فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

اولين فرزند خانواده اي مذهبي در 2 بهمن 1339 در شهرستان رشت به دنيا آمد . خانواده آلياني از وضعيت مالي متوسطي برخوردار بودند و در منزلي استيجاري زندگي مي كردند . مادرش , فرزند يكي از كشته شدگان نهضت جنگل بود.او درباره تولد سعيد مي گويد : «چون بچه اول بود بسيار خوشحال بودم و زمان به دنيا آمدن او احساس خاصي داشتم.»
خردسالي سعيد با آرامش و فعاليت همراه بود . علاقه زيادي به بازي داشت و بيشتر اوقات را در منزل به بازي مي پرداخت . به پدر و مادر و دايي خود بسيار علاقمند بود . پس از پشت سر گذاشتن دوران خردسالي در سال 1345 در مدرسه خصوصي اميد در شهرستان رشت دوره ابتدايي را آغاز كرد و در سال 1350 به پايان رساند .
با شروع انقلاب اسلامي سعيد نيز به فعاليّت پرداخت . و به صف مردم انقلابي پيوست .
پس از شروع جنگ تحميلي بنابر ضرورت ، د رس و مدرسه را در پايان سال سوم متوسطه رها كرد و در تاريخ 7 بهمن 1359 پس از طي دوره بيست و پنج روزه آموزشي به عضويت رسمي سپاه پاسداران درآمد . خدمت سربازي را نيز در سپاه گذراند . سپس دوره آموزشي مربيگري سلاح را در آموزشگاه بسيج تهران گذراند و در بخش زرهي و طرح هدايت عمليات تخصص يافت . پس از پايان اين دوره آموزشي در تاريخ 12 بهمن 59 در واحد عمليات سپاه رشت مشغول خدمت شد . مدتي را جانشين فرمانده سپاه در فرودگاه بود . سپس براي مقابله با منافقين به مناطق هشتپر آستارا رفت . در فروردين سال 1360 در عمليات فتح المبين شركت كرد و مجروح شد . پس از بازگشت از منطقه عملياتي در تاريخ 29 فروردين 1360 در واحد آموزش مديريت اشتغال يافت . پس از آن در عمليات بيت المقدس شركت جست و در اين عمليات هم زخمي شد . مادرش در اين باره مي گويد : در اين عمليات با آقايان داود حق ورديان و احمد وارسته فر بود كه زخمي شد . داخل تانك بود كه عراقيها تانك را زدند و تمام سر و گردنش سوخت . چشم راستش نيز صدمه ي سختي ديد به طوري كه بعد از آن ديد خيلي كمي داشت . چند ماه از او خبر نداشتيم ؛ مي گفتند مفقودالاثر يا اسير شده است . پس از مدتي به سپاه رشت بازگشت بچه هايي كه او را ديده بودند به برادرش مسعود خبر دادند . صورتش به حدي سوخته بود كه مسعود نتوانست او را بشناسد .
پس از عمليات بيت المقدس و بهبودي از جراحت در عمليات محرم و والفجر مقدماتي در نيمه دوم سال 1361 حضور پيدا كرد . در تاريخ دهم فروردين 1362 از طرف فرماندهي سپاه رشت مأموريت يافت تا پاسگاههاي سپاه را تشكيل داده و به عنوان مسئول و هماهنگ كننده آنها عمل كند . مدتي بعد در تاريخ 7 دي 1362 به كردستان اعزام شد و در واحد عمليات سپاه مريوان در تيپ مالك اشتر حضور يافت . هدف از اين مأموريت پاكسازي نيروهاي ضدانقلاب در كردستان و شهرهاي هم مرز با عراق بود . بعد از پاكسازي ، مدتي را براي جلوگيري از حملات احتمالي ضدانقلابيون در آن منطقه ماند . در اواخر سال 1362 به سمت فرمانده اطلاعات و عمليات سپاه آستارا انتخاب شد . از تاريخ 2 آبان 1362 در پادگان منجيل به عنوان مربي آموزشي به فعاليّت پرداخت . زماني نيز در پادگان شهيد بيگلو به نيروها آموزش مي داد و با گردان جانبازان پادگان شهيد بيگلو همراه بود . آلياني در تاريخ 10 دي 1364 بنا به درخواست قرارگاه منطقه ي 2 نجف در تيپ نبي اكرم (ص) باختران و در واحد اطلاعات و عمليات با عنوان مسئول محور اطلاعات در جبهه وارد عمل شد . مدتي هم در پادگان آموزشي سپاه مريوان (شهيد ابوعمار) فعاليّت داشت . برادرش مسعود در مورد ويژگي هاي روحي او مي گويد :
بارزترين خصوصيت او حُسن خُلق بود و در برخورد با آشنايان و فاميل همه را جذب مي كرد . در مقابل مشكلات صبور بود و ديگران هم را به صبر دعوت مي كرد . توصيه هايي كه به ما مي كرد ادامه ي تحصيل بود تا بتوانيم در راه رشد و تعالي انقلاب گام برداريم . همچنين به نماز و حفظ انقلاب و جمهوري اسلامي سفارش مي كرد .
در زماني كه در جبهه ها حضور داشت براي ادامه ي تحصيل به صورت متفرقه ثبت نام كرد ولي موفق به دريافت ديپلم نشد . در جواب حرف مادر كه مي گفت : «چرا تحصيل را ادامه ندادي.» مي گفت : «مادر فعلاً بهترين دانشگاه جبهه است . اگر خدا بخواهد و در جنگ پيروز شويم ادامه تحصيل مي دهم.» آرزوي بزرگ او شهادت بود . عليرضا خوشحال در اين باره مي گويد : «من در اين دنيا و آخرت شهادت مي دهم كه آرزوي او شهادت بود و چند بار اين موضوع را به من گفته بود.»
سرانجام هم پس از بيست و پنج ماه حضور در جبهه هاي مختلف در تاريخ 7 بهمن 1364 درعمليات والفجر 9 در حالي كه مسئوليّت محور واحد اطلاعات و عمليات تيپ نبي اكرم (ص) را برعهده داشت در اثر اصابت تركش به ناحيه سر و گردن در منطقه جنگي مريوان (سليمانيه)‌ به شهادت رسيد .
مادرش در مورد شهادت او مي گويد :
بار آخر كه رفت ، من و پدرش مريض بوديم . گفتم اين بار نرو . گفت : «اين دفعه مي روم و بعداً مرخصي مي گيرم و پيش شما مي مانم.» وقتي مي رفت او را بوسيدم سفارش پدرش را كرد و رفت شهيد شد . بعد از شهادت ، خلاء وجود او براي ما خيلي مشكل بود ولي شكرگزار خدا هستم كه چنين شهيدي را در راه خدا دادم .
منبع:" فرهنگنامه جاودانه هاي تاريخ(زندگينامه فرماندهان شهيد استان گيلان)نوشته ي ،يعقوب توكلي،نشر شاهد،تهران-1382




خاطرات
مادرش در خصوص اين دوران مي گويد :
وقتي مدرسه رفت ، خوشحال بود . هميشه تكاليف خود را به سرعت انجام مي داد . معلمين از او راضي بودند عكس او را به عنوان شاگرد ممتاز در روزنامه چاپ كردند . اوقات فراغت را بيشتر در خانه بود و به مطالعه مي پرداخت و يا به من كمك مي كرد . سعيد بسيار باادب و با محبت بود و با ساير بچه ها تفاوت داشت . كلاس چهارم يا پنجم دبستان كه شد به پدرش گفت نمي خواهم به كوچه برود . براي اين كه كاري داشته باشد جعبه و مقداري سيگار و كبريت گرفتم و جلوي مغازه ي دايي ام گذاشتم كه بفروشد . روز دوم كه به منزل آمد پول به دست آمده از فروش سيگار را ميوه خريد و گفت مامان ! كار كردم و برايت ميوه خريدم .
در سال 1350 تحصيل را در مدرسه ي راهنمايي ابوريحان رشت ادامه داد . از اين زمان در روحيه سعيد تحول خاصي به وجود آمد .

مادرشهيد :
از دوره ي راهنمايي به فكر نماز و ائمه اطهار خصوصاً امام حسين (ع) بود .
روزي به من گفت : «يك ضبط برايم بخر.» برايش خريدم و با آن نوارهاي مذهبي گوش مي داد . بعد از اتمام دوره ي راهنمايي تحصيلات خود را در دبيرستان شهيد بهشتي رشت ادامه داد . در اين دوران اوقات فراغت را بيشتر در مسجد محل مي گذراند . در سخنرانيها و قرائت قرآن شركت مي كرد . در منزل نيز بيشتر به مطالعه كتابهاي مذهبي و علمي مي پرداخت . به ورزشهايي از قبيل ماهيگيري ، فوتبال و بسكتبال علاقمند بود .

مسعود آلياني:
در اوايل انقلاب در صف نيروهاي مردمي ، پيرو ولايت بود ؛ در همه ي راهپيماييها شركت داشت و فردي بود كه در فعاليّتهاي فرهنگي تلاش چشمگيري مي كرد . كتابخانه ي كوچكي در منزل داشت و بسيار مطالعه مي كرد . به كتابهاي تفسير و كتابهاي استاد مطهري و برخي كتب علمي علاقمند بود .
اوايل انقلاب فعاليّت خود را پنهان مي كرد ولي من مي دانستم و به روي خود نمي آوردم .
بعد از مدتي كم كم به من گفت كه در مسجد فعاليّت مي كند . بعدها من هم با او مي رفتم .
بعد از پيروزي انقلاب در كميته هاي محلي كه يكي از آنها در محله ي آفخرا تأسيس شده بود عضويت داشت و نيرو جذب مي كرد . در زمينه ي فرهنگي در كنار مسجد محله ي آفخرا با همفكري ديگر دوستان به تأسيس كتاب و نوار فروشي اسلامي اقدام كرد . مكاني را نيز به تشكيل كلاسهاي تقويتي اختصاصي دادند . با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و اختصاص مكاني براي كارهاي فرهنگي ، سعيد با ايجاد كلاسهاي رايگان و تشكيل جلسات آموزش قرآن در جهت اشاعه فرهنگ اسلامي مي كوشيد .

محمد حسين امير گل :
سعيد ، قلبي بسيار حساس و دلسوز داشت و بسيار با عاطفه بود و در عين حال روحيه ي اسقامت بي حدي داشت و بسيار متواضع بود . به فرزندان شهيد بسيار علاقه داشت و بسيار به ائمه اطهار توسل مي جست . از ديگر خصوصيات او رُك گويي و صداقت كلام بود . معمولاً آنچه را كه در ذهن و دلش بود بي واهمه بيان مي كرد و از چاپلوسي و تملق تنفر داشت . در دوران فراغت علاوه بر مطالعه به كوهنوردي مي رفت . به فكر امور مادي و دنيوي نبود .

مهدي كاس زاده :
سعيد بسيار عاطفي بود و به همين لحاظ افراد جذب او مي شدند . ايثار و گذشتي كه داشت هميشه به نفع ديگران ، دوستان و اقوام بود . از سليقه و خواسته هاي شخصي خود چشم پوشي مي كرد . به نماز و روزه و مستحبات بسيار مقيد بود . در بحرانها و مشكلات با وجود كمي سن ، خونسرد و محكم بود . همواره مي گفت : قدر انقلاب خودتان را بدانيد . اگر خودتان را حفظ نكنيد انقلاب را هم نمي توانيد حفظ كنيد . طفره رفتن از شركت در جنگ و يا خيانت كردن به آن خيانت به اسلام است . اين نهضت اگر مورد خيانت و سستي قرار گيرد براي انقلاب خطرآفرين خواهد شد .

عليرضا خوشحال :
روحي لطيف و زود رنج داشت . در اوايل يكي از دوستان ما شهيد شده بودند و ما به منزل آقاي رحماني در منطقه سازمان آب رفتيم . در خارج از خانه هاي سازماني در منزلي برنامه ي ساز و آواز و لهو و لعب برقرار بود . سعيد گفت : «قصد دارم از ادامه ي كارهاي زشت آن افراد جلوگيري كنم.» همه با هم رفتيم و هنگامي كه سعيد با صاحب خانه صحبت كرد بسيار برافروخته شد . لب و چهره ي او از خشم تغيير رنگ داده بود .

يادم مي آيد كه بر اثر مجروحيت پايم عفونت كرده بود . گفت : «چرا درمان نمي كني.» گفتم بايد به تهران بروم . ماشيني تهيه كرد و گفت : «بيا با هم به منزل پسرعموي پدرم در تهران برويم.» بدون اين كه به من بگويد به بنياد جانبازان رفت و نامه اي گرفت . ساعت هشت صبح سراغ من آمد و با هم به بيمارستان شهيد مصطفي خميني رفتيم . پس از ويزيت دكتر داروهاي لازم را تهيه كرد .

محمد حسين امير گل:
سعيد بدون آنكه به كسي بگويد در منطقه درگيري حضور داشت و چون در لشکر قدس گيلان او را مي شناختند در منطقه اي حضور يافته بود كه كمتر شناخته شود . دوستان و خانواده اش هيچ اطلاعي از او نداشتند و فقط مي دانستند كه در تيپ نبي اكرم (ص) باختران است . روز آخر ، منطقه شلوغ بود و بمباران هوايي دشمن ادامه داشت . به او گفتم مدتي را اينجا بودي خانواده ات نگران تو هستند. اصرار كردم كه نامه اي براي خانواده و مادر خود بنويسد و زماني كه نامه را مي نوشت هواپيماهاي عراقي بالاي سر ما پرواز مي كردند . نامه را از او گرفتم و به راه افتادم . حدود يك ربع از جدايي ما نگذشته بود كه منطقه بمباران شد . ولي چون منطقه كوهستاني بود فكر نمي كردم به سعيد آسيبي برسد . فرداي آن روز به گيلان آمدم و نامه را به مادرش دادم . دو روز بعد زمزمه شد كه سعيد شهيد شده است . ولي براي من باور كردني نبود . بعد از تأييد خبر شهادت ، نمي دانستيم او را به كدام معراج برده اند . مأمور شديم جنازه را بياوريم . از شهادت وي تا خاكسپاري ، دو هفته طول كشيد و چيزي كه براي من تعجب آور بود اينكه پس از دو هفته جنازه او اصلاً تغيير نكرده بود و حتي رنگ زير پوستش به همان حالت قبل بود . 



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان گيلان ,
برچسب ها : آلياني , سعيد ,
بازدید : 295
[ 1392/05/13 ] [ 1392/05/13 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,335 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,711,436 نفر
بازدید این ماه : 3,079 نفر
بازدید ماه قبل : 5,619 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک