فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

سال 1343 در اصفهان در خانواده اي متوسط و مذهبي به در نيا آمد .در اوايل کودکي مادرش را از دست داد .از 11 سالگي فعا ليتهاي مذهبي پرداخت .و در سن 18 سالگي فعاليت خود را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، آغاز کرد و در همان زمان ازدواج کرد .در سال 1366 اولين فرزندش متولد شد و دو سال بعد دومين فرزندش« فاطمه »به دنيا آمد .او همواره فرزندانش را از کودکي به نماز تشويق مي کرد .اکثر وقت خود را با برادران بسيجي مي گذراند و آنها را در فعاليت هاي مذهبي ياري مي نمود .به قرائت قرآن اهميت زيادي مي داد .بسيار صبور بود و در برابر مشکلات مانند کوه ايستادگي مي کرد .همواره مشکل گشاي برادران بود .او در سال 1372 به عنوان فرمانده گردان در شهر« سراوان»در استان« سيستان و بلو.چستان »مشغول خدمت شد .بيشتر اوقات فراغت خود را با سر گروههاي عشاير براي کمک و خدمت به ديگران مي گذراند .هدف او بر قراري امنيت در منطقه و خدمت به اسلام بود .در عمليات همواره برادران را به صبر و حوصله و پيروي از دستور العملها تشويق مي کرد و هميشه معتقد بود بايد طوري به اسلام خدمت کنيم که نزد شهدا شرمنده نباشيم. مي گفت :بايد در درجه اول اعتياد را ريشه کن کنيم .ايشان به همراه عده اي از دوستان چون شهيد« معمار»،« جندقيان» ، «رداني پور»و...در طول 4- 5 سا ل با اقدامهايي که انجام مي دادند موفق به انهدام ضد انقلاب در حد وسيعي شدند .در سا لهاي 69- 70 ضد انقلاب به راحتي مواد مخدر را به کوير مرزي ايران مي آورد و نا امني ايجاد مي کرد .به طوري که نا امني تا قلب کشور کشيده شده بود .براي مقابله با آنها لشکر«41 ثار الله »در مرحله اول مرزها را مسدود کرد و در مرحله دوم با ايجاد قرارگاهها به پاکسازي منطقه پرداخت که تيپ «سلمان» در اين کار نقش مهمي داشت .فعاليت اين شهدا موجب کشته شدن بيش از 50 نفر ضد انقلاب و دستگيري تعداد زيادي از عناصر اصلي آنها و مصادره اموال و انهدام 50 کاروان بسيار بزرگ و ايجاد امنيت در شرق کشور شد .سر انجام اين قهرمان ملي، در دي ماه 1373 طي ماموريتي به« ايرانشهر» به دست اشرار به شهادت رسيد و روح بلندش به آسمانها پرواز کرد .
منبع:سرداران سپيده،نوشته ي مريم شعبان زاده،نشر کنگره ي بزرگداشت سرداران و شهدا ي سيستان وبلوچستان-1377



خاطرات
همسرشهيد:
شهيد اعتقادي راسخ به حضرت فاطمه زهرا (س) داشت. برايم تعريف مي کرد که دخترم فاطمه تازه به دنيا آمده بود .من به ماموريت رفتم .نبرد سختي بود. بسيار مقاومت کرديم تا اينکه ديدم نيروها شهيد شده اند و اشرار هم از مقابل مي آيند .در دلم گذشت که يا فاطمه زهرا فاطمه من هنوز با با نگفته است .در همين موقع گويا صدايي به من گفت به پشت سرت نگاه کن .ديدم که نيروهاي کمکي نزديک مي شوند و اشرار هم با ديدن آنها پا به فرار گذاشتند .به اطرافم نگاه کردم کسي را نديدم .

يک شب از ايرانشهر به سراوان مي رفتم .در پاسگاه به ما گفتند شما که با خانواده مي رويد اشرار جلوي شما هستند .آقاي اميني خنديد و گفت خدا هم با ماست .سوار شد و ماشين با آخرين سرعت حرکت کرد وقتي به سرعت ايشان اعتراض کرديم و گفتيم اگر اشرار ما را نکشند شما حتما ما را به کشتن خواهيد داد .
شهيد گفت :اگر ما شما را بکشيم از کشته شدن به دست اشرار بهتر است .به سراوان که رسيديم به سرعت ما را پياده کرد و دور زد و رفت وقتي که بر گشت به او اعتراض کردم که ما را همين طور دم در خانه مي گذاري و مي روي ؟
گفت :وقتي شما خدا را داريد من هيچ کاري نمي توانم بکنم .من رفتم که اگر اشرار ماشين را تعقيب کرده باشند من خودم با آنها در گير شوم و به شما آسيبي نرسد .
نصرت انصاري مقدم:
مخبر حرکت اشرار را اطلاع داده بود .ما زود تر از آنها در منطقه حاضر شديم و در چند نقطه کمين زديم .برادر ي روي ماشين رفت و وقتي که نور چراغهاي خودرو هاي دشمن را ديد به ما علامت داد و دستور داد که با توجه به کثرت دشمن درخواست مهمات پشتيباني کنم .
وقتي بي سيم را روشن کردم ديدم ارتباط ما با ايرانشهر قطع است و هيچگونه ارتباطي بر قرار نمي شود .موضوع را به ايشان گفتيم گفت :ارتباط ما امشب فقط با خداست .ما اينجا جز خدا کسي را نداريم .اگر چه نيروي ما در برابر آنها بسيار کم بود .گفتيم بچه ها منطقه را خوب نمي شناسيد .ولي ايشان گفتند ايرادي ندارد با شناختي که من از برادران دارم مي دانم که تا پاي جان هم مقاومت خواهند کرد .
برادر اميني نيروها را به درستي در جاي خود شان مستقر کرد و عمليات را با نام مقدس يا زهرا شروع کرديم و الحمد الله به پيروزي هم رسيديم .آن کاروان ،کاروان بزرگي بود که سران اشرار در آن بودند .
شهيد همواره در طول عمليات به برادران دلداري مي داد و مي گفت خدا را صدا بزنيد .يادي از شهدا بکنيد .امشب شب عمليات است ؛مطمئن باشيد خدا با ماست .

حسين يوسفي:
با دوربين جسد مطهر برادران را مي ديدم که چون ستاره ها در دشت پراکنده بودند .اشک در چشمان ما حلقه زده بود .يکي از آنها را مي شناختم پاسدار وظيفه بود .جواني مومن و صبور .اما امروز مثل قاسم ها روي زمين افتاده بودند .مي ديدم ولي نمي توانستم جلو بروم چند بار که خواستم پيشروي کنم با رگبار مسلسل مواجه شدم و مجبور شدم به عقب بر گردم .ضد انقلاب روي تپه هاي بلند مقابل ،مشرف بودند .با بي سيم از چابهار و نيکشهر به ما خبر دادند که نيروهايي براي کمک مي آيند هر آن منتظر بودم .از انجا به جاده نگاه مي کردم و مي ترسيدم که که مبادا نيروهاي کمکي هم گرفتار شوند .جاده امن نبود و هر آن امکان در گيري وجود داشت منتظر بودم تا خورشيد غروب کند شايد فرجي حاصل شود. ناگهان صداي خش خش آهسته اي شنيدم و گرماي دستي روي شانه ام احساس کردم .گفت :نترس برادر ما از چابهار آمده ايم .گفتم شما چطور آمديد جاده که بسته است – گفت از بيراهه آمديم .خيال کردي همانطور راست خودمان را به آغوش دشمن مي اندازيم .نه برادر هنوز خيلي کارها داريم .
موقعيت و کرو کي منطقه را براي او ترسيم کردم .کمي فکر کرد وقتي ماه با لا آمد همراه با گروهانش پياده راه افتاديم .مي دانستم وظيفه او نبود ولي احساس مسئوليت کرده بود و آمده بود .مي گفت :چون جسد شهداي ما روي زمين است حتي اگر کشته شوم بايد آنها را بياورم .با ديدن اراده محکم و پولادين او تسکين پيدا کردم .دلم به پشتگرمي برادر اميني قرص شده بود و گامها را استوارتر بر مي داشتم .با طلوع خورشيد ما نيز ستارهايمان را از دامن کوير آورده بوديم .

نصرت انصاري مقدم:
روزها از پي هم مي آيند و مي روند اما تو بي آنکه به آن بينديشي پشت سر مي گذاري .امروز هم يکي از همان روزهاست .آن روز ها ماموريت ها پشت سر هم بود ولي امروز ديگر اشرار تقريبا پاکسازي شده اند و سرزمين بلوچستان از جر ثومه فساد آنها پاک شده است .باد گرم دشت بر صورت و تن سيلي مي زند .خسته اي برادر !بغضي به اندازه تمام نامردي ها راه گلويت را گرفته .امروز تو فرمانده گرداني اما چرا تنها مي روي ،دل به دريا زده اي ،مي خواهي دشمن را بيابي و بر او کمين بندي .ايثارت را مي ستايم ؛آري تنها آمده اي تا تنها به ديدار معبود بشتابي .آرام قدم بر مي داري که مبادا صداي قدمهايت خواب را در چشم نا پاکان بشکند .تو خوب مي داني که آنها تاب قدمهايت را ندارند .پس آرام برادر زيرا مرا نيز طاقت از کف رفته .لحظه اي به عقب مي نگري دنيا در نظرت هيچ است پس به راهت ادامه مي دهي .گاهي فکر فرزندان راه را بر تو مي بندد و گاه تنهايي همسر . اما تو مي داني از چه راهي بروي با خودت مي گويي يک فرمانده بايد همه راهها را به خوبي بشناسد .نعره هاي دلت دشت را به لرزه در مي آورد اما تو استوار در مقابل آن مي ايستي .شب دشت را فرا مي گيرد اما تو آرامي .زيرا در دل شب ،ستارگان به تو راه مي نمايند و او نعره مي زند تو همان اميني هستي که ...
او نمي تواند تورا وصف کند و تمسخر او در تو اثري ندارد .فريادي بلند و رسا در گلويت مي تراود. من براي وطنم خدمت مي کنم اما شما چه ؟آنان تو را بي پاسخ نمي گذارند .تمام کينه شان را در حلقوم تفنگ ها ي پنهان شده در وجود تو خالي مي کنند چون تک درخت استوار بر پهناي دشت مي افتي .اما آنان نمي دانند که درخت ريشه در زمين دارد ،کور مال کور مال حرکت مي کنند در حالي که خنده هاي مستانه شان دشت را پر کرده. آنان مي روند تا پليدي بکارند اما تو ...و تو مي روي تا به وصال حق برسي .



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان سيستان و بلوچستان ,
برچسب ها : اميني , رجبعلي(محمدرضا) ,
بازدید : 218
[ 1392/05/07 ] [ 1392/05/07 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 862 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,713,554 نفر
بازدید این ماه : 5,197 نفر
بازدید ماه قبل : 7,737 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 1 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک