فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

عمران همرنگ

 

  در سال 1338 ه ش در اردبيل چشم به جهان گشود . تا کلاس سوم نظري تحصيل کرد .او تحصيل را رها کرد تا در دانشگاه انقلاب وجبهه آموخته هايش را به کار گيرد.از آبان ماه 59 همکاري خود را با سپاه آغاز کرد . اوکه در ابتداي ورود به سپاه يک نيروي عادي بود بعد از مدتي با اثباط توانايي ولياقت به سمت معاون فرمانده گردان حضرت قاسم (س) از لشکر 31 عاشورا بر گزيده شد. .او از روزي که وارد جنگ شد در جبهه ماند تا در اسفند 65 درعمليات کربلاي 5ودر کنار «نهر جاسم» به درجه رفيع شهادت نايل آمد .از شهيد ،دو فرزند به نامهاي مهدي و رقيه به يادگار مانده است .
منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد وامور ايثارگران اردبيل ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد
 
 
وصيت نامه
...شکر خدايي را که به ما توفيق داد تا در اين جنگ شرکت کنيم و شاهد پيروزي ها و دلاوريهاي سپاه اسلام باشيم .اکنون در ايام ماه محرم هستيم ،ماهي که خون بر شمشير پيروز شد .ماهي که تاريکي ها را پس زد و نور را پيروز گرداند .
برادران و خواهران عزيز م !رسالت ما در مقابل اسلام و انقلاب و همه شهيدان و کيفيت ادامه راه آن در رساندن پيام مظلوميت اسلام و مظلوميت اين انقلاب – که بر همه جهانيان جان بر کف ،به غير از جان چيزي ندارم که به دين اسلام هديه کنم .لذا خواستم جان خود را در راه مسلکم و عقيده ام و قرآنم قرباني کنم .ايمان ما استوار و قلب ما آرام است ،ما را گريه مادران داغ ديده و زاري خواهران بي برادر و اشک سالخوردگان از راه خويش باز نمي گرداند ....
 
 

 
خاطرات
برگرفته از خاطرات شفاهي خانواده وهمرزمان شهيد
عجب سعه صدري داشت !گنجينه اسرار دوستانش بود و در تمامي مشکلات آنها را ياري مي کرد .به خاطر بر جستگي هاي ويژه اش شيفته او شده بودم .و پس از او ديگر نتوانسته ام با کسي پيوند محبت و دوستي داشته باشم .آن عبارت که از تصميم بزرگ و عزم راسخ عمران حکايت مي کرد ،هنوز در گوش هوشم طنين انداز است :بايد به بستان سري بزنيم هنگام چيدن است .و توضيح مي داد که امروز ما به جبهه ها محتاجيم ارزشهاي والاي انساني در آنجا به بار نشسته اند و اگر نتوانيم از آنها بهره بگيريم ،ديگر دير مي شود و ممکن است اين فرصت براي هميشه ازما گرفته شود .اگر چه او قبلا چندين بار به جبهه هاي نبرد اعزام شده بود ،اين بار حال و هواي ديگري داشت .با دوستان حساب و کتاب کرده ،سبکبا ل راهي صحنه هاي نبرد بود .عقربه هاي ساعت شتاب گرفته بودند .در ساختمان مرکزي سپاه اردبيل منتظر رسيدن اتوبوس ها بوديم ،خيلي آرام و با متانتي وصف ناپذير مي گفت :اگر خداوند پذيرا باشد آماده شهادت هستم .عرق سردي بر پيشاني ام نشست .مي خواستم فرياد بکشم و هاي هاي گريه کنم .رويم نشد .با هزار زحمت بغض را در گلويم خفه کردم و خود را در برابر اين شکوه و ايثار چقدر زبون يافتم .اتوبوس ها به راه افتادند ،تکان دستي و تبسمي و آنگاه محو از منظر چشم و جاودانگي در افق خاطره ها .

به اتاق کارم بر گشتم ،ديگر حوصله نداشتم .در تنهايي وجود ،با خود خلوتي کرده ،به عمران مي انديشيدم .راستي چه توانمند ند آنها که در کوران حوادث زندگي با مشکلات دست و پنجه نرم کرده اند و چه آهنين و استوار ساخته مي شوند !او از جمله مرداني بود که طعم محروميت را با تمام وجود لمس کرده اند .کودکي اش پشت دار قالي سپري شده بود وآنگاه از خستگي کار فراغتي مي يافت ،در کلاسهاي شبانه شهر به تحصيل مي پرداخت .ايام به اين ترتيب سپري مي شدند تا اينکه رايحه انقلاب در فضاي کشور پيچيد .عمران نيز به صف مبارزان پيوست ،و تا آنجا که در توان داشت براي پيروزي تلاش مي کرد .بعد از پيروزي ابتدا با گروهي براي حراست از بيت المال به منطقه طوالش رفت تا از کارخانجات کاغذ سازي چوکا پاسداري کند و پس از بازگشت در سال 59 به سپاه پاسداران پيوست .مدتي يکي از محافظين امام جمعه ي محترم اردبيل بود و زماني نيز مسئوليت ستاد نمين و سرعين و معاونت سازماندهي بسيج اردبيل را عهده دار شد و هر از چند گاهي که موقعيت را مناسب مي ديد به جبهه هاي رزم اعزام مي شد و با دشمن بعثي به نبرد مي پرداخت .
او اعتقاد داشت که بايد در صحنه هاي جنگ حضور پيدا کند و تا پيروزي نهايي با دشمن مبارزه نمود .او اگر چه خود از فرماندهان شجاع و دلير بود فقط به آن بسنده نمي کرد ،به همراه ديگر همرزمان ،تير بار و آرپي جي به دست مي گرفت و سينه خصم را نشانه مي رفت .
دلاوريهاي او در عمليات مختلف ،مخصوصا والفجر 8 و کربلاي 4 و 5 زبانزده همه بود .هنوز هم الله اکبر او در گوش همسنگرانش مي پيچد . با اينکه از برادرانش در عمليات رمضان يک پاي خود را از دست داد ،و برادر ديگرش نيز از بازوي راست زخمي شد .
از مبارزه عليه دشمن بعثي دست بر نمي داشت و به ميدان هاي نبرد اعزام شد .

استقلال فکري عجيبي داشت .با وجود اين به مشورت اهميت فوق العاده اي قائل بود در سخت ترين لحظات او را خسته نديدم و هيچگاه اظهار ضعف و خستگي نمي کرد .تمامي کارهايش بر نظمي منظم استوار بود ،حتي شوخي هايش .از بيان رسايي بر خوردار بود و قدرت سازماندهي با ارزشي داشت هر توفيقي را خواست الهي مي دانست .در عمليات کربلاي 5 در خدمتش بودم .گردانهاي ما با هم عمل مي کردند .به علت آتش سنگين دشمن تعداد زيادي از بچه ها زخمي شده بودند و چون تخليه شهدا و مجروحين مشکل بود بيشتر آنها ناراحت بودند .آن شب اين وضع ،فکر عمران را هم به خود مشغول ساخته بود ،عمران در جستجوي باند و دارو به آن ساختمام سر زده ،مقدار زيادي وسايل پانسمان با خود آورد .به من گفت :اگر همکاري کني يکي از اتومبيل هاي عراقي را با خود به اينجا مي آوريم .گفتم :عمران خيلي سخت است و خداي ناکرده ممکن است جانمان تيز به خطر بيفتد .
گفت: نه !با لا خره مرا راضي کرد تا با او به محل بروم .
از بقل خاکريزي گذشتيم و راه افتاديم ماشين جيپي در آنجا افتاده بود با زحمت آن را روشن کرده ،به من گفت :تو ديگر بر گرد تا ببينم چکار مي توانم بکنم .من به سرعت باز گشتم .بر بالاي خاکريزي ايستاده تا همتش را نظاره گر باشم .با چابکي و مهادت بي مانند از مناطقي که در ديد و تير رس دشمن قرار داشت ،رد شد و اتومبيل را سالم به پشت خاکريز انتقال داد .
او با همه مشکلاتي که داشت هميشه در صحنه هاي جنگ حاضر مي شد .حتي يادم هست که به خاطر اين حضور براي خانواده اش مشکلي پيش آمد که منجر به از دست دادن يکي از فرزندانش شد ولي اين مسايل در روحيه او بي تاثير بود .

آن شب هوا تاريک بود .زمان بيشتر از سرعت ما حرکت داشت .
ني ها قد خم کرده ،بر پوتين رزمندگان بوسه مي زدند .ديگر نواي هجران را از ياد برده بودند و هر چه بود ،شوق وصال بود .سکوت شب را صداي توپخانه ها و گاه زوزه خمپاره اي در هم مي شکست و از به هم آميختن اين صدا ها ،موسيقي عجيبي ايجاد مي شد که من آن را سمفوني جنگ مي گفتم . خواستم اجازه دهد ،من هم به حمل پل کمک کنم ،اجازه نداد .قرار بود بچه هاي گردان قاسم از دو محور نزديک به هم حمله کنند .گروهان شهيد همرنگ از دست چپ حرکت کرد و يکي ديگر از گروهانها از سمت راست رفتند ،فاصله ما و دشمن نهر جاسم بود .صابر خود را به آب زد و با هر مشکلي بود ،پل ايجاد کرد .لحظه اي که از خط رهايي گذشتيم ،آتش دشمن خيلي شديد تر شده بود .هنوز محور بعدي باز نشده بود که بچه ها از سمت ما به قلب دشمن تاختند .همرنگ خود را به آب زده و از نهر گذشته بود. لحظاتي بعد کمين دشمن شکست .درگيري اوج گرفت .فرمانده لشکر پشت بي سيم بود .مدام از وضع خط سوال مي کرد و راهنمايي هاي لازم را ارائه مي داد .تمام توان خود را به کار گرفتيم و به هر ترتيبي بود ،جلو تر رفتيم .به جاده رسيده بوديم .بچه هاي لشکر نجف آنجا بودند .ارتباط بي سيم همرنگ قطع شد .فهميديم که روح بلندش به ملکوت پيوسته است .
جنازه اش را نهر جاسم به آغوش گرفته بود .بعد از 25 روز به کمک غواصان پيدا شد و در ميان اندوه بچه ها تشييع و به خاک سپرده شد .
آن روز خبر شهادت عمران را در سپاه شنيدم .خود گفته بود که آماده شهادت هستم و من نيز باور کرده بودم که به آرزويش خواهد رسيد .


درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان اردبیل ,
بازدید : 161
[ 1392/04/20 ] [ 1392/04/20 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش
این نظر توسط تبریز در تاریخ 1397/01/06 و 19:11 دقیقه ارسال شده است

خدا رحمت کند به تمامی شهدا وشهدای گردان قاسم اردبیل
پاسخ : خدا رحمت کنه

این نظر توسط تبریز در تاریخ 1397/01/06 و 2:30 دقیقه ارسال شده است

خدا تمامی شهدای اردبیل و گردان قاسم را رحمت کند .


.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,709 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,715,401 نفر
بازدید این ماه : 7,044 نفر
بازدید ماه قبل : 9,584 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک