فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات الماسي,عزيز الله
سال 1340 ه ش در خانواده اي متوسط ودر اميديه متولد شد. شنا و اسب سواري را نزد پدرش آموخت. هفت ساله بود که مادرش را از دست داد, پس از آن مشکلات او دو چندان شد، درد بي مادري را هميشه بر دوش مي کشيد. مدتي پس از آن نيز پدرش را از دست داد، در سال 1358 از هنرستان فارغ التحصيل شد و در مهر ماه سال 1359 به عضويت سپاه درآمد، از کودکي آزاد منش بود و هرگز طاقت ديدن بي بند و باريها و افراد شرور و ناصالح را نداشت . در هر کجا آنها را مي ديدسعي در اصلاح آنها داشت. هميشه عقيده داشت انسان نبايد شرف خود را فداي چند روز زندگي کند.
وقتي جنگ تحميلي آغاز شد او از اولين کساني بود که به جبهه رفت.وقتي براي چند روزمرخصي به منزل آمد روحش آرام نمي گرفت .اومثل کسي که از سرزمين روياهاي مادري جداشده باشد,دوباره وقبل از اينکه مرخصي اش تمام شود به جبهه بازگشت.چندروزي را هم که براي استراحت به خانه مي آمد يا براي تامين امکانات ونيازهاي جبهه تلاش مي کرد يا سعي در اصلاح معضلات ومشکلات اجتماعي داشت. هيچ وقت احساس خستگي نمي کرد. حضور تمام وقت درجنگ مانع از اين نشد که او به سنت الهي ازدواج بي توجه باشد. چندروزي که در مرخصي به سر مي برد,با مراسمي ساده ازدواج کرد وچند روز بعد باز به جبهه برگشت. از روزي که وارد جنگ شد تا آخرين روزهاي اين نبرد نابرابر در جبهه ماند.او سال 1365 درآزمون سراسري شرکت کرد ودر دانشگاه اهواز قبول شد . بعد از قبولي در دانشگاه, خانواده اش را به اهواز منتقل کرد وچند روزي نيز به دانشگاه رفت ,اما از آنجا که روح بلند عزيز آرام و قرار نداشت , دوري از جبهه را نتوانست تحمل کند.عزيز الماسي دانشگاه را رها کرد و به جبهه برگشت,او مي گفت: امام خواسته اند که ما به جبهه برويم و آنجا را پر کنيم,پس هيچ بهانه اي نمي تواند توجيه کننده عدم حضور در جبهه باشد. هميشه نماز را اول وقت برپا مي داشت و پس از نماز با صوت دلنشين قرآن تلاوت مي کرد. هرگز مسئوليتهايش را در سپاه و جبهه ابراز نمي کرد. پس از خاتمه جنگ تحميلي در يک ماموريت وبدون در نظر گرفتن کمک هاي بي شمار دولت کويت به عراق در زمان جنگ تحميلي ؛براي خاموش کردن چاههاي نفت کويت که توسط نيروهاي عراق به آتش کشيده شده بود,به آن کشور رفت .او با هدايت گروه تحت فرماندهي اش ,بهترين عملکرد رادر بين گروه هاي اعزامي از چند کشور اروپايي و آمريکايي در خاموش کردن چاه هاي شعله ور نفت در کويت داشت. پس از بازگشت از کويت به تهران رفت و مدتي در آنجا خدمت کرد. مدتي بعد به لبنان رفت وبا استفاده از نبوغ وابتکار خود به ياري مردم مظلوم اين کشور شتافت, او با ارائه آموزش وانتقال تجارب خود ,جوانان لبناني را براي بيرون راندن اشغالگران صهيونيست آموزش داد. بعد از انجام موفقيت آميز اين ماموريت به ايران برگشت . در سال 1371منافقين پس از خيانت هاي بي شماربه کشور و مردم ايران؛به دستور آمريکا ماموريت به اصطلاح انهدام صنعت نفت ايران را به عهده گرفتند. آنها در يکي از اين ماموريتها چاه شماره 50حوزه نفتي اهواز را منفجر کردند. عمق و گستره آتش سوزي به اندازه اي بود که امکان نزديک شدن به آن نبود. براثر شدت وحجم شعله هاي آتش مجبورشدند مسير جاده اهواز به اميديه را که از فاصله چند صد متري اين چاه مي گذشت عوض کنند وبا دورتر کردن جاده از چاه شماره 50از آسيبها ديدگي مسافران وخودروهاي عبوري از اين مسير جلوگيري کنند. شرکتهاي معتبر بين المللي در پاسخ به درخواست شرکت نفت ايران براي خاموشي آتش اين چاه ,پولي را مطالبه مي کردند که از ارزش ذخيره ي نفت آن بيشتر بود.اين حادثه به يک موضوع حيثيتي براي جمهوري اسلامي ايران تبديل شده بود. عزيزالله الماسي با بسيج امکانات موجود در شهر اهواز ودر يک عمليات ابتکاري موفق شد آتش اين چاه نفت را خاموش کند ويکي از بي نظيرترين عمليات اطفاء آتش را در قرن 20به نام خودش ثبت کند. او که روزي در جبهه ها به دنبال شهادت مي دويد وپس از پايان دوران دفاع مقدس غم بزرگ دوري از دوستان شهيدش ,اورا آزرده کرده بود؛در هفدهم اسفند ماه 1371دراين عمليات افتخارآفرين به شهادت رسيد تا سندي باشد براقتدارو حضور قدرتمند سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در تمام عرصه ها. منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد وامور ايثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهيد وصيتنامه بسم الله الرحمن الرحيم با درود و سلام خدمت حضرت امام خمينى بت شكن و شهداء گلگون كفن و با سلام و درود فراوان خدمت امت شهيد پرور, به خصوص مردم جسور منطقه شهيد پرور كه همواره پيرو و پشتيبان امام بودهاند و اميد است كه مردمى اين چنين مقاوم و مطيع امررهبرى ، به چند نكته كه شايان نظر تمام رزمندگان است هميشه توجه داشته باشند: هيچگاه از پشتيبانى امام دست نكشند و از بىعدالتىهائى كه مشاهده مىشود دلسردنشوند .امت قهرمان ، موهبتى در چهار چوب انقلاب اسلامى به وسيله رهبرى قاطع امام و همت بلند خود شما پيش آمده كه از آن همه كج روى و منجلاب نجات پيدا كنيم. بايد روى اين نكته عنايت خاص داشته باشيم و بدانيم كه اگر خدشهاى به اين حركت عظيم وارد شود,به اسلامواردشده .هيچگاه و شايد تا روزگارى بس دراز ديگر رنگ چنين تشكيلاتى را نبينيم زيرا كه ابر قدرتها و دشمنان اسلام به اين نكته رسيدهاند كه اسلام چه قدرت عظيم و مردم غيور ايران چه سان مردمى هستند. پس قدراين رهبرى و اين ابرمرد تاريخ را بدانيد.ازاينموقعيت استفاده كنيد وپيش از پيش بهجبههها هجوم بياوريد كه صدام خط مقدم و مستحكم ابرقدرتها محسوب مي شود و به حمدا... اين خط و اين جبههدرحال فروريختن است. هرجا تبعيض و بى عفتى و هر گونه فسادى ديديد بىتفاوت از كنارآننگذريدو اينگونه باعث دلسرى نشود كه اين مسايل شايددرزمان پيغمبر (ص) نيز بوده است ولى دليل نمىشود كه ريشه كن نشوند. در حال حاضر جبهه ها احتياج به نيرو دارند و اگر هر كس به طريقى نرفتن خود را توجيه كند جنگ بيشتر طول مىكشد و معلوم نيست كه به نفع ما تمام شود. هر كدام از برادرانى كه در جبهه حضور دارند در امر زن و بچهو پدرو مادر و هزار گرفتارى هستند ولى با همه اين اوصاف به جبهه ها آمدهاند, آنها را نبايد تنها گذاشت اگر پيروزى در جنگ حاصل شود اوضاع نيز بهتر خواهدشدو انشاءا... گرفتارى مردم كمتر خواهد شد. هميشه از مردم, پدرم يا هرروزگار ديده ديگرى مىپرسيدم كه اين همه عمرت چگونه گذشت ؟جواب مىدادند كه انگارهمين ديروز بود كه با بچه ها بازى مىكرديم پس جهاندرگذر است و مرگ حق ولى براى غافلان باور كردنى نيست. والسلام عزيز الله الماسي درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان خوزستان , برچسب ها : الماسي , عزيز الله , بازدید : 247 [ 1392/04/28 ] [ 1392/04/28 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |