فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

کاظمي، سيد کاظم کاظمي, سيد کاظم

 

 سال 1336 ه.ش در بخش آرادان شهرستان گرمسار، ديده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکي در زادگاهش، در سن شش سالگي، به همراه خانواده به شهرستان گرگان نقل مکان کردند.
با توجه به نوع کار پدر که به شغل شريف کشاورزي مشغول بود، سيد کاظم از همان ابتدا با مشکلات و سختيهاي زندگي آشنا شد و از زماني که خود را شناخت در کمک به خانواده کوتاهي نکرد.
او در خانواده اي مؤمن و متقي پرورش يافت و از همان دوران کودکي و نوجواني، اهميت خاصي براي اداي فرايض ديني و مذهبي قايل بود. در دوران تحصيل نيز دانش آموزي کوشا، فعال و اهل مطالعه بود.
علاقه شديدي به مطالعه کتاب داشت، از سن شانزده سالگي برايش از« قم» مجلات مذهبي مي فرستادند. او با تشکيل کتابخانه کوچکي به نام حر بسياري از کتابهاي مذهبي ممنوعه (از نظر نظام شاهنشاهي) مانند کتاب حکومت اسلامي حضرت امام خميني(ره) و رساله ايشان را همراه زندگينامه ائمه اطهار(ع) و ... جمع آوري در اختيار جوانان قرار مي داد. در اين دوران عوامل ساواک به وي مشکوک شده و به منزلشان يورش بردند و دستگير گرديد.
شهيد کاظمي علاقه خاصي به روحانيت داشت و در گرگان با بعضي از علماي آن خطه در تماس بود و بيشتر اوقات فراغت خود را در مسجد و حوزه علميه اين شهر مي گذراند.
در سال 1354 موفق به اخذ ديپلم رياضي شد. با توجه به وضعيت جسماني، در همان سال به نظام وظيفه مراجعه و با دريافت معافيت پزشکي از خدمت سربازي معاف گرديد. سپس جهت کار و آمادگي براي ورود به دانشگاه، به تهران عزيمت کرد. ابتدا دوره کوتاه مدت نقشه کشي ساختمان را پشت سر گذاشت و بعد از آن در سازمان تربيت بدني استخدام شد.
در اين ايام از طريق يکي از دوستان، با تعدادي از دانشجويان فعال دانشگاه مرتبط بود و در فعاليتهاي مخفي دانشجويي شرکت داشت، تا اينکه دومين بار توسط ساواک دستگير شد و به مدت 10 روز در کميته ضد خرابکاري نگه داشته شد و مورد اذيت و شکنجه قرار گرفت.
اوبا همه رنج ها و مشکلاتي که متحمل شد، با جديت و پشتکار، موفق به قبولي در کنکور سال 1355 گرديد، اما به دليل وجود سوابق در سازمان امنيت، از ادامه تحصيل وي جلوگيري به عمل آمد.

پس از چندي با کمک و تشويق پدرش براي ادامه تحصيل به «آمريکا» رفت و موفق به تحصيل به رشته مهندس مکانيک گرديد، بعدها از طريق دوستان قديمي اش به انجمن اسلامي دانشجويان آمريکا و کانادا راه يافت و در فضاي جديد، فعاليتهاي سياسي – مذهبي خود را ادامه داد.
با توجه به شرايط خاص خارج از کشور و شکل مبارزه در آنجا، ايشان همزمان با قيام امت اسلامي ايران، در تظاهرات دانشجويي عليه رژيم منحوس پهلوي شرکت مي کرد و از هر فرصتي در افشاي ماهيت رژيم و پخش اعلاميه و ... بهره مي جست. با اوجه گيري نهضت، تمام اوقات خود را صرف مبارزه کرد، که در نتيجه دوبار توسط پليس آمريکا به دليل همين فعاليتها دستگير شد.
شهيد کاظمي از جمله کساني بود که در جذب و آگاه کردن جواناني که براي ادامه تحصيل به آمريکا مي آمدند، نقش موثري داشت. به دليل زحمات و تلاش مخلصانه و شبانه روزي، وي را به عنوان معاون انجمن اسلامي ايالت محل زندگي انتخاب کردند، که بعدها مسئوليت همين انجمن به عهده او گذاشته شد.
از نکات بارز زندگي مبارزاتي وي، بينش عميق فکري و شناخت حرکتهاي سياسي اوست که در اين مرحله ايشان در کنار مبارزه با رژيم شاهنشاهي، از مبارزه با گروهکهاي منحرف چپ،‌ راست و التقاطي نيز غافل نبود و با توجه به ارتباط نزديک و تنگاتنگي که با آنها داشت، دقيقاً به ماهيت ضداسلامي و انساني و منفعت طلبي آنان پي برد و شناخت عميقي از آنها به دست آورد.
ايشان در نامه اي از (آمريکا) خطاب به خواهر و برادران مي نويسد:
مواظب گروهکها باشيد، مبادا در دامان آنها بيفتيد، با تمام توان از امام خميني(ره) پيروي کنيد که اسلام راستين در وجود اين مرد خدا نهفته است.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در دوازدهم اسفند سال 1357، تحصيل در خارج کشور را رها کرده و به ميهن اسلامي بازگشت و با شور و شعف وصف ناپذيري در خدمت انقلاب شکوهمند اسلامي قرار رفت.
سيد کاظم در فروردين سال 1358 با گذراندن دوره آموزش عمومي سپاه در پادگان امام علي(ع) به عضويت سپاه در آمد و پس از اتمام دوره، با توجه به اينکه کردستان توسط ضدانقلاب دچار آشوب شده بود به نقده اعزام گرديد. او در اين ماموريت تجربيات ذيقيمتي در ارتباط با کار اطلاعاتي و مبارزه با ضدانقلاب کسب کرد و بعدها با همين تجارب، مسئوليتهاي خطيري را به عهده گرفت.

با بازگشايي دانشگاهها، ايشان در اولين کنکور سراسري بعد از انقلاب (که در سال 1358 برگزار شد) شرکت کرد و در يکي از رشته هاي علوم انساني دانشگاه تهران پذيرفته شد. او با حضور در محيط دانشگاه، اوضاع را نامساعد يافت و احساس کرد که دانشگاه جولانگاه مشتي فريب خورده شده است. برايش قابل تحمل نبود که به نام فعاليت دانشجويي و آزادي، مقاصد استکبار جهاني از طريق عده اي بازي خورده که اعتقادي به اسلام و نظام نداشتند، دنبال شود. لذا دست به کار شد و تلاش همه جانبه اي را در جهت افشاي چهره گروهکهاي از خدا بي خبر خصوصاً پيشگام، پيکار، توده، راه کارگر، منافقين و ... با کمک دانشجويان مسلمان و مومن و وفادار به نظام شروع کرد.
يکي از دوستان دوران دانشجويي ايشان عنوان مي کند:
در شرايطي که گروهکها با ائتلاف قبلي به منظور به دست گرفتن جو دانشگاه قصد داشتند اعضاي شوراي دانشکده را به اصطلاح در جوي دمکراتيک و آزاد، از طريق انتخابات مشخص کنند – تا بتوانند بر امور دانشگاه و دانشجويان مسلط شوند و دانشگاه را به سنگري عليه انقلاب و نظام تبديل نمايند – او در آگاه سازي دانشجويان نقش به سزايي ايفا کرد.
نقل مي کنند، در جلسه اي که همه حضور داشتند و قرار بود پس از مشخص شدن اسامي کانديداهاي راي گيري صورت پذيرد، ايشان با شجاعت و صلابت برخاست و با قاطعيت گفت:
ما نه شما را قبول داريم و نه انتخابات را.
بدين ترتيب آنها را در به اجرا گذاشتن نقشه شوم و از قبل طراحي شده شان ناکام گذاشت.
در جريان اشغال لانه جاسوسي، هنگامي که آمريکاي جنايتکار با کمک عوامل داخلي اش در جهت آزادي گروگانها تلاش مي کرد و بيم آن مي رفت که هر لحظه اتفاقي رخ دهد، اين شهيد بزرگوار با کمک دانشجويان انجمن اسلامي دانشکده، شبها تا صبح در هواي سرد اطرف جاسوسخانه، بيتوته کرده و رفت و آمدها را تحت نظر داشت.

«شهيد کاظمي» پس از مراجعت از ماموريت کردستان با تعدادي از برادران جان برکف و مخلص انقلاب و سپاه، واحد اطلاعات را با تشکيلات منسجمي پايه ريزي کرد. در آن زمان مسئوليت تشکيلات گروهکهاي چپ گرا به عهده ايشان گذاشته شد. او با آشنايي و شناختي که از جريانات فکري و مشي گروهکهاي الحادي داشت و جديت و پشتکاري که در به دست آوردن ترفتندها و تاکتيکهاي آنان از خود نشان داد، توانست به توکل به خدا، شيوه هاي جديد اين منحرفين را براي تخدير افکار جوانان و جدايي آنان از دين و به کار گيريشان در مقابل انقلاب و مردم شناسايي کند. او با افشار چهره واقعي آنها، اذهان افراد فريب خورده را کاملاً روشن و آنان را به دامان اسلام باز مي گرداند.
سعه صدر و گفتگوهاي دوستانه و محبت آميز ايشان و ساير برادران واحد اطلاعات با افراد دستگير شده وابسته به گروهکها و همچنين تسلط اين عزيزان به ديدگاههاي فکري و تاکتيکهاي کاري آنها، همه و همه باعث شد که اعضاء و طرفداران چشم و گوش بسته، در فاصله کوتاهي دست از عقايد و مواضع سياسي خود برداشته و به اهداف شوم سازمانهاي وابسته به استکبار و اذنابش پي ببرند و همکاري خود را با سپاه اعلان نمايند، آنها وقتي برخوردهاي صادقانه و دلسوزانه را از افراد مخلصي چون شهيد کاظمي مي ديدند خجل و شرمسار مي شدند که چگونه با بي اطلاعي از اسلام و عقايد پوچ مارکسيستي و مادي خودشان، آلت دست عده اي رياست طلب و وابسته به بيگانه قرار گرفته و در برابر امت انقلابي و حزب الله قد علم کرده و راه طغيان و مقابله با نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران را در پيش گرفته اند.
گروهکهاي مزدور براي فريب طرفدارانشان القاء مي کردند که جوانان حزب الهي و سپاهي توان کار اطلاعاتي را ندارند و با کمک عوامل سابق ساواک و افسران اطلاعاتي شهرباني رژيم شاه و حمايت عوامل خارجي ديگر کار مي کنند تا بر روي ضعفهاي خودشان سرپوش گذاشته و مرگ تدريجي و اضمحلال تشکيلات و گروهشان را از ديد اعضاء و هواداران، مخفي نگاه دارند.
براي پي بردن به ارزش زحمات و تلاشهاي شبانه روزي اين شهيد بزرگوار، قسمتي از خاطرات يکي از مسئولين سپاه که مربوط به اوج فعاليت گروهکها و بيان نقش واحد اطلاعات سپاه مي باشد را با هم مرور مي کنيم:
«... به ياد دارم که در آن مرحله، اولين گوهي که بعد از گروهک فرقان ضربه خورد، يکي از گروههاي چپ (که الان به خاطر ندارم کدامشان بود) بود، اينها هم تجربه منافقين را داشتند و هم شگردها و شيوه هاي خاص خودشان را مغرورانه به اين امر مدعي بودند و ديگر گوهکها را نصيحت مي کردند که ضربه خواهيد خورد، زيرا روش صحيح مبارزه را نمي دانيد و در برخورد با رژيم، پيچيدگي به خرج نمي دهيد و ...
اما به لطف خدا و تلاش مخلصانه اين شهيد بزرگوار و همکارانش در نفوذ به درون اين گروهکهاي پوشالي، ضربات کاري و موثري از سوي سربازان گمنام آقا امام زمان(عج)، به مرکزيت تشکيلات آنها وارد گرديد و در فاصله کوتاهي بساط اين گروهکهاي الحادي برچيده شد.»
ايشان در ارتباط با اضمحلال ديگر گروهکهاي چپ مانند اکثريت و رنجبران و ... نيز نقش مهمي داشت و پشتکار و جديت چنين برادران مخلصي باعث شد که با انجام کار اطلاعاتي حساب شده و دراز مدت، آخرين ضربه به تشکيلات حزب توده نيز وارد آيد.
در آن موقعيت به دليل گسترگي توطئه دشمنان و حجم سنگين کار، اکثر برادران واحد اطلاعات از جمله اين شهيد والامقام، فرصت سرکشي از خانواده هايشان را نيز ماه به ماه پيدا نمي کردند.
به گفته کارشناسان، سپاه در برخورد با گروهکهاي ملحدي که به رغم خود در طي ساليان متمادي تجربه مبارزاتي کسب کرده و از سوي سرويسهاي اطلاعاتي نيز تغذيه مي شدند با ظرافت و قدرت عمل نموده به گونه اي که همه شاهد بودند به قدرت الهي چگونه اين گروهکهاي معاند را چون برف در برابر خورشيد انقلاب ذوب نمود و ارکان حياتشان توسط پاسداران جان بر کف انقلاب اسلامي و در پرتو انوار قدسي حضرت امام خميني(ره) فروريخته و پرونده سياهشان براي هميشه بسته شد.
سردار فرماندهي محترم کل سپاه در اين ارتباط مي گويند:
شهيد کاظمي از برادران قديمي و مخلص سپاه و يکي از افرادي است که در شکل گيري سازمان اطلاعاتي کشور نقش به سزايي داشته است.
در آن زمان با اينکه حداقل فرصت براي آموزش و کادر سازي و تهيه مقررات وجود داشت، در سايه مجاهدتها و تلاش شبانه روزي افرادي مثل اين سردار گمنام و دلاور اسلام، تشکيلات اطلاعات شکل گرفت و در بحرانهاي اول انقلاب (بخصوص سالهاي 1358 تا 1360) عظمت و اقتدار انقلاب و اسلام در دنيا به نمايش گذاشته شد.

پس از گذراندن مراحل مختلف مسئوليتي در واحد اطلاعات سپاه و کاهش تهديدهاي داخلي، به درخواست استانداري سيستان و بلوچستان و موافقت فرماندهي سپاه به اين استان عزيمت کرد و در سمت معاونت سياسي – امنيتي استانداري سيستان و بلوچستان مشغول کار شد.
شهيد کاظمي در اين استان زحمات زيادي را متحمل گرديد و در مبارزه با اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر تلاش همه جانبه اي را انجام داد. پس از اتمام ماموريت در اين منطقه محروم، وزارت کشور و جهاد سازندگي از او تقاضاي همکاري کردند. اما هيچ يک از اين پيشنهادات، نمي توانست روح پرتلاطم او را اقناع سازد و با آنکه به وجود وي در آنجا نياز داشتند مجدداً به سپاه بازگشت و با همان شور و اشتياق اوليه در سمت سرپرستي واحد اطلاعات و عضو شوراي عالي سپاه فعاليت شبانه روزي خود را ادامه داد و تحرک قابل توجهي در شبکه اطلاعاتي سپاه ايجاد نمود.
سيد علاقه خاصي به جبهه و رزمندگان اسلام داشت. در مواقع ضروري خصوصاً هنگام عملياتها حضوري فعال داشت و براي اينکه از موقعيت مکاني و خطوط دفاعي رزمندگان دقيقاً آگاهي پيدا کند، در خطوط مقدم جبهه حاضر مي شد ودر مقابل برادراني که مي گفتند نيازي نيست شما به خط بياييد، مي گفت:
آنچه انسان با چشم خود ببيند بهتر مي تواند تصميم گيري کند، تا اينکه روي کاغذ برايش توضيح دهند.

او به راستي از سربازان گمنام امام زمان(عج) در سپاه بود، نسبت به ائمه اطهار(ع) عشق و علاقه خاصي داشت. زيارت عاشورا را هميشه مي خواند. با قرآن مانوس بود. صبح ها بدون تلاوت قرآن از خانه خارج نمي شد. نسبت به حضرت امام خميني(ره) شناختي عارفانه داشت. به ايشان عشق مي ورزيد و وقتي نام امام را مي بردند، چهره اش برافروخته مي شد.
يکي از مسئولين اوليه ايشان نقل مي کند:
هرگاه به او کاري واگذار مي شد و مي خواستيم از انجام آن مطمئن شويم، مي گفتيم که اين ماموريت قلب امام را شاد مي کند و وقتي خبر آن به حضرتشان برسد تبسم بر لبان ايشان مي نشيند. او خنده اي مي کرد و مي گفت: همه ما فداي يک تبسم امام. و تا پاي جان مي ايستاد و آن کار را به نتيجه مي رساند.
ايشان مانند رودي خروشان و دريايي متلاطم در تکاپو و تلاش و حرکت بود.
اساس جديت او، ايمان، عشق و علاقه به اسلام، انقلاب، امام و مردم مستضعف و مظلوم بود.
شهيد کاظمي فردي خاکي، مردمي، خوش برخورد، متواضع، خودماني، صريح اللهجه، انتقادپذير و در کار و مسئوليت جدي، قاطع، صبور و مقاوم بود. هيچ گاه به واسطه مشکلات، از زير بار مسئوليتها شانه خالي نمي کرد و سعي مي کرد با مشکلات دست و پنجه نرم کند.
او عموماً به تدبير، راه حل مناسبي جهت رفع موانع پيدا مي کرد. زود از کوره در نمي رفت و کمتر ديده مي شد که عصباني شود، همواره چهره اي خندان و بشاش داشت.
کارهايش را روي نظم و انضباط انجام مي داد و براي بيت المال اهميت و حساسيت خاصي قايل بود.
نحوه برخورد و سلوک او با اقوام و دوستان و همکاران باعث شده بود که مورد علاقه و احترام همه باشد. نسبت به والدين خود احترام و محبت وافري داشت و هيچگاه جلوتر از آنها قدم برنمي داشت.
بنا به اظهار برادران، ايشان وصيتنامه اش را همزمان با بمباران مسجد جامع خرمشهر نوشت.
او همواره به مادرش مي گفت:
شما بايد مانند مادر وهب باشيد، اگر من به راه اسلام نرفتم، شيرتان را حلالم نکنيد.
بينش سياسي خوبي داشت و از قدرت تجزيه و تحليل بالايي برخوردار بود. او اخبار جهان اسلام و دنيا را با دقت دنبال مي کرد و نسبت به موقعيت انقلاب اسلامي به خوبي واقف بود. نقش رهبر را به عنوان ناخداي کشتي، خوب مي فهميد و به جايگاه و نقش روحانيت معظم در انقلاب آگاه بود. در يک کلام، لحظه لحظه زندگي و حيات او عشق بود تبعيت از ولايت.
سردار فرماندهي محترم کل سپاه در مراسم تشييع پيکر اين سردار رشيد اسلام او را پاسداري نمونه و واجد تمامي خصوصيات اخلاقي يک انسان خالص و وارسته توصيف کردند.

در سحرگاه روز دوم شهريور ماه سال 1364 و همزمان با شهادت مولا و جد بزرگوارش امام محمد باقر(ع)، همراه تعدادي از برادران رزمنده جهت بازديد از خطوط مقدم جبهه جنوب در منطقه طلاييه، از طريق آب در حال حرکت بودند که بر اثر اصبت ترکش گلوله توپ به سختي مجروح و به درجه رفيع شهادت نايل گرديد.
شهيد حسيني فرمانده تيپ اطلاعات که در لحظه شهادت کنار او حضور داشت، چنين نقل کرده است:
وقتي در داخل قايق، ترکش به سر شهيد کاظمي اصابت نمود، از جاي خود برخاست و دستها را به سوي آسمان بلند نمود و با خدايش راز و نياز کرد و لحظه اي بعد در کف قايق به سجده رفت و آنگاه شهيد شد.
بدين گونه شهيد ديگري از تبار حسينيان زمان و از سلاله رسول الله(ص) به صف عاشوراييان پيوست و در محضر حق ماوا گرفت و به فوز ابدي دست يافت.
منبع:پرونده شهيد در سازمان بنياد شهيد وامور ايثارگران تهران وسمنان ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد
 

 
وصيت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
5/ 3/ 61 همزمان با کوبيدن مسجد جامع خرمشهر بدست مزدوران بعثي ،ساعت 30 /12 دقيقه ؟
شهادت مي دهم که ا.. واحد ،شهادت مي دهم که محمد (ص) رسول ا... ،شهادت مي دهم که علي (ع) ولي ا...
اينجانب سيد کاظم کاظمي فرزند سيد علي نقي مردم را وصيت مي کنم به پيروي مطلق از حضرت امام خميني روحي فدا آن نائب بر حق حضرت ولي عصر (عج) ،مردم بدانيد امام خميني بر حق است ،او وارث 1400 سال رنج و زحمت ،شلاق و شکنجه ،تبعيد و اعدام شيعيان است . آن مرد خود ساخته به خدا رسيده ،آن مرد تکيه زده بر مسند حضرت محمد (ص) ،قدرش را بدانيد ،از او تبعيت کنيد .مبادا او را تنها بگذاريد اگر دنيا و آخرت را مي خواهيد ،از راه امام که همان راه ا... و اوليا ا...است پيروي کنيد ،من افتخار مي کنم که سرباز کوچک روح ا.. باشم ،اميدوارم که در آخرت ما را شفاعت کند ،تمام عمرم فداي يک لحظه عمر امام .خدايا بر عمر با عزت و عظمت اين فرزند پيامبر بيفزا .
خدايا ،خدايا ،تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار . و اما من که خود را لايق شهادت نمي دانم .اما بنا به دستور خداوند ، در اين راه گام زده ام . اميدوارم اگر شهادت نصيبم شودو به راه پر عظمت شهادت عارف شده باشم .
اي مردم !هر که مرا مي شناسد از او حلالي مي طلبم ،قصورات مرا ببخشيد ،به خصوص از مادر بزرگوار و پدر عزيزم .پدر جان ،مادر جان ، برادران عزيزم ،خواهران مهربانم ،همسر خوبم ؛مبادا در فراق من گريه و زاري کنيد و دشمن را شاد نماييد ،شما بايد افتخار کنيد ،که خواهيد کرد ،شما بايد ابوالفضل گونه ،زينب گونه ،يا سر گونه و عمار گونه راه پر افتخار شهادت را ادامه داده ومزدوران خارجي و داخلي را در اين راه نيست و نابود بکنيد .
اگر مي خواهيد من آرامش داشته باشم لحظه اي از دشمن غافل نباشيد ،من هم سعي کردم اينطور باشم ،و در اين راه سعي و تلاش خود را کرده ام و در اين راه مقداري از حقوق همسرم را شايد ادا نکرده ام .همين جا به خاطر تحمل سختيها از او تشکر مي کنم و اجرش با حضرت زينب (س) .
ديگر وصيتم اين است که قرآن زياد بخوانيد ،دعا را فراموش نکنيد ،نيت هايتان را خالص کنيد ،اخلاص اسلامي را ياد بگيريد و حتما عمل کنيد ،به خصوص خوش اخلاق باشيد .
صحبتي با مسئولين ،دولتيان و مجلسيان :شما را به خدا مبادا لحظه اي از ياد مستضعفان و محرومان غافل شويد ،تمام سعيتان را براي بهبودي اين مردم عزيز و بي نظير بگذاريد .مبادا طرز زندگي تان و رفتارتان غير از وضعيت قبل از انقلاب بشود ،مبادا چون طاغوتيان بشويد که اگر اين گونه بوديد شهدا در قيامت جلويتان را خواهند گرفت .
و اما سخني با همکاران و سپاهيان عزيز :شما سنبل انقلاب هستيد .لحظه اي از جانفشاني در راه انقلاب اسلامي کوتاهي نکنيد ،سعي کنيد هميشه در خط امام و مردم باشيد ،راه امام و مردم را از راه دولتيان غير خط امام ارجح بداريد ،لحظه اي منافقين و ملحدين به خصوص سازمان منافقين و حزب خائن توده و مارکسيسمها را بخودشان وامگذاريد .
مسئولين قضايي :به خون شهدا ،سرور شهيدان مظلوم انقلاب، دکتر بهشتي و يارانش ،خيانت نکنيد ،منافقين و ملحدين تواب را آزاد نکنيد ،اگر رافت اسلامي هم است بگذاريد در زندان بمانند ،در زندان به آنها برسيد و آنها را آدم کنيد ،اگر هر کس به وسيله توابين شهيد بشود خونش پاي مسئولين است .
و اما صحبتي با دوستان :دوستان !تشکلات اسلامي را بر پا کنيد ،تشکيلاتي تحت رهبري مستقيم روحانيت و شخص ولي فقيه ،از راه فقيه و حوزه بيرون نرويد .
چيزي که فراموش کردم در مورد فرزندم است که از همسر و پدرم مي خواهم که در تربيت او کوشا باشند ،او بايد فرزند دلاور اسلام بشود ،همسرم اگر غير از راه اسلام رفت شيرت را به او حرام کن ؛او بايد در خط شهادت باشد .
در مورد اموالم ،من هنوز خمس نداده ام و ظاهرا از کسي طلب ندارم و حدود 30 هزار تومان بدهکارم ،به محمد .
موتور را بفروشيد و زمين کرج را هم بفروشيد و بدهکاري ام را بدهيد .از ما بقي يک سوم را نصف کنيد و به حزب جمهوري براي تقويت تشکيلات اسلامي بدهيد و نصف را بدهيد برايم قرآن بخوانند .وسايل خانه مال همسرم و آپارتمان نيز تا وقتي که همسرم ازداج نکرده در اختيار او يا تعويض در اختيار او ،تا آنجا که يادم هست روزه قضا ندارم اما من باب احتياط يک ماه روزه و سه سال نماز برايم بگيريد .نگهداري فرزندم اگر به دنيا آمده به عهده همسرم و نظارت پدر و مادرم . من را در بهشت زهرا دفن کنيد .
ديگر صحبتي ندارم جز طلب مغفرت از خداوند ،و ان شاء ا... شهادت مرا قبول درگاهش کند و مرا بيامرزد ،والسلام عليکم و رحمت ال.. و برکاته .
برقرار و مستدام باد جمهوري اسلامي ،توفنده باد انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني (ره) و گسترده باد در همه جهان ،پيروز باد نهضت عليه مستکبران ،مرگ بر آمريکا و مرگ بر شوروي .نابود باد توطئه ضد خلقي منافقان و ملحدان ،سر نگون باد حکومت ضد خلقي بعث و صدام .
خدايا ،خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .
اين وصيتنامه در ساعت 3 بعد از ظهر ،بعد از بمباران مسجد جامع خرمشهر به دست مزدوران بعثي نوشته شد .نماز را در آنجا خواهم خواند .ان شا ا.. . سيد کاظم کاظمي
 
 


 
 
 
 
 
آثار باقي مانده از شهيد
 
به نام خداوند رحمان و رحيم
خداي واحد ،بنام خداي عادل و قادر و قهار ،بنام خداي مجاهدان ،بنام خداي مستضعفان ،به نام خداي پاکان و شهيدان و پيکار گران راه آزادي و صراط برابري ،به نام خداي مدد جويان و راه حق پويان و به نام خداوند در هم کوبنده ستمگران و ظالمين .
سلام بر مردان و زنان قهرمان امت ما که در عصر بيدادها و ستم ها ،در عصر تباهي ها و ظلمت ها ،در عصر فرمانروايي طاغوتيان و فرعون صفتان به پا خواسته و پرچم توحيد را بر فراز ايران اسلامي به ا هتزاز در آوردند .سلام بر همه شما که با گشودن برگي ديگر از دفتر تاريخ پر از خون و شهادت تشيع علوي ،آتش گرمي در شبستان سرد و منجمد جامعه استعمار زده ما بر افروخته و با لرزاندن پايه ظلم و قساوت ،نفس هاي دشمن را در سينه سياه و آکنده از خشم و نفرتش تنگ گردانيد – هر چه بيشتر تنگ باد .من افتخار مي کنم که فرزند اين آب و خاک هستم و کاش در آنجا بودم تا در اين افتخارات سهيم افتخارات سهيم و شريک باشم .اما در هر صورت بر دوش ما هم وظيفه اي نهاده شده و آن رساندن پيم رفتگان است و تا جايي که بتوانيم از اين مهم کوتاهي نخواهم کرد .
به اميد فرداي نزديک و صبح صادق و روشني که همگي آزادي و عزت را به آغوش کشيده ،با صميميت و فداکاري در کنار هم زندگي کنيم .
اما در کنار اين تلاش بي وقفه تذکر چند نکته ضروري است :
بايد از تفرقه و جدايي و تقسيم نيروها به شدت جلو گيري شود که اين عمل به سود دشمن خواهد بود .از هيچگونه کمکي ؛مالي ،جاني ،... دريغ نکنيد .با اتحاد کلمه صفوف فشرده خود را فشرده تر کرده و فقط گوش به حرف کساني بدهيد که سخن از اسلام مي گويند و از حزب بازي و دسته جات پرستي شديدا اجتناب بفرماييد .از آنجايي که تمام اين جريانات يکساله اخير از يک احساس مذهبي و سياسي در هم ادغام گرديده است ،براي به بن بست نرسيدن و جلو گيري از گول خوردن احساسات ،بايد به بينش هاي مذهبي و سياسي مجهز شد و اينکار را مي توانيد در سايه مطالعات پر ارزش کتاب هاي اسلامي ،که به حمد الله فراوان يافت مي شود ،و بحث هاي اخلاقي بدست آورده ،پايه محکمي در برابر ضربات دشمن فراهم گردانيد که ادامه اين راه ،بسي دراز و خطر ناک است و به جز دارا بودن ايماني قوي و هوشياري ممکن نخواهد بود . ترس و نااميدي به خود راه ندهيد که خداوند با شماست و حتما پيروز خواهيد شد ؛به تغييرات رو بنايي و امتيازات ظاهري اکتفا نکرده و هدف خود را تغييرات زير بنايي قرار داده ،در اين راه استقامت و مقاومت به خرج دهيد و معني صبر حقيقي را نشان دهيد وبا برنامه ريزي دراز مدت ،آينده را روشن و جاده را هموار کنيد ان شا ا... در آينده ما به اسلام عزيز بيشتر باور خواهيم آورد .
با حوصله و صبوري مي بايست اطلاعات اسلامي مخصوصا کارهاي قرآني را بيشتر کرده و با مطالعه بر روي آنها درد هاي فعلي جامعه و نقصها را بپوشانيد ...انشا ا...که خداوند ياور و پشتيبان نتان باشد و مطمئن باشيد کخه به ياري شما خواهد آمد .
سلامي دوباره خدمت دايي هاي عزيزم .اميد وارم که در صحت و سلامت به سر ببريد تا بتوانيد در راه خدمت به مردم موثر تر و مفيد تر واقع گرديد .گلايه زياد است اما جاي گلايه نيست .فقط لطفي بکنيد با ما بيشتر در تماس باشيد ،مخصوصا در مورد جريانات .هر چند خبر ها خيلي زود مي رسد اما از خود فاميل شنيدن لطفي ديگر دارد .از فرستادن اعلاميه ( به جز اعلاميه آقا ،که زود اينجا پخش مي شود )دريغ نفرماييد که شايد با پخش آن به عنوان بازتابي از جريانات ايران ،هم انجام وظيفه اي کرده ؛و هم حقايق را در برابر تحريفات مشتي دانشجويي چپي نشان دهيد . همچنين از فرستادن نوار خود داري نفرماييد ،ضمنا لازم به تذکر است که در همه احوال از محکم کاري و ...غافل نباشيد .اگر هم مي بينيد که من اينطوري مي نويسم به چند علت است :يکي اينکه الان که دارم اين را مي نويسم پست اعتصاب کرده و نامه ها روي هم جمع گرديده است و آنقدر تعداد آن زياد خواهد بود که رسيدگي تقريبا غير ممکن خواهد شد ؛(مگر اينکه همه را يکجا بسوزانند ) و تازه در زماني که مردم پنج هزار نفري شهيد مي شوند . نامه نوشتن ما که مسئله اي نيست . مردم جانشان را مي دهند برايشان چيزي نيست، آنوقت ما ...،به هر صورت اين يک آوانس شايد در همين مقطع زماني باشد ولي در هر صورت شما از محکم کاري غافل نباشيد .نامه ها را مي توانيد به آدرس خودم و به نامي بفرستيد و از نوشتن آدرس خودتان خود داري کنيد . اما موضوع اصلي که مي خواستم درباره آن صحبتي کرده باشم ،( تلفني هم مقداري از آن را گفتم ): کمک مالي است همان طور که عقل آدم با شعوري درک مي کند ،الان براي پيروزي تنها شعار و ...کافي نيست .مخصوصا بعد از 17 شهريور به همگان خوک صفتي اين جانيان معلوم شده است و بايد راههاي ديگري اتخاذ گردد ؛ فعاليت بايد همه جانبه انجام گيرد .در خارج از کشور هم کم و بيش به تبعيت از داخل ايران خبر هايي هست ؛و تبليغاتي و ...
که احتياج مبرمي به کمک مالي دارد .کما قبل از جريانات ايران ،به واسطه کمي جا و مشکلات ديگر بر آن شده بوديم که خانه ي اسلامي در اين شهر بنا کنيم و همان طور کخه در برنامه قبل هم توضيح داده بودم احتيباج به کمک هاي مالي داريم .اما فعلا به علت درگيري با مسائل ديگر که باز تاب جريان ايران است و بنا بر نتيجه گيريهاي که به عمل آمده ،فعلا به طور موقت طرح بناي اسلامي مذکور متوقف شده و به مسائل مهم تري پرداخته مي شود، شروع به کار کرده و احتياج به کمک مالي زيادي دارد که کاملا مربوط به جريانات ايران خواهد بود .لذا به عنوان نماينده ي انتخابي ،از طرف خودم بر آن شدم تا به هر صورت که ممکن است مقاديري براي کمک به اين هدف اسلامي جمع آوري کرده و به رفع احتياجات ضروري بپردازم .لذا دست مساعد ت را محترمانه به طرفتان دراز کرده و خواهش مي کنيم هر جور شده به نمايندگي از طرف ما ،با در ميان گذاشتن آن بين افراد ،کمک هاي مالي را جمع آوري کرده و به آدرس خودم و يا آدرس مستقيم ارسال بداريد .اين را مي توانيد در درجه اول از فاميل و آشنايان و دوستان شروع کنيد .وضمنا لازم است متذکر شوم که جاي خمس و زکات حساب نخواهد شد .فقط به عنوان کمک به اهداف اسلامي و انفاقي که اينقدر در قرآن در باره آن صحبت کرده مورد قبول خواهد بود ؛و اگر چنانچه مشخصا پولي براي مسجد اينجا جمع آوري شده آنها را هم متذکر شويد که به حساب خودش واريز شود و اگر به اين امر خير موفق شديد ،اگر آن را قبل از ژانويه بفرستيد مثمر ثمر تر خواهد بود .ضمنا اگر مي خواهيد ،موضوع کمک از پول بيمه (ده هزار دولار )را با با با در ميان گذارده و با کمک مقداري از آن پول ،موجبات شادي روح آن مرحوم (منظور يکي از اقوام شهيد است) را فراهم نماييد ؛ با کمک به اين هدف اسلامي هديه اي ذيقيمت براي آن مرحوم کادو بفرستيد ،و هم صالحات و باقيات براي خودتان بگردانيد .در اينجا لازم مي دانم به نوبه خودم بعنوان شخصي که خودش در جمع ملت نيست از يکايک افراد قدر داني و تشکر کرده ،و با چشم اميد به دستهاي پر برکت شان ،که در اين يک ساله نشان دادند به من افتخار آن را بدهند که در اين پيروزي نقشي داشته و جشنمان را افزونتر گردانيم . در خاتمه دست شما ها را صميمانه مي فشاريم و هر چند از شما دوريم ولي حرکات قلبمان منطبق بر حرکات شماست ،و بار ديگر درود هاي گرم و تحيات بي شائبه خود را به شما ها و خلق مسلمان ايران فراز مي داريم .موفقيت و پيروزي شما را از درگاه خداوند قهار و ولي امر ،امام عصر (عج ) تحت رهبري هاي خردمندانه امام آرزومنديم .

خواهران و برادران:
مواظب گروهک ها باشيد ،مبادا در دامان آنها بيفتيد ،با تمام توان از امام خميني پيروي کنيد که اسلام راستين در وجود اين مرد خدا نهفته است .
او وضعيت خود و ايرانيان مقيم تگزاس را در نامه اش چنين توصيف مي کند .
آن اوايل ،يک مقدار از تنهايي ناراحت بودم و رفيقي که به درد بخور باشد نداشتم .البته ايراني زياد بود . ولي آدمي هايي نبودند که قابليت آنرا داشته باشند که بتوانم با آنها دوست شوم ،يک مشت اراذل و لخرج و قرتي و بچه پولدار ،که معلوم نيست کي هستند و چه مي خواهند ؟نه درس مي خوانند و نه فهم و سواد ي دارند ،فقط براي فرار از سربازي ،خوشگذراني ،ولخرجي و عياشي به آنجا آمده اند .اما الحمد ا...،شکر خدا که هيچ وقت نعمت هايش را از من دريغ نداشته است با چند دوست متدين و با ايمان و درسخوان آشنا شده ام ،که انشا الله دوستان خوبي خواهند بود .از نظر غذا هم وضع مان خيلي بهتر از تهران است و از لحاظ گوشت هم در مضيقه نيستيم، چون بچه هاخودشان گوسفند و گوساله ذبح مي کنند .پختن غذا را هم يواش يواش ياد گرفتيم . انشا الله وقتي بر گشتم حاضرم در مورد پختن فقط برنج با مادر مسابقه بگذارم ؛چون به خوبي برنج درست کردن را ياد گرفته ام ...
از ساعت 5/7 تا 1 بعد از ظهر کلاس دارم و بعد از ظهر هم درس مي خوانم ،البته هفته اي سه شب هم در يک رستوران ،کمک گارسوني مي کنم که حدود هفته اي 40،يا ،50 دلار در مي آيد که باز هم غنيمت است .تمام برنامه تفريح ما هم دو چيز است اول مطالعه ،دوم رفتن به مسجد در شب هاي جمعه که بر نامه آن نماز جماعت و دو ساعت تفسير قرآن و گاهي هم سخنراني مي باشد که بسيار مفيد و قابل استفاده است .

...و حالا بعد از هفت روز در روز يکشنبه ،يک روز بعد از عيد قربان ،برايتان مي نويسم .که ما عيدي نداريم عيد ما روزي است که از ظلم خبري نباشد ،و امسال ما هر روز عيد قربان است .
هر روز مردممان را به رگبار مي بندند و آن قدر از اين خون ها خواهيم داد تا دريايي از خون بسازيم ،تا ظالمان را در آن غرق و نابود گردانيم .نابود تر باد . اما از نامه ات ؛نوشته بودي که دنيا کثيف و بد است .برادر جان !دنيا براي آنان بد است که خود بد و کثيف هستند و چون کرم هايي در لجن زندگي مي کنند .براي مردان خدا دنيا بهترين مکان براي به عظمت رسيدن روح و کامل شدن آن مي باشد . براي آنان بهترين مکان براي برداشتن توشه آخرت است ...،در تمام طول تاريخ ثابت شده است که اگر انقلابي پايه ايد ئولوژي نداشته باشد به پيروزي نخواهد رسيد ؛علما ء مبارزه براي رهايي و به نتيجه رسيدن انقلاب را به سه بعد تقسيم کرده اند که اولين بعد آن مبارزه ايدئولوژي و داشتن پايه ايدئولوژي است .
سپس بعد سياسي و داشتن آگاهي و بينش سياسي و در نتيجه مبارزات سياسي ،و در آخر ،بعد نظامي و قدرت عملي و فرود آوردن ضربت نهايي ،آن وقت است که مبارزه به نتيجه خواهد رسيد و انقلاب پيروز خواهد شد ...يا سوداي مجاهد بودن را در سر نپروراندن و يا همچون حبيب باش (حبيب ابن مظاهر ) ،که مجاهد راه حق بايد از سر و جان بگذرد ،پس بايد به وسيله مطالعه به آگاهي و شناخت رسيد که ايمان و عشق واقعي در آن قرار دارد .تا خود و سپس خدا را نشناسي ايمانت قوي نيست و براي يک مبارزه طولاني و مشکل محتاج به ايمان قوي هستيم همان طور که در صدر اسلام سلمان ها و ابوذر ها و ...را دارا بوديم .بامدادان فردا آفتاب آزادي بر خواهد دميد ،اين تيره شب را مسلم بدان که سحري به دنبال است . عباس جان !حتما به اندازه کافي فهميده و هوشيار هستي و احتياج به راهنمايي اين حقير نيست ؛اما يک جمله هم از ما بعنوان يادگار داشته باش و اگر مي خواهي موافق باشي آنرا سر لوحه عملت قرار بده :چون مار ،هوشيار و همچون کبوتران ساده باش .
 
شما (پاسداران) سمبل انقلاب هستيد، لحظه اي از جانفشاني در راه انقلاب اسلامي کوتاهي نکنيد. سعي کنيد هميشه در خط امام(ره) و مردم باشيد.
... اگر مي خواهيد من آرامش داشته باشم، لحظه اي از دشمن داخلي، منافقين و ملحدين غافل نباشيد. من هم يعي کردم اينگونه باشيم و در اين راه به سهمن خود تلاش نمودم.
... ديگر وصيتم اينست که قرآن را زياد بخوانيد، دعا را فراموش نکنيد، نيتهايتان را خالص کنيد، اخلاق اسلامي را ياد بگيريد و حتماً عمل کنيد، بخصوص خوش اخلاق باشيد
 
 

 
 
ايثار
در اصل، لغت ايثار از مشق است؛ وقتي کسي چيزي را بر مي گزيند و آن چيز را ترجيح مي دهد، به اين دليل است که با منطق خاصي اثر و نتيجه و فايده آن چيز را ترجيح مي دهد. در قرآن درباره انسانهاي دنيا طلب، که تمام هم و غم خودرا مصروف دنيا مي کنند و به هيچ وجه به عاقبت و آخرت و آثار اخروي و نتايج آن جهاني اعمال خود نظر نمي کنند، فرموده است:
بل توثرون الحياه الدنيا و الاخره خيرو ابقي ان هذالفي الصحف الا ولي صحف ابراهيم و موسي. فاما من طغي وآثر الحياه الدنيا فان الجحيم هي الماوي واما من خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي فان الجنه هي الماوي ( نازعات -41-37). در اين آيه شريفه مقدم داشتن دنيا و ترجيح آن در مقابل خوف از مقام الهي و باز داشتن نفس از هوا و هوس است.
در اين آيات، به قرينه متعلق و مفعول ايثار که حيات دنيا باشد، ايثار در معناي منفي آن به کار رفته است. به بيان ديگر در آيات ياد شده، ايثار، حيات دنيا و به حيات مطمئن بودن و به لذتها و منافع و به خوشي هاي حيات دنيا اکتفا کردن است. ايثار به معناي غفلت از آخرت و عدم اميد به ملاقات الهي است:
- (يونس /10 ) و نيز کساني که از ياد خدا روي گردانند و به جز دنيا، هدف و غايت و مقصد ديگري ندارند، مطابق آيه 29 سوره نجم، حيات دنيا را مقدم داشته اند:
ايثار گر، اگرچه آخرت را مقدم مي دارد، لکن نيک مي داند که وجهه باقي آخرت نيز از ناحيه باقي علي الاطلاق است:
به عبارت ديگر اگر رزق ربک خير وابقي است و اگر ما عند الله خيروابقي است و اگر بقيه الله خير لکم ان کنتم مؤمنين است، همه به اين جهت است که والله خير وابقي است؛ پس ايثار گر، آخرت را نه براي آخرت بلکه صاحب آخرت مي خواهد.
عشق آن زنده گزين کو باقي است وز شراب جانفزايت ساقي است
ايثار اگر از رزق دنيوي مي گذرد و ديگران را در اين رزق دنيوي بر خود مقدم مي دارد، از آنروست که جوياي مقام «عنديت »است.
قرب مطلق، نزديکي را مي رساند؛ لکن «عند يت» درجه اعلاي قرب و حضور است و فرق است ميان اين که بگوييم «ان الله معنا » تا اين که بگوييم «انا عند الله »
به آيه شريفه زير دقت کنيد :
«ان الله مع الصابرين، ان الله مع المتقين، ان الله مع الذين اتقو ا والذين هم محسنون، ان الله مع المحسنين ».وآن را مقايسه کنيد با عنديت شهدا که ايثارگر جان خود هستند و به درجات والاي صبر، تقوا و احسان نايل شده اند. از واژه عندالله يکي ديگر از ويژگي هاي ايثارگران نيز به دست مي آيد. عنيد يا عنود يعني کسي که از روي خودکامگي، خودپرستي و خودمداري، دشمني مي ورزد. چه قدر فرق است ميان ايثارگر که عندالله است و آنانکه عنيدالله اند؛ به اين ترتيب ايثارگري به معناي نوع دوستي و ديگردوستي نيست، بلکه به معناي خدا محوري، خدادوستي و خدامداري است. به عبارت ديگر سه مرحله داريم: خودمداري و خوددوستي، ديگر دوستي، خدا مداري و خدا دوستي. مفهوم ايثار با مفهوم قدسي (عندالله ) بودن قرين است.
گر برود جان ما در طلب وصل دوست (عند ربهم )
حيف نباشد که دوست، دوست تر از جان ماست
ايثارگر، نوع دوست نيست، بلکه منظور، آن است که نوع دوستي ايثارگر، لازمه لاينفک و نتايج اجتناب ناپزير خدادوستي است (چون که صد آمد نود هم پيش ماست).
در آيه شريفه: «انما نطمعکم لوجه الله لا نريد منکم جزاءو لا شکورا» (الدهر /8- 7 )، آنجا که علي و ال علي به مسکين و اسير و يتيم مي گويند (و لوبه زبان حال) از شما نه پاداشي مي خواهيم و نه سپاسي، نه به اين معنا است که نوع دوست نيستند و به نوع خود اهميتي نمي دهند، بلکه دقيقاً به اين معنا است که ايثار را بي شائبه و بي ريا و صرفاً براي جلب رضاي الهي انجام مي دهند. بدين ترتيب ايثارگران نه اهل منت گذاردن هستند و نه اهل توقع و چشمداشت از ديگران، بلکه صرفاً لوجه الله يعني براي رضاي خدا ايثار مي کنند. آيه شريفه، توصيف حال اهل بيت است و حال کساني که در آيه شريفه، مورد توصيف قرار گرفته اند، بسيار بالاتر و والاتر از حال کساني است که در روايات اميرالمؤمنين مورد توصيه قرار گرفته اند.
لايزهدنک في المعروف من لا يشکره لک فقد يشکرک عليه من لا يستمتع بشي منه
از عنصر عند اللهي (=عند ربهم يرزقوق )، عنصر بقيه اللهي، عنصر وجه اللهي ايثار، که عنصر و عصاره قدسي ايثار است سخن گفتيم؛ بنابراين تئوريسين ها و استراتژيست هاي ماترياليست که منکر ابديت و تجرد روحند و حتي سکولاريست ها که در صدد تجزي مطلق (طبيعت و ما واي طبيعت )، (دين و دنيا )، (خدا و انسان )، ( عقل و وحي ) هستند، هرگز قادر به تبيين منطقي ايثار نيستند. فردگرايان، منفعت گرايان، قائلان به اصالت لذت و آنان که تنها به حق در مقابل تکليف مي انديشند، يعني اصالت را به حق مي دانند و هيچ محدوديتي براي حق قائل نيستند مگر از ناحيه حفظ و حقوق و آزادي هاي خود و ديگران، هيچ توجيهي براي ايثار ندارند. اصولاً فداکاري و ايثار زماني معنا دارد که انسان به تکليف خود در برابر بشريت بينديشد تا به حقوق خود برسد. هر تفکري که به نحوي سر از اگوئيزم انسان محور و به نحوي سر از اصالت انسان منهاي ابديت در آورد، بيهوده سخن از فداکاري مي گويد و به دروغ خود را حافظ و حامي ايثار و ارزشهاي انساني از قبيل احسان، انفاق، جود، اکرام، تعاون و مواسات معرفي مي نمايد. بگذريم از هابز که به صراحت تمام، انسان را گرگ انسان معرفي مي کند و بگذريم از امثال نيچه که با تکيه بر اصالت قدرت، هرگونه احسان، انفاق و تعاون را به طور صريح اخلاق ضعيف پرور دانسته و منکر فضيلت هاي اخلاقي از اين قسم هستند. طرفداران اخلاق تکاملي که به تبع داروينيزم طبيعي در عالم اخلاق نيز قائل به تنازع بقا هستند، اساساً جايي براي فداکاري، تعاون و ايثار باقي نمي گذارند.
مفاهيم اخلاقي از قبيل احسان، جود، انفاق و انصاف را با ايثار مقايسه کنيد تا دريابيد که ايثار، يک فضيلت اخلاقي فوق همه فضائل است. جود و بخشش، احسان مالي محسوب مي شود؛ احسان ممکن است مالي باشد، ممکن است غير مالي باشد. از اين جهت احسان مانند ايثار است که ايثار ممکن است ايثار مالي و يا جاني باشد.
من غلام آنکه نفروشد وجود جز به آن سلطان با افضال وجود
من غلام آن مس همت پرست که به غير کيميا نارد شکست
اين کلام مولانا انسان را به ياد کلماتي از حضرت امير (ع) مي اندازد که فرمود :
«بد معامله اي است که شخصيت خود را با جهان مادي برابر کني و دنيا را به بهاي انسانيت خويش بخري »
امير المؤمنين در وصيت معروف خود به امام حسن (ع) مي فرمايد: نفس خويش را از آلودگي به دنيا گرامي بدار که در برابر آنچه از خويشتن خويش مي پردازي بهايي نخواهي يافت. از امام سجاد سؤال شد چه کسي از همه مردم با ارزشتر و با اهميت تر است؟ فرمود آنکس که همه دنيا را با خويش برابر نداند. اسلام، ارزش دنيا را پايين نياورده است بلکه ارزش انسان را بالا برده است؛ اسلام، دنيا را براي انسان مي خواهد نه انسان را براي دنيا.
ايثار به مال و يا ايثار به جان را دانستيم. در قرآن کريم از جمع هر دو نيز سخن گفته است که البته جوع هر دو نور الي نور است؛ عاشق آن است که چون سودا کند يک جا کند.
به تعبير مولانا:
آن درم دادن سخن را لايق است جان سپردن ،خود سخاي عاشق است
نان دهي از بهر حق نانت دهند جان دهي از بهر حق جانت دهند
نيک مي دانم که مرگ مساوي با عدم نيست و صرفاً انتقال از نشئه اي از حيات به نشئه اي ديگر از حيات است و اين امر اختصاص به شهدا و ايثارگران ندارد؛ پس معلوم مي شود که آيات شريفه قرآن در مورد شهدا از هر حياتي سخن نمي گويد، بلکه از حياتي واقعي و عالي و حياتي برتر و از حياتي با نعمتها و ثمرات نامحدود سخن مي گويد. اين حيات از ديدگاه بسياري از مفسران از جمله علامه طبا طبايي، ويژگي حيات طيبه را حضور عندالرب و حالت عدم خوف و عدم حزن مي داند.
حزن و اندوه از زيان موجود و خوف و ترس از زيان متحمل مستقبل، هرگز به ساحت پاک شهدا و اولياءالله راه نمي يابد. عمده مشکل مردم جهان عموماً و جهان امروز خصوصاً ،اضطراب و عدم امنيت خاطر است و اين يکي از معاني معيشه ضنک است. (طه /24)
و در نقطه مقابل آنان که اهل آخرت بر دنيا هستند:
الف: اهل خشيت الهي اند ،«رضي الله عنهم و رضو عنه ذالک لمن خشي ربه » (بينه /8 ) يا ايهاالنفس المطمئنه ارجعي الي ربک راضيه مرضيه»
اهل احسانند ،«و الذين اتبعو هم با حسان رضي الله عنهم و رضو »(توبه /100)
بناي آنها بر تقوا و جلب رضايت الهي است، «افمن اسس بنيانه علي شفا جرف هار فانهار به في نارجهنم »( توبه/109 )

ب: متوکل علي الله اند، نه متکي و مطمئن به دنيا، دلهايشان فقط با ياد خدا آرام مي گيرد. (رعد/28 )
ج: به دنبال دار آخرت و نعمت هاي باقي هستند، نه مريد حيات دنياي قليل زود گذر. (قصص/28)
بهترين نعمت دنيا را نعمتي مي دانند که با آن زاد و توشه آخرت خود را فراهم کنند. دنيا را معين آخرت قرار مي دهند.
د: خرسند و خشنود به حيات زودگذر دنيا نيستند، بلکه «فرحين بما اتاهم الله من فضله ...» ( آل عمران /170 )
ه: نه تنها علم آنها منحصر به حيات دنيا نيست، بلکه به خصلت خالصي مجهزند که توجه و تفطن به حيات آخرت است.
بديهي است آنکه اوصاف اخير (الف الي ه )در او نباشد و به عکس رذايل پنجگانه يعني: «رضوا با لحياه الدنيا ،واطمانوابها» (يونس /7 ) و همچنين «يعملون ظاهرامن الحيا ه الدنيا» (روم 71 ) ذالک مبلغهم من العلم (نجم /30) در او باشد، اهل ايثار و اهل اهتمام به حيات طيبه نيست، بلکه صرفاً به هواي نفس خود مي پردازد و به وعده الهي سوءظن دارد، قد اهمتهم انفسهم يظنون با لله غير الحق، در اهميت ايثار همين بس که بسياري از فضايل اخلاقي و بلکه امهات فضايل اخلاقي بايد در انسان ايجاد شده باشد تا شخص بتواند اهل ايثار شود، کما اينکه بسياري از رذايل اخلاقي بايد کنار گذاشته شود تا ايثار تحقق پيدا کند. بهترين فضيلت اخلاقي که راه و رابطه روشن براي شناخت منزلت ايثار در ميان ساير اوصاف اخلاقي را به انسان نشان مي دهد، فضيلت اخلاقي زهد است و بين زهد و ايثار رابطه تنگاتنگي وجود دارد. از نظر عالمان اخلاق اسلامي، يکي از اهداف زهد، ايثار است. زهد، جهت گيري مثبت نفساني انسان نسبت به مواهب دنيوي است. تعريف زهد از زبان اميرالمؤمنين علي (ع)
نقطه ثقل زهد و حقيقت در دو جمله از قرآن بيان شده است: متأسف نشويد بر آنچه از ماديات دنيا از شما فوت شده است و شاد نگرديد بر آنچه خداوند به شما مي دهد؛ هرگز بر گذشته اندوه نخوريد و براي آينده شادمان نگرديد بر آنچه خداوند به شما مي دهد. هرکس بر گذشته شادمان نگردد، به هر دو جانب زهد دست يافته است.
از مهم ترين آثار زهد، قناعت و عفت است. قناعت در مقابل حرص و عفت به معني خويشتنداري در مقابل امور ناپسند است. بزرگترين آفت زهد، حب دنيا است.
- حال فرض کنيد که شخصي با زهد و ايثار، حب دنيا را مهار مي کند؛ نتيجه چه خواهد شد؟ از آنجا که: حب الدنيا رأس کل خطيئه، ريشه هاي لغزش هاي اخلاقي را قطع کرده است.
- آن که ايثار مي کند، قطعاً اهل قناعت است. قناعت نيز به نوبه خود عزت نفس مي آورد. امام صادق (ع) در اصول کافي مي فرمايد: خداوند همه امور مؤمن را به خودش واگذار کرده است، ولي به او اجازه نداده است که خودش را خوار و ذليل گرداند؛ آيا به اين کلام خداوند نمي نگريد: «ولله الاخره و لرسوله وللمومنين»
- آن که اهل ايثار است، قطعاً اهل حرص نيست. حرص، نياز کاذب است. عمده معصيتها ناشي از حرص و نياز کاذب است تا نياز واقعي. وقتي با ايثار، زمينه هاي حرص از ميان برود، زمينه هاي معصيت از ميان مي رود.
- ايثار، محبت مي آفريند و محبت و همدلي مايه وحدت و وفاق است.
- ايثار، متوقف بر از بين بردن روحيه بخل (مال)و ترس (جان ) است.
- ايثار، کوثر و خير کثير است و زمينه هاي تکاثر و تمر کز ثروت و سرمايه داري غير مولد را کاهش مي دهد و از فقر مي کاهد.
- لازمه ايثار، روحيه صبر و پايداري و مقاومت است.
مطابق نصوص روايي ما، درجه مکرمت و فضيلت ايثار بسيار رفيع است.
از امير المؤمنين (ع)، الگو و اسوه ايثار، نقل شده است که فرمودند:
- الايثار اعلي المکارم
- الايثار اعلي الاحسان
- الايثار احسن الاحسان و اعلي مراتب الايمان
- الايثار غايه الاحسان
- افضل السخاءالايثار
خلاصه و عصاره اوامر الهي در عدل و احسان است.
از يکسو ايثار بالاترين مراتب احسان است و از سوي ديگر، ايثار بهترين زمينه هاي روحي، عاطفي و همدردي و همدلي را براي اقامه عدل و مقابله با ظلم فراهم مي نمايد.
حجت الاسلام دکترسيدمهدي خاموشي


درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , سمنان ,
برچسب ها : کاظمي، سيد کاظم کاظمي , سيد کاظم ,
بازدید : 322
[ 1392/05/02 ] [ 1392/05/02 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,900 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,714,592 نفر
بازدید این ماه : 6,235 نفر
بازدید ماه قبل : 8,775 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک