فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

نماينده ولي فقيه در استان گيلان وامام جمعه شهرستان رشت


سال 1309ه ش در دهستان «ليفشاگرد» از توابع «تولمات » ، در 17 کيلومتري غرب شهرستان رشت، در ميان خانواده اي متدين و کشاورز ديده به جهان گشود .
پدرش مردي متدين، شب زنده دار و علاقه مند به روحانيت بود که در امر کشاورزي و دامداري، پرورش کرم ابريشم و تا حدودي سماکي فعاليت مي کرد . آية الله احسان بخش درباره اوصاف پدر بزرگوارش چنين مي نويسد: «يکي از کساني که در شکل گيري و رشد شخصيت علمي و اخلاقي من نقش مؤثر داشت، پدر بزرگوارم بود . او يک مرد روستايي بود . تا حدودي سواد خواندن و نوشتن داشت . دعا و قرآن را به خوبي آموخته بود . به روحانيت عقيده ي زيادي داشت . قرآن و زيارت عاشورا را در هر روز صبح با صداي جذاب و گيرا مي خواند و مقيد بود که شبها با اهل خانواده در منزل، نماز جماعت بر پا کند و مرا با تشويق وادار ساخت که با صداي بلند و رسا هر شب اذان بگويم و در دوران خفقان رضا خاني صبحهاي چهارشنبه هر هفته در منزل، مجلس روضه خواني منعقد مي ساخت و سه نفر از بهترين روحانيون به نامهاي شيخ محمد علي تولمي، شيخ جواد کلده اي و سيد علي مصباح را که دو نفر اخير بعدها توسط عمال رضاخان عمامه شان را برداشتند و آنان را به روستا تبعيد نمودند، دعوت مي کردند و اين روضه تا ظهر ادامه داشت و همراه با صرف ناهار بود . آنان علاوه بر روضه خواني، احکام و مسائل روزمره را به اهل خانواده مان تعليم مي دادند .»
آية الله احسان بخش قرآن و خواندن و نوشتن را در مکتب خانه شيخ عزت الله به خوبي فرا گرفت، و توانست دوره ابتدايي را در تولم شهر به اتمام برساند . و آن گاه براي ادامه تحصيل رهسپار شهرستان رشت گرديد .
ايشان درباره چگونگي ورود به حوزه علميه اين گونه مي نويسد:
«پدرم مبتلا به يک بيماري سختي شد که اميد نجات و شفاي آن نمي رفت، ولي وي با توسل از اين بيماري هولناک نجات يافت . در شهريور سال 1323 شمسي به مدت 4 ماه به زيارت عتبات عاليات مشرف [شد] و پس از ورود به نجف اشرف، به زيارت حضرت آية الله حاج سيد ابوالحسن اصفهاني بزرگ، مرجع تقليد شيعيان رفت و ضمن پرداخت وجوهات شرعي با آن بزرگوار ملاقات نمود و اين برخورد روحاني و معنوي که داراي کشش و جاذبه اي بس عميق بود، يک انقلاب و دگرگوني عجيبي را در او باعث شد; به طوري که پس از ورود به ايران، مرا به خواندن درس طلبگي تشويق نمود و من هم با علاقه مندي آن را پذيرفتم . آن گاه پدرم مرا به مدرسه مهدويه رشت خدمت حضرت آية الله حاج سيد مهدي رودباري رحمه الله معرفي نمود و من در همان روز که روز چهارشنبه 14 جمادي الثاني 1324 شمسي بود، مشغول تحصيل مقدمات علوم ديني شدم .»
علاقه و هوش سرشار و استعداد ذاتي و حافظه قوي او باعث شد که مراحل مقدماتي را نزد برجسته ترين اساتيد آن روز که همگي شايستگي مرجعيت و تدريس دروس خارج فقه و اصول را در حوزه هاي بزرگي چون نجف داشتند و هر کدام از استوانه هاي علمي و معنوي به شمار مي آمدند، به خوبي آموخت . اساتيد ايشان عبارت اند از: حضرات آيات شيخ علي علم الهدي، سيد حسن بحرالعلوم، شيخ محمد کاظم صادقي، سيد مهدي رودباري، شيخ محمد وحيد خورگامي و ... . وي در اين باره مي نويسد: «درسها را در نزد اساتيد نامبرده رشت که امروز در تعجب هستم که اين شخصيتها چگونه اين کتابهاي ابتدايي (مقدمات) را تدريس مي کردند، فرا گرفتم .»
خاطره اي از آية الله بهجت: حضرت آية الله احسان بخش ضمن ستودن موقعيت علمي و معنوي و سياسي اساتيد برجسته خويش در حوزه علميه رشت، خاطره جالبي را از آية الله بهجت نقل مي نمايند: «در سال 1325 شمسي، حضرت آية الله بهجت دامت برکاته) که از نجف اشرف براي صله ارحام به گيلان آمده و چند ماهي را در فومن اقامت نمودند، روزي به رشت تشريف آورده و وارد مدرسه مهدويه گرديد، در حالي که بنده با مرحوم شيخ عنايت نصرالهي شرح جامي را مباحثه مي کرديم . ايشان از ما پرسيدند که اين کتاب را در نزد چه کسي مي خوانيد؟ ما گفتيم: در نزد آيت الله شيخ محمد کاظم صادقي!
سري تکان داد و گفت: کسي که شايستگي تدريس خارج و لياقت مرجعيت را دارد، حال امروز براي شما شرح جامي مي گويد . قدر اين نعمت بزرگ الهي را داشته باشيد .
معظم له پس از سه سال تحصيل و به اتمام رساندن مقدمات علوم ديني در سال 1327 شمسي وارد حوزه علميه قم شد و دروس متوسطه و عالي را نزد اساتيدي مثل شهيد صدوقي، لاکاني، مرعشي نجفي، شيخ مهدي مازندراني، بتولي گيلاني، فقيهي گيلاني، سلطاني طباطبايي، مجاهدي تبريزي، علامه طباطبايي، اشراقي، ميرزا ابوالفضل زاهدي قمي، فکور يزدي، آقا رضا صدر فرا گرفت . در سال 1331 شمسي با اتمام سطوح عاليه و موفقيت در امتحانات، وارد درس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام بروجردي، امام خميني و سيد مرتضي مرتضوي لنگرودي گرديد که تا سال 1340 شمسي ادامه داشت و با موفقيت توانست مباني علمي اش را استوار سازد .
آية الله احسان بخش از جمله دانش آموختگان برجسته حوزوي است که علاوه بر تکميل معلومات حوزوي براي فراگيري دانش جديد وارد دانشگاه گرديد و موفق به اخذ سه ليسانس از دانشگاه تهران شد .
او از افراد معدودي بود که بعد از اتمام تحصيلات دانشگاهي، جذب ادارات دولتي نشد . ايشان خود در اين باره مي نويسد: «پس از فراغت از دانشکده باز چون گذشته در حوزه علميه قم مشغول به تحصيل شدم . من و آية الله دکتر سيد عبدالله ضيائي لنگرودي رحمه الله روزي به محضر حضرت آية الله سيد احمد خوانساري [مشرف] شديم و نظر ايشان را درباره استخدام و جذب يک روحاني تحصيل کرده در ادارات و دستگاههاي دولتي در زماني که تبليغات بهائيت و ديگر گروههاي الحادي در کشور بيداد مي کرد، استفسار نموديم . ايشان اين آيه شريفه قرآن را خواندند و ساکت شدند:
«ولاترکنوا الي الذين ظلموا فتمسکم النار»
ايشان استخدام در دستگاههاي دولتي [آن زمان] را تکيه به ظالم مي دانستند و لذا من و دکتر ضيائي از جذب و استخدام در ادارات و دستگاههاي دولتي منصرف شديم .»

آية الله احسان بخش خاطرات ارزشمندي از اساتيد برجسته خويش دارد که در اينجا چند خاطره از اساتيد برجسته او که بنا به گفته خودش در شکل گيري و رشد شخصيت اخلاقي، اجتماعي و سياسي وي تاثير گذار بوده است، ذيلا نقل مي شود:
- آينده نگري استاد درباره سلطه آمريکا
وي مي گويد: «در سال 1329 شمسي از قم به ديدن استادم حضرت آية الله علم الهدي به رشت رفتم . وي از مايه علمي و سياسي خوبي برخوردار بود . از اوضاع قم، تحصن طلاب حوزه در مدرسه فيضيه و اعتراض آنان در جلوگيري از جنازه رضاخان و نيز جريانات مربوط به ملي شدن صنعت نفت را با حرارت خاصي برايش شرح دادم و چون خودم طلبه فعالي بوده و در اين قضايا حضور پرشوري داشتم، دوست داشتم نظر اين عالم فرزانه را بدانم . ايشان با شنيدن حرفهايم، خنده اي کرد و گفت: پسرم! تو برو درس بخوان تا ملا شوي! کلاهي که بر سر ما در ايام تحصيل گذاشتند، بر سر شما نگذارند .
بعد ادامه داد و گفت: سياست انگليس در جهان به بن بست رسيده است و سياست چرچيلي منفور عام و خاص شده است . قدرت جديد کمونيست شوروي، آلمان را شکست داده و فرانسه توان خود را از دست داده است . بايد نيروي جديدي در منطقه حکومت کند و آن آمريکاست . امريکا وارث انگلستان مي شود و اين سر و صدا که الان در مملکت مي شنوي، بسياري از آنها سخنگويان آمريکا هستند و من ملي شدن صنعت نفت را آغاز ورود و سلطه آمريکاييها بر منطقه خاورميانه خصوصا ايران مي دانم . و آن گاه جريانات تلخي از مشروطيت و عوض شدن مسيرش نقل کردند ... که من از درايت، هوشمندي و آينده نگري در اوضاع سياسي اين روحاني والامقام درحيرتم .»
-آشنايي با حضرت امام (ره)
آية الله احسان بخش از ارادتمندان و شاگردان حضرت امام و نماينده ايشان در گيلان از سال 1340 شمسي به شمار مي رفت .
وي مي نويسد: «من شايد جزو نخستين شاگردان امام بودم که از ايشان اجازه دريافت نمودم و اين دستخط از حيث تاريخ جلوتر از دستخطهايي باشد که به ديگر فضلاء داده اند . از حضرت امام کمتر ديده شده است که دستخط نمايندگي با آن سعه صدر و در آن روزهاي حساس به شاگردانش بدهد، ولي چون مرا کاملا مي شناخت، اين شاگرد خويش را به دستخط مبارک مفتخر ساخت . حضرت امام در درس اصول، مباني اصولي آقاي نائيني را نقد مي کردند . و ما هم از آن مباني مطلع نبوديم . دانستن حرفهاي اصولي نائيني بر من واجب بود; لذا براي رسيدن به اين مقصود به درس ساير آقايان رفتم، ولي به نتيجه اي نرسيدم . تا اينکه در درس آية الله خوانساري به من گفته شد: اگر دنبال فهميدن سخنان آية الله نائيني هستي، بايد به درس شاگرد برجسته اش، آية الله سيد مرتضي لنگرودي شرکت کني .
وقتي به درس آقاي لنگرودي آمدم، ديدم به هدفم رسيده ام . او سخنان اصولي استادش را خوب تفسير مي کرد و آن گاه با اين تفسير، نقد درسهاي امام مرا جذب مي نمود .
من در حوزه از درسهاي جنجالي و پر نشاط مثل درس امام همواره استقبال مي کردم . بعد از رحلت آقاي بروجردي، مبلغ مرجعيت امام در گيلان بودم و همواره مورد عنايت آن حضرت بودم; به طوري که هيچ گاه در طول عمر مبارک ايشان با تعيين وقت قبلي به محضرشان شرفياب نمي شدم . از سال 1340 شمسي عکس حضرت امام در دفتر مدرسه ام تا پيروزي انقلاب نصب بود . امام از حيث اخلاق و سياست، معلمي سازنده برايم بود .»

دل کندن از شهر و حوزه قم براي کساني که با آن مانوس گشته اند و با همه وجود دوستش مي دارند، کاري بس دشوار و مشکل است . آية الله احسان بخش درباره چگونگي ترک حوزه و هجرت به رشت، اين گونه مي نويسد: «روزي از درس اصول حضرت امام برگشتم که مرحوم آية الله ضيابري (يکي از علماي ذي نفوذ رشت) را ديدم . از من پرسيد: تا کي مي خواهي در قم بماني و آب و هواي حوزه را بخوري؟ خسته نشده اي؟ گفتم: فعلا مشغول درس و بحث هستم . فرمود: بيا رشت! آخه تو هم نسبت به جوانهاي اين مملکت ديني داري و چه بهتر حالا که جوان هستي، دينت را نسبت به آنان اداء کني . تو شرعا مسئولي .
از سخنان وي قدري تکان خوردم و به خود آمدم . سخنان گرم ايشان بر دلم نشست . قدري فکر کردم، ديدم ما نبايد شهريه بگيريم و عمر تلف کنيم . انتظارات و توقعات ايشان بجاست . تصميم گرفتم به رشت بروم و علي رغم علاقه مندي من به حوزه و مخالفت برخي از اساتيد قم و رشت که نگران آينده من بودند، در سال 1340 شمسي به رشت رفتم .»

يکي از سنتهاي پسنديده آية الله احسانبخش، دعوت طلاب و فضلاء گيلاني قبل از ماههاي محرم و رمضان در مهديه رشت بود که يکبار ضمن بيان اوضاع استان، فرمود: «به خاطر دارم در اوايل طلبگي من در رشت، در اين شهر بيش از 30 مجتهد سکونت داشت و خيلي از روستاهاي گيلان يک يا چند مجتهد در آن سکونت داشت . روحانيت در سابق وقتي به حد کافي از نظر علمي اشباع مي شدند، بيشتر آنان براي اداء تکليف الهي خويش به شهرها و روستاها برمي گشتند و حالا قضيه برعکس شده است، علماء برجسته شهرها به حوزه مي روند و لذا الان در برخي از مناطق گيلان ما، مردم به خاطر نداشتن روحاني، از دراويش استفاده مي کنند . به خدا همه ما و مدرسان و مسئولان حوزه مسئوليم! .»
آية الله احسانبخش در قم با مدرسه دين و دانش به مديريت آيت الله شهيد دکتر بهشتي آشنايي کامل داشت . ايشان به تبعيت از اين سبک نوين، در سال 1340 شمسي مدرسه ابتدايي و دبيرستان دين و دانش و بعد از مدت کوتاهي مدرسه راهنمايي دين و دانش را با حمايت آية الله ضيابري در رشت تاسيس کردند . برنامه هاي اين مدارس کاملا ابتکاري بود و مورد استقبال شديد مردم متدين رشت واقع شد . فهرست برخي از برنامه هاي خاص اين مدارس چنين است:
الف . اقامه نماز جماعت: وي در اين باره مي نويسد: «با توجه به اوضاع بد فرهنگي آن روز رشت، نماز از اين مدارس به خانه ها راه پيدا مي کرد و خيليها اهل نماز شدند .»
ب . تلاوت قرآن صبحگاهي: در اين مدارس، هر روز به جاي سرود صبحگاهي براي دانش آموزان، تلاوت قرآن اجراء مي شد .
ج . جذب دبيران مجرب و کارآمد: وي در اين باره مي نويسد: «سالي که دبيرستان دين و دانش را افتتاح کردم، هنوز سن من به سي سال نرسيده بود . محتاج يک مدير لايقي بودم; لذا از آقاي سيد محمد تائب استدعا کردم و ايشان هم پذيرفتند . او تنها دبيري بود که مورد قبول همه اقشار دانش آموزي، خصوصا آن روزهايي که رشت زير نفوذ نيروهاي چپ قرار داشت، بوده است .
روزي به خاطر عمل جراحي ناشي از ترور در بيمارستان برلين آلمان، پرفسور غفاري به ديدنم آمد و از وضع زندگي خود به تفصيل سخن گفت و آن گاه از من پرسيد: آيا آقاي تائب زنده است؟ پرسيدم: شما با آقاي تائب چه آشنايي داريد؟ گفت: پدرم مدتي رئيس دارائي رشت بود . من دوره متوسطه را نزد ايشان آموختم و امروز اگر از اخلاق انساني در آلمان چيزي برايم مانده باشد، آن را از آقاي تائب دارم .»
د . برگزاري مراسم مذهبي: در اين مدارس در تمام اعياد مذهبي، جشن و چراغاني و آذين بندي همراه با پذيرايي مفصل و سخنراني برگزار مي شد و نيز در ايام تاسوعا و عاشوراي حسيني هر سال هيئت عزاداري با دستجات منظم و باشکوهي ازاين مدارس وارد شهر رشت مي شدند . استقبال پرشور مردم و جوانان از آن به قدري تاثيرگذار بود که بارها شهرباني و ساواک مي خواستند جلوي اين حرکت عزاداري را بگيرند، اما چون فراگير شده بود، نمي توانستند کاري انجام دهند .
اشعار انقلابي اين هيئت در بيداري نسل جوان و مردم بسيار مؤثر واقع گرديد . يک نمونه از اشعار آنها اين است:
تاج و تختت را يزيدا واژگون خواهيم کرد
کاخ تو ويران چو کاخ بيستون خواهيم کرد
شاد مي باشي که دنيا شد به کامت اي يزيد
در همين دنيا تورا پست و زبون خواهيم کرد

مبارزات سياسي آية الله احسانبخش از سال 1329 شمسي آغاز شد و تا پيروزي انقلاب تداوم يافت . مبارزات وي در آگاهي بخشيدن به دانش آموزان و فرهنگيان در مدارس دين و دانش و آشنا ساختن آنان با افکار و اعلاميه هاي حضرت امام، منجر گرديد تا مدارس دين و دانش به عنوان کانون مبارزات و تظاهرات مردمي در سطح شهر مطرح گردد; به طوري که تمام تظاهرات خياباني مردم شهرستان رشت از دبيرستان دين و دانش آغاز و با سخنراني معظم له به پايان مي رسيد . وي با ايجاد گروه فرهنگي ابوريحان که اعضاي آن را فرهنگيان خوشنام گيلان تشکيل مي دادند، اعلاميه هاي حضرت امام را شبانه فتوکپي و با هماهنگي در سطح استان پخش مي نمودند . مبارزات سياسي در سطح عموم مردم که با سخنرانيهاي افشاگرانه ايشان از مظالم رژيم در مسجد چيني چيان رشت که محل برگزاري نماز جماعت ايشان بود، بارها منجر به احضار، دستگيري، زنداني، ممنوع المنبر و ممنوع الخروج شدن ايشان گرديد . و گاهي ايشان با دخالت آية الله ضيابري از عواقب خطرناک سخنراني نجات مي يافت که شرح مبارزات، فعاليتها، سخنرانيها، ارتباط با امام و ساير شخصيتهاي انقلاب، صدور اعلاميه و امضاء انفرادي و جمعي، همراه با علماء رشت و ... در کتب اسناد انقلاب اسلامي چاپ شده و بيش از 150 صفحه آن در خاطرات صادق به چاپ رسيده است .
منزل و مدارس وي بارها مورد تعرض وحشيانه ساواک قرار گرفت و خسارات فراواني را بر او تحميل کرد . او در پيشاپيش راهپيماييها، حضوري جدي و فعال داشت و البته در به ثمر رسيدن انقلاب در گيلان شخصيتهاي بزرگي همانند: آيات سيدحسن بحرالعلوم، سيدمحمود ضيابري، مرحوم لاهوتي، شهيد رباني املشي، مرحوم دکتر ضيايي و برخي از شخصيتهاي فعلي همانند: آيات محمدي گيلاني، محفوظي، قرباني و ... نقش مؤثري ايفا نمودند .
آية الله احسانبخش با 70 نفر از روحانيون گيلان به منظور فشار بر دولت غيرقانوني شاه که از ورود حضرت امام به ايران ممانعت مي کرد، به تهران آمد و به جمع علماء و روحانيون سراسر کشور که در دانشگاه تهران تحصن کرده بودند، پيوست و نيز در مراسم استقبال حضرت امام در فرودگاه حضور داشت .

آية الله احسانبخش بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در تامين امنيت شهرها و خدمات رساني به مردم استان، پاک سازي ادارات و سازمانها از لوث وجود عناصر ضدانقلاب، خنثي سازي توطئه ها و فتنه هاي منافقين که از همه جا به جنگلهاي گيلان و مازندران روآورده بودند، نقش بسيار ارزشمندي داشت . مردم گيلان هيچ گاه ياد و خاطره اين روحاني فداکار و مدافع واقعي امام و انقلاب را فراموش نخواهند کرد .
مگر مردم شهر انزلي در زماني که ضدانقلابها و نيروهاي چپ و ليبرال، شهر را به تصرف کامل خويش درآورده بودند و وحشيانه اقدام به آتش زدن اموال آنها مي کردند، فراموش خواهند کرد که چگونه آيت الله احسانبخش به همراه يگان نيروي دريايي به کمک آنان شتافت و محاصره را شکست و ضدانقلاب را با خفت و خواري از شهر بيرون راند .
مگر مردم مسلمان شيعه و سني طالش که بر اثر دستهاي ناپاک و تفرقه انگيز ضدانقلاب به مقابله باهمديگر برخاسته بودند، فراموش خواهند کرد که معظم له به ميان آنان رفت و با سخنرانيهاي آتشين خود، وحدت و همدلي و برادري را بين آنان استوار ساخت و آنان را از تفرقه و درگيري برحذر داشت .
آية الله احسانبخش، دانشگاه گيلان را که به تصرف ضدانقلاب و منافقين درآمده بود با تظاهرات باشکوه مردم رشت و استان و با همکاري استاندار شهيد، برادر انصاري و دادستان انقلاب اسلامي، شهيد کريمي و برخي از چهره هاي سرشناس روحاني استان، طي يک درگيري خونين از تصرف آنان خارج ساخت و با حرکت به سوي خيابانهاي شهر تمام مراکز تبليغي و مطبوعاتي آنان را نابود و منهدم ساخت .
و زماني که منافقين در جنگلهاي سرسبز شمال دست به تحرکات ناجوانمردانه همچون ترور فرزندان سپاهي و نيروهاي مؤثر انقلاب در سراسر گيلان و حتي غرب مازندران مي زدند و نيز در مطبوعات خويش با صراحت نوشته بودند «که هيچ نيرو و قدرتي قادر نيست آنان را از جنگل بيرون نمايد .» ، آية الله احسانبخش با شناسايي مراکز تردد آنان در جنگل به وسيله نيروهاي بومي همانند: چوپانان جنگلي در اندک زماني با الهام از امداد الهي و با کمکهاي نيروهاي فداکار نظام، آنان را از جنگلهاي شمال بيرون راند و خواب راحت را از چشمان آنان ربود که شرح فعاليتهاي ايشان بسيار مفصل است .

منافقين که از سوي آية الله احسانبخش لطمات جبران ناپذيري را دريافت کرده بودند و به خوبي واقف بودند که نبض حرکت انقلاب در خطه گيلان در وجود ايشان است، در صدد انتقام جويي برآمدند و ناجوانمردانه وي را در روز پنج شنبه 26 فروردين سال 1361 شمسي بعد از اقامه نماز ظهر و عصر در مسجد کاسه فروشان ترور کردند که ايشان به سختي مجروح گرديد و جمعي از نمازگزاران مسجد نيز مجروح شدند . خبر ترور فورا به بيت امام گزارش شد و به دستور حضرت امام، وي براي معالجه به بيمارستان شهيد مصطفي خميني منتقل گرديد . وي تا سال رحلت (1380 شمسي) بارها در ايران و خارج به خاطر عوارض ناشي از ترور، 14 بار عمل جراحي گرديد . اما منافق معدوم که با ضربات محافظان وي از پاي در آمد، در بازديد از بدنش معلوم شد که پر از تله هاي انفجاري، 12 لول ديناميت و 4 عدد نارنجک بوده و قصد شهادت معظم له را داشته است که وي به مشيت الهي زنده ماند .
او علي رغم معلوليت، دست از فعاليت شبانه روزي خويش برنداشت و اکتفاء به آمار و ارقام مسئولان نمي کرد . او بارها با لباس مبدل در اقصي نقاط گيلان حضور مي يافت و مشکلات مردم را از نزديک مشاهده و براي حل آن، مسئولان استان را بسيج مي کرد .
آية الله احسانبخش علاوه بر تدريس طلاب در مدرسه رشت، اقدام به ساختن دومدرسه علميه پسرانه و دخترانه با امکانات رفاهي به صورت مجزا نمود و علاوه بر آن همواره در روز، بيش از 5 ساعت تعهد داشت که مطالعه نمايد . مجموع اين مطالعات منجر به چاپ بيش از 57 اثر علمي، ديني و سياسي گرديد که مهم ترين اثر چاپ شده ايشان «مجموعه 35 جلدي آثار الصادقين » است که احاديث بيش از 360 اثر نفيس شيعه و سني با 50 هزار حديث به همراه ترجمه را به صورت الفبايي در بر دارد .
آية الله صافي گلپايگاني ارزش اين اثرنفيس را در رديف آثارشيخ طوسي قلمداد فرمودند .
و اما در کنار خدمات علمي، وي مبادرت به ساختن دهها باب مدرسه، مسجد، کتابخانه، پل، جاده، پمپ بنزين، دارالايتام و منازل براي فقراء نمود که مهم ترين آثار باقيات الصالحات ايشان احداث مصلاي بزرگ امام خميني رحمه الله در زميني به مساحت 4 هکتار در شهر رشت است که دهها باب مجتمع مسکوني، تجاري، صنعتي، چندين هکتار زمين مزروعي به عنوان پشتوانه اين اثر بزرگ وقف گرديده است .
گفتني است که 95 درصد عمليات مصلي در زمان حيات ايشان به اتمام رسيده بود .
معظم له مي نويسد: «در طول دفاع مقدس تقريبا هيچ عملياتي نبود که من در آن حضور نداشته باشم .» و حتي در برخي از موارد در خطوط مقدم جبهه به ديدن رزمندگان اسلام مي رفت و به آنان روحيه مي داد و نيز نقش ايشان در جمع آوري کمکهاي مردمي در پشت جبهه بسيار حائز اهميت بود . مردم قهرمان ايران هيچ گاه کاروانهاي بزرگ (1000، 1250، 1500 کاميون) کمکهاي مردمي استان گيلان به جبهه هاي جنگ را از ياد نخواهد برد که طرح و راه اندازي و جمع آوري اين کاروانها، از ابتکارات آية الله احسانبخش بود .

آية الله احسانبخش هيچ گاه از خط ولايت وامام و رهبري خارج نشد و با تمام وجود به سردار قافله ايمان و انقلاب عشق مي ورزيد . دوستان و نزديکان وي نقل مي کنند: که معظم له بر اثر عوارض ناشي از ترور کليه هايش از کار افتاده بود و هفته اي پنج بار دياليز مي شد . بارها در جمع دوستانش فرموده بود: من رفتني ام و آرزويي ندارم، الا اينکه دلم مي خواهد مقام معظم رهبري را در استان گيلان زيارت کنم . اين تنها آرزوي من است .» خداوند آرزوي ديرينه اين مريد وفادار را برآورده ساخت و مقام معظم رهبري در ارديبهشت سال 1380 شمسي به ديدار مردم گيلان رفت و يک سال و اندي بعد از تشريف فرمائي، معظم له با قلبي آرام و مطمئن به لقاء الله پيوست .
وي مي نويسد: «در سال 1334 شمسي - که بيش از 25 سال نداشتم - به آبکنار انزلي جهت تبليغ دعوت شدم . وسيله اياب و ذهاب فقط قايق بود . به محض اينکه از قايق پياده شدم، مردي از اهالي آمد، با صداي بلند گفت: از اين بچه مرشدتر پيدا نکرديد؟ و با قيافه مخصوصي به من نگاه کرد و از من دور شد . من از اين سخن مرد خيلي ناراحت شدم و در دلم از خدا کمک خواستم . وقتي از منبر پايين آمدم، صداي «احسنت احسنت » از همه مسجد بلند شد . راضي و خوشحال بودم و آن مرد سخت از گفته خود شرمنده شد .
در همين روستا در منزل فردي سکونت داشتم که به من خبر دادند، سيدي آمده و داد و بيداد راه انداخته است . در اسرع وقت به آنجا رفتم، ديدم اهالي روستا به سيد روحاني مي گويند: خوب، چند سال براي ما خوانده اي، ديگر مانياز نداريم . برويد جاي ديگر بخوانيد . من وقتي اينها را شنيدم و حال و احوال سيد را نگريستم، ناراحت شدم که چرا اينجا آمدم . نکند او فکر کند آمده ام تا جايش را بگيرم . ناراحت و دل شکسته به عواقب ماجرا مي انديشيدم . ناگهان فکري به نظرم رسيد، فورا خطاب به مردم گفتم: اي مردم و اي عاشقان امام حسين! به من بگوئيد: اين روضه از آن کيست؟ گفتند: حضرت سيد الشهداء . پرسيدم: اين سيدالشهداء جد من است يا جد اين سيد؟ گفتند: جد اين سيد . گفتم: پس جواب جدش را چه مي دهيد؟ گفتند: پولي که کفاف دو نفر روحاني را بنمايد نداريم . گفتم: هرچه به اين سيد سال گذشته داديد، بدهيد; اگر چيزي زياد آمد، به من بدهيد و اگر زياد نيامد، من چيزي از شما مطالبه نمي کنم . آن سال مردم بيش از سالهاي گذشته به مسجد آمدند و به برکت اين گذشت، هم به سيد و هم به من پول بيشتري تقديم داشتند . هم سيد و هم من و هم مردم راضي بودند .»
سرانجام اين مبلغ سخت کوش اسلام، در شب 14 خرداد 1380 شمسي، در سالگرد رحلت استاد و مرادش امام خميني رحمه الله به ملکوت اعلي پيوست، در پي رحلت اين عالم رباني، 3 روز در استان گيلان عزاي عمومي اعلام شد . مقام معظم رهبري و سران سه قوه و شخصيتهاي کشوري و لشکري پيامهاي تسليت صادر کردند و پيکر پاک اين روحاني خدوم و خستگي ناپذير با تشيع جنازه کم نظير مردم استان و با نماز آية الله محمدي گيلاني، در جوار مصلاي بزرگ امام خميني رحمه الله رشت به خاک سپرده شد .
او علاوه بر خدمات اجتماعي، فرهنگي، علمي و سياسي، نشان مدال 70 درصدي جانبازي را با کمال افتخار بر سينه داشت .
منبع: hawzah.net

 

وصيت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
... اي خداي كريم حالا كه به سوي تو در سراي ديگر مي آيم مرا پيش خلايق آخرت رسوا مساز و چون دنيا برايم ستاري كن . خداوندا راه دشواراست و مدت طولاني و حساب تو را پس دادن بسيار مشكل . اگر تو نبخشي به كه پناه برم .
... خداوندا دوستان من شربت شهادت يكي پس از ديگري نوشيدند. خداوندا چه ميشود اين توفيق را هم نصيب من سازي . خداوندا اگر زحمات من و فعاليت هاي من در اسلام مورد رضايت تو قرار گرفته چه ميشود مرا هم مفتخر به شهادت كني .
...سخني با مردم : از روحانيت فاصله نگيريد و پيروي از روحانيت ورهبريت را وظيفه شرعي خود بدانيد و از تفرقه و جدايي برحذر باشيد. ازظلم و احتكار و گرانفروشي اجتناب كنيد. نسل جوان را به عنوان آينده انقلاب تحويل بگيريد...                             صادق احسان بخش  


پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي
بسم الله الرحمن الرحيم
درگذشت عالم خدمتگزار و پرتلاش، مرحوم حجة الاسلام والمسلمين آقاي احسانبخش رحمه الله موجب تاسف و تاثر اينجانب گرديد . اين روحاني بزرگوار و پرتوان محور مجاهدتها و تلاشهاي مردم غيور و مؤمن رشت و استان گيلان و منشا خدمات فراواني در سراسر آن منطقه بود و تحرک شبانه روزي و خستگي ناپذير او، نمونه اي کم نظير محسوب مي شد . حضور او در جبهه هاي دفاع مقدس و پشتيباني بي دريغ او از رزمندگان دلاور گيلان از يادگارهاي فراموش نشدني آن دوران پرافتخار است و آثار ماندگار او در رشت و ساير شهرهاي گيلان موجب نام نيک هميشگي اوست . فقدان اين روحاني خدوم براي مردم و جامعه روحانيت استان، ضايعه بزرگي محسوب مي شود .
اين جانب اين حادثه تاسف بار را به عموم مردم عزيز استان گيلان به خصوص به روحانيون محترم و ارادتمندان آن مرحوم و بالاخص به خانواده گرامي، فرزندان و بازماندگان مکرم ايشان، تسليت عرض مي کنم و علو درجات آن مرحوم را از خداوند مسئلت مي نمايم .
والسلام عليکم و رحمة الله وبرکاته   سيد علي خامنه اي   14/3/80

 

خاطرات
آيت الله محمدي گيلاني :
من از كجاي ارزشهاي او بايد شروع كنم كه بتوانم آن را به جاي قابل قبول و خداپسندانه اي ختم كنم ... در مسير علمي تا تحصيلات عالي دانشگاهي در رشته حقوق اسلام و معقول و منقول را از روستايي كه مدرسه نداشت طي كرد , در مسير فقهي به خبره اي بزرگ تبديل شد و عضو مجلس خبرگان رهبري اول و قانون اساسي بود. در محور جمعه و جماعات به اصل محتواي غني و مطالعه كارشناسي , خطبه هايش يكي از سه نماز جمعه قوي كشور(بعد از تهران و قم ) را تشكيل مي داد .


آثارباقي مانده از شهيد
الحق پاسداريد!
سالش دقيقاً يادم نيست اما زمستان سختي بود و هوا به شدت سوز داشت.از اهواز كه حركت كرديم مي دانستم حدودنماز صبح در شهر مقدس قم يا اطرافش خواهيم بود.
قطاري كه براي بچه هاي رزمنده در نظر گرفته بودند خيلي پيشرفته نبود و ما حدوداً5 نفري داخل يك كوپه شديم.خانمي كه مانتويي بود و ظاهر خيلي مناسبي هم نداشت بهمراه همسرش در آن هواي سرد ميان راهرو سرگردان بودند و جايي براي نشستن نداشتند به نظر مي رسيد خانم مانتويي باردار است.شهيد املاكي بسيار تيزبين بود،در نگاه اول فهميد و به بچه ها گفت:اگر موافق باشيد اين خانم و آقا رابه داخل كوپه دعوت كنيم،هوا بسيار سرد است و اين خانم تحمل سرما را ندارد !به سرعت دو تا از بچه ها پيشقدم شدند و گفتن:ما خارج مي شويم تا اينها داخل كوپه بيايند...
مدتي گذشت حس كردم كه خانم از بودن ما ،بدليل باردار بودن ،احساس ناراحتي مي كند و به شدت عذاب مي كشد.شهيد يوسفي آهسته گفت:اين خانم باردار است،مشكل دارد و نمي تواند جلوي ما راحت دراز بكشد اگر موافق هستيد همه ما خارج شويم تا اين زن و مرد راحت باشند.
موقع خارج شدن املاكي به مرد گفت:شما راحت باشيد ما ديگر بر نمي گرديم مرد با تعجب پرسيد،كجا مي رويد،توي اين سرما كجا مي خوابيد؟!املاكي گفت:ما دوستان زيادي داريم،شب را پيش آنها مي مانيم!
جايي براي استراحت نداشتيم ،همه كوپه ها پر بود، داخل راهرو روزنامه گذاشتيم و تا صبح در آغوش سرما جان كنديم.نيمه شب انگار از كوپه خارج شده و ما را ديده بودند بعد از نماز صبح ،زن و مرد از املاكي پرسيدند:شما در كوپه دوستانتان بوديد ؟ حسين گفت:بله،الحمدالله خيلي خوب بود؛شما راحت بوديد؟!ناگهان سيل اشك از چشمهاي آن زن مانتويي روان شد:با گريه گفت:نمي دانم امام شما را از كجا پيدا كرد،شنيده بودم پاسدار،اما نديده بودم .شما را از كجا پيدا كرد و لباس پاسداري را بر تن شما پوشاند،الحق كه شما پاسداريد! اينهمه تاثير گذاري و نقش ارزنده تنها با محوريت و تفكر املاكي انجام گرفت.


 

آثارمنتشر شده درباره ي شهيد
روزنامه جمهوري اسلامي 18/03/1385 صفحه عقيدتي
نگاهي به فعاليت هاي علمي و اجتماعي آيت الله احسان بخش
در سالگشت رحلت عالم گرانقدر آيت الله حاج صادق احسان بخش قرار داريم . روحاني وارسته اي كه رهبر معظم انقلاب از او بعنوان خدمتگزاري پرتلاش نام برده و در پي ارتحال جانسوزش در پيام تسليتي فرمودند
« اين روحاني بزرگوار و پرتوان محور مجاهدتها و تلاشهاي مردم غيورو مومن رشت و استان گيلان و منشا خدمات فراواني در سراسر آن منطقه بود و تحرك شبانه روزي و خستگي ناپذير او نمونه اي كم نظير محسوب مي شد . »
آيت الله حاج شيخ صادق احسانبخش رحمت الله عليه فرزند غلامرضادر سال 1309 هجري شمسي در خانواده اي مذهبي در روستاي ليف شاگرداز بخش تولمات شهرستان صومعه سرا ديده به جهان گشود. او تحصيلات خود را در علوم پايه در مكتب و كلاس ششم را در تولم شهر به پايان برد وپس از آن در سال 1322 وارد حوزه علميه رشت شد . آيت الله احسانبخش (ره ) پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح در اين حوزه زير نظر اساتيدي چون آيت الله ضيابري , عرباني , بحرالعلوم و مدرس براي ادامه تحصيل در1327 وارد حوزه علميه شهر مقدس قم شد و دروس خارج , فقه و اصول رادر اين حوزه زير نظر اساتيدي چون حضرت امام خميني (ره ) و آيات عظام بروجردي , گلپايگاني , صدوقي , مجاهد تبريزي , لاكاني , نوري همداني , طباطبايي , مرتضوي , لنگرودي و ساير اساتيد فراگرفت . ايشان همچنين بادريافت مدرك ليسانس در رشته الهيات و حقوق قضايي و تاسيس چندمدرسه در رشت شاگردان زيادي را در اين مدارس تعليم داد. وي سابقه زيادي در مبارزه با طاغوت داشت , بطوري كه بارها توسط ساواك دستگير ومورد بازجويي قرار گرفت و از سال 1343 بمدت سه سال ممنوع المنبر و ممنوع الخروج از كشور گرديد و در اين مدت بطور مخفيانه به مبارزات خودادامه مي داد و نقش زيادي در حركت مردم بويژه نسل جوان در برپايي راهنمايي ها در شهرهاي مختلف گيلان داشت .
آيت الله احسانبخش در سال 1358 از سوي حضرت امام خميني (ره ) كنترل سفارت خانه ها و كنسولگريهاي ايران در پاكستان , هند و بنگلادش رابرعهده گرفت و در پائيز 1359 با حكم صادره از سوي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران به عنوان نماينده حضرت امام در گيلان و امام جمعه رشت منصوب شد . وي در 26 فروردين 61 به هنگام اقامه نماز در مسجدكاسه فروشان رشت در محراب عبادت توسط عوامل مزدور و منافق ترور و دچار مصدوميت شديد گرديد كه بعنوان « شهيد زنده محراب » لقب گرفت وعليرغم بيش از 70 درصد جانبازي همچنان در سنگر خطابت جمعه به ارشاد و هدايت مردم پرداخت و به اين هم اكتفا نكرد و در سنگر نويسندگي بانوشتن دهها كتاب همچنان به خدمت براي پيشبرد اهداف متعالي اسلام ادامه داد.
از آيت الله احسانبخش 52 جلد كتاب در زمينه هاي مختلف تاريخي وعلوم ديني منتشر شده كه مجموعه 35 جلدي « آثارالصادقين » از مهمترين آثار وي است .تفاسير سوره هاي قيامت , كهف , اسرا , نحل و يوسف وهمچنين نفش دين در خانواده , خوارج , مواعظ رمضان , انقلاب اسلامي درگيلان , شخصيت هاي بزرگ گيل و ديلم , فلسطين و مردم فلسطين و خاطرات صادق از ديگر آثار زنده ياد آيت الله احسانبخش است .
مرحوم آيت الله احسانبخش تمامي طول عمر خود را در راه ترويج دين و نشر فرهنگ و معارف اسلامي سپري كرد و منشا خدمات ارزنده اي در حل مشكلات مردم و كمك رساني به آنها بود و در دوران دفاع مقدس نيز باحضور فعال در جبهه هاي جنگ مايه دلگرمي رزمندگان اسلام بود , چنانكه مقام معظم رهبري فرمودند :
« حضور او در جبهه هاي دفاع مقدس و پشتيباني بي دريغ او از رزمندگان دلاور و گيلان از يادگارهاي فراموش نشدني آن دوران پرافتخاراست و آثارماندگار او در رشت و ساير شهرهاي گيلان موجب نام نيك هميشگي اوست . »
آري به مدد درايت , صلابت , استحكام راي , مديريت و بلاغت زبان اوبود كه گيلان به اين افتخارات دست يافت :
1 ـ پرافتخارترين استان نسبت به جمعيت خود , در تقديم شهدا , جانبازان و آزادگان و مفقودالاثرهايي است كه مثل ستاره هاي درخشان , راه و مسيرحركت را نشانمان مي دهند.
2 ـ با عظمت ترين و بزرگترين كاروان هاي حمايتي از جبهه ها و رزمندگان را تدارك ديد و خاطره كاروان هاي هزار , هزار و دويست و هزار و پانصدكاميوني هداياي مردم شريف گيلان , خواب دشمنان انقلاب اسلامي را درتاريخ مبارزات سياسي به اين عرض و طول عقبه هاي رزمي معاصر پريشان كرده است .
آيت الله احسانبخش سرانجام در ساعت 15,30 دقيقه روز دوشنبه چهاردهم خرداد ماه 1380 همزمان با دوازدهمين سالروز ارتحال معشوق ومقتدايش رهبركبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره ) پس از گذشت 26 روز از بستري شدن در بيمارستان خاتم الانبيا (ص)تهران به دليل بيماري ونارسايي كليوي در سن 71 سالگي دعوت حق را لبيك و به سوي معبود خودشتافت .
او كه در آخر ماههاي زيستنش در كلامي جاودانه كه حكايت از حضورعارفانه داشت در پيامي به حجت الاسلام گلپايگاني رئيس دفتر مقام معظم رهبري گفت :
سلام مرا به آقا برسان و از طرف من به ايشان بگو « سالها براي ورود ومقدم مباركت به سرزمين گيلان چشم به راه هستم و راضي نباش كه من بميرم و شما را در اين استان نديده باشم. »
توگويي سفر غيرمنتظره مقام عظماي ولايت به گيلان گوياي اين بود كه در يك ارتباط معنوي به اين آگاهي راه يافته بود كه وداع آخر را با آن عارف وارسته داشته باشد و چقدر پرشكوه و با عظمت مردم قدرشناس گيلان با آن عزيز سفر كرده وداع نمودند. در روز تشييع پيكرپاكش ـ كه از قضا با سالروزتشييع پيكر پاك حضرت امام (ره ) مصادف بود و توجه به اين نكته ظريف كه روز رحلت اين عالم رباني با روز ارتحال حضرت امام (ره ) و روز تشييع پيكر پاكش با روز تشييع پيكر پاك امام راحل (ره ) تقارن يافته از ديدگاه بسياري از نكته سنجان گوياي اين واقعيت است كه عشق و ارادت به امام و ولايت , در تمام وجود او عجين شده بود. از اين رو در روز ارتحال ملكوتي مرا و مقتدايش به ايشان پيوست ـ همه شاهد اقيانوس بيكران جمعيتي عزادار و ماتم زده بوديم كه همه آمده بودند براي آخرين بار با امام جمعه محبوبشان وداع كنند و به او بگويند كه اي پدر دلسوخته ما , ما هرگز محبت هاو خدمات صادقانه ات را از ياد نخواهيم برد و اين حضور تاريخي وصف ناپذير كه گيلان هيچوقت چنين تشييع با شكوهي را به خود نديده بود , بار ديگر عشق و ارادت مردم ولايت مدار خطه ميرزاكوچك قهرمان رابه رهبري انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي و مقام رفيع روحانيت نشان داد و مردم عملا اثبات كردند كه خدمتگزاران خود را از اعماق دل دوست دارند و هيچوقت زحماتشان را از ياد نخواهند برد و به تحقيق مي توان گفت :
مردم گيلان در بهار 1380 دو حماسه بزرگ و جاودانه خلق كردند كه درتاريخ قطور افتخارات اين مرز و بوم هميشه ماندگار خواهد بود و آن اينكه يكبار در ارديبهشت ماه از سلاله پاك حضرت فاطمه زهرا(س ) يعني مقام معظم رهبري در تشريف فرمايي به گيلان استقبال بسيار پرشكوهي بعمل آوردند و بار ديگر در نيمه خرداد ماه با نماينده محبوب آن بزرگوار در گيلان مرحوم آيت الله احسانبخش وداع كردند. وداعي تاريخي كه به هيچ وجه آن جمعيت انبوه و ابراز احساسات بي شائبه مردم قابل توصيف نيست .
نويد وصل زجانان شنيدي و رفتي
زجمع محفل ما دل بريدي و رفتي
نسيم عطر عطش ناك بوستان بودي
زباغ عشق چه گلها كه چيدي و رفتي
به غم اسير شدم تا تو اي كبوتر عشق
زآشيانه ما پركشيدي و رفتي
دلت گرفت زدنيا و خون دلهايش
جوار رحمت حق برگزيدي و رفتي



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان گيلان ,
برچسب ها : احسان بخش , آيت الله حاج صادق ,
بازدید : 159
[ 1392/05/13 ] [ 1392/05/13 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,365 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,715,057 نفر
بازدید این ماه : 6,700 نفر
بازدید ماه قبل : 9,240 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک