فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

بيژني,حسن

 

زندگينامه
حسن بيژني در سا ل 1341 در خانواده اي مذهبي در روستاي «خيار زار» از توابع دشتستان پا به عرصه وجود گذاشت .وي تحصيلات ابتدايي خود را در زادگاهش به پايان رسانيد و جهت ادامه تحصيل به شهر شبانکاره هجرت نمود و دوران راهنمايي و دبيرستان را در آنجا با موفقيت پشت سر گذاشته و به اخذ ديپلم نايل آمد .
شهيد در دوران تحصيل علاوه بر درس به فعاليتهاي مذهبي نيز توجه خاص داشت و در اکثر جلسات ديني شرکت مي کرد. پشتکار و استقامت وي در تمام جوانب زندگي و هنگام تحصيل مشهود و از نظر اخلاق و معنويات پايبند به اصول و احکام اسلامي بود .
شهيد بيژني درمبارزات و راهپيمايي ها يي که عليه رژيم ستم شاهي انجام مي گرفت شرکت فعال داشت .با شروع جنگ تحميلي اين سردار ،براي شرکت در دفاع مقدس و پيوستن به صفوف مجاهدين في سبيل الله سر از پا نمي شناخت. ايشان اولين بار در تاريخ 11/ 8/ 1360 راهي ميادين نبرد گرديد و در منطقه ي گيلان غرب به دفاع از حريم اسلام و قران پرداخت .
شهيد بيژني که همه ي وجودش در راستاي لبيک به نداي مراد و مقتدايش خميني کبير متبلور بود، با شرکت در طرح «لبيک يا خميني» در تاريخ 4/ 1/ 1361 به جبهه هاي شوش و عين خوش عزيمت و به ياري دلاورمردان ارتش اسلام شتافت .
وي در عمليات افتخار آفرين بيت المقدس شرکت و به عنوان فرمانده ي دسته در قسمت ولي عصر (عج) و غرب خرمشهر حماسه هاي جاودانه اي از خود به جاي گذاشت .در همين عمليات بود که وي از ناحيه شکم مورد اصابت گلوله ي دشمن بعثي قرار گرفت .او که درس شهامت و آزادگي را از سرور آزادگان جهان ،حسين بن علي (ع) آموخته بود ،با همان بدن زخمي خود به همسنگرانش دستور پيش روي و ادامه نبرد مي داد .ايشان با بدني خوني از ميان گل و لاي منطقه خود ،را به سپاه مي رساند .وي پس از مدت 4 ماه بستري بودن در بيمارستان پس از بهبودي به استخدام اداره ي بازرگاني گناوه در مي آيد .تا اين که دگر بار براي مبارزه با ام الفساد قرن ،آمريکاي جنايت کار ،درتارخ 18/ 12/ 1362 راهي آبهاي نيلگون خليج فارس شد .ايشان در تاريخ 4/ 4/ 1367 با سري پر شور از عشق به الله و در دفاع از حريم قرآن کريم ؛در کسوت فرماندهي گردان امام حسن (ع) واقع در جزيره ي مجنون ،در نبرد جانانه با کفار بعثي به آرزوي ديرينه ي خود که شهادت در راه خداوند بود نايل آمد .
منبع:بزم بهشتيان ،نوشته ي حبيب قاسمي،نشرنگين امين-1383

 



وصيت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم

خدا آن مومنان را که در صف جهاد با کافران مانند سد آهنين هم دست و پايدارند دوست دارد .قرآن کريم
اگر سر انجام ما به مرگ منتهي مي شود و اين بدنها از بين خواهند رفت پس کشته شدن مرد به شمشير در راه خدا گرامي تر و برتر است .شهادت اي آغوش پر مهر خدايي ،تو اي ،ناله هاي درد مند شيعه، تو را ديدم و تو را مي شناسم .تو را درمحراب کوفه ديدم که مظلوميت را نثار قدم علي (ع) کردي .تو را در قتلگاه ديدم که سراسيمه به ياري اسلام آمده بودي .تو را که در قتلگاه 72 تن کربلاي ايران ديدم با بيرق هاي پاره پاره و سوخته شده به جنگ کفر ،نفاق و الحاد و تحريف رفتي .تو را بر بالين سر شهيد مظلوم بهشتي ديدم که بر مظلومين خون گريستي .
تو را در جبهه هاي نبرد خيابانها ،کوچه ها و در وجب به وجب خاک ميهن اسلامي ديدم .
هر گز فراموشت نخواهم کرد .بار خدايا ،اين قطره نا چيز خون مرا در راه اسلام از من حقير بپذير و اگر جان ما اين ارزش را دارد که براي اسلام فدا شود و انقلاب به پيش رود صدها بار به ما جان بده تا مبارزه کنيم و شهيد شويم .
بار خدايا ،با ريختن خون ما انقلاب به پيش خواهد رفت .پس اي گلوله ها ،بياييد به سينه هاي ما .بار خدايا ،اينک تو را شاهد مي گيرم که آگاهانه به مشهد خويش مي روم .
اينک چند سخني با پدر و مادرم شما اي عزيزان بعد از شهادتم لباس عزا به تن نکنيد و درمجلسم عزاداري آنچناني نکنيد که مردم خيال بکنند من مرده ام. در مجلسم شاد باشيد و بگوييد او زنده است .چون که شهيد قلب تاريخ است .اگر جسم و جانم پيش شما نيست روحم در نظرتان است .بعد از شهادتم لباس سياه به تن نکنيد .من به معشوقم رسيده ام .عشقم الله است و من بنده او هستم .تو اي مادر ،چه بسا شهيداني بوده اند که مادر نداشته اند که بر بالاي سر آنها بگريد و قلب هاي يخ در سرد خانه ها بر سر آنها آب مي شد و به جاي مادر بر آنها مي گريست .
پدر جان ،خودت مي داني که عزيز ترين چيزهاي زندگيم تو هستي و چقدر دوستت دارم .از شما مي خواهم بي تابي نکنيد هر قطره اشک تو باعث کمرنگ تر شدن خون من مي شود و تو خود مي داني که هر کس اسلام را پذيرفت و قبول کرد که شيعه ي علي (ع) است بايد سر بريده را در پيش ببيند .
برادران عزيز :
از همگي شما مي خواهم که به نداي امام امت اين سلاله پاک امام حسين (ع) را در هر زمان لبيک بگوييد و نگذاريد تفنگ من بر زمين بيفتد و نگذاريد ياران امام کم شوند .از تمام برادران و دوستان تقاضا دارم که در نزد خدا براي من طلب عفو و بخشش کنند و خودشان نيز مرا ببخشند . سفارشي که به آنها دارم اين است که نسبت به امام و انقلاب بي تفاوت نباشند .دست روي دست نگذاريد تا اينکه دشمن به سراغ ما بيايد .بايد ما بر دشمن حمله کنيم و او را نابود کنيم و اميدوارم که ياراني صادق و مخلص براي امام باشيم .همسرم اميد وارم که مرا ببخشي به خاطر اينکه زندگي کوتاه و پر مشقتي با من داشتي . از تو مي خواهم که براي رضاي خدا و امام با نبودن من بي تابي نکني و به ياد داشته باش که ديدار نزديک است حتي نزديک تر از مژه هاي چشم .اميدوارم که خداوند صبري زينب گونه به تو عنايت کند .
خدايا ،جند الله را که با سوگند به ثار الله در لشکر روح الله بري شکست عدوالله و استقرار حزب الله زمينه ساز حکومت جهاني بقيه الله است حمايت فرما .
خدايا ،خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار حسن بيژني 3/ 4/ 1363

 

 


 

خاطرات
مادر شهيد:
من هم مانند تمام مادراني که هميشه منتظر و آماده ي شنيدن هر خبري از طرف فرزندانشان بودند ،خود را مهيا کرده بودم. تنها چيزي که من هيچ وقت فکرش را نمي کردم و غافل شدم ،شهادت هر دو پسرم (حسن و غلامرضا ) در يک روز و در يک لحظه بود .
چون حسن هديه اي بود الهي ،پس همه اعمال و رفتار او با بقيه فرق داشت .پدر و مادرش را بيشتر از جان خود دوست مي داشت .با مردم مهربان بود و خيلي مردم داربود .اين را نه من بلکه تمام اهل محل و همسايه ها مي گويند .
من حسن را در خواب زياد مي بينم .هر گز از او چيزي نخواستم .زماني که ناراحتي يا مشکلي داشتم به خوابم مي آمد. در خواب احساس مي کردم در مشکلات مرا ياري کرده ،بايد بگويم احساس نبود واقعيت بود .
بايد بگويم تمام زندگي حسن برايم خاطره است ،يعني من با خاطرات او زندگي مي کنم .خاطره اي از پسرم براي شما نقل مي کنم .وقتي به عيادت حسن در بيمارستان ارتش واقع در شيراز رفته بوديم ،در اتاقي که حسن بستري بود ،خيلي نگران و ناراحت بودم ،نمي دانستم چه بلايي بر سر او آمده است .شهيد بر روي تخت ،در حالي که يک دست و يک پاي خود را بلند کرده بود و مثل هميشه لبخند به لب داشت،گفت :مادر ببين من هم دست دارم و هم پا .اين لحظه و اين حالت او پس از سالها هنوز هم مانند آينه جلوي چشمان من است .
بر خيز که در طريق حق گام زنيم از باده گلگون شدن جام زنيم
از خون شهيدان شوري بر گيريم آتش به سرا پرده صدام زنيم



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان بوشهر ,
بازدید : 205
[ 1392/04/21 ] [ 1392/04/21 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,749 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,710,850 نفر
بازدید این ماه : 2,493 نفر
بازدید ماه قبل : 5,033 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 1 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک