سال 1337 در سبزوار يکي از شهر هاي استان خراسان به دنيا آمد .در سال 1342 به مدرسه رفت وتا پايان مقطع راهنمايي درس خواند . آنگاه به خاطر فشار محرو ميت و فقدان امکانات مالي خانواده، درس را رها کرد و در سال 1350 به تهران رفت . ابتدا در يک کار گاه تراشکاري شاگردي کرد .سپس به يک کار گاه خياطي رفت و مشغول به کار شد . در آنجا بود که با نوروجود امام خميني و انقلاب آشنا شد وتاآخر عمرش دست از همراهي وعشق به امام خميني برنداشت.
غلامعلي با وجود فشار کاري و رنج ناشي از محرو ميت در بيشتر تظاهرات و راهپيمايي هايي که بر عليه رژيم منفور پهلوي انجام مي گرفت شرکت مي کرد و انزجار خود رااز اعمال آن رژيم نشان مي داد . او در يکي از راهپيمايي ها که به مقابله با نيرو هاي شاه پرداخته بود ،از ناحيه پا تير مي خورد و او را مخفيانه به منزل شهيد آيت الله قدوسي انتقال مي دهند .در آنجا تحت عمل جراحي قرار مي گيرد و در پاي او پلاتين مي گذارند .وقتي که خبر آمدن حضرت امام (ره)را مي شنود ساعتها قبل از تشريف فر ما يي ايشان در محل فرو گاه مهر آباد تهران حا ضر مي شود و تا ورود حضرت امام (ره)در آنجا مي ماند به خاطر خستگي و خوابيدن در سطح خيابان پاي زخمي او عفونت مي کند و براي بار دوم بستري مي شود .بعد از آنکه حضرت امام (ره)به آغوش ميهن باز گشت .غلامعلي توفيق خدمتگذاري ايشان را پيدا مي کند و شش ماه محافظ امام (ره)مي شود . در پي تاسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت آن نهاد مقدس درمي آيد و در سال 1360 همراه شهيد ناصر کاظمي به کردستان مهاجرت مي کند و در دي ماه 1360 مسئول مديريت اقشار و صنوف معاونت بسيج استان کردستان را مي پذيرد .
در ارديبهشت ماه سال 1361به فرماندهي گردان در تيپ يکم بوکان منصوب شد و دو سال و سه ماه دراين سمت باقي ماند . بعد به عنوان فرمانده گردان در تيپ مريوان انتخاب گرديد .او در ار ديبهشت ماه سال 1364 مسئوليت امور قضايي سپاه کردستان را پذ يرفت و در آذر ماه همان سال مسئول مديريت تغذيه معاونت لجستيک سپاه درآن استان شد . سه ماه از فعاليت او در اين قسمت نگذشته بود که در عمليات والفجر 9 شرکت کرد و در تاريخ 13/12/1364 در منطقه عملياتي پنجوين عراق مورد اصابت تيرنيروهاي دشمن قرار گرفت و به شهادت رسيد .
مزار مطهر شهيد در گلزار شهداي شهرستان سبزوار قرار دارد .
شهيد بيدي پس از آمدن به کردستان با دختري از شهرستان سنندج ازدواج کرد که ثمره اين پيوند يک فرزند دختر ويک فرزند پسر مي باشد .
او چهره ي نوراني و زيبايي داشت . مشاهده چهره ي زيبا وروحاني او حالت خوشايندي رادر هر بيننده اي ايجاد مي کرد. معنويت خاصي در وجود او حاکم بود .دعا و نيايش جزو برنامه هاي اساسي زندگاني او بود .بسياري از شبها نماز شب مي خواند .نماز هاي سر شار از خلوص او تعجب همگان را برمي انگيخت .ارادت خاصي به ابا عبدالله (ع)داشت ودر مجالس سوگواري آن حضرت با لباس سياه و دلي پر گداز مي ناليد .هر سال هيئتي را به نام هيئت عاشو را در مرقد مطهر حضرت شاه عبد العظيم (ع)تشکيل مي داد و از طريق آن هيئت به سو گواري و عزاداري مي پرداخت.
از کمک کردن به محرو مان لذت مي برد .جاذبه خاصي داشت .مردم خيلي زود تحت تاثير رفتار او قرار مي گرفتند .دلسوزي در وجود او موج مي زد .در همه کار ها رضايت خدا را مد نظر داشت و هدف خود را فقط جلب رضاي خدا مي دانست .بسيار شجاع و نترس بود. به خطر ناکترين موقعيت ها مي رفت و در سختترين در گيري ها شرکت مي کرد .او تنديس شجاعت ؛اخلاص و پاکدامني بود .
منبع:"اسوه هاي استقامت" نشر شاهد،1386-تهران
درباره :
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا ,
استان کردستان ,
برچسب ها :
بيدي ,
غلامعلي ,
بازدید : 189