فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

علي حسين ابراهيمي

 


خاطرات
محمد کريم لطفي :
هميشه مي گفت :بايدکشور عزيزمان را بسازيم و از خدا مي خواهم که عمر من را به امام بدهد تا اين انقلاب سر بلند به راهش ادامه دهد. او به امام خيلي علاقه داشت و تکيه کلام شهيد علي حسين ابراهيمي در هر محفل و مجلس قسم به جان امام بود او انقلاب را يک هديه الهي مي دانست و امام را پيام آور ازادي و هميشه در اين فکر بود و مي گفت آيا دشمنان مي گذارند اين انقلاب رشد کند، او به جهاني شدن انقلاب مي انديشيد.
از گروههاي ضد انقلاب افراد مفسد و افراديکه به امام و انقلاب بدگويي مي کردند خيلي بدش مي آمد و نفرت داشت. شهيد علي حسين يک نماد و الگوي به تمام معنا براي بنده در فعاليتهاي مذهبي و عبادي بودند بنده خيلي کوچکتر از آنم که خصوصيات اخلاقي ايشان را به زبان بياورم و اين چند خط شعر را نثار روح بلند آن شهيد مي کنم:
باز هم مي شود از باران گفت
قصه آينه و قرآن گفت
باز هم تربت و سجاده شدن
ياعلي گفتن و آماده شدن
تيغ مرحب کش خونين بودن
با علي در صف صفين بودن

سردار نورالهي:
هر گاه سوره فجر را تلاوت مي کنم قامت فجرآفرينان والفجرها بالاخص والفجر 3 در جلوي ديدگانم مجسم و بي واسطه به تماشايشان مي نشينم اما فقط حسرت سخن گفتن به سان روزهاي با هم بودن با آنان را دارم گويا زمان هرچه به جلوتر مي رود تشعشع انوار آيات الهي شهدا افزون تر و عجز و حقارت ما بيشتر هويدا مي گردد.
آنگاه که سيماي شهيد علي حسين ابراهيمي فرمانده گروهان در شب قبل از حمله به يادم مي آورمو مصاحبه و معانقه آن شب بياد ماندني را تار و پود استخوانهايم به شعله اي از درد تبديل مي شوند زيرا خسته و کوفته از بررسي منطقه عملياتي مهران برگشته بودم ناگهان علي حسين آمد.
شب مهتابي بود ولي ماه در مقابل روي او تابش نداشت بلکه تلالو نور چهره معنوي علي حسين بر ماه غلبه مي کرد . از او پرسيدم اين نيمه شب از کجا آمدي؟ گفت از شهرمان ايلام ، گفتم چرا امشب ؟ گفت زيرا شب ديگر فرصت نيست. گفتم مگر خبري است. گفت چه خبري خوش تر از آن . گفتم علي الظاهر ديروز نامزدي کردي . گفت آري و سپس با تبسمي پر معني حلقه نامزديش را به من نشان داد و فاصله را کوتاه کرد و به سان گذشته صورت در صورتم کشيد و گونه هاي چين و چروکم را غرق در بوسه ساخت.
شب حمله در محور پاسگاه دوراجي عراق چون شير مي غريد و نقش ويژه اي در سقوط آن پايگاه دشمن ايفا کرد. در اول صبح عمليات وقتي که يک لحظه در هنگام شليک گلوله هاي آر پي جي هفت با شهيد شير خاني ديدم که تانکهاي دشمن را تار و مار مي کردند به وجودشان افتخار کردم و به خود باليدم.

محمد کريم لطفي:
فعاليتهاي ايشان در پيشبرد انقلاب جانانه بود و مواضع آن همانند مردان انقلابي که در تمام صحنه ها حضور داشتند جز به کلام و دستور امام به هيچ چيز فکر نمي کرد .
در اوايل انقلاب و دفاع مقدس فراغت و بي کاري وجود نداشت تمام هم و غم فرزندان امام و انقلاب حفظ و حراست از انقلاب و مقابله با دشمن در هر کوي بود. شهيد علي حسين يک لحظه او را نديدم که احساس خستگي کند او هميشه در تلاش بود و هر مأموريتش اعلام مي شد او پيش از همه ما آماده و پا به رکاب بود اوقات فراغت او هميشه مبارزه بود و با ضد انقلاب و دشمنان بعثي عراق در ستيز بود.
در اوايل فروردين ماه 1360 بنده توفيق پيدا کردم در خدمت شهيد يکماه در ارتفاعات براي گروه خمپاره انداز ديده باني کنم او هميشه به مسائل عبادي و معنوي پاي بند بود توصيه شهيد به بنده نماز خواندن در اول وقت و احترام به پدر و مادر بود و خيلي تاکيد براي اين موضوع مي کرد.
شهيد شهيد علي حسين جز دفاع از انقلاب و امام و دستورات امام انگيزه ديگري نداشت. يک روز قبل از عمليات والفجر 3 در منطقه امير آباد در قرارگاه او را زيارت کردم. چند لحظه اي با هم بوديم يک عدد فانسقه عراقي به عنوان يادگاري به من داد و گفت اگر شهيد شدم هر وقت که اين فانسقه را ديديد يک يادي از من بکنيد. بنده در جواب گفتم انشالله پيروز بر مي گرديد و در جشن عروسيت شرکت مي کنم. آخر شهيد قبل از شروع عمليات والفجر 3 نامزدي کرده بود.
شهيد علي حسين ابراهيمي هر چند سن و سالي از ايشان نگذشته بود ولي از منش و روحيات فوق العاده اي برخوردار بود او به هيچ وجه پشت به مشکلات نمي کرد و در خطر هراسي نداشت. خيلي با تدبير بود . در عمليات شناسايي در سال 1359 در داخلا خاک عراق در منطقه دهلران ايشان درس مقاومت و ايثار و بردباري به من در يک مأموريت حساس آموخت.
ايشان روحيه و اخلاق شاد داشتند من نديدم که شهيد بي خودي ناراحت يا عصباني شود مگر در مواقعي که با ايشان بدقولي مي کرديد که خيلي ناراحت مي شدند آن هم براي يک لحظه و با يک تبسم که هميشه در چهره ايشان موج مي زد و همه چيز را فراموش مي کرد.
وقتي از بدقولي ها و خلاف وعده ما عصباني مي شد مي گفت فلاني برويم بيرون، بايستي با هم چرخي بزنيم و برگرديم. در سال 1360 شهيد علي حسين ابراهيمي و تعدادي از برادران از جمله سردار نور الهي، سرهنگ تنهايي، اسماعيل زنگنه و حيدر تقوايي تعداد سه قبضه خمپاره 120 و 106 را داشتيم که مستقر بوديم شهيد علي حسين ابراهيمي بسيار خوش اخلاق و مهربان بودند. شهيد علي حسين ابراهيمي يک رزمنده خستگي ناپذير بودند در تمام مأموريت هاي حساس و خطير مبارزه با گروههاي ضد انقلاب گشت و شناسايي ديده باني به عنوان يک نيروي تک رو در عملياتهاي ايضايي هميشه نقش داشتند و يک نقطه از مرز ايلام نبود که نمي شناخت از مهران به دهلران به چنگوله و ... به عنوان ديده بان در فعاليت بود و به عنوان فرماندهي جنگنده در فعاليت بود.
شهيد علي حسين ابراهيمي قبل از پيروزي انقلاب همانندجوانان مخلص اين مرز و بوم در به ثمر رساندن اين انقلاب نقش مؤثري داشت به محض پيروزي انقلاب به عنوان نيروي مسلح در حفظ و نگهباني از کيان اين انقلاب پرداخت تا اينکه سپاه به دستور امام تشکيل گرديد و ايشان جز اولين گروهي بودند که به عضويت رسمي سپاه در آمدند.
شهيد علي حسين ابراهيمي احترامي خاص براي پدر و مادر قائل بودند و هميشه از مادر و دلسوزيهاي او صحبت مي کرد و مي گفت فلاني مادرم خيلي به من احترام مي کند و من جز زحمت براي او چيزي نداشتم و يکي از آرزو هاي ما در اين بود که او زن بگيرد تا بتواند گوشه از زحمات مادر را جبران کند.

همت شريعتي:
او به بزرگتر ها احترام مي گذاشت. او اخلاق نيکو و هميشه خنده رو بود با صداقت و ابهت کارهايش و مأموريت خود را انجام مي داد.
در طول ايام جنگ و ديگر ايام هيچ وقت احساس خستگي از خود بروز نکرد و او به راستي خسته را خسته کرده بود
آيين شهادت ز تو آموخته ايم
در دل ز غمت شعله برافروخته ايم
در هجر عزيزان زکف رفته مان
چون لاله دل سوخته دل سوخته ايم
من يکي شرمنده و وامانده از قافله شهيدان عزيز والامقام لياقت صحبت در وصف شهيد را نداشته و ندارم. اميدوارم خداوند به عزت و احترام شهيدغاقبت ما را ختم به خير گرداند تا در آن دنيا شرمنده آن عزيزان نباشم.

نمي دانم چگونه سخن را آغاز کنم و به خودم اجازه دهم که از شهيد و شهادت چيزي به زبان آورم و بر صفحه کاغز بنگارم ولي در مقابل شهيدي که همه چيز خود را داد تا اسلام زنده بماند و قرآن هميشه پايدار و راهنماي امت اسلام باشد دانستن و چيزي نگفتن خطا است.
بايد خاطره و ياد شهدا هميشه زنده شود و بر اعمال ما نظاره گر و شاهد باشند، آري سخن از شهيدي است که آزادانه راه خود را انتخاب نمود و به حق هم به آن عمل کرد. سخن از شهيدي است که فقط به گفتن اکتفا نکرد بلکه مردانه لباس پاسداري از انقلابي را پوشيد که همان ادامه قيام حسين (ع) است و رهبري انقلاب هم فرزند پاک رسول الله و يگانه رهبر بيدار و آگاهي است که يکه و تنها به بتهاي شرق و غرب هجوم آورده و پايه سست آنها را هر روز سست تر و پرچم اسلام را هر روز برافراشته تر بر جهان امروزي به اهتزاز در آورد و ندا بر مي آورد هيهات من زله و به راستي راه رهبر دنباله قيام حسين (ع) و راه پاسداران انقلاب دنباله راه علي اکبر و علي اصغر و... مي باشد.
سخن از شهيد علي حسين ابراهيمي است. شهيدي که مثل امام اولش علي (ع) رشيد و دلاور و در برابر باطل نترس و شجاع و بي باک و از طرف ديگر خاشع و خاضع و فروتن و باوقار و مثل حسين (ع) بر عليه کفر و باطل به قيام برخواسته و شعار هيهات من ذله را سر داده و لباس شهادت را بر خود پوشيده است و از دين خدا و آيين پيامبربه قيام برخاسته است و مثل ابراهيم تفنگ را بر دوش گرفته و با عزمي راسخ جهت نابودي بتهاي زمان وجاهلان نادان و منافقان بي همه چيز به پيش تافته و دين مولايش حسين را زمزمه کرده است که اگر دين محمد (ص) با کشتن من پايدار مي ماند پس اي شمشير ها بر بدن من فرود آييد، آري.
شهيد علي حسين ابراهيمي دفاع از انقلاب نو پاي اسلامي را در اين ديد که لباس پاسداري را به تن پوشده تا به مخالفان اسلام و انقلاب هشدار دهدکه عاشقان حسين (ع) هنوز زنده اند و انقلابي که با خون صدها هزار شهيد و مجروح بدست آورده اند حاضرند چندين برابر اين را فدا کنند تا هر روز درخت اسلام و انقلاب بارور تر و استوار تر بماند.
شهيد علي حسين ابراهيمي در سال 1357 به عضويت سپاه ناحيه ايلام در آمد و در ميان پاسداران انقلاب به خاطر اخلاق حسنه و خلق و خوي اسلامي خود الگو و نمونه بود به کار فرهنگي علاقه زيادي داشت و به همين خاطر در واحد روابط عمومي سپاه مشغول خدمت گرديد در حمله رژيم بعثي عراق به اطراف مهران و ارتفاعات 342 و کله قندي و رضا آباد فعالانه در آنجا حضور داشته و يک بار که همراه هم در منطقه و ارتفاعات 342 مشغول خدمت بوديم تا مرز شهادت پيش رفت و خمپاره مزدوران بعثي در چند متري ما به زمين خورد که خوشبختانه به کسي آسيبي نرسيد و همچنين در جبهه هاي شور شيرين و ميمک و جبهه ذيل مهران شرکت فعال داشته است.

سردار عبدالرضا حيدري:
رزم شهيدان در جبهه هاي حق عليه باطل همان رزم ياران حسين (ع) است و شهيد علي حسين ابراهيمي يکي از نيرومند ترين و قوي ترين و شجاع ترين و با صداقت ترين پاسداران انقلاب اسلامي است که از هيچ سختي حراص نداشت. علي حسين داراي اخلاقي پسنديده و خشرو و هميشه لبخند مي زندو هر بار که با وي همسفر مي شديم خيلي کارها و مأموريتها به آساني انجام مي گرفت شهيد ابراهيمي جز اولين کساني بود که لباس سبز و مقدس پاسداري را پوشيد شهيد ابراهيمي خيلي دلسوز و با اخلاق بودو همه همرزمانش وي را به خاطر خوشرويي و اخلاق حسنه اي که داشت او را دوست داشتند.
او فردي متعهد و متدين و با ايمان و با وفا بود و او ارزنده ترين پاسدار ايلام بود. او ما را به عمر به معروف و نهي از منکر توصيه مي کرد. او علاقه زيادي به نماز اول وقت داشت. او هميشه به جان امام قسم مي خورد و با زبانش با آيات قرآني و حديث و روايات دم مي زد و هميشه قران مي خواند و ما را به خواندن قرآن سفارش مي کرد. او شخص خستگي ناپذير جبهه هاي حق عليه باطل بود.
در دوره آموزشي در کرمانشاه من از يک بلندي افتادم و غلط خوردم و پايم زخم شد و نقش بر زمين شدم شهيد علي حسين اولين کسي بود که به من رسيد و من را بلند کردو خيلي براي من ناراحت شد من در آن زمان فهميدم که شهيد علي حسين شخصي استثنايي است و از لحاظ دوستي، رفيقي کم نظير است.
او در عملياتهاي مختلف شرکت داشت و هميشه عاشق جبهه و جنگ و شهادت بود. او در آرزوي شهادت بود که به آرزوي ديرينه خود رسيد او مي گفت خدمت به اسم بالاترين سعادت است و بالا ترين خدمت را انجام داد.

برادر شهيد:
به خدا قسم نمي دانم از کجا شروع کنم. از تقوايش از بزرگيش از شجاعتش از متانتش از دوستيش ازوفاي به عهدش از امانتداريش از صداقتش از از ايمانش و...ولي مي دانم که او يک رزمنده بسيار باوقار و پيشرو و ممتاز بود و با دوستان دوست و با دشمنان دشمن. او هميشه مي خنديد وزير لب براي امام دعا مي کرد. او هميشه از امام ياد مي کرد و از دعا هاي بعد از نماز مي گفت: خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.
او برادران و خواهران و پدر و مادر و اقوام را خيلي دوست مي داشت او هميشه من را باقر جان و يا محمد جان صدا مي زد. او قلوب همه ما بود او دردآشنايي مردم بود با فقرا دوست بود. اوهميشه مي گفت داداش چطوري داداش خداحافظ، علي حسين هميشه اقوام و دوستان و همه اهل خانه را به نماز و تقوا و جهاد در راه خدا و به امر به معروف و نهي از منکر دعوت مي کرد او مي گفت وظيفه مردم در قبال خون شهدا اين است که صلاح افتاده شهيدان را بدست گرفته و به نبرد با آمريکا بپردازند.
شهيد علي حسين به خدمت در سپاه و کمک به محرومين افتخار مي کرد. چند روز قبل از عمليات والفجر 3 مقدمات ازدواج برايش فراهم کرديم که ازدواج او يکي از آرزوهاي ديرينه مادرم بود که پيک شهادت وي را مهلت نداد با وجود اينکه همه مسئولين و فرماندهان شفارش کردندکه به جبهه نرود ولي هيچوقت عقب نشيني نکرد. او هميشه با من شوخي مي کرد و با لقبهاي بلند صدايم مي کرد. قبل از عمليات به او گفتم حالا که در عمليات شرکت مي کنيد ريشت را کوتاه کن. گفت: نه او با همين ظاهرو با لباس يوني فرم سبز و با آرم سپاه و با ريش انبوه آغشته به خون گريد. او در عملياتهاي مختلف در عمليات محور ؟؟؟ ميمک، عمليات 30 شهريور 59 اولين روز هجوم دشمن به مهران ؟؟؟ در عمليات کردستان آزادسازي جاده بانه سردشت، عمليات والفجر مقدماتي، عمليات؟؟؟ عملياتهاي چريکي در محور ميمک، مهران و شرکت در عمليات ولفجر 3 به عنوان فرمانده گروهان که منجر به شهادت آن سردار قهرمان شد.
خلاصه شهيد علي حسين ابراهيمي به عنوان فرمانده اي خط شکن ودلاوري خستگي ناپذير در تاريخ12/5/62 پس از اقامه نماز مغرب و اعشا شربت شهادت را نوشيد و بر بال ملکوت اعلي علين نشست.


درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان ایلام ,
بازدید : 270
[ 1392/04/20 ] [ 1392/04/20 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,871 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,715,563 نفر
بازدید این ماه : 7,206 نفر
بازدید ماه قبل : 9,746 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 3 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک