فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

منفردي‌ ,قنبرعلي‌

 



خاطرات
حميد عسگري:
يك روز دراتاق فرماندهي همراه شهيدان كاوه و منفردي نشسته وگرم صحبت بوديم.منفردي روبه كاوه كردوگفت:محمود من يك خواسته دارم؟كاوه گفت:چه خواسته اي.منفردي گفت:من ازخداوندمتعال مي خواهم روزي را ببينم كه داخل كردستان مردم مشتها را گره بزنند وبگويند مرگ بر دموكرات ،مرگ بر كومله.آرزوي ديگرم اين است كه درشهرهاي كردستان پايگاههاي مردمي برپاشودو مردم در مراسم ما شركت كنند،واگر شهيدي در شهرمهاباد يا سقزوسنندج داشتيم تشييع جنازه صورت گيردو مردم شركت كنند.منفردي تمام اينها را باچشم خودش ديد وبعد به آرزوي ديرينه اش كه شهادت بود دست يافت.

سال 1363گردان ويژه امام حسن(ع)ازتيپ ويژه شهداءمأموريت يافت تا در شهرستان اروميه مستقر شود.شب جمعه بودوما به اتفاق تمامي نيروهاي گردان در مراسم پر فيض دعاي كميل شركت كرديم.بعد از تمام شدن مراسم خبر رسيد كه ضد انقلاب در منطقه سرو مشاهده شده است.گردان به طرف منطقه حركت كرد.شب را درگمرك ايران واقع درمرز تركيه استراحت كرديم.صبح درروستاي سرودرگيري با ضد انقلاب آغاز شد.پس از هفت ساعت درگيري با ضد انقلاب سردارمنفردي براثر اصابت تير قناسه به فيض شهادت رسيد.

باشهيد منفردي مشغول صحبت كردن بوديم كه يكي از برادران ارتشي پيش ما آمدو گفت:بلاخره ما نفهميديم كه فرمانده گردان امام حسن(ع)چه كسي است؟منفردي لبخندي زدوگفت:جناب سروان،خدمتگذار اين گردان من هستم. آنجا با يكديگر خداحافظي كرديم ومنفردي سوار جيپ فرماندهي شدورفت.آن خداحافظي،آخرين وداع ما بود چرا كه روز بعد خبر شهادتش راآوردند.

درمنطقه مريوان كوه خيلي بلندي بود كه مي بايست ازآن بالا مي رفتيم.برادران كاوه ,سهرابي, بهاري ,يزداني ومنفردي در آن مأموريت حضور داشتند.دوقبضه تيرباردشمن از بالاي ارتفاع به سمت ما تير اندازي مي كردند.حجم سنگين آتش حركت رامشكل كرده بود.كاوه گفت:اگريكي دو نفر داوطلب شوند وبروند تيربارها را خاموش كنند,نيروها بدون هيچ مشكلي مي توانند خود را به بالا برسانند.منفردي بلافاصله از جايش بلند شد وگفت:من مي روم.كاوه گفت: شمافرمانده دسته هستي وبايد براي هدايت نيروهايت در كنار آنها باشي.منفردي دوباره گفت:من مي روم وبه اميد خدا برمي گردم. او به راه افتادوقله را دور زدو از پشت تپه به سمت تيربارهاي دشمن حركت كرديم .ساعتي نگذشته بودكه ناگهان صداي انفجار نارنجك شنيده شد.منفردي با انداختن نارنجك داخل سنگر تيربار آن راخاموش كردو پشت آن نشسته بود.كاوه خيلي خوشحال شد وگفت:دستش درد نكند حالا نيروها مي توانند به سمت بالا حركت كنند.

در منطقه سردشت مأموريتي به ما محول شد.منطقه كوهستاني بودوبرف فراواني باريده بود .توان حركت از نيروها سلب شده بود. سردار منفردي كه رهبري نيروها رابرعهده داشت براي اينكه نيروها ازسرما تلف نشوندمقداري هيزم جمع كرد وآتشي روشن نمود.در آن مأموريت عده اي از نيروها توانايي خودرا از دست دادندو نتوانستند اسلحه هاي خود را بياورند.منفردي در آن وضعيت تمام اسلحه هايي را كه نيروها توان حمل آن رانداشتندوروي زمين مانده بود جمع كرد و با خود آورد.اگر درآن مأموريت منفردي حضور نداشت،شايد عده اي از نيروها درآن سرما طاقت نمي آوردندو از بين مي رفتند.

بازوبندي به دست راستش مي بست كه روي آن ياابوالفضل (ع)نوشته بود.يك پيشاني بند يا حسين مظلوم هم معمولا بر پيشانيش مي بست. زماني كه مجروح شده بود همان پيشاني بند را در حالي كه به دستش گرفته بود باهمان وضعيت به شهادت رسيده بود.

دو روز قبل از عمليات خبر دادندكه در فلان روستا عده اي از منافقين حمله كرده اند. بلافاصله گرداني آماده وعازم آنجا شد.يك گروهان به فرماندهي شهيد منفرد رهبري وهدايت مي شد. اوگروهان رابه سه دسته تقسيم کرد و خودش بيسيم را برداشت وهمراه يك دسته به راه افتاد.زماني كه از پل ورودي روستا عبور كردنداز چهار طرف به سمت آنها تيراندازي شد. درگيري بسيار شديد بود .تعدادي از نيروها مجروح وتعدادي به شهادت رسيدند.با بيسبم به ما اطلاع دادند، تيري به پاي منفردي اصابت كرده ومجروح شده است.ارتباط ما بابيسيم قطع شدروز بعد شخصي از منافقين را با لباس منفردي مشاهده كرديم او را دستگير واز وي درباره منفردي سئوال كرديم او گفت:ما قصد داشتيم او را همراه خود ببريم ولي او نمي آمد.ما هم با شليك مستقيم تير او را به شهادت رسانديم.

سردارشهيدمحمود كاوه:
ما در محاصره مانده بوديم .من گفتم : اينجا بمانيم و هر چه خدا بخواهد ، همان مي شود . اما اين شهيد عزيز گفت : حمله كنيم و محاصره را بشكنيم . حمله كردند و در طول عمليات هواي مرا داشت.او طوري بر خورد كرد كه مرا شرمنده خود كرد . در تمام مدت عمليات مواظب من بود تا تيري كه مي خواهد به من بر خورد كند به او اصابت كند .

حميد عسگري :
من به اتّفاق دوستمان ,محراب که بعد شهيد شد ,در يكي از محورهاي عمليّاتي بودم .سردارشهيد كاوه از قرارگاه كار هدايت را انجام مي داد . يك دفعه متوجّه مي شود كه اطراف قرارگاه صداي تيراندازي مي آيد . اوبا شهيد منفردي و يزداني كه هر دو از دوستان صميمي و فرماندة گردان بودند ,بلافاصله از قرارگاه بيرون آمده و با نظر كاوه به دنبال اين ها مي روند تا جايي كه به صورت يك نعل اسبي دور مي زنند و در محاصره قرار مي گيرند .فقط يك راه برگشت بود. در آن لحظه دندانهايش را محكم به هم فشارمي داد ومي گفت : شما برويد ، من هستم . شهيد منفردي گفت : من ديدم كاوه را از دست مي دهيم , زير خم كاوه رفتم و روي كولم انداختم و فرار کردم .كاوه به او مي گويد : لا مذهب مرا زمين بگذار . من كاوه را زمين گذاشتم ، ديدم تيراندازي است . بچّه ها تيراندازي مي كردند تا من كاوه را عقب ببرم . آقاي اصغرزاده در همين عمليّات اسير مي شود . ضدّ انقلاب مي گويد : كاوه را گرفتيم . اصغرزاده مي گفت : يك لحظه به ذهنم رسيد كه مي شود از غفلت اين ها استفاده كرد . تا آن ها مي خواهند اسلحه بكشند ، مي رود درون جوي آب روي سرش خاشاك مي ريزد مي گفت : از بالاي سرم عبور كردند . ولي پيدايم نكردند . تا شب در آنجا مي ماند و بعد بلند مي شود و خودش را به مقر مي رساند .

عباسعلي منفردي :
يكي از شبها كه به اتفاق يكي از همرزمانش براي شناسايي منطقه رفته بود،دو نفر را ديد كه در حال آمدن از خط هستند. به همرزمش گفت:((اجازه بده كه من شليك كنم.))وقتي كه به طرف آن ها شليك كرد،آن ها همانجا افتادند.شهيد وهمرزمش كه بر سر جنازه هاي آن ها مي روند،مي بينند كه آن ها دو دكتر(يكي مرد و ديگري زن) بوده اند كه حدود 40ميليون تومان پول را از طرف عراق براي گروهکهاي ضدانقلاب كومله ودمكرات مي بردند.در هر صورت شهيد آن پولها را به تيپ شهدا تحويل مي دهد.


درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان خراسان شمالي ,
برچسب ها : منفردي‌ , قنبرعلي‌ ,
بازدید : 218
[ 1392/04/28 ] [ 1392/04/28 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,375 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,711,476 نفر
بازدید این ماه : 3,119 نفر
بازدید ماه قبل : 5,659 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک