فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

خاطرات
يدالله شاه عابديني:
در يک سفر يک روزه که سرمان به مجلس ختمي گرم شد و تا ساعت چهار بعد از ظهر طول کشيد، حاجي يک باره به خود آمد و برافروخته گفت :نماز اول وقت را از دست داديم و با ناراحتي به نماز مشغول شد.
قرار بود مسئولين بسيج کشور در سميناري در تهران شرکت کنند. معمولا در چنين مواقعي با وسيله هاي سواري مي روند اما ايشان گفت: همه با اتوبوس
مي رويم .تا سوار شديم حاج مهدي گفت :برادران از همان جلو هر کس حديثي بلد است بگويد. بعد در خواست مداحي کرد. چنان حال و هوايي داشت که فکر مي کردي در مسجد نشسته. ساعت يک شب بودکه رسيديم قم. برادر ها گفتند اينجا بمانيم و فردا حرکت کنيم .حاج آقا قبول کرد .بخاري ماشين را روشن کرديم و پتو ها را برداشتيم تا استراحت کنيم .من در صندلي جلو بودم .يک لحظه متوجه تکان ماشين شدم .نگاه کردم ديدم حاج آقا غفوري در آن هواي سرد از اتوبوس بيرون رفت. با چشم تعقيبش کردم .رفت در دور ترين محل براي اقامه نماز شب . خوابم برد و قبل از اذان بود که با صداي ايشان از خواب بيدار شدم. از خودم شرم کردم .
در سمينار تهران بحث و گفتگو شد که امام فرموده اند بايد به جبهه برويد . از سمينار که برگشتيم حاج آقا اصرار داشت:که ما بايد تکليف خو درا انجام دهيم. مي گفت :وقتي امام مي فرمايند :راه قدس از کربلامي گذرد ،بايد همين شود .ايشان از زماني که به بسيج آمدند هيچوقت نديدم نماز
بي جماعت برگزار شود .هر جا که وقت نماز مي رسيد ،مي ايستار و اذان مي داد .

حقير که مدتي را در محضر شهيد عبدالمهدي مغفوري در قسمت تبليغات و انتشارات سپاه پاسداران زرند وزير نظر اين شهيد بزرگوار افتخار خدمتگذاري داشتم . در نيمه دوم سال 63 بنا به درخواست مسئول وقت بنياد شهيد حاج آقا شجاعي به بنياد شهيد زرند منتقل و در قسمت فرهنگي آن بنياد مشغول خدمت شدم. در فروردين ماه سال 64 بعد از مراسم تشيع جنازه يکي از شهداي بزرگوار(شهيد محمود محمدي) به بنياد شهيد آمدم و در همين حين شهيد مغفوري نيز به همراه يکي از برادران سپاه به بنياد آمدند و به من گفت: آقاي ابراهيمي من هم مي خواهم همراه شهيد به بهشت زهرا(س) بيايم. شما توي آمبولانس جا داريد من گفتم: البته و خيلي هم خوشحال مي شوم که با شما باشم و بعد آمبولانس خواست حرکت کند من به اتفاق شهيد مغفوري و يکي از بستگان شهيد در قسمت عقب آمبولانس جنب تابوت شهيد کنار هم نشستيم و آمبولانس به طرف بهشت زهراي زرند حرکت کرد. در طول مسير راه من متوجه شدم که شهيد مغفوري در حاليکه محزون است سرش را به تابوت نزديک مي کند و دور مي کند و با خود نيز زمزمه مي کند.

زهرا سلطان زاده همسر شهيد:
يادم هست يک شب نزديک ساعت دو بعد از نيمه شب آمد . گفتم: شام مي خوري ؟گفت: آنقدر خسته ام که نمي توانم چيزي بخورم ،اگر هم بخوابم براي نماز بيدار نمي شوم. گفتم: نا راحت نباش هر ساعتي که بخواهيد بيدارتان مي کنم. گفت: من يک ساعت مي خوابم .بي آنکه بيدارش کنم از جا بلند شد .وقتي ديد مشغول کار هاي منزل هستم، تبسمي کرد وگفت که به فکر کارهاي دنيا نباش .خلاصه رفت و ضو گرفت و تا نزديک اذان صبح که من از خواب بيدار شدم دعا مي کرد و اشک مي ريخت .
گاهي اوقات مي گفتم: فلاني فلان چيز را گفته يا اين کار راکرده .مي گفت :اين قدر جوش دنيا را نزن .اگر کار هاي واجبت ترک شد ناراحت باش .حرف و کار دنيا هميشه هست .شهيد مغفوري به ما توصيه مي کرد که خوب نگاه کنيم و ببينيم چه اعمالي جز واجبات و مستحبات موجب رضاي خداست که هر چه موجب رضاي خدا باشد براي خلق هم خوب است. وقتي خبر اسارت برادرم را به ما دادند، ايشان گفت:
رضاي خدا در اين بوده و نبايد از خود ضعف نشان دهيم ،امروز دشمن ممکن است دست به هر کاري بزند ما بايد با ايمان و مقا ومت توطئه او را خنثي کنيم .

براي همه احترام قائل مي شد مخصوصا براي پدر ومادرش.هر وقت به خانه پدري او مي رفتيم دست پدر و مادرش را مي بوسيد و از موقع ورود به خانه تا داخل منزل به خودش اجازه نمي داد که جلوتر از پدر و مادرش حرکت کند .خدا مي داند او چقدر آگاه و محترم بود .
من تا آنجا که ياد دارم هيچ وقت نديدم ايشان کنار سفره اي که پدر ومادرش نشسته اند دستش را زود تر ازآنها به سر سفره برده باشد. شبهايي که در منزل پدري حاج مهدي ميهمان بوديم ،بنا بر شرايط شغلي، پدرش دير تر به خانه آمد .اما حاج مهدي رامي ديدم که همين طور با لباس بيرون نشسته بود . مي گفتم چرا نمي خوابي ؟مي گفت :مي تر سم پدرم بيايد و در حالت دراز کش خواب باشم .صبر
مي کرد وقتي پدر مي آمد و چراغ را خاموش
مي کرد ،ايشان هم مي رفت مي خوابيد . صبح هم قبل از همه بيدار مي شد وبه نماز مي ايستاد .
در رعايت احوال بزرگان به خصوص پدر ومادر بسيار حساس بود .وقتي از ماموريت مي آمد ،در حالي که بسيار خسته بود به احترام پدر و مادر نمي خوابيد. خميره وجود اين بزرگوار از تلاش و کوشش بود .حتي در دوران تحصيلش از بر جسته ترين دانش آموزان محسوب مي شد .

خواهر شهيد:
يادم است مي خواستم در يکي از مراکز معتبر علمي و مذهبي ثبت نام کنم .اين بزگوار قبل از رفتنم گفت :ممکن است افرادي با داشتن ديد گاههاي مختلف سياسي بخواهند افکاري را به ذهن شما تحميل کنند .مواظب باش که بي تفکر جذب افکار و ديد گاههاي مختلف نشوي .هر چه شنيدي در باره آن فکر کن و توسلت را با ائمه قطع نکن.






آثارباقي مانده از شهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
همسر عزيزم زهرا خانم سلام اميدوارم در راه انجام وظائف و تکاليف شرعي و الهي خودت موفق مويد باشي. بنده اعتراف مي کنم که در اين مدت زندگي شوهر خوبي براي تو نبوده ام و اينک اميدوارم که از خطاهايم درگذري و اشتباهاتم را ناديده بگيري و از خداوند بزرگ برايم درخواست آمرزش بنمايي و تو خود مي داني، برايت در اين مدت روشن شد که آنچه براي بنده مهم بوده عمل به تکليف شرعي و انجام وظيفه بود، اگرچه در انجام آنها کوتاهي مي کردم ولي حداقل در صحبتهايم اين مطلب واضح و روشن بود و لذا تنها چيزي که از تو مي خواهم اين است که به وظائف شرعيت عمل نمائي و آنگونه باشي که خداوند متعال و نبي مکرم اسلام(ص) و ائمه معصومين سلام الله عليه اجمعين خواسته اند و بکوش که بچه ها هم همين گونه بار بيايند(البته اين سفارش بنده حقير به تمام خواهران و برادران ايمانيم هست).
اينک چند مطلب است که لازم است با تو در ميان بگذارم:
1- اگر از وسائل و پاکتها و نوارهاي مربوط به سپاه و همچنين جزوه هاي مربوط به سپاه چيزي در خانه هست آنها را به سپاه برگردان .
2- بنده از مال دنيا چيزي نداشتم و اگر مختصر چيزي که هست، هرچه شرع مقدس در مورد آنها حکم کند بايد انجام شود ولي مايلم که 2 عدد قاليچه ماشيني به عنوان يادگار به منزل پدرم داده شود. همچنين مبلغ هفت هزار تومان به صندوق قرض الحسنه شهيد نصيري لاري سيرجان و هفده هزار تومان به صندوق قرض الحسنه بقيه الله کرمان که مربوط به سپاه مي باشد و برادر کيا شمشکي همت (حساب 1116) بدهکارم و مبلغ پنج هزار تومان به برادر ذهاب(پاسدار واحدبسيج) بدهکارم. همچنين از ايشان خواهش کرده بودم که راجع به پدرم با بيمارستان شهيد باهنر تسويه حساب بنمايد که اگر اين کار را کرده باشد اين مبلغ را نيز به ايشان بدهکارم. لذا مي توانيد با فروش موتور سيکلت و بعضي وسايل ديگر بدهکاريها را بپردازيد.
3- بچه ها هم در اختيار خودت باشد و کسي حق ندارد آنها را از تو بگيرد: سفارش مي کنم آنها را تحت صحيح ترين تربيتها(تربيت اسلامي) قرار داده و از اينکه بچه ها در اختيار افراد بد اخلاق و دور از تربيت اسلامي قرار گيرند و يا اينکه با آنها معاشرتهاي طولاني داشته باشند جداً پرهيز کن.
4- بعد از من انتخاب زندگي با خود توست(منظورم ازدواج است که اختيار داري ازدواج نمائي يا ننمائي) و هيچ کس در اين رابطه نمي تواند متعرض تو بشود ولي هرکجا که بودي سعي کن که فقط رضايت خداوند متعال در زندگيت مطرح باشد.
5- هر چند وقت يکبار حتماً با بچه ها ديداري از خانواده پدرم داشته باش. در اين رابطه بايد عرض کنم همانگونه که در وصيت نامه اي که به پدر و مادرم مينويسم درباره تو به آنها سفارش کرده ام، درباره آنها نيز به تو سفارش مي کنم که با گرمي و صميميت با آنها رفتار نمائي و مواظب باش که خداي ناکرده رابطه بين شما تيره نشود.
6- اگر خداوند تعالي فرزندي به تو عنايت کرد، اگر دختر بود اسم او را راضيه و اگر پسر بود اسم او را مرتضي بگذار.
7- در مورد تذکرات فوق و ساير مواردي که پيش مي آيد کسي نمي تواند خارج از شرع مقدس اسلام بر تو تکليفي را اعمال نمايد و ضمناً راجع به ساير مسائلي که پيش خواهد آمد و يا لازم بود تذکر داده شود من آنها را فراموش کردم و يا در نظر نداشتم که يادداشت کنم و در اين رابطه لازم است کسي اعمال نظر کند، من پدرم را به عنوان وکيل خودم و ولي تو قرار مي دهم که با توجه به موارد فوق، امور ضروري را با الطاف پدرانه و بزرگوارانه خودش به انجام برساند(البته با عرض پوزش و معذرت از محضر پدر بزرگوارم).
8- عرض ديگري ندارم و از همين موقعيت استفاده مي کنم و سلام خودم را خدمت فرزندانم، مريم خانم، فاطمه خانم و آقا مصطفي تقديم مي دارم و اميدوارم که خداوند متعال آنها را در زمره عبادالله المخلصين قرار دهد(آمين).
9- از فرزندانم مي خواهم که مرا ببخشند و از آنها معذرت خواهي مي کنم چون پدر خوبي براي آنها نبوده ام و ممکن است که آنها را به ناحق زده باشم، ويا ترسانده باشم و يا آزار و اذيت کرده باشم و يا تکليف خود را در برابر آنها انجام نداده باشم. اميدوارم که مرا ببخشند و حلال کنند.



بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت برادر بزرگوار و عزيزم جناب محمد رسول جمشيدي سلامٌ عليکم
اميدوارم که وجود عزيز شما مادام که براي اسلام مفيد است در تحت عنايات و توجهات حضرت حقتعالي مصون و حفظ و بيمه باشد و همواره در راه انجام وظائف و تکاليف الهي خويش موفق بوده باشيد.
اينجانب بحمدالله حالم خوب است و تمامي برادران و سروران بخصوص ابوي جنابعالي حالشان خوب است و احوالپرس شما و ديگر برادران حاضر در جبهه.
برادر عزيز، در تاريخ 6/7/63 ديروز صبح از سيرجان به کرمان آمدم و ظهر در نماز جمعه شرکت نمودم در آنجا يکي از برادران را ملاقات کردم که قرآن ارسالي شما را به بنده داد و از اين بابت شرمنده شدم، خواستم هديه اي براي شما بفرستم ولي ديدم هيچ هديه اي در مقابل قرآن نمي تواند برابري کند و لذا به شرمندگي مجدد قلم دست گرفتم و چند سطري براي شما نوشتم و اينک در نظر دارم که تذکراتي چند را به عرض شما برسانم. استدعايم اين است که به نويسنده اين کلمات توجه نکنيد، باشد که مورد رضايت حضرت حقتعالي واقع شود؛
1- شما هم اکنون در جبهه ها حضور داريد، جائي که بزرگان علم و عمل و عرفان آرزوي حضور آنجا را دارند و به لحاظ اهميت آن و به همانگونه که ائمه معصومين عليهم السلام به آنجا توجه دارند و بخصوص حضرت مهدي(عج) در آنجا حضور و توجه دارد، به همين نسبت حضور شياطين نيز در آنجا زياد است و لذا گاهي انسان با اندک مسئله و بهانه اي به انحراف کشيده مي شود.
2- آنچه که در طول زندگي انسان از اهميت فوق العاده اي برخوردار است داشتن اخلاص است، لذا توجه داشته باشيد که هرکار انجام ميدهيد با اخلاص باشد. دقت داشته باش کارهايي که بعهده ي شما واگذار مي شود بخوبي انجام دهي و به احدي با چشم حقارت ننگري که اي بسا او از اولياء الله باشد و به احدي توهين نکني که او از سربازان مهدي(عج) به شمار مي رود. مواظب باش که بخاطر مسائل بيهوده و پوچ با کسي به بحث و جدل ننشيني و از ناحق دفاع نکني. حتماً تقوي الهي را پيشه کن که از متقين پذيرفته شوي.
3- جبهه بهترين محيط براي خودسازي است و همچنين براي ديگران سازي بخصوص براي شما که در کارهاي تبليغاتي فعاليت داريد. شبي بر شما نگذرد که در آن شب نماز شب شما قضا شود و روزي بر شما نگذرد که در آن روز از قرائت و بهره برداري از قرآن محروم شده باشيد. عمر چيزي جز همين لحظات نيست که يکي پس از ديگري در گذر است. هرگز به انتظار ننشيني که روزگار فراغتي برايت پيش آيد که اين از القائات شيطان است. هيچ فرصتي بهتر از جبهه نيست و هيچ محيطي در حال حاضر شايد بهتر از جبهه نباشد که در آنجا عبادت قبول شود و دعا مستجاب شود زيرا جبهه حرم امام زمان(عج) است. جبهه محل نزول فرشتگان خداست، جبهه محل اعطاي برکات و نعمات خداست، جبهه محل ديدار امام زمان(عج) است بلکه جبهه محل ملاقات حضرت حقتعالي است، زنهار که اوقاتت به بطالت بگذرد که پشيماني است که هيچ مجال جبران ندارد.
4- آنچه که روزي به شما سفارش کردم اينک نيز تکرار مي کنم و آن اينکه هرگز ارتباط با ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين را قطع نکني. سعي کن علاقه آن بزرگواران در دلت ريشه يابد و ريشه اش قوي شود و اين امر هم جز کمک و عنايت حضرت رب العالمين ميسر نيست لذا برادر عزيزم از اين فرصت استفاده کن و دست حاجت به درگاه خداوند صاحب رحمت بلند کن و از او اين امر را مسئلت نما. سعي کن که هر روز به چهارده معصوم سلام دهي و بخصوص هر روز به حضرت مهدي(عج) بيشتر اظهار ارادت نما. هر صبح دعاي الهم کن لويک را در دعاي دست نماز صبح بخوان و يا بعد از نماز صبح بخوان و در فرصتهاي مختلف به آن حضرت سلام بده و بگو السلام عليک يا صاحب الزمان(عج). اگر بتوانيد با برادران جانباز روضه خواني راه بياندازيد و از حضور روحانيون حاضر در جبهه بهره ببريد تا انشاءا... امام حسين(ع) همگي را جزء سربازانش محسوب فرمايد و توجه بيشتري به جبهه ها بنمائيد.
5- برادر عزيزم همانگونه که عرض کردم شياطين در جبهه ها شايد بيشتر از ساير جاها حضور داشته باشند و به اغوا بپردازد. آنچه که مسلم است اين است که جبهه اثر وضعي خود را بر روي افراد مي گذارد يعني چون در آنجا غذاهاي گرم و مطبوع منزل نيست و لحاف گسترده و گرم در آنجا يافت نمي شود و... خواهي و نخواهي اثري بر روي افراد مي گذارد ولي اين کافي نيست و بايد گامي فراتر نهاد. به شما سفارش مي کنم در زماني که ديگران به لهو لعب مي نشينند شما به ياد خدا باشيد و از غذاهاي و خوردنيهاي رنگارنگي که در جبهه هست اعراض کنيد و فقط به قدر احتياج بدن اکتفا کنيد. بسياري از خوردنيها هست که خوردن آنها براي انسان ضرورت ندارد. بلکه بدن مرکبي است براي روح و بقيه نياز، بايد از خوردنها تناول نمود و آن هم بر اساس ضابطه اي صحيح که موجب اقمال و انحراف انسان نشود و جايگاهي براي نفوذ شيطان نگردد.
برادر عزيزم، آنچه که نوشتم خود شديداً بدانها محتاجم ولي همانگونه که به عرض رساندم شما به نويسنده اين کلمات نگاه نکنيد که او گناهکاري ديوانه بيش نيست که خود شديداً نياز به موعظه و بيش از آن به عمل دارد. اينک بنده در اينجا حسرت جبهه را ميخورم، کاري کنيد پس از بازگشت از جبهه هم خوراک من نشويد (حسرت خوردن).
سلام نا قابل بنده را به برادران ابلاغ نمائيد. من عاجزانه و ملتمساً التماس دعا دارم، باشد که خداوند ذوالجلال توجه به اين نا قابل گنهکار نموده و او را از منجلاب هلاکت دائمي نجات بخشد.
و مجدداً برادران عزيزم آقايان سليماني ، برادر احدي و ديگر همکاران عزيزم را خصوصاً سلام برسانيد.
خدايا خدايا تو را به جان مهدي تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.
با شرمندگي مجدد، برادر کوچکتر عبدالمهدي مغفوري



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان کرمان ,
برچسب ها : مغفوري , عبدالمهدي ,
بازدید : 205
[ 1392/05/11 ] [ 1392/05/11 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,095 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,710,196 نفر
بازدید این ماه : 1,839 نفر
بازدید ماه قبل : 4,379 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 3 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک