فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

وصيت نامه
هوالقادر- هوالعزيز- هوالمتعال
من عبدا... تاکنون به خاکم و يا بر خاک مي نويسم براي خاک زيرا که همه از خاکيم و همه به خاکيم و آنچه که مي ماند در اين جهان خاک است .
هدف مشخص است، الان وقت آن رسيده که تصميم بگيريم و کوتاهترين و دقيقترين راه را انتخاب کنيم و يا راهي پر پيچ و تاب و با فراز و نشيب زياد که انتهاي آن تاريک و در آن چيزي مشخص نيست و معلوم نيست، آيا به هدف اصلي برسند.
رفتن با اتکاء به خود ميسر نيست بايد در اين راه متکي به خدا شد و قدم پيش گذاشت و با ناملايمات و سختيها ساخت، از خداوند ياري نموده و با مغفرت و آمرزش به درگاهش دل و جان خود را از آنچه که تا به حال بين خالق و مخلوق جدائي افکنده شده، از درگاهش عذر خواهي نموده و صورت بر آستان با عظمتش سائيده که بنده ي ناسپاسي بوديم.
شرمساري در مقابل ذات پاکش برايم بس است که در قبال آن همه نعماتش چه کرده ام، چه شکري به جاي آورده ام، نزد خدا پوزش مي خواهم که الله جل جلاله زهي سعادت است که او عذر پذيرد و با رحمانيتش مرا نوازش کند، به اميد رحمتش بارها پيمان شکسته و بعد از آنکه سر از گريبان تنهايي و بي کسي در آورده، دوباره از مبداء هستي و وجود پناه خواسته که هيچوقت دست ردي بر سينه ام نزده و دوباره بهتر از پيش پذيرفته است. ديگر بيش از اين خجالت مي کشم دستم به گناه آلوده شود و از درگاهش طلب ياري مي نمايم که در اين امر مرا ياري نمايد که ديگر گرد هوسهاي نفساني و شيطاني نگردم و حس مي کنم جرقه اي در دلم زده باشد، بسيار مشتاق ديدارش هستم ولي از خودش ياري مي جويم، اگر که پذيرفت که هيچ و ديگر آرزويي بالاتر از آن سراغ ندارم و بهتر از اين کسي را نصيبي نيست.
فقدان از دست دادن فرزندي براي خانواده و يا دوستي از دوستانم ممکن است مشکل باشد ولي برادرانم بکوشيد تا رضاي او را جلب کنيد. تمام امور را براي او خالص کنيد و رضايت رب العالمين را در نظر بگيريد که انا لله و انا اليه راجعون هنگام بازگشت بايد آنطور باشيم که خودمان خندان و شاد و خدايمان از ما راضي باشد.
اگر در بين شما نيستم دوست دارم که به اذن خدا باشم(به شرط ياري امام و انقلاب) از همگي طلب مغفرت و آمرزش مي نمايم، از همگي تمنا دارم از حقوقشان به من بگذرند و حق بر گردن من نباشد تا سبکبارتر به سوي خدا بشتابم، خداوند در عوض با همگي شما تلافي بنمايد، گذشت را در طول زندگي پيشه کنيد که راه و رسم مولايمان امام علي(عليه السلام) و رسم سيد و سالار شهيدان امام حسين(عليه السلام) است. گذشت داشته باشيد که اميد است خداوند از همه ما بگذرد.
حال شما مي مانيد و وظيفه اي که به دوش شماست و آن گوش دادن به کلام امام است(اگرچه خودم از عهده آن به خوبي بر نيامده ام) و آن راه سعادت است و او بود که بيدارمان کرد. او بود که هست و نيست را به ما آموخت و حق و باطل را شناختيم، زهي به انصافي است که خداي ناکرده در مقابلش بي تفاوت باشيم که رضايت او رضايت رسول خداست و اگر خداي نکرده کفران نعمت شود ضربه اي جبران ناپذير است.
با همه شما اقوام، خويشان و همگي شما دوستان و آشنايانم مي گويم که در قبال امام عزيز دردي است بي درمان که فقط درمانش رفتن به راه اوست و گوش کردن به حرف او و اجراي حکم و فرمان او.
بارالها: ظهور حضرت ولي عصر امام زمان(عج) را نزديک بگردان تا دنيا را پر از عدل و داد بفرمايد.
بارالها: عمر امام عزيز را به درازاي آفتاب بگردان و عمر با برکتش را تا ظهور حضرت ولي عصر(عج) طولاني بگردان، دشمنان قرآن و اسلام و اين انقلاب اگر قابل هدايتند هدايت و اگر نيستند خوار و ذليل و نابودشان بگردان
به اميد پيروزي اسلام و مسلمين در سراسر جهان و اقامه نماز در مسجدالاقصي به امامت روح خدا خميني و به احتزاز درآمدن پرچم سرخ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر گنبد اولين قبله مسلمين که خداوند در حقش فرموده:
سبحان الذي اسري بعبده ليلاً من المسجد الحرام المسجد الاقصي
و همچنين به اميد روشن شدن چشم معلولين و مجروحين انقلاب و جنگ، خانواده محترم شهداء به ضريح خاموش ابا عبدا الله الحسين و به اميد سعادت و رفتن به راه حق و حقيقت تمامي مسلمين و بندگان خداوند حق تعالي.
29/4/63 – اهواز شهرک نورد ابراهيم هندوزاده کرماني







بسم الله الرحمن الرحيم
بياد شهيد عزيز ابراهيم هندو زاده
آنانکه نداي حق شنيدند همه با شوق به سوي او دويدند همه
بر تن کفني ز اطلس خون کردند در سنگر سرخ آرميدند همه
ميروم تا از همه وابستگيها را ببرم و به آنکه مرا آفريد بپيوندم" تا بار ديگر با ياران همنشين شوم که همنشيني ما از اذل ثبت شده بود **** ميروم تا معلمم حسين(ع) ديدار کنم که عظيم درسي آموخت **** رفتن مشکل نيست ولي ماندن مشکل است**** و اين گوشه اي از يادداشتها و انديشه هاي والاي شهيدي پاک سرشت و يکي از حسينيان زمان يعني شهيد ابراهيم هندو زاده کرماني که در ذيل مختصري از زندگي پر بارش خواهد آمد، ميباشد. او که در سال 1339 به عنوان چهارمين فرزند در خانواده اي مذهبي و دوستدار اهل بيت(ع) به دنيا آمد و از همان دوران طفوليت به ديگر برادر شهيدش(مصطفي) جهت فراگيري و بکار بستن کلام ا... در طول زندگي به مکتب سپرده شد. پس از اتمام دوره ابتدايي دوره دبيرستان را در دبيرستان شريعتي و بازرگاني سپري نمود و با اخذ ديپلم بازرگاني جهت ادامه تحصيل در رشته حسابداري انيستو ثبت نام و قبل از اتمام دوره فوق ديپلم با پيروزي انقلاب مواجه و به همراه برادر بزرگوار شهيدش در کميته انقلاب اسلامي به صورت گمنام ولي فعال و افتخاري شرکت و به پاسداري از دستاوردهاي انقلاب به طور شبانه روزي و مبارزه با مضاهر فساد به جاي مانده از حکومت طاقوت پرداخت. وي با گذراندن دوره هاي نظامي و شروع جنگ تحميلي در زمستان سال 59 به همراه صميمي ترين دوست جوان خود(شهيد محمد رضا مرادي) از طريق سپاه داوطلبانه به کردستان اعزام گرديد. در شرايط سخت آن منطقه تجارب فراوان کسب و با دوستان بسيار خوب و همفکر جديدي آشنا و مأنوس گرديد. از نزديک با فرهنگ ايثار و شهادت خو گرفت و با يافتن گمشده خود و مراجعت به کرمان به عضويت سپاه درآمد. از آنجا که از هرگونه تظاهر و خود نمايي شديداً بدور بود از پوشيدن لباس رسمي خودداري مي کرد جز در مواقع بسيار ضروري و تنها به استفاده باز لباس کار(فرم بسيج) اکتفا و در مقابل مأموريتهاي خطير را مشتاقانه مي پذيرفت. ضمن چند نوبت حضور در کردستان و آشنايي با چهره زشت و کريه نفاق و گروهکهاي منافق جهت رويارويي با خصم دشمن و عوامل حزب بعث راهي جنوب گرديد. با شرکت در عمليات فتح المبين و کسب تجربيات جديد، جهت انجام عمليات بيت المقدس آماده شد. وي به طور فعال به همراه شهيد محمد رضا مرادي در واحد اطلاعات عمليات به کار شناسايي پرداخت. در اين مسير مرارتها کشيد و چندين نوبت نزديک بود که در دام دشمنان بعثي گرفتار شود. در يکي از اين شبهاي پر مخاطره بر اثر تصادف موتور در فرسيه مصدوم و پس از چند روزي استراحت کارش را ادامه داد**** او در اغلب عملياتها حضور داشت و هر بار شاهد شهادت عزيزاني بود. وي اين بار پس از تحمل رنجها در واحد تدارکات و اطلاعات در رابطه با انجام عمليات رمضان آنهم در مناطق کوشک و شلمچه و در هواي گرم تابستان پس از يک نبرد سخت لشکريان اسلام باکو**** در فرداي روز 21 رمضان (مصادف با 23 تير 61) شاهد شهادت برادر رزمنده و شجاعش(مصطفي) بود او که جز به هدف مقصدش که همانا پيروزي اسلام بر کفر بود نمي انديشيد. عليرغم عاطفه و علاقه شديد برادري، چند لحظه بيشتر موفق به زيارت پيکر مطهر و غرق به خونش نشد و تنها با اهداء قطراتي اشک به روح پاکش در حالي که اين کلمات را در ذهن خود مرور مي کرد (ميروم و بايد بروم و گرنه مسئولم) او را وداع گفته و بي وقفه به ادامه راه برادر شهيد و هزاران شهيد پاک باخته و عاشق راه شهادت همت گماشته و همواره در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل و اکثر عمليات ها حضوري فعال داشت. يکي از خوبيهاي جبهه اين است که زمينه رشد و آگاهي و بازگشت به خويشتن خويش را خاصه در افراد مستعد فراهم مي نمايد، زيرا اولاً در آنجا از مظاهر مادي و معنوي اثري نبوده و از طرفي درصد افراد صالح بالا و محيط براي رشد مساعد است. ابراهيم که همچون ديگر شهداء داشت در مسافرتها و برخورد با مشکلات تجربيات اندوخته مي کرد، شب و روز خود را وقف هدف در راهش کرده بود و با افراد مخلص و فداکار بسيار مأنوس بود و موجبات شادي و تفريح همسنگران خود را حتي در سخترين مراحل فراهم مينمود. يکي از کارهايي که کمتر کسي داوطلب انجام آن مي شود اجراي مراحل غسل و کفن و دفن شهداء و حمل و تحويل آنها به خانواده ايشان مي باشد کراراً ابراهيم مخلص اينکار را به عهده مي گرفت.
از آنجا که مسجد جامع کرمان به دليل مرکزيت و موقعيت خاص خود محل مناسبي براي تجمع نيروها از بدو پيروزي انقلاب بوده و امکان ملاقات رزمندگان اسلام در اين مکان فراهم بود لذا يکي از محلهاي مورد علاقه ابراهيم مسجد جامع بود. ابراهيم شديداً از تظاهر به دور و همواره به خود رياضت مي داد. او کمتر از رختخواب جهت استراحت استفاده مي کرد و هرگز به طور کامل نمي خوابيد، حتي الامکان در تابستان آب گرم مي نوشيد، لباس بسيار ساده حتي با وصله مي پوشيد. هر چند که با شهيدان لفت و اُنس زايدالوصف داشت ولي هرگز در حضور فرد يا جماعتي بر سر قبر شهيدان حاضر نمي شد. عبادت خود را در خفيا انجام مي داد. به برادران بسيجي کم سن و سال بيش از حد علاقه داشت و با آنها طرح دوستي مي ريخت و همواره خوش برخورد و مهربان بود.
شهيد ابراهيم تنها در فرصت کوتاهي که در سال 62 داشت ضمن شرکت در آزمون مخابرات به همراه يار قديم و همرزم شهيدش(مرادي) به استخدام اداره مخابرات استان کرمان درآمد ولي نظر به نياز لشکر پيروز ثارا... به ايشان و تأکيد فرماندهي آن، مبني بر حضور و عهده داري نقش حساس و مهم خود در جبهه ها پس از مدت کوتاهي عازم صحنه نبرد شدند. با شرکت در عمليات خيبر به دنبال استفاده ناجوانمردانه دشمن جنايتکار از گاز شيميايي هر دو شديداً مجروح شدند و در اين ميان محمدرضا مرادي پس از چند روز بستري شدن به درجه رفيع شهادت نائل و ابراهيم را که خاطرات فراواني از مناجاتهاي شبانه و نفوذهاي مکرر به خط دشمن(جهت شناسي) با او داشت، شديداً داغدار و متأثر و به کلي جدايي از مظاهر مادي نمود و از او که فردي وارسته و بي پيرايه بود عارفي عاشق ساخت تا جايي که چند روزي پس از سالگرد شهادت برادرش مصطفي و برگشت از کرمان(29/4/63) در شهرک نورد اهواز اقدام به تهيه آخرين وصيتنامه و ثبت جملاتي از اين قبيل مي نمايد.(حس مي کنم که جرقه اي در دلم زنده باشد، بسيار مشتاق ديدار هستم و از خودش ياري مي جويم، اگر پذيرفت فيها که ديگر آرزويي بالاتر سراغ ندارم و بهتر از اين کسي را نصيبي نيست)
ابراهيم که از اول راهش مشخص بود و حتي در يادداشتهاي خود(سال 59 در کردستان نوشته بود:
نمي خواهم در رختخواب بميرم؛ نمي خواهم که شرم بد مردن را به دنبال بکشم. خدايا زيستن را نياموختم، ميروم که چگونه مردن را تعليم ببينم و بعد امتحان دهم. خدايا مرا در اين آزمايش پيروز گردان، (از برگشتن شرم دارم و جوابي براي توجيه آن ندارم). پس از مسافرتي کوتاه به کرمان و تجديد ديدار با دوستان و آشنايان در برگشت چند روز در شهر مقدس قم که شديداً مورد علاقه اش بود توقف نمود و به منطقه مراجعت و با توجه به يادداشتهاي روزانه اش اين جملات را بر صفحه کاغذ ترسيم مي کند: شب 11/11/64 در سنگر- (ظاهراً عملياتي به زودي آغاز مي شود و امشب بچه ها اکثراً براي کنترل محورها و مقدمات عمليات بيرون رفته اند). 19/11/64(گردانها را امروز وارد منطقه کرده اند) 20/11/64(امروز کليه گردانها و نيروها آماده براي حرکت به طرف دشمن بودند. بچه هاي قواص و گردانها با تجهيزات حدود ساعت 4 بعد از ظهر به طرف خط حرکت مي کنند. بچه هاي اطلاعات و عمليات هرکس به دنبال کار خودش بود. ساعت حدود ده و پنج دقيقه عمليات شروع شد، عمليات همراه با شديدترين و سنگينترين آتش بود که تا بحال سابقه نداشت). 21/11/64 ادامه عمليات همراه با آتش شديد توپخانه. خبر شهادت حشمت(يکي از دوستان) امروز رسيد. هواپيماهاي دشمن امروز منطقه را بمباران کردند. امروز تعدادي اسير به خانه اطلاعات آوردند.
22/11/64 همگي بچه هاي اطلاعات امروز اسلحه تحويل گرفتند و به خط رفتنتد. امروز هواپيماهاي دشمن بمباران کردند و يکي از هواپيماها سرنگون شد، خلبان و کمکي آن در آب افتادند. امشب و امروز بچه ها غنائم زيادي آوردند، به شکر خدا همگي از اين عمليات شاد و خندان هستند. زمان فتح لشکر اسلام رسيده است و آخرين جمله در 23/11/64 تا امروز 18 فروند هواپيماي دشمن سرنگون گرديده. ادامه عمليات با بمباران شيميايي. بدين ترتيب او و تعدادي از همرزمانش بر اثر اصابت بمب شيميايي به ساختمان محل استقرار واحد اطلاعات عمليات شديداً مجروح مي شوند. او که سالها شب و روز در گرما و سرماي کردستان و جنوب تمام وجودش را وقف اسلام کرده بود و مدتها انتظار چنين روزي را مي کشيد و او مشتاق ديدار دوست و شيفته شهادت بود. او مي خواست به برادر شهيدش، مصطفي، شهيد مرادي و دهها همسفر که از اين خاکدان کوچ کرده بودند به پيوندد، لذا پس از انتقال به تهران و بي نتيجه ماندن تلاش پزشکان جهت ادامه معالجه به انگلستان اعزام و بر اثر شدت جراحات وارده و تأثير سم به تاريخ 3/12/64 در آن ديار دعوت حق را لبيک گفت؛ او رفت تا نتيجه مجاهدت هاي خود و وعده هاي الهي را ببيند.
عشق را گوهر ز خاک ديگر است مرغ عشق از آشنايي ديگر است
در نيابد کس زبان عاشقان زانکه عاشق را زباني ديگر است


خدايا در شب اول قبر زبانم را بگشا که من گنگم
خدايا در همه حال مرا ياري کن که من ضعيفم
وخدايا مرا شهادت نصيب گردان که او را عاشقم
وخدايا مرا زنده گردان که من مرده ام
وخدايا آزادم گردان که در بندم
و خدايا در آخر از تو مي خواهم که مرا رستگار گردان که آنگاه در پروازم.

انالله و انا اليه راجعون
به اميد آنروز که پرچم عدل مهدي(عج) بر فراز کاخهاي ستم به اهتزاز در بيايد و به اميد روزي که حضرت مهدي(عج) قدم بر سرزمين غصب شده قدس بنهد
13/9/59


از تو مي خواهم که به ناگاه که دستم بر ماشه تفنگ مي لرزد ايمانم نلرزد.
يـا از کـرم حـال دعـا بـخـش مـرا
در حال دعا جرم و خطا بـخش مـرا
تـا امـشـب اگـر مـرا نيـامـرزيـدي
امـشب تـو به خون شهدا بخش مرا
آنانکه نـداي حـق شنـيـدنـد هـمه
با شـوق به سوي حق دويدنـد هـمه
بر تـن کفنـي ز اطلس و خون کردند
در سنـگـر سـرخ آرمـيـدنــد هـمـه
20/12/59

مسلسل در غريبي ياورم باش
به جاي مادرم غم پرورم باش
مرا پيروز گردان وقت پيکار
به وقت جنگ با خصم ستمکار
زماني دشمنم را مي کشتي اي خاک
ز کافر سينه اش را مي دهي چاک
تو از بهر نجات هرچه مظلوم
کني خندان لبان خلق مجروم
ولي بشونو نصيحت اي وفادار
مده آزار هرگز جز خطاکار
13/10/59

بنام خالق يکتا
خدمت برادر عزيز و دوست گرامي آقا هاشم
با سلام حضور محترم برادر عزيز ابراهيم هندو زاده سلام عرض مي کنم اميدوارم که حال شما خوب باشد اگر جوياي حال حقير باشيد به حمدا... حالم خوب است و بدون رنج و ناراحتي ايام را مي گذرانيم تا بالاخره اين دوران بسر رسد و به وطن عزيزمان باز گرديم. از اينکه لطف کرديد و اين نامه را ارسال نموديد تشکر مي کنم.
تا جائيکه به ياد دارم اين دومين نامه اي است که از شما به دستم در تاريخ (6/9/64) رسيده. از خبرهايي که در حسن نامه آمده خيلي ممنونم آرزو دارم که در کارهاي خود موفق باشيد. سلام را به همکاران ديگر هم برسانيد در ضمن يکي از دوستان به نام امير شاه پسندي که گويا شما را مي شناسد، سلام رساند، اميد دارم که او را بشناسيد. اگر مزاحمت ايجاد نمي کند عکس از خود و ديگر دوستان ارسال فرمائيد و اگر نامي را که ذکر شد شناختيد عکس از خانواده ايشان گرفته ارسال داريد. حتي الامکان نام محل کار خود را يادآور شويد. در صورت ايجاد کردن مزاحمت و بي محتوا بودن نامه پوزش مي طلبم و همچنين از بد خطي آن. ديگر عرضي ندارم و بيش از اين سرتان را به درد نمي آورم. 8/9/64



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان کرمان ,
برچسب ها : هندوزاده ي کرماني , ابراهيم ,
بازدید : 185
[ 1392/05/11 ] [ 1392/05/11 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,514 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,710,615 نفر
بازدید این ماه : 2,258 نفر
بازدید ماه قبل : 4,798 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک