20 فروردين ماه سال 1341 ه ش در تبريز ,محله مارالان در خانواده متدين و مستضعف متولد شد. دوران كودكي را در خانواده به سرپرستي پدر و مادر گذراند و از شش سالگي در دبستان ديباج (سابق)مشغول تحصيل شد . دوران شش ساله ابتدائي را در مدرسه مزبور به پايان رساند و تحصيلات متوسطه را در هنرستان كشاورزي شهيد بهشتي تبريز با موفقيت سپري كرد.
او ضمن تحصيلات همواره کمک كار پدر خود در كسب و كار بود و در تامين معاش به والدين خود كمك مي كرد. همواره در زمان تحصيل آن چه رادر توان داشت به کار مي گرفت و تلاش و فعاليت مي نمود . در طول زندگي همواره فردي موحد و متدين بود. از آغاز انقلاب اسلامي هميشه در جهت پيشبرد انقلاب فعاليت و تلاش مي كرد .
در اواخر سال1358 با توجه به علاقه اي که داشت در سپاه تبريز ثبت نام نمود ووارد سپاه شد. بعد از آموزشهاي لازم و شايستگي نظامي كه از خود نشان داد به مربي گري سلاحهاي سبك و سنگين انتخاب شد.پس از اينکه به اين سمت انتخاب شد به پايگاه آموزشي شهيدميرسلطاني رفت ودر آنجا اقدامات زيادي را در جهت آموزش نظامي نيروهاي سپاه وبسيج به عمل آورد.
در آبان ماه سال 1359 به جبهه پاوه رفت و بعد از 4 ماه جنگ و مبارزه ، به تهران عزيمت نمود.او در پادگان سعيد آباد براي تكميل تخصص مربي گري به آموزش سلاح هاي مهم ، تانك ، توپ ، توپهاي پدافندي، تفنگ 106 ، مشغول بود. در برگشت به تبريز در مرکز آموزشي خاصابان مشغول آموزش افراد سپاه شد.
در هشتم آذر1361به جبهه سوسنگرد رفت تادر عمليات پيروزمند طريق القدس شرکت کند.اودراين عمليات فرمانده واحد ادوات (ضد زره)لشگر 31 عاشورا بودوپس از سالها مبارزه با طاغوت و دشمنان داخلي و خارجي , به شهادت رسيد.
در وصيت نامه خود آرزو مي کند:
" اي كاش نميرم و ببينم كه دشمن را به لرزه انداخته ام تا بفهمد كه اسلام راستين فقط با پيروي خط امام عملي است. "
اين چنين بود كه با پيروي از مكتب حسيني و به فرمان امام بزرگوار روح خدا خميني پنجه در پنجه امپرياليسم شرق و غرب نهاد و با شهادت خويش دشمنان اسلام و مسلمين را خوار و ذليل نمود.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران تبريز ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد
وصيت نامه
بنام ايزد يکتا،بنام ربّ بي همتا
درود من به قوم و ملّت ايران،درود من به اسلام و مسلمانان،درود من به مجاهد در سبيل الله،اينک که بهترين موقعيّت براي مبارزه با کافران و مشرکان پديدارگشته و اينک که مزدوران بي وطن به ميهن اسلامي ما و به خاک مقدّسمان هجوم آورده اند فرصت را براي دفاع از دين برترمان اسلام و سرزمين دلاور مردان ايران را از دست نمي دهم و آرزو و عزم دارم که نميرم تاهنگامي که دشمن را به لرزه بيندازم.
هيچ نمي خواهم به سادگي کشته شوم و يا اسير شوم بايد دگرگون کنم بايد عصيان کننده هاي در برابر حق را وسر جاي خود بنشانيم آنها را.
به قول امام:" اگر پيروز شديم اسلام پيروز است و اگر شهيد شديم چه بهتر باز هم پيروزيم ."و من آرزو دارم هنگامي که شهيد مي شوم ضربه اي به دشمن زده باشيم ,ضربه اي محکم و فراموش نشدني تا دشمن بداند ما عاشقان شهادت تا دمار از روزگار مزدوران آمريکايي و اطرافيان او در نياوريم ساکت نخواهيم نشست .
تو اي امام از ما راضي باش و خشنود که براي احياي دين و دفاع از دين و وطن تمامي اعضاء بدن و جانمان را هديه مي دهيم تا اسلام و قوانين عدل گستر آن در سراسر جهان گسترش يابد. اکبر آشتاب