شهريور سال 1340 در شهر كلاله چشم به جهان گشود و در دامن مادري پاك و پدري مومن تربيت يافت .در طول تحصيل همواره از دانش آموزان ممتاز به حساب مي آمد . با هوش و استعداد قابل توجه خود و بروز حسن رفتار، همواره در اين دوران مورد توجه معلمان قرار داشت . در مواقع فراغت از درس و تحصيل با شور و اشتياق فراوان خود را به جلسات مذهبي ميرساند تا با فراگيري علوم ديني و معارف قرآني، تعالي روحي خود را فراهم آورد . با وارد شدن به مقطع دبيرستان در رشتهي علوم تجربي، دور جديد زندگي ايشان آغاز شد و اين بار با معرفتي عميق تر و مستحكم تر ,با شركت فعال در جلسات شبانهي مذهبي ، سمت و سوي زندگي خود را در مسير اسلام حقيقي جهت بخشيد . در همين مقطع به جهت تقوي و دانش ، تلاش و كوشش بي حد و حصر و مهر فراوانش به همنوعان، شرايطي را فراهم آورد كه هم سن و سالان و هم دوره هاي تحصيلش بتوانند براي رفع مشكلات مالي و فكري بدون هيچ دغدغه به او مراجعه كنند .
در دوران انقلاب با برپايي نمايشگاه ها و شركت در مبارزات و پخش اعلاميه به شكل شايستهاي، محبت خود را به امام (ره) و تلاش هاي پيامبر گونه او نشان داد .
در سال 1357 با اتمام دوران دبيرستان ديپلم گرفت و در همان سال در آزمون سراسري در رشتهي دامپزشكي پذيرفته شد .
او پس از پيروزي انقلاب اسلامي ,با جهاد مخلصانهي خود سهم به سزايي در بر پايي نهادهاي انقلابي شهر كلاله، به ويژه تشكيل جهاد سازندگي آن داشت . با شروع جنگ تحميلي به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت. در همان آغازين روزهاي حضورش در بخش مخابرات سروآباد در جبهه ي غرب مشغول خدمت شد. در انجام ماموريتهايي که به او محول مي شد جديت و شجاعت بي نظيري داشت.
از سوي سردار حاج احمد متوسليان به فرماندهي سپاه پاسداران سرو آباد منصوب شد. در طول حضور پر خير و بركتش در آن جا آن چنان رفتار دل پسند و صميمانه و رافت گونه اي با رزمندگان اعزامي و پيشمرگان مسلمان كُرد از خود به جا نهاد، كه همواره با ايشان به عزت و احترام رفتار مي شد .
مدتي بعد به علت اهميت محور سرو آباد –مريوان ,اوبه فرماندهي اين محور منصوب شد.
محبعلي پس از انجام ماموريت هاي متعدد در خطه خونين كردستان سر انجام در كنار جادهي اصلي سنندج ـ مريوان در روستاي «يناباد» به دست عوامل گروهکهاي ضد مردم ,ضد دين ,ضدخدا و ضد انقلاب به شهادت رسيد .
پس از شهادتش هم کلاسي هاي او در دانشگاه تهران در پيامي اينگونه از او ياد کردند:
شهادت در راه حسين(ع) چونان آب گوارايي است كه در عطش تابستان، بر كام تشنه كامي ريخته شود و شهيد بزرگوارمان «محبت علي عودي» عاشق تشنه كامي بود كه هيچ چيز جز شربت گواراي شهادت هُرم سوزاننده عشقش را فرو نمي نشاند ، هم او بود كه در اين وانفساي روزگار ستم، كه شرق و غرب نابودي حق را كمر بسته اند ,با شهادت قهرمانانهي خويش مشت آهنين بر فرق ستمكاران كوبيد.
منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد وامور ايثارگران گرگان ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد
وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
آنان که به دين اسلام گرويدند و از وطن خود هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردند ، منتظر رحمت خدا باشند که خدا بر آن ها بخشنده و مهربان است. قرآن کريم
با نام خداوند رحمان و با سلام بر محمد (ص) پيامبر و امام رحمت در برخورد با نسل هاي پاک و مومن و پيام آور نور در اوج حاکميت تباهي ها و تاريکي ها و رسول هدايت در هنگام کثرت انحرافات و با سلام و تهيّت بر حضرت مهدي (عج) يگانه منجي عالم بشريت از چنگال تبعيض ها و ضلالت ها و آخرين ذخيره ي خداوند در کره ي زمين که برفرازنده ي قامت بلند عدل است و با درود بي نهايت بر امامم و مولايم خميني کبير آن يگانه آوازگر حقيقي وحدت و منادي وحي در عصر جهالت ودر هم کوبنده ي بساط ظلم مستکبران عالم و ثبوت حاکميت مستضعفين.
بار خدايا ,معبودا, اينک بنده ي حقيرت با قلبي دردمند و با خضوعي که از عمق وجودش برمي آيد از تو مي خواهد که او را در گروه توابين و بخشوده شدگان درگاهت قرار دهي.
پروردگارا بنده ي عاصي و خطا کار تو در نهايت ضعف چگونه مي تواند شکر نعمات بي کرانت را که به او ارزاني داشتي به جا آورد در حالي که بندگان متعاليت با آن همه عبوديت و تقوا نتوانستند از پس شکران آن همه بر آيند.
ستارا با لطف بي دريغت خيلي از گناهاني را که انجام دادم از معرض ديد بندگانت پوشاندي و بدين طريق آبرويم را حفظ کردي و در حالي که راه هاي انحرافي زيادي فرا رويم بود در صراط هدايت خويش قرار دادي .
بارالها ، معشوقا براي گريز از سنگيني بار گناهانم هيچ راهي سراغ ندارم به جز آن که به درگاه تو روي آورم و از تو استعانت بجويم . زيرا که تو در کتاب وحي فرموده اي که رحمان بر تمام خلائق و رحيم بر مومنان هستي ، با تمام عشقم مي خواهم در راه تو فنا شوم و جانم را نيز که تو آن را عطا فرموده اي ، مي خواهم در راه اعطلاي دين تو و احقاق حق بندگان مظلوم تو و جاودانگي سيره و سنت پيامبرت محمّـد(ص) فدا کنم. در پايان با ايمان به فجر و بر آمدن سپيده از پس گذر تباهي ها و نويد پيروزي مستضعفان بر مستکبران گيتي نکاتي چند را متذکر مي شوم :
1- شما را توصيه به تقواي الهي مي کنم که وصيت مقتدايم علي (ع) است.
2- اطاعت از ولايت فقيه که فلسفه ي انقلاب اسلامي است و تحرک شيعه نيز از آن است.
3- اگر جنازه ام را به دست آورديد در کلاله دفن شود و اگر مفقود گرديد بهتر زيرا که غريبي پيکرهاي معطر امام حسين و يارانش و هم چنين مظلوميت شهداي گمنام اسلام برايمان بهتر محسوس گردد.
4- از مال دنيا فقط يک ساعت و هزار تومان پول دارم، آن ها را صرف نماز و روزه برايم نماييد .
5- مقداري کتاب درسي دانشگاهي دارم، مايلم که به کتابخانه ي دانشگاه تهران اهدا کنيد تا مورد استفاده ي عزيزان دانشجو قرار گيرد.
6- از همگي بستگان بالاخص پدر و مادرم و عمه هايم طلب حلاليت مي کنم و عاجزانه از آن ها تقاضا دارم که در صورت امکان روز هاي پنج شنبه و جمعه بر سر مزارم, اگر داشتم حاضر و برايم طلب استغفار نمايند؛ زيرا که عذاب الهي بسيار سخت است.
در پايان ضمن اعتراف به اين که نتوانستم حق فرزندي را در حق پدر و مادرم ادا نمايم همگي شما عزيزان را به خداي بزرگ مي سپارم.
عبد حقير و ذليل خداوند محبعلي عودي
درباره :
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا ,
استان گلستان ,
برچسب ها :
عودي ,
محبت علي ,
بازدید : 246