فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

در نخستين روز نوروز سال 1336 سيد مهدي شريفي پور چوكامي در روستاي جيرسر از بخش چوكام رشت به دنيا آمد . پس از گذشت شش سال ، دوران ابتدايي را در مدرسه نبوت روستاي چوكام آغاز كرد . او به مدرسه و تحصيل بسيار علاقه مند بود و هميشه از شاگردان ممتاز مدرسه محسوب مي شد ، به طوري كه وقتي روزي در درسي نمره 18 گرفت ، با اعتراض شديد معلم خود مواجه شد . پس از اتمام سال چهارم دبستان ، سال پنجم را در مدرسه سربازار چوكام به تحصيل پرداخت .
در اين دوران ، خانواده اش به علّت درآمد ناكافي كشاورزي دچار فقر مالي و تهيدستي شديد شد و به اجبار به تهران مهاجرت كردند . اما سيد مهدي در همان روستا نزد عمويش كه بسيار به او علاقه مند بود ، ماند و پس از اتمام تحصيل در دوره ي راهنمايي عازم تهران شد .
زندگي در تهران بسيار مشقت بار بود . به ناچار لباسهاي مندرس و وصله دار مي پوشيد و به جاي كفش ، دمپايي كهنه ي متعلق به عمويش را مي پوشيد . مدتها به علّت نداشتن لباس مناسب از خانه بيرون نمي آمد . حقوق كارگري پدر ، كفاف تأمين هزينه هاي تحصيلي و لباس خانواده پرجمعيت آنها را نمي داد . مادر و خواهرش براي تأمين مخارج در يك مغازه گزسازي در نزديكي منزلشان در ميدان جليلي ، مشغول كار شدند . با اين حال سيد مهدي در كلاسهاي شبانه دبيرستان فاطميه خيابان شوش ثبت نام كرد . روزها در يك كارگاه خراطي كار مي كرد و شبها درس مي خواند .
با آغاز نهضت اسلامي ، شريفي پور در تظاهرات خياباني شركت مي كرد . او در واقعه ي 17 شهريور 1357 در ميدان ژاله حضور داشت و وقتي به خانه برگشت آثار خون روي لباسهايش مشهود بود . خواهرانش را براي شركت در راهپيماييها تشويق و ترغيب مي كرد و آنها را به حجاب و نماز سفارش مي نمود و توصيه مي كرد كه بايد زينب وار عمل نماييد .
شريفي پور در توزيع و پخش اعلاميه هاي حضرت امام (ره) به طور فعال شركت داشت . اعلاميه ها را در خانه نگهداري و سپس توزيع مي كرد . گاهي اوقات اعلاميه ها و عكس امام (ره) را به رشت و زادگاه خود مي برد و در شهرهاي استان گيلان توزيع مي كرد .
به مطالعه كتابهاي مذهبي علاقه ي فراواني داشت . قبل از انقلاب كتابهاي مذهبي را مطالعه مي كرد كه ظاهراً ممنوعه بود . به همين خاطر آنها را در زيرزمين منزل پنهان مي كرد . علاوه بر حضور مستمر در تظاهرات خياباني ، شب تا صبح در منزل "كوكتل مولوتف" مي ساخت و براي مقابله با نيروهاي حكومت نظامي به نيروهاي انقلابي مي رساند . در نتيجه ي اين اقدامات به شدت تحت تعقيب مأموران حكومت نظامي قرار گرفت و محل سكونت وي در منزلي مستقل و جدا از خانواده تحت مراقبت قرار داشت .
با پيروزي انقلاب اسلامي ، خانواده شريفي پور به روستاي زادگاه خود بازگشتند و به كار كشاورزي مشغول شدند . اما سيد مهدي در تهران نزد دايي اش ماند و پس از اخذ ديپلم به زادگاه خود مراجعت كرد و در داروخانه اي در خُمام مشغول كار شد . پس از مدتي به تهران بازگشت و در داروخانه اي به كار پرداخت . در همين داروخانه بود كه با خانم رقيه بي صبر شيخ حسن ، آشنا شد و از خانواده خود خواست تا به خواستگاري او بروند . به اين ترتيب در 26 آبان 1358 طي يك مراسم بسيار ساده كه فقط خانواده ي عروس و دادماد حضور داشتند ، ازدواج آنان سرگرفت .
حدود يك سال بعد در دي ماه 1359 براي پاسداري از انقلاب اسلامي درخواست عضويت رسمي در سپاه پاسداران داد . از بيستم دي ماه همان سال به عضويت رسمي واحد بهداري ستاد مركزي سپاه پاسداران در تهران درآمد و از آن زمان تا 30 بهمن 1360 در بيمارستان وليعصر در قسمت پرسنلي بهداري مشغول به كار شد.
چنان به كار خود علاقه داشت كه از صبح تا دير وقت كار مي كرد و خستگي نمي شناخت . هر زمان كه به زادگاه خود مي رفت با افراد انجمن اسلامي براي پيشبرد كارها و راهنمايي و كمك مي كرد . او در احداث پايگاه بسيج زادگاهش نقش فعال داشت .
از دشمنان انقلاب اسلامي به خصوص منافقين تنفر بسيار داشت و در درگيريها با آنها شركت مي كرد . به همين خاطر مورد كينه منافقين بود و او را تهديد به ترور كرده بودند . در پي افزايش اين تهديدها چندين بار مجبور شد منزل خود را تغيير دهد .
در مقابل ، نسبت به مردم و خويشاوندان بسيار دلسوز و مهربان بود و با وجود داشتن مشكلات شخصي ، بيشتر مي كوشي مشكلات بيشتر مي كوشيد مردم را مرتفع نمايد . به عنوان مثال روزي به خانه ي خواهرش در رشت رفته بود كه مي بيند او با سه بچه مستأجر است . بسيار ناراحت شد و با فراهم آوردن مقداري پول و گرفتن وام قرض الحسنه به آنها كمك كرد تا خانه اي خريدند . همچنين براي پيرزني كه در روستاي زادگاهش زندگي مي كرد و خانه نداشت از تهران پول تهيه كرد و خانه اي براي او ساخته شد . علاوه بر اين ، برنجي را كه پدرش هر سال در پايان برداشت محصول كشاورزي در اختيار او قرار مي داد ، مصرف نمي كرد و به مردم نيازمند مي داد .
نقل است كه روزي در بيمارستان نجميه مشغول به كار بود كه پيرمردي را مشاهده كرد كه بسيار ناراحت است . علّت ناراحتي او را جويا شد . پيرمرد مي گويد : «در دنيا فقط يك دختر دارم كه به سختي مريض است و براي معالجه او را به اين بيمارستان آورده ام اما مي گويند تخت خالي براي بستري كردن ندارند.» شريفي پور به پيرمرد كمك كرد تا دختر او بستري شد و پس از مداوا ، هزينه بيمارستان را پرداخت كرد . سپس پيرمرد را به همراه دخترش براي بازگشت به شمال با تاكسي تلفني به ترمينال فرستاد .
او اگر چه در تهران زندگي مي كرد اما به محل تولد خود علاقه بسياري داشت و از هيچ تلاشي در جهت بهبود وضعيت آن دريغ نمي كرد . از جمله ضمن كمك به راه اندازي و افتتاح نهضت سواد آموزي با تلاش پيگير ، يك كاميون پر از ميز و صندلي براي تشكيل كلاسها و تعداد زيادي كتب مذهبي به آنجا برد .
سيد مهدي در 9 اسفند 1360 عازم جبهه جنگ تحميلي و تا 5 خرداد 1361 در جبهه خرمشهر به عنوان پزشكيار انجام وظيفه كرد . پس از بازگشت به تهران در تاريخ 3 مرداد به مسئوليت درمانگاه خاتم الانبيا منصوب شد . با وجود علاقه ي شديد به همسرش مي گفت : «شما برايم خيلي عزيز هستيد ، ولي جبهه رفتن واجب تر است.» اول مهر 1361 بار ديگر به مدت بيست و سه روز عازم جبهه شد و در تيپ محمد رسول الله (ص)‌ مشغول شد . به دنبال آن به علّت حُسن انجام وظيفه در تاريخ 28 دي 1361 به مسئوليت معاونت اداري و مالي بهداري منطقه ده سپاه منصوب شد . پس از مدتي از تاريخ 23 اسفند همان سال به مدت سه ماه مأموريت يافت تا از كليه واحدها ، پايگاهها ، مقرها و پادگانهاي منطقه بازديد و مسائل و مشكلات بهداري آنها را براي پيگيري گزارش نمايد . پس از اتمام مأموريت در خرداد 1362 براي زيارت به سوريه رفت . از 26 دي 1363 به مسئوليت امور مالي واحد بهداري منطقه مركزي سپاه پاسداران منصوب گرديد .
حضور در جبهه براي او اولويت داشت . مواقعي كه در تهران بود شبهاي جمعه براي زيارت قبور شهدا و دوستاني كه شهيد شده بودند ، به بهشت زهرا مي رفت . چون تك فرزند خانواده بود هر بار كه مي خواست به جبهه برود ، اصرار داشت كه رضايت مادرش را جلب نمايد . با وجود مجروحيت و شكستگي پا وقتي از او خواستند براي بهبودي در تهران بماند ، گفت : «من بايد به جبهه بروم ، آنجا به من احتياج دارند.» سيد مهدي براي اينكه از جبهه دور نباشد و در ضمن در كنار همسرش باشد در مقطعي ، همسرش را به انديمشك برد و مدتي در خانه هاي سازماني شهيد كلانتري ساكن بودند . آنها با خانواده فرهاد آسماني (كه بعدها به شهادت رسيد) با هم زندگي مي كردند . در اين زمان در پادگان دوكوهه به فعاليّت شبانه روزي مشغول بود .
شريفي پور در اثر ابتلا به بيماري واريكول سل ، در 26 مرداد 1363 در بيمارستان نجميه تهران تحت عمل واركول سل چپ قرار گرفت . پس از بهبودي ، بار ديگر عازم جبهه هاي جنگ تحميلي شد و در عمليات فتح خرمشهر ، والفجر مقدماتي ، بندر فاو شركت داشت . در عمليات فاو مجروح شيميايي شد و پسرعمويش نيز در اثر سلاحهاي شيميايي بستري گرديد . سيد مهدي پس از عمليات فاو به مسئوليت بهداري لشكر سيدالشهدا منصوب شد . در تاريخ 24 ارديبهشت 1365 در سمت مسئول بهداري لشكر سيدالشهدا به منظور بررسي وضعيت امور دارويي سپاه 11 قدر ، عازم جبهه شد . قبل از عزيمت ، به هنگام خداحافظي به خواهرش گفت : «اين دفعه بايد آمادگي اش را داشته باشي.» قبل از آخرين اعزام ، دوستانش را به رسيدگي به وضع چند خانواده مستمند سفارش كرده ، از آنان خواسته بود كه مواظب امور درماني آنها باشند . با آغاز مقدمات عمليات كربلاي 1 در منطقه مهران فرماندهي يكي از گردانهاي لشكر 10 سيدالشهدا را بر عهده گرفت . قبل از آغاز عمليات ، به شناسايي منطقه عملياتي در خط مقدم جبهه رفت . در اين زمان حال و هواي خاصي داشت . شبي قبل از عمليات به اتفاق آقاي شفيعي – يكي از همرزمان – براي عمليات شناسايي رفتند . به هنگام برگشت به وي گفت : «خواب ديده ام در اين عمليات شهيد خواهم شد . شما جنازه ي مرا به روستاي جيرسر چوكام ببر.» سرانجام ، سيد مهدي شريفي پور در تاريخ 14 تير 1365 در عمليات كربلاي 1 در منطقه عملياتي مهران بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد . بنا به وصيت ، پيكر او را در گلزار شهداي روستاي جيرسر چوكام به خاك سپردند .
منبع:" فرهنگنامه جاودانه هاي تاريخ(زندگينامه فرماندهان شهيد استان گيلان)نوشته ي ،يعقوب توكلي،نشر شاهد،تهران-1382



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان گيلان ,
برچسب ها : شريفي پور چوكامي , سيد مهدي ,
بازدید : 118
[ 1392/05/13 ] [ 1392/05/13 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 127 نفر
بازديدهاي ديروز : 2,705 نفر
كل بازديدها : 3,720,806 نفر
بازدید این ماه : 5,134 نفر
بازدید ماه قبل : 14,989 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک