|
فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
|
ارتباط با مدیر |
تبلیغات گودرزي,جمال
 هم اکنون حس مي کنم که عاشق خدا شده ام، اي کاش که اين حسم درست باشد تا او نيز عاشقم شود و مرا ببرد پيش ديگر برادران شهيدم که خيلي دلم براي آنها تنگ شده است. اين گوشه اي از سخنان اوست. سال 1340ه ش در خانه اي محقر و گلي در يکي از محلات محروم آبادان چشم به جهان گشود. پدر و مادرش او را جمال ناميدند. او در خانواده اي متولد شد که با محروميت آشنا بودند به همين علت مجبور بود از نوجواني در گرماي طاقت فرساي آبادان کار کند تا به تأمين هزينه هاي خانواده اش کمک کند. اوبا تمام اين محروميت ها، هيچگاه از لطف خداوند نا اميد نشد. دوران تحصيلات راهنمايي و دبيرستان جمال ,دوران شکوفايي او بود , دوران راهنمايي را در حالي به اتمام رساند که بارها مورد تشويق مسئولان آموزشگاهها قرار گرفت و با معدل بالا آماده ورود به دبيرستان شد ,به همين علت او را در دبيرستان امير کبير که از مراکز آموزشي معروف آن روز خوزستان بود ثبت نام کردند . جمال از ابتداي ورود به اين دبيرستان با وجود داشتن توان علمي لازم از وضعيت آنجا اظهار نارضايتي کرد و پس از مدتي از رفتن به کلاس درس سرباز زد. او براي اين کارش دو دليل داشت. نخست اينکه بيشتر دانش آموزان اين دبيرستان از خانواده هاي مرفه بودند که با وضعيت اجتماعي او سازگاري نداشت. ديگر اينکه، اين دبيرستان مختلط بود و با روحيه مذهبي وي تعارض داشت. اين مسائل باعث شد که جمال علي رغم شروع سال تحصيلي در دبيرستان ديگري نام نويسي کند. او از نوجواني در جرگه ياران حضرت روح ا... قرار گرفت و به صف مشتاقان حضرت امام پيوست. در سال 1356و 1357 علاوه بر حضور مستمر در مبارزات سياسي و خياباني با حکومت دست نشانده شاه ,در جلسات قرائت و تفسير قرآن نيز شرکت مي کرد. درمراسم مذهبي و سياسي حضور پر رنگي داشت, نمازهاي جماعت و راهپيمايي ها و تظاهرات مردمي در اعتراض به رژيم ستم شاهي، کمک به محرومان و نيازمندان جامعه از جمله تلاشهاي جمال بود. 12 بهمن 1357 خون شهيدان راه حق به ثمر نشست وپس از پانزده سال دوري , امام به کشور باز گشت و فرزندانش در نقاط مختلف کشور گوش به فرمان او سپرده و فرمانهايش را با جان ودل اجرا مي کردند. امام دستور داد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي براي پاسداري از انقلاب اسلامي تاسيس شود و جمال يکي از اولين کساني بود که به سپاه پيوست .او قبل از شروع جنگ تحميلي به فعاليت هاي زيادي همّت گماشت که از جمله اقدامات وي عبارت اند از: -مبارزه با گروه توطئه گر حزب خلق عرب در سالهاي 1358 و 1359 در خرمشهر و هويزه و جزيره مينو. -برخورد با عوامل بمب گذار وابسته به عراق در شهر آبادان قبل از شروع جنگ در مناطق اروند کنار وجزيره مينو. -بر خورد با گروهک هاي محارب و ضد انقلاب در شهرستان آبادان. -قبول مسئوليت زندان انقلاب دادگاههاي انقلاب اسلامي آبادان. در 29شهريور سال 1359جنگ تحميلي شروع شد و عراق به نمايندگي وحمايتهاي همه جانبه ي 36کشوررسماً وارد جنگ با ايران اسلامي شد. نيروهاي عراقي تا دو کيلومتري آبادان آمدند و نيروهاي اندک سپاه آبادان براي دفاع از محور ورودي ايستگاه 7 که محور حياتي شهر بود,وارد عمل شدند. جمال به عنوان معاون فرمانده اين محور عملياتي در شکل گيري خطوط دفاعي و پدافند از آبادان نقش مؤثري داشت.ا و در اين منطقه از ناحيه پا مجروح شد، ارتش عراق از منطقه ذوالفقاري به شهر آبادان حمله کرد که با رشادت نيروهاي مدافع از جمله جمال گودرزي به عقب نشست . مدتي بعد او به عنوان فرمانده محور اروند کنار در جبهه ي آبادان مشغول خدمت شد . در عمليات ثامن الائمه که براي شکست محاصره آبادان انجام شد جمال گودرزي فرمانده گردان وفرماندهي يکي از خطوط تهاجمي را به عهده داشت، اوپس از شکستن محاصره ي آبادان به عنوان فرمانده گروهي از سپاه آبادان به منطقه عملياتي طريق القدس عزيمت کرد و در لشکر25 کربلا به فرماندهي سردار مرتضي قرباني. فرمانده گردان امام رضا(ع) را به عهده گرفت . پس از آن براي شرکت در عمليات فتح المبين در منطقه رقابيه حاضر و تا شروع عمليات به آماده سازي گردان خود پرداخت . باشروع عمليات جمال به همراه گردان تحت فرماندهي اش در منطقه رقابيه برق آسا به قلب لشکر متجاوز يورش برد . در اين عمليات بخش عظيمي از خاک کشورمان از لوث وجود بعثيان پاک شد. جمال اعتقاد داشت حضور عشاير قهرمان در جنگ مي تواند کمک خوبي براي نيروهاي ايران باشد, او باايجاد تشکيلات مناسب به جذب و آموزش و سازماندهي عشاير منطقه پرداخت. يکي از همرزمانش مي گويد: جمال شير سپاه آبادان بودو شجاعتش مثال زدني . شب عمليات در جلوي ستون حرکت مي کرد. وقتي به نزديکي عراقي ها رسيديم درگيري شروع شد و پس از مدتي مورد اصابت تير بار کاليبر 50 تانک هاي عراقي قرار گرفت. خونريزي شديدي داشت ,بچه ها رفتند که او را به عقب منتقل کنند. تانک هاي عراقي هم به طرف بچه ها در حرکت بودند، جمال قبول نکرد و به آنها گفت: سريعتر از منطقه خارج شويد. ما با حسرت مي ديديم که تانک ها به محلي که جمال همان جا افتاده است نزديک مي شوند. جمال گودرزي 1400سال بعد از واقعه ي عاشورا دشت رقابيه را به دشت کربلا پيوند داد و تا عرش اعلي پرواز کرد. درفرازهايي از وصيت نامه اش چنين آمده: حمد و ستايش خدا، خداي ما,خداي انسانهاي حق طلب که مي دانند ما براي چه قيام کرده ايم، مي دانند که هدف ما در اين جنگ جز اعلاي کلمه حق و انتقام از تجاوزگران چيز ديگري نيست. هم اکنون حس مي کنم عاشق خدا شده ام اي کاش اين حدسم درست باشد تا او نيز عاشقم شود و مرا ببرد پيش ديگر برادران شهيدم، که خيلي دلم براي آنها تنگ شده است، اما اگر جنازه من به دست شما آمد مي خواهم که مرا به آبادان ببريد و بعد از مراسم شستشو يا تيمم، يک دست لباس فرم تازه گرفته ام و داخل کمدم گذاشته ام با اين نيّت که اين لباس را شب عروسي بپوشم يا اينکه موقعي که شهيد شدم اين لباس را تنم کنيد . بعد از يک تشييع جنازه مختصر به داخل سپاه بياوريد و در وسط چمن بالاي سرم برادران نوحه خواني کنند وسينه اي بزنند و بعد به اليگودرز ببريد و در کنار قبر پسر عموي شهيدم محمود به خاک بسپاريد. منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد وامور ايثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهيد درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان خوزستان , برچسب ها : گودرزي , جمال , بازدید : 206 [ 1392/04/28 ] [ 1392/04/28 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
|
| [ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] | ||
