فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات محمدنيا ,محمد جواد
سال 1341 ه ش در روستاي گرمه در خانواده اي متوسط و مذهبي ديده به جهان گشود .در سن 7 سالگي به دبستان رفت ودرس را تا کلاس سوم راهنمائي در گرمه ادامه داد . بعد از آن به دليل نبود دبيرستان در زادگاهش, تحصيل را ترک کرد در گرمه مشغول به کار شد .اوتا چند سال درکار کمک رانندگي فعاليت کرد. يکسال از جنگ گذشته بود که به گفته ي خودش: بر حسب وظيفه اسلامي و شرعي خود ,به جبهه رفت. اولين باردر تاريخ 15/8/1360 با چند نفراز دوستان وهمرزمانش از طريق سپاه بجنورد وبه صورت بسيجي داوطلب به جبهه حق عليه باطل رفت و در جبهه ي گيلانغرب مستقر شد . بعد از چند مدتي که درآنجا بودند عمليات غرور آفرين والفجر شروع شد و او در آن عمليات چون شيري خروشان درس گرفته از مکتب خونبار حسين با عشق شهادت پيروزمندانه ,به معرض نمايش گذاشت .بعد از اينکه 3 ماه ماموريتش به پايان رسيد به مرخصي آمد . اوبه هدف خود رسيده بود, به خانواده اش گفت , ديگر من از جبهه نخواهم آمد ,آنقدر با کفار بعثي مي جنگم که همانند رهبرم حسين ابن علي(ع) در کنار ياران واقعي اسلام به شهادت برسم , دلم مي خواهد در اين هواي آزاد چون پرنده از قفس آزاد شده ، چشمم به اين کوههاي سر به فلک کشيده کردستان باشد وشربت شيرين شهادت را بنوشم . دوباره که به جبهه برگشت آموزش ديده باني را در سر پل ذهاب ديد و تا مدتي به ديده باني مشغول بود .اوبا رصد وکشف نقاط حساس دشمن ضربات سنگيني به آنها وارد کرد. بعد از آن مسئوليت واحد ديده باني جبهه ي گيلانغرب به او واگذار شد. دراين جبهه به نحو احسن ماموريت خود را انجام داد وهر روز حماسه اي مي آفريد .بعد از مدتي فرماندهان تشخيص دادند که منطقه به آتش زيادي احتياج دارد وايشان را مامور به آوردن توپ هاي 203 و 155 ميلي متري کردند . محمدجواد اين توپ ها را به منطقه آورد و خود مسئوليت واحد توپخانه راکه به نام بزرگ پرچم دار عدالت و برابري ,حضرت بقية الله (عج)نامگذاري شده بود ,به عهده گرفت . او رشادتها و جوانمردي هاي زيادي را در اين مدت از خود به يادگار گذاشت. مدتي بعد درواحدي که سهم به سزائي در جنگ داشت ونبض جنگ در آنجا ميزد ,مشغول خدمت شد؛اودر اطلاعات و عمليات مشغول خدمت شدوباانجام شناسائي هاي دقيق از مواضع دشمن شرايط ايده آلي را براي ضربه زدن به متجاوزين ,در اختيار فرماندهان عالي رتبه ي جنگ قرارداد. بعدازآن با لياقتي که از او ديده شد به عنوان معاون فرمانده تيپ مسلم ابن عقيل(ع)انتخاب شد . در عمليات بسياري شرکت کرد, از عمليات مسلم ابن عقيل که منجر به زخمي شدن چشم او شد وبعد از 2 ماه بستري شدن در بيمارستان معيري در تهران ,بهبودي يافت .اوبعد از بهبودي باز هم به جبهه برگشت تادر عمليات والفجر 4 شرکت کند . 32 ماه از حضورتاثيرگذار محمدجواد در جبهه هاي حق عليه باطل مي گذشت که فرماندهان به او پيشنهاد کردند در لشکر27محمدرسول الله(ص) خدمت کند,او بنابه وظيفه شرعي که براي خودش قائل بود به اين لشکر مي پيوندد وفرماندهي يکي از تيپ هاي آن به عهده مي گيرد.بعد از آن او براي شناسائي منطقه عملياتي خيبر,همراه با چند نفراز همرزمانش در جزاير مجنون به ماموريتي مي روند که در اين ماموريت به شهادت مي رسد. منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد وامور ايثارگران بجنورد ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد آثارباقي مانده از شهيد به نام خدا پروردگارا ,هرگاه به ياد لطفهاي فراوان تو به خودم مي افتم از خود خجالت مي کشم که چقدر ناسپاسم .خدايا ازتو طلب آمرزش گناهم را مي کنم که سخت گناهکار و روسياهم .پروردگارا اعمال من طوري است که به خود اجازه نمي دهم با تو سخن بگويم ولي بزرگواري تو بي حد و حصر است ومرا اميدوار کرده . پروردگارا, از تو مي خواهم امام را تا انقلاب مهدي نگهداري و انقلاب مارا هر چه زودتر به قيام امام زمان (عج)متصل فرمايي . بسم الله الرحمن الرحيم پدر جان تو بايد هيچ ناراحت نباشي چون هديه اي که در راه خدا مي دهي ديگر بايد آن را از خدا نخواهي .پدر جان اگر زنده ماندم چند ماه ديگر بر ميگردم و از طرف من هيچ ناراحت نباشيد .مادر جان از رفتن من ناراحت نباش چون دلم مي خواهد در حالي بميرم که تا آخرين هنگام نگاهم بر کوههايي باشد که برادرانم در آنجا پيروزمندانه مي جنگند. اي برادر وخواهر و اي دوستان عزيز ،اي قوم و خويشان از بابت من ناراحت نباشيد و افتخار کنيد وراه مرا ادامه دهيد .اين پيام را مکاني که براي شناسائي رفته ايم و الان ساعت 9 صبح است که در قلب دشمن هستيم و هر لحظه آماده درگيري وآماده شهادت هستم,مي نويسم . استغفرالله ربي واتوب اليه :مرا ببخش که بازگشته وتوبه کارم بسم الله الرحمن الرحيم خدا را شکر و سپاس که مارا به نعمت ايمان منعم کرد و از تمکين به ولايت فقيه که همان ولايت رسول الله و امير المومنين (ع) است قرار داد وخدا را شکر که ما را همزمان با ولي فقيهي دانا وشجاع چون امام خميني ,روح خدا قرار داد. خدا را شکر به خاطر نعمتهاي بي حدي که به ما عطا کرد. برادران وخواهران مسلمان, نداي هل من ناصر ينصرني امام شهيد مان, حسين(ع) از آن سوي کوههاي غرب در صحراي کربلا هنوز به گوش مي رسد وقلب هرشيعه اي را مي سوزاند . خوشا به حال آن عاشقي که خدايش تو هستي وبا خلوص وپاک نيتي که تنها براي تو باشد, اين راه را بپيمايد. قفس تنگ و تاريک تن را بکشند وروحش پرواز کنان به معشوق واصل شودکه دنيا با تمام دورنگيها و نيرنگها وچهره هاي نفاق منافقان ,قفسي بيش نيست. درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان خراسان شمالي , برچسب ها : محمدنيا , محمد جواد , بازدید : 244 [ 1392/04/28 ] [ 1392/04/28 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |