فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

علي غيوري زاده

 

در سال 1332 در بخش ملکشاهي دراستان ايلام به دنيا آمد پدرش او را علي نام نهاد . دوران کودکي ،نوجواني وجواني مانند تمام مردم آن ديار با فقرومحروميت همراه بود. با آغازانقلاب اسلامي امام خميني(ره)اميد وجان تازه اي در جسم سختي کشيده علي دميده شد . اوکه مانند تمام همشهريانش هيچ گاه درخواب هم نمي ديد سهمي دراداره کشورش داشته باشد با پيروزي انقلاب اسلامي وشروع جنگ تحميلي وارد مرحله اي جديد از زندگي شد وبه عنوان يکي از چهره هاي شاخص استان ايلام درآمد.اوايل جنگ به عنوان عضوي از بسيج راهي جبهه شد و در سا ل 1359 به عضويت رسمي سپاه در آمد.در ديار ايلام ،غيوري را به غيرت – جوانمردي – شجاعت و غريبي مي شناسند .

زندگي هشت ساله او در دفاع مقدس سراسر ماجراهاي تلخ و شيرين و خواندني است .هر روزش حماسه است .شجاعت وجسارتش به حدي بود که اورا معيار شناخت شجاعان و اوج ايثار گري مي دانند .روزي به همراه جمعي از رزمندگان به جبهه عراقي ها در ميمک حمله مي کند .علي حاتميان يکي از همرزمان اودراين عمليات مي گويد : شهيد غيوري با اين که فرماندهي اين عمليات را به عهده داشت، به جاي ديگر رزمندگان مي گشت که شايد گلوله اي پيدا کند و به سمت عراقي ها شليک کند .اوازاينکه کارهاي پيش پا افتاده وخارج از حيطه فرماندهي را انجام دهد،ابايي نداشت ،خصلتي که تمام فرماندهان ايراني درطول دفاع مقدس از آن برخوردار بودند. بارها مجروح شد اما در والفجر 9 در دره لري مريوان شدت مجروحيتش به حدي بود که همه مي گفتند او شهيد شده است .هر جا عملياتي بود علي حضور داشت .او يا در کسوت فرمانده بود يا همراه قناسه اش دشمنان را شکار مي کرد. در عمليات کربلاي 10 روي ارتفاع با لوکاوه رفته بود ،شهيد بسطامي و فرمانده (سابق)لشکر11اميرالمومنين، سردار کرمي هم حضور داشتند .آن روز جنگ غيوري با هليکوپتر هاي عراقي با آرپي جي 7 ديدني بود . در عمليات ماووت عراق فرمانده گردان بود،او قله سوق الجيشي دو قلو را تحويل گرفت .علي در آن عمليات شش نماز واجب را با يک وضو يعني از صبح تا صبح روز بعد با يک وضو خواند ،که در اين باره زبان زد دوستان است ،آن هم در عمليات ولحظات بحراني که اضطراب انسان با لاست .علي با قرآن و نماز خيلي مانوس بود .
او در مسئوليتهاي فرمانده گردان ،جانشين گردان ، نيروي اطلاعات و عمليات مشغول خدمت بود .درعمليات والفجر 3،والفجر 5، والفجر 9، والفجر 10 ،کربلاي 1 ،کربلاي 4 ،کربلاي 10 ،نصر 4 ،نصر 8،با مسئوليت هاي مختلف حضوري فعال داشت در هر جا که علي بود آرامش خاطر فرماندهان فراهم بود.در بيست ونه خرداد هزاروسيصدوشصت وهفت ارتش متجاوزعراق حمله شديدي رادرجبهه مهران آغاز کرد.براي دفع اين حمله ي دشمن مهمترين معبر را که براي حفاظت از مهران پيش بيني شده بود به علي و گردان تحت امر او دادند .يکي از همرزمانش از آن شب اينگونه مي گويد:شب قبل از عمليات ساعت 12 شب ما به گردان علي سر زديم. گفت: مگر تانکهاي عراقي از روي جسد من رد شوند تا اين معبر سقوط کند. کاملا مهياي شهادت بود در جواب شوخي يکي از دوستان گفت :من هم مي دانم اين بار کار خيلي سخت شده است. عمليات دشمن در مهران آغاز شد تا ساعت 4 صبح صداي يا حسين (ع) و لا حول و لا قوه... علي براي فرمانده لشگر اميدوار کننده بود. ساعت 9 صبح روز بعد موسوي، بي سيم چي شهيد غيوري گفت : علي در روي معبر بهرام آباد مورد اصابت گلوله هاي تير بار تانک عراقي ها قرار گرفت . آخرين پيام علي مقاومت بود . وقتي بعد از 12 سال و 4 ماه و 20 روز مردم خبر پيدا شدن جسدعلي را شنيدن به استقبالش رفتند . مردان و زنان ملکشاهي 50 کيلومتر پياده حرکت کردندتا به محلي که پيکر مقدس علي پيداشده بود رسيدند .جسد علي با کارت شناسايي و لباس هاي تير و ترکش خورده اش شهر به شهر گردانده شدودر زادگاهش به خاک سپرده شد تابراي هميشه تاريخ سندي باشد بر افتخار سربلندي غرور ايرانيان . امروز سنگر شهيد غيوري در قرار گاه امير المومنين (ع)در مناطق عملياتي غرب کشور ماوا و مامن همرزمان و زيارتگاه عاشقان و آزادگان است .
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد

 
 



خاطرات
عمليات ماووت ،شهيد غيوري به شدت شيميايي شده بود .او را به مقر بهداري آوردند که مسئوليت آن را به عهده داشتم .به ايشاه گفتم :شما به شدت مجروح شده ايد و بايد به بيمارستان کردستان منتقل شويد .اما شهيد غيوري ،لبخندي زد و گفت :براي من ننگ است که تا پايان عمليات نباشم .رزمندگان را تنها بگذارم و به پشت خط بروم .عمليات خيلي گسترده است ،چگونه خدا از من راضي مي شود که جهاد را رها کنم و عقب بر گردم .با عنايت خدا جراحات شيميايي ،چندان شدت پيدا نکرد که او را از پا در آورد .اما مجروحيت هم داشت .حاج کرمي گفتند :چه کسي داوطلب مي شود از تپه دو قلو که در منطقه ما ووت است ،محافظت کند .شهيد غيوري با شجاعت اين مسئوليت را پذيرفتند و در کوه گامو که منطقه مهمي بود ،مستقر گشتند .علي ،بايک تير بار ،يک تنه ،شب را تا صبح ،با آن وضعيت جسماني از تپه محافظت کردند .

 

در تاريخ 31/ 3 1366 لشکر 11 امير المومنين (ع) به منطقه کردستان اعزام شد. هدف عمليات نصر 4 در منطقه عمومي ماووت عراق در تپه هاي دو قلو و هزار کاني گرداني که من در آن عضو بودم براي انجام ماموريت ،عازو (تپه دو قلو )مشرف بر شهر (ماووت )عراق شد . شب عمليات فرا رسيد . هر کسي به نحوي از دوست و برادر خود خدا حافظي مي کرد . ساعت 1 بامداد عمليات شروع گرديد و با موفقيت تپه ها آزاد شدند و به هدف مورد نظر رسيديم . شب بعد دشمن طي يک عمليات ، با امکانات و تجهيزات مدرن و گسترده ، با استعداد دو گردان و يک گروهان از گارد رياست جمهوري ، ما را مورد محاصره قرار داد . با قرار گاه لشکر تماس گرفتيم که نيروي کمکي بفرستند. پس از مدتي ، چند نفر از برادران به فرماندهي حاج غيوري براي کمک به گردان ما اعزام شدند . آنان در بين راه با نيروهاي دشمن که پشت سر ما را محاصره کرده بودند ، برخورد کرده و درگير شده بودند . شهيد غيوري به همراه دو نفر ديگر بعد از ساعت 1 بامداد به ما ملحق شدند که در مجموع تعداد افراد روي تپه 9 نفر شد حدود 24 ساعت آب نداشتيم. شهيد غيوري گفت: از اين به بعد به جاي قمقمقه چهار ليتري بر کمر ببنديد تا آبش زود تمام نشود . اين صحبت ها را براي تقويت روحيه بچه ها مي کرد. نبرد تداوم يافت و با فرا رسيدن اذان صبح ، محاصره شکسته شد و دشمن عقب نشيني کرد . وجود شهيد غيوري در تپه دو قلو، برابري مي کرد با دو گردان.

 

سال 1366 ،عمليت نصر 4 در منطقه کردستان ،ساعت 9 صبح نيروهاي عراقي با ما وارد جنگ شدند .آقاي غيوري فرمانده گردان بود و تقريبا بعد از 24 ساعت جنگ ،گردان خود را به پشت خط مقدم انتقال داد ودو دسته از گردان ما وارد خط اول شد .
ديدم که غيوري با گردان خود به پشت خط نرفته اند و خودش تنها در خط اول مانده و در گير جنگ با عراقيها بود .از ايشان پرسيدم :چرا امروز صبح وقتي که گردان شما به پشت خط مي رفت ،با آنها نرفتيد ؟اينجا چکار مي کنيد ؟ايشان فرمودند :چون در اين گردان مسئوليت ندارم ،مي خواهم به عنوان يک نيروي ساده در گردان شما با عراقيها بجنگم .
حمله نيروهاي عراقي تا نزديکي ظهر روز بعد ادامه داشت .تعداد زيادي از بچه هاي ما شهيد شده بودند .در نزديکي هاي ظهر که عراقيها به ما تير اندازي مي کردند ،علي پرسيد :به نظر شما وقت خواندن نماز رسيده يا نه؟به ايشان گفتم :آقاي غيوري !والله من خودم را گم کرده ام ،نمي دانم که وقت نماز شده يا نه .
به اين طرف و آن طرف نگاه کرد و از سايه درختي که در آن نزديکي بودند ،تشخيص داد که اذان گفته شده است .
همراه ايشان يک قمقمه بود که مقداري آب داشت .با استفاده از آن وضو گرفت .شديداَ متعجب شدم ،چون در آن هنگام نيروهاي عراقي شديداَ به طرف ما تير اندازي مي کردند ،بعد از وضو ،شروع به نماز خواندن کرد .در فاصله ده متري ايشان ،يکي از بچه ها در حال شليک گلوله آرپي جي به طرف نيروهاي عراقي به شهادت رسيد .
از من پرسيد :فکر مي کنم اينجا سر و صدايي شد ،گفتم يکي از بچه ها کنار شما شهيد شد و پيکرش تکه پاره شد .
بعد از اينکه نماز تمام شد ،از ما خداحافظي کرد و به طرف عراقي ها رفت ،به ايشان گفتم :آقاي غيوري !کجامي روي ؟به من گفت :مي خواهم کمين عراقيها را دور زده و با استتار در تنه يک درخت ،حساب آنها را برسم .
قناسه اش را بر داشت ،تک و تنها به سوي نيروهاي عراقي رفت و در پشت سر عراقيها در ريشه درختي خود را استتار کرده بود .با قناسه ،يکي يکي نيروهاي عراقي را از پا در مي آورد .
وقتي که به دست نيروهاي عراقي دستگير شده بود م ،يکي از فرماندهان عراقي چند سوال از من کرد و يکي از سوالات آن فرمانده عراقي از من اين بود :شما شخصي به نام علي غيوري نمي شناسيد ؟گفتم :نه نمي شناسم .
علي نه فقط در بين نيروهاي خودي ،از نظر شجاعت ،دلاوري، سازش نا پذيري و دينداري مثال زدني بود ،بلکه در عراق نيز بر سر زبانهاي نيروهاي عراقي بود .اسراي عراقي مي گفتند :علي غيوري کيست که در عراق دنبالش مي گردند و سراغ او را مي گيرند .

 

در يکي از روز هاي ارديبهشت ماه سال 1367 ،به قصد تجديد ديدار با والدين سالخورده و چشم انتظارش ،به زادگاهش ،روستاي سر گل خليلوند ،آمده بود .
هر بار که ايشان تشريف مي آوردند ،به دليل فاصله زماني ايجاد شده در بين دو مرخصي ،همديگر را براي دقايقي بغل و همديگر را بوسه مي زدند ،اما اين بار با دفعات قبل تفاوتي عمده داشت ،به شکل غير قابل توصيفي همديگر را مي بوسيدند و اشک شوق مي ريختند .انگار والدين مي دانستند که فرزند دلاورشان را ديگر نخواهند ديد .شهيد هم يقين داشت که بعد از اين ديدار ،سعادت رسيدن به آرزوي ديرينه اي ،که ساليان سال انتظار انتظارش بود ،بدست مي آورد.

 

بعضي اوقات کنار علي مي نشستم و با او صحبت مي کردم .از او پرسيدم :چرا هنوز مجرد هستيد و ازدواج نکرده ايد ؟.گفت تا زماني که جنگ تمام نشود ،زن نمي گيرم .وقتي علت را پرسيدم ،گفت :من به عقد انقلاب در آمده ام و تا زماني که از شر صدام خلاص نشويم ،زن گرفتن براي من صلاح نيست ،چون هر لحظه منتظر شهادت هستم ،نمي خواهم پس از خودم ،کسي را سر گردان کنم .
علي ،سال 1367 ،به عنوان فرمانده ي گردان شهيد بهشتي ،در عمليات چلچراغ مهران ،ساعتها به تنهايي در برابر دشمن جنگيد و به درجه ي رفيع شهادت نايل گشت .

 

در آغاز عمليات به شدت مجروح شده بود .من مسئوليت پست امداد بهداري لشکر 11 حضرت امير (ع) را بر عهده داشتم .گفتم :چون دچار شيميايي داخلي شده ايد بايد شما را به بيمارستان کردستان انتقال نماييم .او در جواب گفتند :به هيچ وجه !براي من ننگ است منطقه را رها کنم . با اصرار فراوان در عمليات شرکت کردند .بعد از عمليات نيروهاي عراقي تک زدند ،اما نتوانستند تپه دو قلو را فتح نمايند .به دستور فرماندهي قرار شد در آن جا پست نگهباني تشکيل شود ،اما کسي حاضر نشد .علي غيوري با فدا کاري که هميشه از خود نشان مي داد ،با يک قبضه سلاح تير بار از تپه محافظت کرد .
کريمپور همرزم شهيد

 


 

راهبري فرهنگ ايثاروشهادت
- شهادت و ايثار در فلسفه انسان شناسي ما مفاهيم و نيز معناي خاص و ويژه دارد. واژه مقدس، بزرگترين بار مفهوم و معني را براي آنچه مي خواهيم در بر دارد.
شهيد در معناي لغت به معناي حاضر، ناظر، گواه دهنده، خبر دهنده راستين و امين، آگاه، محسوس ومشهود، کسي که همه چشم ها به اوست و بالاخره به معناي نمونه، الگو و سرمشق است. شهادت در فرهنگ ما و در مذهب ما، يک حادثه خونين و ناگوار نيست؛ ولي در مذاهب ديگر و تاريخ اقوام آنها، شهادت عبارت است از قرباني شدن قهرمانان که در جنگ ها و نزاع ها به دست دشمنانشان کشته شده اند و لذا اين يک حادثه غم انگيز مصيبت باري است؛ اما در فرهنگ کلي ما شهادت مرگي نيست که که دشمن ما بر رزمنده اسلام تحميل کند، بلکه شهادت مرگ دلخواهي است که سرباز اسلام با همه آگاهي و همه منطق و شعور خود آن را انتخاب مي کند. شهادت يعني کشته شدن در راه عقيده و در اصطلاح حديث و همچنين در تاريخ و ادب اسلامي، به کشته شدن ضمن جهاد در راه خدا به دست مخالفان دين گفته مي شود. شهادت شامل دو رکن اصلي است: يکي اين که در راه خدا و في سيبل الله باشد، هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداي هدف نمايد؛ ديگر اين که آگاهانه صورت پذيرفته باشد.
نشاط شهادت يا روحيه شهادت طلبي چنان که در بين مسلمانان صدر اسلام وجود داشت، در نهضت هاي اسلامي کنوني نيز مشهود است.
اما ايثار يا غيرخواهي يا به عبارت کلي و عام، از خود گذشتگي، نظريه اي است مبتني بر اين اصل که انسان در فطرت خود گرايش به ديگر خواهي دارد و بايد منافع خود را فداي جمع کند.
تعاريف زير در مورد ايثار صدق مي کند:
- گذشت و انصراف از جان، مال و خويشاوند.
- امنيت شخصي و آسودگي مقام به خاطر عدالت، حق، حقيقت و منافع جامعه.
- بخشيدن همه چيز و گرفتن هيچ چيز.
- برتر و مقدم داشتن ديگران نسبت به خود.
در قرآن کريم، اين کتاب مقدس آسماني، در مورد جهاد و شهادت بسيار تأکيد شده است. از جمله:
«ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياءعنده ربهم يرزقون »
- آيا اين آيه کريمه در معرفي مقام بلند پايه شهدا کافي نيست؛ که عزيزاني با عناوين مختلف در محوريت رزمندگان در راه حفظ اسلام و کشور اسلامي بزرگترين سرمايه خود را از دست داده اند، شهدايي که در حفظ شرف اسلام و دفاع از انقلاب اسلامي همه چيز خود را در طبق اخلاص، تقديم خداوند متعال کردند.
در اين آيه مبارکه که بحث در زندگي پس از حيات نيست که در آن عالم، همه مخلوقات داراي نفس انساني به اختلاف مراتب از زندگي حيواني و مادون حيواني، تا زندگي انساني و مافوق آن زنده هستند، بلکه شرف بزرگ شهداي در راه حق، حيات عندالرب و ورود در ضيافت الله است. اين حيات و اين روزي، غير از زندگي در بهشت و روزي در آن است، اين لقاء الله و ضيافت الله است. آيا اين همان نيست که براي صاحبان نفس مطمئنه وارد است؟
«فاد خلي في عبادي و ادخلي جنتي» که انسان بارز آن، سيد شهيدان است. اگر آن است، چه مژده اي بالاتر از آن که در جنتي که آن بزرگوار شهيد في سبيل الله وارد مي شود و در ضيافتي که در آن حضرت حاضرند، به اين شهيدان اجازه دخول دهند که آن غير از ضيافت هاي بهشتي است و آنچه در وهم من و تونيايد، آن بود.
حضرت امام خميني (ره) در باره شهدا چنين مي گويد:
خانواده شهدا تا هميشه تاريخ، اين مشعل داران راه اوليا، افتخار روشنايي طريق الي الله را به عهده گرفته اند. مجروحان و معلولان، خود چراغ هدايتي شده اند که در گوشه گوشه اين مرز و بوم به دين باوران، راه رسيدن به سعادت آخرت را نشان مي دهند، راه رسيدن به خداي کعبه را، اسرا در چنگ دژخيمان، خود سرود آزادي اند و احرار جهان، آنان را زمزمه مي کنند. مفقودان عزيز، محور درياي بيکران خداوند ي اند و فقراي ذاتي دنياي دون در حسرت مقام والايشان در حيرتند. از شهدا که نمي شود چيزي گفت؛ شهدا شمع محفل دوستانند.
شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادي وصلشان «عند ربهم يرزقون» اند و از نفوس مطمئنه هستند که مورد خطاب «فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي»، پروردگارند. اينجا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسيمش بر خود مي شکافد.
امام علي (ع) و جهاد (شهادت )
حضرت علي (ع) در مورد دفاع و جنگ، در مجموع در خصوص جهاد و شهادت چنين فرموده اند:
جهاد، در رحمت الهي است که تنها بر روي بندگان ويژه خداوند باز مي شود و من شب و روز شما را به جهاد و مبارزه دعوت مي کنم و پيوسته نغمه جانبازي و فداکاري را در گوش هاي شما مي نوازم.
شايد نخستين موردي که امام علي (ع) از اين که توفيق شهادت نيافته، سخت متأسف بود و براي نوشيدن اين شربت گوارا بي تابي مي کرد، پس از پايان يافتن جنگ احد بود. اين جنگ در سال سوم هجري اتفاق افتاد و امام علي (ع) تقريبا 26 ساله بود؛ پايداري، فداکاري و نقش فوق العاده مؤثر او در اين درگيري و جنگ حساس و تعيين کننده، که بسياري از مسلمانان پس از شکست پا به فرار گذاشته بودند و جز چند تني معدود با پيامبر باقي نمانده بود، به حدي بود که از آسمان پيام تقدير آمده و ندايي که در گوش ها پيچيده، قهرماني او را ستود که: «لا فتي الاعلي لاسيف الا ذوالفقار».
- با تلاش هاي پيگير پيامبر (ص) و حضرت علي (ع) و چند تن از مسلمانان دلير از شکست نهايي پيشگيري شد و جنگ پايان يافت. امام علي (ع) سخت مجروح شده بود، ولي با ملاحظه اجساد آغشته به خون حمزه، مصعب ابن عمير و ساير مجاهدين اسلام چنان او را بي تاب نمود که مطلب را با پيامبر اسلام در ميان گذاشت و يا اين که از راه ديگري راز او را فهميد که با مژده شهادت دل بي تاب امام علي را آرام کرد و فرمود «ابشر فان الشهاده من ورائک» به تو مژده مي دهم که شهادت به دنبال توست.
- پيامبر اسلام (ص) اضطراب امام علي (ع) را پايان داد و از اين پس با شوري توصيف نشدني در انتظار سرنوشت زيباي خود بود و پس از ضربت خوردن فرمود: به خداي کعبه که رستگار شدم. محراب کوفه به خود مي لرزيد و امام علي (ع) در خون خود مي غلطيد، خوني پر جوش و خروش چهره او را شکوه خاصي بخشيده بود. فرشتگان در اضطراب که استوانه هاي هدايت فرو ريخت ومردم، گريان، که عدالت به شهادت رسيد و يگانه سنگر مظلومان، محرومان و ستمديده گان منهدم شد. اما پس از ضربت ناگاه لبهاي آن امام بزرگوار حرکت کرد و کلمه اي گفت که تاريخ کهن، در قاموس زندگي هيچ بشري سراغ ندارد. گفت: « فزت و رب الکعبه» به خداي کعبه که رستگار شدم.
ريشه ايثار و شهادت
امروز براي آنکه فرهنگ گسترده شهادت در جامعه ايران نفوذ کرده و ديگر زمان براي شناخت آن بي مفهوم است، سخن گفتن مشکل است؛ بخصوص در سيطره فرهنگ ايثار و شهادت؛ ولي حرکت سخت است وآن به خاطر اين است که بضاعت علمي و قدرت فکري من اجازه چنين کاري را به من نمي دهد. محورهاي گوناگوني وجود دارند. يکي اين که شهادت را به عنوان يک مسأله فکري، علمي، فلسفي و ... مطرح کرد و از سوي ديگر حماسه شهادت به قدري احساسي و هيجان آميز و عاشقانه است که روح را به آتش مي کشد و منطق را فلج مي کند و قدرت ناطقه را ضعيف و انديشيدن را دشوار مي سازد. اگرچه شهادت آميزه اي است از يک عشق شعله ور و يک حکمت عميق و پيچيده که اين دو را با هم نتوان بيان کرد و در نتيجه، حق سخن ادا نمي شود. بويژه براي انساني که از نظر روحي و عاطفي ضعيف است، اما براي فهميدن فرهنگ ايثار و شهادت بايد اول مکتبي را که شهادت در آن معني مي دهد توضيح داد و آن مکتبي است که جريان تاريخي را به همراه دارد. شهادت ريشه در دفاع مشروع و مقدس دارد و آن هم در مقابل تجاوز و جنگ. جنگ يکي از شگفت انگيزترين و ناشناخته ترين پديده هاي اجتماعي بشر است و لذا مشاهده مي شود که به وسيله زورمداران فريب خورده اي تمام ارزشهاي ملي ايران را مورد هجوم و آماج تجاوز همه جانبه قرار دادند. دشمنان انقلاب اسلامي در منطقه و فرا منطقه، جنگ عليه ايران را يک ضرورت انکار ناپذير تلقي مي کردند و در اين ميان مردان شهادت طلب و خداجو بودند که تنها ايمان الهي آنها را به سوي سعادت و خوشبختي برد.
اما در دنيا کدام وجدان آگاه مي توانست آن همه ستم را از سوي ظالمي به مظلومي ببيند و آرام بنشيند؟ ولي در همان ايام حساس، امام بزرگوار و بيداردل ايران در همان روزهاي نخست تجاوز دشمن به مکتب و ميهن اسلامي، صلاي عزت سر دادند که اي آزادگان: «جنگ، جنگ است و عزت و شرف ما در گرو همين مبارزات است».
و به راستي ملت آبرومند ايران در طول هشت سال دفاع مقدس چه خوش درخشيد. مردم بزرگ ايران با دانستن فلسفه شهادت و ايثار، براي صيانت از اعتقادات و سيادت خود جنگيدند و در ميان طوفان عظيم مشکلات خم به ابرو نياوردند، چرا که مي دانستند کمترين غفلت، حاصلي جز خاکسترنشيني و ذلت ندارد. از اين رو مردان، زنان و جوانان مسلمان ايران جامه ي عزت به تن کردند و براي اعتلاي دين و ميهن، کاري بس شگفت خلق نمودند که باعث تعجب و حيرت قدرتمندان و قلدران روزگار شد.
دفاع مقدس ايران اسلامي که سرشار از ايثار و شهادت بود، از هر دم و بازدمش افتخار آفريني و عزتمندي، متجلي شد. مردم دلير و نجيب ايران با استقامت و پايداري در جنگ و تهاجم همه جانبه هشت ساله تفسير ديگري از ايثار، شهادت، عدالت، شجاعت و ايمان را براي جهانيان ارائه نمودند و اصولاً جنگ ايران تفسير آيه هاي عزت، افتخار و شرف بود و گسترش عدالت و ايمان در جهان.
ناسپاسي محض است که با درک اين همه ايثار، شهادت و استقامت اگر در ذهنمان حتي خطور کند که چراغ اقتدار و عزت ما در جنگ و يا به نوعي دفاع، بي فروغ شد؛ برعکس ،ملت ايران در اين دفاع مقدس علم عزت و سرافرازي را با تمام قدرت در قله هاي افتخار نشاندند که تا در طول تاريخ نور افشاني خواهد کرد. در اوضاع وانفساي تاريخ معاصر که درخت هرز ستم در باورها ريشه گسترده، ظلم ستيزي و ستم سوزي با فرهنگ ايثار و شهادت در دفاع مقدس، الگوي پر افتخاري بود که فروغ خود باوري را در دلهاي هراس خورده تابانيد و درد بي خويشي و بي هويتي را بر کند.
فرهنگ ايثار و شهادت در طول هشت سال دفاع مقدس، نيروهاي توانمند و پر قدرت نظامي در مقابل استکبار جهاني همت والاي خود را مصروف دفاع از ارزشهاي ديني نمودند، با اين وجود مشاهده مي شود از اين رهگذر حرکتهاي ضد استکباري مستضعفان را در ساختار بياالنللي در اقصي نقاط جهان عموميت بخشيدند که روز به روز بر اوج، شتاب و وسعت اين حرکتها افزوده مي شود. حال بايد ملاحظه کرد اين تفکر از کجا شروع شده است و به آن اصول تکيه دارد و لذا نمايانگر اين تفکرات از کلمه جهاد است که در دين مبين و مقدس اسلام قداست خاص خود را دارد.
جهاد در اسلام
آنچه از فرهنگ ايثار و شهادت برمي آيد، قطره اي از مباني جهاد در دين اسلام است. انسان به حکم عاطفه انسان دوستي، جنگ را يک اقدام وحشيانه و غير انساني مي داند، لذا انسان جنگ را در شرايط عادي، محکوم و تقبيح مي کند و اين يک احساس بشري است. دين مقدس اسلام که دين فطري و طبيعي است، به اين واقعيت اعتراف دارد و جنگ را از نظر طبيعت بشري نيز سنجيده و مي گويد: جهاد بر شما واجب گرديده و حال آن که براي شما موجب دشواري و کراهت است. اين موضوع بايد به طور دقيق مورد بررسي قرار گيرد که آيا جنگ از نظر عقل، هميشه و در هر شرايط محکوم و نارواست و ملتها در هيچ شرايطي نبايد دست به مبازه مسلحانه بزنند؟ گاهي براي ملتي شرايطي پيش مي آيد که به حکم قطعي عقل، هيچ راهي جز توسل به جنگ براي او باقي نمي ماند، در اينصورت جنگ نه تنها غير انساني نيست، بلکه ترک آن ذلت و خواري است. اگر کشوري يا جامعه اي مورد تعدي و تجاوز واقع شد، انسان بايد به حکم عقل و فطرت از جامعه و کشور و از حقوق خود دفاع کند و چنين جنگي از نظر عقل واجب است و بلکه دفاع از حق، حق طبيعي هر موجود زنده است. هيچ ملتي نمي تواند با دشمني که حيات او را تهديد مي کند جنگ را در صورت انمکان ضروري نداند و درصورتي که برانداختن چنين دشمني با هيچ وسيله اي جز کشتن و کشته شدن ميسر نشود، خونريزي را روا و جايز نشمارد. به همين دليل، دنياي امروز پس از آن همه تقبيحي که از جنگ کرده، عاقبت در مواردي آن را مشروع و قانوني شناخته است. دين مقدس اسلام نيز چون يک آيين فطري استوار کرده است، جهاد را در شرايطي لازم و واجب مي داند. هم اکنون بايد علل و انگيزه تشريع جهاد در اسلام مورد بررسي واقع شود و لذا مختصري از آن به شرح ذيل از نظر مي گذرد.
جهاد و شهادت
چهار آيه از سوره حج نخستين آياتي است که پيرامون جهاد وارد شده است. دقت در مفاد اين آيات مبين اين مهم است که انگيزه واقعي براي تشريح جهاد، دفاع از جان و مال بوده است. اين چهار آيه ،نخستين آياتي است که در اصل تشريع جهاد نازل شده و در آنها علل و انگيزه هاي جهاد نيز اشاره شده است.
دقت در اين آيات ما را با انگيزه هاي جهاد آشنا مي سازد. اين آيات عبارت اند از:
- رزمندگان راه حق، هرگز آغاز به جنگ نکرده، بلکه پاسخگوي نبردي بودند که از طرف متجاوزان آغاز شده بود. يعني اين گروه جنگ زده هستند نه جنگجو. در اينصورت دفاع افراد از خود، لازم و واجب خواهد بود. در غير اينصورت تحمل خواري و زبوني است.
- دليل آشکار تجاوز دشمن اين است که مؤمنان را به جرم اعتقاد به خداي يگانه از خانه و ديار خود بيرون راندند؛ گويا که اعتقاد به خداي يگانه در نظر آنان جرمي است که معتقد به آن بايد محيط زندگي خود را ترک کند.
- مشرکاني که با الوهيت خدا و پرستش حق مخالفت هستند بايد به وسيله مردان خداپرست نابود شوند و زمين از لوث وجود آنها پاک گردد، در غير اينصورت معابد الهي ويران مي شوند.
- اگر خداوند در اين آيات بپاخاستگان را وعده پيروزي مي دهد، بدين خاطر است که اگر آنان در روي زمين قدرت و اقتدار پيدا کردند، راه ستمگران را پيش نمي گيرند، بلکه پيوند خود را با خدا «اقامو صلاه» و پيوند خود را با مردم «آتو الزکوه» محکم تر مي سازد و در اشاعه نيکي ها و محو بدي ها مي کوشند واز هيچکس نمي ترسند.
آيات فوق، نيمي از سيماي جهاد و انگيزه تشريع آن در صدر اسلام را براي ما روشن مي سازد و مشخص است که بسياري از اشکالات و تاخت و تازهاي بعضي تفکرات بر اين حکم حيات بخش اسلام، بي پايه و اساس است. جهاد و شهادت براي بازپس گرفتن حقوق از دست رفته و عقب راندن مهاجم در قاموس تمام ملت ها، مشروع و يک فريضه وجداني و ملي است.
تشريح فرهنگ ايثار و شهادت
از نگاه کلي و از ديدگاه استراتژي، ترويج فرهنگ ايثار و شهادت براي نسل سوم انقلاب شکوهمند اسلامي، بايستي آنچه در جنگ تحميلي در ابعاد مثبت براي ما و نويسندگان امروز که امانت قلم را به دست گرفته ايم، شکافنده شود و انقلاب اسلامي را با تمام زيبايي هايش به تصوير کشاند. بعضي قضايا است که انسان گمان مي کند که اين شر است، لکن به حسب واقع خير است. در اين قضاياي اخير که دولت متجاوز عراق بر ايران اسلامي تحميل کرد، بايد گفت: «الخير في ما وقع». با اين وجود از اين که بخواهم رئوس مطالب عمده اي را به اثبات برسانم، بايد به سرفصلهاي مرتبط با دفاع مقدس، بعنوان اشاعه يک فرهنگ اصيل ايثار و شهادت اشاراتي داشته باشم که عبارتند از:
- از اينکه در آن زمان ضد انقلاب در ايران شايع مي کردند که ارتش ايران، ارتشي است که از بين رفته و ديگر نمي تواند در مقابل دشمنان مقاومت کند، بلکه در ابتدا مي گفتند که اصلاً ارتش لازم نيست، ارتش بايد به هم بخورد و بعد از آن موضوعي شروع مي شود و در اين جنگ تحميلي ثابت شد که ارتش جمهوري اسلامي نيرومند است و ارتش با ساير قواي نيروهاي مسلح با هم هستند، تفاهم دارند، با هم مي جنگند و همه کساني که در ارتش بودند به انقلاب اسلامي وفا دارند و لذا تمام شايعات ضد انقلاب داخل و خارج خنثي گرديد.
- گروهها و گروهکها که ادعا مي کردند که ما (آنها ) طرفدار مظلومين هستيم، طرفدار حق هستيم، فدايي حق و ملت هستيم، مجاهده براي مردم مي کنيم، ثابت شد که همه اين حرفها، گفتارها و شعارها و... خلاف واقع بوده است و الان (زمان جنگ ) که کشور ايران اسلامي با حزب بعث منحط در جنگ هستند، از آنها هيچ خبري نبود، آنها باز هم به فساد هايي که فکر مي کردند ادامه ميدادند؛ لکن بر آنها هم ثابت شد که اگر يک روزي دولت ايران بخواهد شر آنها را کم کند، با يک يورش برق آسا، همه را از بين مي برد. اين هم يکي از خيراتي بود که براي ايرانيان در جنگ تحميلي به ارث ماند و فقط يک اثر خير نشأت گرفته از حماسه شهيدان والامقام است ولاغير.
- بسياري در همان اوان شعار مي دادند و ضمناً دايم زمزمه مي کردند که انقلاب اسلامي در اول حرکت خود يک اثر مهم داشت و آن هم اين که مردم با هم بودند و حالا ديگر با هم نيستند و ضمناً با يکديگر خيلي مخالفند واين حرفهاي ناربط، ورد زبانشان بوده؛ لذا باز هم مشاهده شد که در اين جنگ تحميلي سراسر کشور با هم اتحاد دارند و مردم شريف و بزرگ ايران با همان روحيه انقلابي باز در صحنه باقي هستند.
- اصل جنگ که واقع مي شود، انسان از آن خستگي و از آن چيزهايي که انسان را سست مي کند، از آن سستي ها و خستگي ها بيرون مي آيد و فعاليت مي کند و جوهره انسان که بايد هميشه متحرک و فعال باشد، بروز مي کند.
- در جنگ تحميلي بر دولت عراق ثابت شد که در مقابل چه کسي قرار گرفته است و رزمندگان ايراني چنان درسي به صدام و صداميان دادند که در تاريخ بي نظير بوده است.
- جنگ تحميلي عراق به ايران اسلامي و مقاومت سرسختانه توسط رزمندگان و ملت شريف ايران، حداقل صدام را به سوي اسلام کشاند و نمونه بارز آن که کلمه مقدس الله اکبر در پرچم عراق نقش بست و اين جز با ايثار و شهادت انسان هاي شايسته اي که همه چيز خود را با تقديم تفکر شهادت به اثبات رساندند و ترويج آن فرهنگ، بايد در جامعه رونق پيدا کند و اصلاً يک استراتژي دراز مدت در ايران بشود و نسل هاي پي در پي با انديشيدن روي اين تفکر به صاحبان اوليه آن احترام بگذارند و اسطوره تاريخ را نقل سينه ها در گفتار خود بنمايند، ممکن نبود.
- در اين جنگ تحميلي بر ملت بزرگ ايران و شايد خيلي ها در فرا منطقه ثابت گرديد که شهادت به معناي واقعي خود يعني چه! اصلاً چگونه اين فرهنگ در مدت کوتاهي در ايران در بين سنين مختلف رسوخ کرد؛ اما بايد اعتراف داشت که اين تفکر و انديشه ريشه در عمق 1400 ساله دارد و از آن تاريخ تاکنون ادامه دارد. انديشه فدا شدن با خلوص نيت يکي از شعارهاي اصلي جنگ تحميلي بود که دنيا را به حيرت انداخت.
چگونگي سياست گذاري در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
در انتقال ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، روشها و سيستم هاي گوناگوني با توجه به ابزار فعلي دنيا وجود دارد، ولي آنچه که مهم و حائز اهميت است، نوع نگرش واقع بينانه به اين امر مهم و حساس و همچنين چگونگي انتقال آن به نسلهاي سوم انقلاب اسلامي و نسلهاي ديگر است. در يک دوره زماني يک تفکر ريشه دار در ايران در شعور محوريت انقلاب اسلامي به وقوع پيوست و آن حرکت به صورت جهاني و حالت کلي، جهان بيني خود را حفظ کرد و اين انديشه در زمان کوتاهي در سرزمين وحي و نبوت، فلسطين، به عنوان يک تفکر تاريخي با نام انتفاضه در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح، به حرکت در آمد و هم اکنون دنيا در آن سوي انديشه هاست که چه چيزي ملت بزرگ فلسطين را در مقابل دشمن خونخوار و دولت غاصب و اشغال گر فلسطين مقاوم کرده است؟
بايد گفت آن فرهنگ در جويبار تاريخ از سرزمين حجاز حرکت کرده و اينان تشنگان آب حيات آن جويبار عشق و شهادت هستند. پيامبر اکرم (ص) الله و اکبر گفتن را را با «اقرا باسم ربک» در قله شروع کرد و هم اکنون آن استراتژي در قالب وحي الهي ولي با ابعاد گوناگون در کره خاکي به پيش مي رود و هر روز يک انديشه، انديشه عميق تر مي گردد.
شهادت در راه خداوند چيزي نيست که بتوان آن را با سنجش هاي بشري و انگيزه هاي مادي ارزيابي کرد و شهيد در راه حق و هدف الهي را نمي توان با ديدگاه امکاني به مقام والاي آن پي برد، که ارزش عظيم آن، معيار الهي و مقام والاي دين، ديدي رباني لازم دارد.
بايد اعتراف کرد دست خاک نشينان از آن منزلت شهيد کوتاه است و همين افلاکيان نيز از راه يافتن به کنه آن عاجزند، چرا که آنها از مشخصات انسان کامل است و ملکوتيان با آن مقام اسرار آميز فاصله دارند. تکريم به شهدا، جانبازان و وارثان آنها بر همه نسل ها واجب است و اما آنچه که بايد بعنوان روش و الگو قرار گيرد تا نسل هاي بعدي از آن بهره ببرند، مي توان محور هاي آنها را به صورت زير اعلام داشت:
- درج در کتب آموزشي، تاريخي، سياسي و...
- ترسيم جغرافياي مرزي، نظامي در کتب جغرا فياي آموزشي.
- به تصوير کشاندن اصول واقعي حماسه ايثار و شهادت.
- بر پا کردن فرهنگ سراي محلي، شهري، استاني، کشوري و ...در خصوص ترويج فرهنگ ايثار و شهادت.
- اطلاع رساني فرهنگ ايثار و شهادت توسط نشريات با کمک يارانه بصورت مداوم.
- هنر به کارگيري انتقال فرهنگ ايثار و شهادت در ابعاد گوناگون هنري.
- تشکيل کميته هاي کاري در ارگانها، نهاد هاي دولتي و تشکيلات مردمي جهت همسو شدن اين فرهنگ درخشان و تداوم آن.
- حرکت فرهنگ سينمايي به سوي دفاع مقدس با شرط اين که فيلمنامه ها تعريف صوري نشوند.
- به الگوي استقامت و صبر آزادگان در محورهاي مختلف نشر پرداخته شود.
- فرهنگ صبر خانواده با توجه به اصالت صبر، يک الگو شود و انتقال يابد.
- نام مقدس شهداي گمنام در رأس امور شهدا قرار گيرد و اين که اصلاً چرا گمنام شده اند؟
- تفکر بسيجي درروح نويسندگان، هنرمندان و...
- کشاندن افکار عمومي به خارج از مرزهاي ايران در خصوص تحريم هاي اقتصادي، سياسي، نظامي و... در ارتباط با دفاع مقدس.
- مثلث اتحاد شوم دشمنان انقلاب اسلامي در آن ايام با عناوين امپرياليسم، سوسياليسم و صهيونيسم.
سرهنگ عبدالله رفيعي



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان ایلام ,
بازدید : 211
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,369 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,710,470 نفر
بازدید این ماه : 2,113 نفر
بازدید ماه قبل : 4,653 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 1 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک