سر لشکرها ضمن انداختن تقصیر ناکامیها به گردن رفقای خود با زبانی تند و مشحون از کلمات دشنام با یکدیگر حرف می زدند .
سرلشکرها همگی بدون استثنا این نکته را فراموش کرده بودند که علت ناکامی آنها تقصیر هیچ یک از لشکرها نبود ، منتهی چیزی که ما کم داشتیم همت و روحیه بود .
در آن زمان شخص صدام در یکی از مدارس «بدره » بسر می برد .
او در آنجا با دستان خود فرماندهان مقصر را یکی پس از دیگری به قتل می رساند . بعدها یکی از افسران ما به نام عطا به من گفت که پسران صدام «عدی » و قصی» در کنار پدر خود افسران را در وسط حیاط مدرسه تیر باران می کردند .
در آن روز طبق گفته برخی از افسران نزدیک به 72 افسر بدست صدام جانی اعدام شدند . در میان معدومین معاون لشکر که انسان با اخلاقی بود نیز دیده می شد .
این شرایط سخت ، تنها یك راه در برابر ما قرار داده بود . ما جز تسلیم شدن به نیروهای ایرانی و بریدن پیوند خود با خانواده هایمان ، قادر به انجام کار دیگری نبودیم .
صدای شلیک گلوله و تبادل آتش تا ساعت 3 بامداد ادامه داشت .
شبهای تابستان خیلی زود می گذرد . شب همچون سرابی از برابر دیدگانم می گریخت و سپیده کاذب سایه بی رنگ خود را به رخ می کشید ، من در آن لحظه با تنی فرسوده و روحی افسرده صحنه درگیری را نگاه می کردم . گاه و بی گاه قطره اشکی از چشمانم آرام و آهسته بر گونه هایم فرو می غلتید .
فرو غلتیدن اشکهایم با تفکر و یاس و حرمان همراه بود . امید سایه خود را نشان می داد ، اما با ظهور چهره هولناک یاس می گریخت .
واقعا انسان موجود عجیبی است . بسیاری از دوستانم امیدوار بودند که سر و صداهای واحدهای توپخانه ما را نجات بدهند .
اما من پیش خود جار و جنجالها را به ناله های یک ماشین گنده که از ماشین های مدل جدید ، اما کوچکتر از خود ، عقب می ماند تشبیه می کردم .
خدا می داند که حجم آتش و گلوله های شلیک شده بسوی ایرانیها چقدر بود !
من هیچگاه همچون صحنه های مشحون از آتش ندیده بودم . با خود می گفتم که چنانچه نه غیر از ایرانیها کسی دیگر در برابر این آتش قرار گرفته بود ، صد در صد دچار جنون و مالیخولیا می شد .
فرود آمدن گلوله ها و موشکهای کاتیوشا لحظه ای قطع نمی شد ، انسان از شنیدن انفجار گلوله از خود بی خود می شد ، همانجا به خود گفتم :
که واقعا انسانهايي که در پشت خاکریز روبه روی ما موضع گرفته اند قلبهایشان از آهن بوده و مصداق این حدیث شریف هستند قومی با قلبهایی از آهن .
ایرانیها بطور شگفت آوری متحد بودند ، نه تنها پرتاب موشک و گلوله آنها را متزلزل نکرد ، بلکه گردبادهای کور کننده هم خللی در عزم آنها ایجاد نمی کرد .
آنها مصمم و پا بر جا بودند . آنها 7روز تمام در برابر انبوه بی پایان آتش ما پایداری و مقاومت کردند ، البته بسیاری از گلوله ها و موشکهای ما بی هدف به زمین فرود می آمدند .
من در اینجا یک نمونه برای شما نقل می کنم : ستوان دوم یحیی به فرمانده توپخانه گفت که گلوله های شما به فاصله زیادی از مواضع ایرانیها به زمین می خورد و تقاضا کرد که هدف گیری را تصحیح کنند .
متعاقبا سروان شاکر – مفقوالاثر – با فرمانده توپخانه تماس گرفت . او گوشرد کرد که هدف را روی مواضع ایرانیها تصحیح کند . اما فرمانده توپخانه که از سروان شاکر ارشد تر بود ، ضمن رد کردن تقاضای نامبرده به او پر خاش کرده و گفت : ساکت شو !
ما به خوبی از برخورد تند و خشن این دو افسر ، لطف و رحم و توجه خدا در حق ایرانیها را مشاهده می کرديم.
بی شک اگر فرمانده توپخانه به توصیه سروان شاکر عمل می کرد ، بسیاری از ایرانی ها تار و مار و کشته می شدند . اما مشیت خداوند بالاتر از اراده بعثیها بود . 


درباره : نیروهای دشمن 2 , تمامی اطلاعات در مورد نیروهای دشمن ,
بازدید : 238
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,181 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,710,282 نفر
بازدید این ماه : 1,925 نفر
بازدید ماه قبل : 4,465 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 4 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک