فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

مرتضي تيموري

 

خاطرات
مرتضي عليخاني:
بعد از عمليات فرمانده کل قوا، به شهرک دارخوين رفتم و از آنجا با برادر امير آقا و بابايي توسط فردي به نام بشير به محمديه (خط شير) رفتم و از آنجا حدود پنج کيلومتر پياده روي کرديم تا به خط اول خودمان برسيم. برادر بشير ما را به داخل يک سنگر برد و به برادر موحد دوست معرفي کرد. او چند سوال از سوابق ما کرد. گفتيم که قبلا در سپاه بلوچستان بوديم و بعد به کردستان رفته و اکنون به جبهه جنوب آمده ايم. و برادر موحد به ما پيشنهاد کار کردن در گروه تخريب را داد و چون در مورد گروه تخريب اطلاعي نداشتيم، گفتم کار اين گروه چيست؟ ايشان ما را به وظايف گروه تخريب آشنا کرده و ادامه داد: شما به آن گروه برويد و آموزشهاي لازم را برادر تيموري، مسئول گروه، به شما خواهند داد. هوا خيلي گرم بود. تا عصر در همان سنگر مانديم و برادر موحد ما را به سنگر گروه تخريب برد و به برادر تيموري معرفي کرد. سه روز در آن سنگر بوديم. بعد از ظهر روز سوم، برادر تيموري به ما گفت آماده شويد، آماده شديم و پس از طي مسافتي به کانالي رسيديم. اين کانال در زير خاکريز خودکي به طرف عراقيها امتداد داشت. وارد آن کانال شديم و از خاکريز به آن طرف رفته و با رعايت مسائل امنيتي خودمان را به ميدان مين رسانديم.
برادر تيموري گفت: شما بايد همين جا آموزش ببينيد! ما را داخل ميدان مين برد و خودش شروع به سيخک زدن کرد تا اينکه يک مين ضد تانک پيدا کرد و ضمن آموزش آن را خنثي ساخت، سپس از ما خواست تا آن کار را ادامه دهيم. ما نيز مشغول خنثي کردن مينها شديم. پس از مدتي عراقيها متوجه ما شدند و شروع به ريختن آتش کردند. در همين حين برادر تيموري از ما خواست که به عقب برگرديم. من به وي گفتم: مگر نمي خواهي ما مين خنثي کنيم؛ خلاصه با اصرار ايشان به عقب برگشتيم. به هر حال اولين کلاس آموزش ما در گروه تخريب، در ميدان مين و زير آتش دشمن برگزار شد.
فتح المبين
يک شب قبل از عمليات فتح المبين، بنا بود عمليات شود. رفتيم و مقداري مينها را خنثي کرديم اما گردانهاي عمل کننده نيامدند. نزديک صبح به عقب برگشتيم. ديدم برادر مرتضي تيموري در شيار خوابيده. گفتم: چرا عمليات نشد؟ گفت به تاخير افتاد! برو و فعلا استراحت کن! از بس خسته بودم، تا ساعت 4 بعد از ظهر خوابيدم، وقتي بيدار شدم و نماز خواندم، برادر تيموري گفت: امشب عمليات است و بايد حتما برويم، ولي از آن مسير که ديشب رفته اي نمي روي، بلکه بايد بروي و مسير آن برادر تخريبچي را که ديشب رفت و مجروح شد و سپس اسير شد، باز کني و آنگاه مرا به نيروهاي گروه آن برادر معرفي کرد.
من آن مسير را فقط يک شب به اتفاق برادر خرازي رفته بودم و آشنايي چنداني با مسير نداشتم. به هر حال با توکل به خدا حرکت کرديم. جلو رفتيم، به سيم خاردار اول ميدان رسيديم؛ به يکي از برادران گفتم: من خنثي مي کنم و تو هم پشت سر من بيا، رويف اول منور، رديف دوم منور، رديف سوم، رسيديم به ميني که تاکنون نديده بودم! خدايا سيم تله آن را بچينم يا نه! سيم تله را لمس کردم، دو سيم آن کشش و دو سيم قطع کشش است. افتادم روي مين و آن را داخل شکمم گرفتم و سيمها را به اميد خدا قطع کردم! گفتم: اگر قرار باشد مين منفجر شود، تنها خودم از بيم بروم! خوشبختانه اتفاقي نيافتاد.
مين را با صليبش بالا آوردم، کنار گذاشتم. اين مين از نوع سوسکي بود. البته در عمليات طريق القدس اين مين را پيدا کرده بودند، ولي چون من آن وقت مجروح بودم، آشنايي با آن نداشتم. خود را روي زمين چسباندم، ديدم جلو نگهبان عراقي هستم. خوب گوش دادم، ديدم دارد با ضامن اسلحه بازي مي کند. خاطرم جمع شد! چيزي که نبايد فراموش کرد، ذکر «وجعلنا» بود. اين ذکر نيروي عجيبي به ما مي داد! به همين شکل معبر را باز کرده و رسيديم به سيم خاردارهايي که در جلوي خاکريز دشمن کشيده شده بود و حدود پانزده متر با دشمن فاصله داشت و حالا عراقيها را به خوبي مي ديدم! به وسيله قرص شب نما معبر خود را مشخص کردم. سرانجام گردان رسيد و به خط دشمن زد و خط سقوط کرد.

وقتي داشتيم براي عمليات ثمامن الائمه (ع) آماده مي شديم، بچه هاي يکي از محورهاي همجوار، از داخل نهر شادگان با موتور سيکلت رفته بودند تا خط سوم دشمن و اسير شده بودند و همه داشتند تصميم مي گرفتند که آيا عمليات انجام دهيم يا نه؟ برادر مرتضي تيموري گفت: من که گشت مي روم و انشاالله با گرفتن اسير از دشمن باز مي گردم و به اتفاق شش نفر ديگر، از داخل نهر شادگان تا خط سوم دشمن رفت و به مدت شش شب در آنجا کمين کرد. شب ششم حدود بيست نفر از افراد رده بالاي دشمن به گشت مي آيند و برادر تيموري آنها را به تله انداخت و چند نفر آنها را با خود آورد و از آنها اطلاعاتي کسب شد. از جمله اطلاعات اين بود که صدام آمده و گفته است اگر پانزده روز ديگر ايرانيها حمله نکنند، در اين منطقه ديگر حمله اي نخواهد داشت و اطلاعات خوبي بود. عمليات بزرگ ثامن الائمه (ع) پس از پانزده روز انجام و آبادان از محاصره نيروهاي دشمن خارج شد.

صبح اولين روز عمليات ثامن الائمه (ع) من به اتفاق چهار نفر از برادران گروه پياده و با دو قبضه آرپي جي هفت و دو موشک آن به جلو رفتيم و در اين هنگام برادر تيموري پل مادر را که بر روي رودخانه کارون بود، منفجر کرد. من به اتفاق آن چهار نفر به طرف جاده ماهشهر رفتم. وقتي به نزديکي جاده رسيديم، ستون تانک هاي دشمن را که حدود شصت دستگاه بود، مشاهده کرديم. جلوتر رفته و با شليک دو موشک آرپي جي هفت، دو دستگاه از آن تانکها را منهدم کرديم. خدمه بقيه تانکها، وقتي اين صحنه را مشاهده کردند، از تانکها بيرون آمدند و پا به فرار گذاشتند. ما به حرکت خودمان ادامه داديم تا به پنج کيلومتري آبادان رسيديم و در آنجا با رزمندگاني که از داخل شهر آبادان به دشمن حمله کرده بودند، کمک کرديم.
نيروهاي دشمن نيز هيچ راه فرادي نداشتند، در محاصره افتادند. ما در آن عليات حدود دو هزار نفر از نيروهاي دشمن را به هلاکت رسانديم و غنايم بسياري به دست آورديم.

از آنجا که در عمليات فرمانده کل قوا، تعدادي از نيروهي عراقي موفق شده بودند موقع فرار عرض رودخانه کارون را طي کنند، براي جلوگيري از اين کار در عمليات ثامن الائمه (شکستن حصر آبادان) طرح به آتش کشيدن رودخانه کارون توسط برادر تيموري به اجرا در آمد.
براي اين کار از پالايشگاه اهواز درخواست مقدار زيادي نفت سياه شد. برادران پر تلاش در پالايشگاه اهواز، با ترميم کردن خطوط لوله نفت که در امتداد جاده اهواز – آبادان بود، نفات سياه را به منطقه محمديه رساندند. پس از محاسبه سرعت آب و سرعت نفت سياه روي آب و ديگر اقداماتي که در جهت اجرا کردن اين طرح مي بايست انجام شود، برادران گروه تخريب، بمبهاي ساعتي را روي تيوپ هايي نصب کردند و روي آب انداختند. بمبهاي ساعتي به گونه اي تنظيم شده بود که در راس ساعت دوازده شب عمل کنند. در راس ساعت مقرر، بمبها عمل کرده و رودخانه به آتش کشيده شد.
اين طرح از چند نظر حائز اهميت بود. يکي اينکه از فرار عراقيها به آن طرف رودخانه جلوگيري مي کرد، ديگر اينکه دست نيروهاي عراقي، از عقبه خود قطع شد و از طرف ديگر اين کار موجب شد تا نيروهاي خودي روحيه بگيرند و با اين عمل و انهدام پل مارد توسط برادر تيموري، ارتباط نيروهاي دشمن از يکديگر قطع شد و تمام آنها در محاصره افتاده، کشته و يا اسير شدند.

مرتضي رضوي:
در عمليات طرق القدس (بستان) برادر تيموري در ميدان مين مجروح شد و مسئوليت عمليات خنثي سازي ميادين مين، بخصوص در جبهه الله اکبر که از پيچيده ترين و مشکل ترين ميدانهاي مين بود، به عهده من گذاشته شد و مسئوليت ايجاد هشت معبر براي حمله به دشمن را به عهده گرفتم. بيست روز قبل از حمله بستان، دستور خنثي سازي ميادين مين به ما ابلاغ شد و ما شروع به کار کرديم. با توجه به موفقيتهايي که ما قبلا در خنثي سازي ميادين مين به دست آورده بوديم، ارتش عراق ميدانهاي مين وسيع‌تري را احداث کرده بود، ولي با شجاعت بي نظير بچه ها و با ياري خداوند منان، معبر ها با موفقيت و بدون آنکه دشمن هوشيار شود، باز شد.
از طرف ديگر، چون احتمال مي رفت که دشمن بعد از عمليات، از طرف پل سابله اقدام به پاتک کند، نيروهاي گروه تخريب، علي رغم اينکه عراقيها، آن طرف پل، موضع گرفته بودند و با آتش شديد خود هر حرکتي را در اطراف پل سابله متوقف کردند، اقدام به منهدم کردن پل سابله نمودند و در اين عمليات حدود پنج هزار مين ضد تانک و نه هزار مين ضد نفر خنثي شد که اين موفقيتها از الطاف خفيه الهي بود.

اصغر شفيعيون:
براي شناسايي به آن طرف کارون رفتيم و مسافتي را با موتور و سپس با پاي پياده و بعضي مواقع بدون کفش و لباس در آب حرکت مي کرديم. برادر مرتضي تيموري پيشتاز بود؛ هم براي کمک به نيروهاي اطلاعات آمد و هم براي شناسايي ميادين مين و موانع دشمن. در محورهاي جبهه محمديه باز هم برادر تيموري جلوي همه حرکت مي کرد. حتي شبي که دشمن رد پايي در نهر سليمانيه، از کار پيدا کرده بود و قصد کمين ما را داشت، برادر مرتضي تيموري و مهدي زيدي به ميدان مين رفتند و موقع برگشت، برادر تيموري مهر و فندک خود را در ميدان جا گذاشت و بعد که يکي از عراقيها را اسير کرديم، آنها را در جيب او يافتيم. برادر تيموري با تجربه و مهارتي که داشت، طرح به آتش کشيدن رودخانه کارون را اجرا کرد و مانع فرار دشمن به آن طرف رودخانه گرديد.

مرتضي عليخاني :
قبل از عمليات فتح المبين من و برادر تيموري براي گشت و شناسايي به منطقه اي که بعد از عمليات به باغ اکبر جزي معروف شد، رفتيم. برادر خرازي و برادر حبيب اللهي نيز همراه ما آمدند. مسئول گشت برادر تيموري بود. تا نزديک دشمن رفتيم و راه را گم کرديم. برادر خرازي گفتند: من اينجا مي مانم و شناسايي مي کنم، شما به عقب برگرديد. برادر تيموري از برادر خرازي خواست که به عقب برگردد و به اصرار او همگي برگشتيم. صبح در ديدگاه متوجه شديم که در 30 متري عراقيها بوده ايم!
حاج حسين خرازي فرمانده بزرگ لشکر امام حسين که در عمليات کربلاي پنج به شهادت رسيد.
برادر حاج رضا حبيب اللهي، مسئول عمليات سپاه سوم صاحب الزمان که در عمليات والفجر مقدماتي مفقود گشت.
مرتضي تيموري، بنيانگذار واحد تخريب، در عمليات فتح المبين به شهادت رسيد.
مهدي زيدي از نيروهاي واحد اطلاعات عمليات بود و در عمليات فتح المبين به شهادت رسيد.




آثار منتشر شده درباره ي شهيد
اندکي پس از شروع جنگ، دشمن در اثر مقاومت دليران سپاه توحيد، از پيشروي در خاک ميهن اسلامي بازمانده و زمينگير شد و ناچار در سراسر جبهه ها از حالت آفندي در آمده و حالت پدافندي به خود گرفت و مجبور شد براي حفاظت از خطوط پدافندي خود و جلوگيري از نفوذ دلير مردان لشکر اسلام، تدابيري را اتخاذ کند که تصميم به ايجاد موانع و استحکامات، از جمله ميادين مين، سيمهاي خاردار، بشکه هاي فو گاز و غيره در جلوگيري خطوط پدافندي خود گرفت. از طرف ديگر نيروهاي اسلام نيز جهت نفوذ به خطوط دشمن بعثي از سرزمين‌هاي ايران اسلامي، مي بايست اين ترفند نظامي را خنثي کنند، تا بتوانند به مواضع آنها رسيده و با نبردي بي امان، آنها را مجبور به عقب نشيني سازند. با توجه به مطالب ذکر شده، فرماندهان جنگ به اين فکر افتادند که افرادي مسئوليت اين کار خطير و حساس را به عهده بگيرند و اقدام به خنثي سازي ميادين مين و ايجاد معبر در استحکامات دشمن کنند.
نقطه شروع واحد تخريب در جبهه دار خوين بود که برادر مرتضي تيموري، مسئول قسمت شناسايي و تخريب منطقه دار خوين که به گشت و شناسايي مي رود، ناگهان چشمش به يک رشته سيم خاردار مي افتد و با احتياط جلو رفته و متوجه مي شود که اينجا ميدان مين است. مين هايي که دشمن در آن منطقه کاشته بود. از نوع ضد تانک بود که به طور کامل استتار نشده بودند. ايشان در آن گشت، موفق به خنثي سازي آن نمي شود و به عقب مي آيد و اين کار را دو سه روز ادامه مي دهد و به داخل ميدان مين رفته و سعي مي کند آن را خنثي سازد، ولي در اين کار توفيقي حاصل نمي شود، لذا مين را برداشته و پشت خاکريز خودي مي آورد و در آنجا موفق به خنثي سازي آن مي شود. ناگفته نماند که مرتضي تيموري با مين آشنايي مختصري داشته است، ولي چون نوع مينهايي که دشمن بعثي به کار مي برد، با مينهاي ايراني تفاوت داشت، ايشان خنثي سازي مين را با کمي تاخير انجام مي دهد. از آن پس برادر تيموري نه تنها مسئوليت گروه تخريب جبهه دارخوين را داشت، بلکه در هر منطقه اي از جنوب که رزمندگان اسلام مي خواستند براي حمله و ضربه زدن به دشمن بعثي اقدام به باز کردن معبر در ميدان مين کنند، از ايشان کمک مي گرفتند.
وظيفه مهم گروه تخريب، در جنوب، ابتدا با هشت نفر شروع شد و با گذشت زمان، تعداد ديگري از رزمندگان به اين گروه پيوستند و از اين پس گروه تخريب به واحد تخريب تغيير نام داد و کار آنها گسترده تر شد و در جريان عملياتهاي سپاه، وظايف متنوعي را تقبل کردند.
با تغيير نام تيپ مقدس امام حسين (ع) به لشکر، اين لشکر داراي سه تيپ عملياتي شد که هر کدام از اين تيپها داراي واحد تخريب جداگانه شدند و به انجام وظيفه پرداختند. در کنار واحد هاي تخريب لشکر نيز هماهنگ کننده واحدهاي تخريب، تاسيس شد. واحد تخريب لشکر امام حسين (ع) در طول هشت سال دفاع مقدس، سهم زيادي در جريان عمليات سپاه اسلام داشت و توانست با باز کردن معبر حساس در عملياتهايي چون فرمانده کل قوا، ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين، رمضان، محرم، والفجر ها، خيبر، طلائيه، کربلاي 4 و 5 و ديگر عمليات، حماسه هايي جاويدان بيافريند. برادران پر تلاش و مخلص واحد تخريب، علاوه بر باز کردن معابر در ميادين مين دشمن بعثي، وظايفي چون ايجاد استحکامات در جلوي نيروهاي اسلام، جهت جلوگيري از نفوذ احتمالي دشمن و همچنين انهدام تاسيسات، جاده ها و پلهاي مواصلاتي براي جلوگيري از پاتکهاي نيروهاي عراقي را به عهده داشتند و توانستند با توکل به خدا، اين وظيفه خطير را به نحو احسن به انجام برسانند و نقشه هاي دشمن بعثي را نقش بر آب سازند.
منبع: تاريخچه واحد تخريب لشکر 14 امام حسين (ع)،نشر کنگره بزرگداشت سرداران،اميران و23000شهيد اصفهان




آثار باقي مانده از شهيد
در عمليات «فرمانده کل قوا» خميني روح خدا، برادران گروه تخريب، از يک ماه قبل از عمليات وارد منطقه گرديده و موفق شدند تمام خطوط مين گذاري شده دشمن را کاملا خنثي سازند.
در اين عمليات، برادران گروه تخريب، عمليات خنثي سازي ميدان مين را در زير آتش شديد گلوله هاي دشمن بعثي با موفقيت کامل به انجام رساندند و با ساختن کوکتل مولوتوف، به کمک ديگر برادران رفته و چندين تانک و سنگر دشمن را به آتش کشيدند.

حدود هفت ماه از آمدنم به جبهه مي گذشت. روزي برادر تيموري که همراه با يک ديده بان به منطقه تحت نفوذ دشمن رفته بود، زخمي برگشت و گفت: به سيم تله مين برخورديم. بعد از اين حادثه بود که تصميم گرفتم به گروه تخريب بپيوندم. محل آموزش ما در ميدان هاي مين بود و در پيروزي عمليات فرمانده کل قوا در جبهه دارخوين، واحد تخريب نقش اساسي داشت و اين اولين عمليات گسترده سپاه اسلام در جنگ بود که در محافل نظامي به شگفتي از آن ياد شد، زيرا ما توانسته بوديم مياديم گسترده مين دشمن را خنثي سازيم.

در عمليات ثامن الائمه (ع) (شکست حصر آبادان) چندين ميدان مين دشمن را که بعضي از آنها در پشت نيروهاي عراقي قرار داشت، خنثي کرديم و رزمندگان اسلام توانستند به راحتي از آن عبور کنند و حصر آبادان را بشکنند. اين دو پل استراتژيک دشمن که بر روي رودخانه کارون زده شده بود با يک عمليات معجزه آسا منهدم شد و در نتيجه منهدم شدن اين دو پل توسط گروه تخريب، قدرت هر گونه تحرک و ضد حمله از دشمن سلب گرديد و به همين جهت مي توان عمليات حصر آبادان را تنها عملياتي دانست که دشمن نتوانست ضد حمله کند.
در اين عمليات، نيروهاي تخريب، حدود هزار مين دشمن را خنثي کردند.


درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان اصفهان ,
بازدید : 243
[ 1392/04/20 ] [ 1392/04/20 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,249 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,710,350 نفر
بازدید این ماه : 1,993 نفر
بازدید ماه قبل : 4,533 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک