فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات رمضاني ,اسمعيل
وصيت نامه بسم الله الرحمن الرحيم جهاد دري از درهاي بهشت است که اولياء خدا از آن وارد مي شوند. قرآن کريم اين فضيلت بزرگ در بين فضائل بي شماري كه براي مجاهدين في سبيل الله نقل شده بيشتر جلب توجه مي كند. اين واژه ها با همان معناي عرفي خود نه اسرار الهي و عرفاني كه دست ما از آن ها كوتاه است. بي شك گفتار و نوشتار بشر عادي از بيان آن ها عاجز است. اين مدال الهي بر بازوان مجاهدان چون خورشيد در نزد صاحبان اسرار غيبي و ملكوتي مي درخشد. مگر اين جلوه همان خلعت نيست كه ابراهيم خليل الرحمن را مفتخر كرد و بارقه ي از مقام حبيب اللهي نيست كه در تارك افضل موجودات مي درخشد و مگر نازل مقام ولي اللهي نيست از اميرالمؤمنين تا خاتم اوليا كه به آن اولياء الله مشرف شدند. اگر هست كه هست,با چه بياني مي توان محول آن گرديد و با كدام چشم بشري مي شود اين جلوه را ديد. پس بهتر آن كه من قاصر دم فرو بندم. به اميد اين كه من هم اگر خداوند قبول كند از توابين باشم. بار الها عمري معصيت كردم, تابع هواي نفسم بودم, حالا با سرشكستگي و پشيماني از گناهان گذشته به تو روي آورده ام ، به تو پناه آورده ام. اي پناه دهنده ي بي پناهان به تو پناه مي برم از شر ظلمت و تاريكي كه جهان را فساد پر كرده. به تو پناه مي برم چون تو نور هميشگي هستي و شيطان نفس ظلمت ابدي را براي من مي خواهد. اي خدا اگر نبودم كربلا به حسين (ع) لبيك گويم در كربلاي ايران هستم و در اين جا به امام لبيك مي گويم و وقتي دلم به اميد تو روشن مي شود شب برايم روز و روز برايم نعمت به ياد تو بودن را مي آورد. من اين راه را انتخاب كردم چون راهي است كه حسين زهرا انتخاب كرد. علي فخراني ، ابراهيم كاظمي ، علي شير غلامي ، عبدالله شاه محمدي ، عباس فخرايي ، حسن عفت ، سيف الله ملكي ، برات نقي زاده ، علي اميني ، مهدي ترشيزي, حسن صادقي ، غلام صادقي مقدم ، تقي قاسمي ، عبدالرضا صفر زاده ، عباس زمان محرابي و ... انتخاب كردند. حسين جان دنيا براي من تيره و ننگ است. حسين,اي آقا ي من ,خودم را آماده كرده ام براي گرفتن دو بال تا بتوانم به سوي تو پر بكشم. مي آيم تا خاطره ي عمليات بيت المقدس و رمضان را بار ديگر زنده كنم. مي آيم تا ياد حسين و شهداي عمليات رمضان وحق بودن حسين را با خون خود امضا كنم. هروقت ياد عملياتي كه صورت گرفته ,مي افتم ، هروقت به ياد امام زمان كه در اين عمليات و امدادهاي غيبي است ,مي افتم روحم آماده ي پرواز مي شود. هروقت به ياد ناله هاي شبانه ي امام مي افتم خجل مي شوم كه معصيت كردم و با باري از گناه آمده ام براي مغفرت ,تا شايد در اين جا بتوانم از اين قفس هاي جسم و از اين زندان هاي نفس پرواز كنم ؛ پروازي كه جعفر طيار كرد. بارالها تنها آرزويم از تو اين است كه هرگز در بستر نميرم. هرجا كه مي ميرم ,شهيد شوم. اگر شهيد نشوم رويم در پيش امام زمان سياه در پيش دوستان رويم سياه ,پس با چه رويي با آنان برخورد كنم؟ ياران عزيز حزب الله چند تا چيز از شما مي خواهم كه اميدوارم اين كار را براي حقيرتان انجام دهيد: امام اين نوري كه در دريايي از ظلمت شروع به تابيدن مي كند انشاءالله دنيا را به سوي نور سوق خواهد داد. اين امام را روي چشمتان نگه داريد. مبادا از اين امام روي برگردانيد كه مديون خواهيد شد. فقرا را ياري كنيد. از انفاق دريغ نكنيد چرا كه خداوند پاداش شما را خواهد داد. سعي كنيد با اعمال خود اقليت هاي مذهبي و غيره را به سوي دين نور يعني اسلام بكشانيد. هرگاه در ايمان خود احساس ضعف كرديد قرآن بخوانيد ، دعاها را فراموش نكنيد ، دعاي كميل و توسل را حتما به پا داريد. سعي كنيد غذا كه مي خوريد و هر قدم كه بر مي داريد جز براي خدا نباشد ، سعي كنيد با رفتار خود و كردارتان و اخلاق اسلاميتان الگو باشيد. هرگز در صدد تضعيف روحانيت كاري انجام ندهيد ، با منافقين آن طور كه امام مي گويد رفتار كنيد ، وقتي به سر مزار شهيدان مي رويد براي شهيدان گريه نكنيد بلكه براي مظلوميت حسين گريه كنيد. هرگز خدا را از ياد نبريد كه اگر از ياد ببريد حتي در يك كار كوچك زيان خواهيد كرد. به معلولين جنگ تحميلي حداكثر احترام و توجه را مبذول بداريد چون آن ها شهيدان زنده اند. با اسرا مانند صدر اسلام و پيامبر عمل بكنيد. تا زماني كه با خدا هستيد اگر تمام دنيا بر عليه شما برخيزند هراسي به دل راه ندهيد. شما اي دانش آموزان و اي چراغ هاي فروزان امت اسلام سعي كنيد وظيفه ي خود نسبت به شهدا را انجام دهيد و افرادي در ميان شما هستند و مي خواهند تفرقه بيندازند,سعي كنيد آن ها را بسازيد و اگر ساخته نشدند آن ها را طرد كنيد.در پايان چند كلمه با بازماندگانم دارم. پدر جان ، برادران و خواهرانم ، اي تمام بازماندگانم از من راضي باشيد. نگذاريد نزد ائمه ي اطهار شرمنده باشم. اگر از من حقير نزد شما كوتاهي بوده به روح بزرگ خودتان مرا ببخشيد. همسرم ؛من از ابتداي زندگي با شما و براي شما همسر خوبي نبودم. اگر مي خواهي دوباره همديگر را ملاقات كنيم مرا حلال كن و فرزندانم مهدي ,جواد و مجيدم و دخترم را مانند زينب تربيت كن ,خودت نيزمانند زينب هستي ,راهم را همچون خانواده ي مولايم حسين ادامه بده. خداوند يار و ياور همه ي شما باشد. خاطرات برادرشهيد: جنازه ي شهيد رمضاني ابتدا در شهرستان بجنورد ، خيلي با شكوه تشييع شده بود واكثر خانواده هاي شهدا و فرزندان شهيدان دراين مراسم حضور داشتند.سپس پيكر اين شهيد را به روستا منتقل كردند كه بيشتر مردم جاجرم و تعداد زيادي از همرزمان شهيد دراين مراسم شركت داشتند و از اين شهيد گرانقدر تجليل نمودند.اوپيکري نوراني داشت وتركش هم به ناحيه ي قلب ايشان اصابت كرده بود . فرزند شهيد: يك روز در گلزار شهدا من از همرزمش شنيدم مي گفت: از پدرت در همين مكان مقدس شنيدم كه با شهيدان صحبت مي كرد ، وگلايه داشت و مي گفت : همه شما رفتيد و ما را تنها گذاشتيد، كي نوبت ما مي شود كه پيش شما بياييم . درست بعد از اين جريان بود كه پدرم به جبهه رفت و به شهادت رسيد . درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان خراسان شمالي , برچسب ها : رمضاني , اسمعيل , بازدید : 191 [ 1392/04/28 ] [ 1392/04/28 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |