فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

سال 1329 در روستاي "شهيد آباد"(تروجن)در شهرستان" بهشهر" چشم به جهان گشود. در سن پنج سالگي مادرش را از دست داد و از 8 سالگي به دليل مشکلات مالي به کار کردن پرداخت .اونزد پدر بزرگش به يادگيري خياطي مشغول شد و اين حرفه را تا سن 19 سالگي زماني كه در سال1348 به خدمت سربازي اعزام گرديد ادامه داد. پس از انجام خدمت سربازي به زادگاهش برگشت و از همين زمان مبارزاتش بر عليه رژيم طاغوت شروع شد . در سال 1352 ازدواج نمود كه حاصل آن 3 دختر و يك پسر مي باشد . قبل از پيروزي انقلاب در مبارزات چه در شهر خود و چه در تهران حضوري فعال داشت.او با تهيه و توزيع كتب و نوراهاي مذهبي به جنبه ي فرهنگي مبارزه هم توجه داشت. براي استقبال از امام (ره) هفته ها در تهران منتظر قدوم مباركش بود و بعد از ورود آن بزرگوار به زادگاهش بازگشت و به فرمان امام مبني بر تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي يكي از بنياد گذاران سپاه شهرستان" بهشهر"بود .او با پوشيدن لباس سبز خود را آماده حراست از انقلاب نمود.
در اواخر سال 58 به قصر شيرين و از آنجا به كردستان شتافت و با تجربه اي كه در فعاليتهاي انقلاب و سپاه پاسداران كسب كرده بود در جنگ عليه ضد انقلابيون "كومله "و "دمكرات"که کمر به تجزيه کردستان وآزارو اذيت مردم شريف آن ديار بسته بودند شركت نمود. بعد از پيروزي در جبهه مذكور به ديار سبز مازندران بازگشت و در درگيريهايي كه گروه هاي چپ وکمونيستي در "گنبد" ايجاد كرده بود حاضر شد و به مبارزه پرداخت. اودر "گنبد"فرماندهي گروه اعزامي از "بهشهر" را قبول کرد. پس از پيروزي در "گنبد" عازم بندر"تركمن" شد و به دنبال پاكسازي باقيماندة گروهك هاي ضد مردمي وضد انقلاب بود .
در جهت ساماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در بندر" تركمن" تلاش زيادي نمود و در آنجا به عنوان فرماندة عمليات مشغول به كار شد. پس از آن عازم "لاهيجان" شد و در سركوبي گروهكها و تشكيل سپاه آنجا نيزنقش محوري داشت . در سال 1358 در پي فرمان امام (ره) مبني بر تشكيل بسيج مستضعفين اقدام به تشكيل بسيج در شهرستان "بهشهر" نمود و اين نيروي عظيم مردمي را براي سركوبي منافقين به نقاط مختلف "مازندران" و "گيلان" از جمله "سياهكل" هدايت كرد.
زماني كه منافقين به" امل"و"بابل" حمله كردند اورشادتها ي بي شماري از خود نشان دادودر خلق حماسه هزار سنگردر اين شهرها سهم عمده اي داشت.
پس از آن وبا آغاز تجاوز عراق عليه کشورمان به جبهه "بازي دراز" شتافت وپس از ناحيه سر مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت . مدتي بستري بود وبعد از بهبودي مامور تشكيل بسيج غرب " بهشهر" گرديد و بعد از سازماندهي اين نهاد به منطقه "شوش" رفت و با سمت فرمانده عمليات رشادتها ي بيشماري از خود به يادگار گذاشت. او علاوه بر شركت در عمليات مامور حفاظت از مكانهاي حساس و اشخاص مهم مملكتي نيز بود.
به علت مشكلات در قبل از انقلاب و مشغله كاري بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، نتوانست ادامه تحصيل دهد اما با تجربه اي كه از دوران جنگ داشت از درايت وبينش عميقي برخوردار بود.
سر انجام در 29/11/1360 تنگه چزابه در منطقه عملياتي بستان پيكر پاره پاره و آغشته به خون اين بسيجي و فرمانده غيور را در آغوش گرفت وپيكر پاكش سه روز بعد از شهادت در تاريخ 2/12/1360 طي مراسمي باشکوه تشيع و در زادگاهش روستاي "شهيد آباد" در جوار ساير همرزمان به خون خفته اش به خاك سپرده شد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران ساري ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد




وصيتنامه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
اي اهل ايمان در راه خدا پايدار و استوار بوده و بر ساير ملل عالم شما گواه عدالت و راستي و درستي باشيد و البته شما را نبايد عداوت گروهي بر آن بدارد كه از طريق عدل بيرون رويد عدالت كنيد كه عدل به تقوي نزديكتر از هر عمل است و از خدا بترسيد كه خدا البته به هر چه ميكند آگاه هست.
قرآن کريم
اهدا به پدر و مادرم به پاس اينكه جوانه هستي ام را لحظه به لحظه همگامي كرده اند و سرزمين تشنه قلبم را آبياري.
و به خواهران و برادرانم به بهانه بزرگداشت اين عزيزان به اميد اينكه هميشه سبزي وجودشان با سلامت و كاميابي آبياري ميشود.
اي كسانيكه بر تن هايتان داغ شكنجه خورده است و اي كسانيكه بر لبهايتان مهر سكوت زده اند, اي كسانيكه در طول زندگيتان استضعاف سياسي, اقتصادي و فكري شده ايد. اي كسانيكه چپاولگران تاريخ خون شهيدانتان را پايمال كرده اند. اي كسانيكه استعمار فكري در طول زندگيتان شما را به خواب فرو برده است. اكنون اسلام, اين دين محرومان و ستمديدگان قيام كرده است. اينك خميني بت شكن اين اسطوره زمان به نفع اسلام به پا خواسته است و فرياد بر مي آورد: اي كاخهاي سر به فلك كشيده از خون مظلومان فرو ريزيد, اي طاغوت دوران, و اي ستمگران زمان گور خود را بكنيد كه اسلام قيام كرده است و همه شما را نابود خواهد كرد. ديگر كسي را توان آن نيست كه با نيروي حق در افتد و شما را ياراي آن نيست كه چراغ حق را خاموش كنيد, شماها ميخواهيد با فوتهاي ناچيز وبي مقدار خويش چراغ روشنگر خداوندي را خاموش نمائيد.
كه اسلام پيرز است, و حق آمد و باطل بايد به كنار رود: جا الحق و زهق ان الباطل كان ذهوقا .
برادران و خواهران: در اين دوران كه ما هستيم اصالتها فراموش و حقيقت ها دگرگون ميشوند و براي اين تعبيرهاي نادرست كه آن چيزها كه بايد به شناسائي آيند از چشمها بدور ميمانند و آنها كه اين ميان ما را به نام يك انسان متعهد ميسازد درك و تشخيص وقايع و آگاهي شناخت بايد به زباله دان نيستي و فراموشي سپرده شوند ،پيوسته در پيش ميرويند. آنچه بهتر از رويدادهاست، راهيابي به درون قضاياو عمق مسائل تا كه مسئوليت خويشتن خويش را باز شناسيم بر حق و راستي و عدالت و درستي راه بپيمائيم و تماشاگر رويش و شكوفايي گلها و سبزههاي گلدان زمان باشيم ، تا در آن هنگام همگام بانسيم ,سحرگاهي بر غنچه هاي نو رسيده و گلهاي باز بوسه ها نثار كرده و پاس مقدمشان را با شور و هيجان به شادي داريم. اينك براي هميشه درياي خروشناك هدف همچنان آغوش گشوده و به انتظار آزادگان راه يافته اي نشسته است كه پيكر مردانه خويش را به آبهاي گرمش نثار كند تا بدان اميد كه از اين آميزش پاك و مبارك فرزند آزادي زاده شود. چه بهتر كه ايمان بياوريم به آغاز فصل طلوع تا كه بر حقايق بوسه ها بيافشانيم و در فضايي آكنده از عطر گلهاي حقيقت در بهاران سبزه ها جويبار هستي انديشه مان را به تاراج و غارتگري ايدههاي گوناگون دور از مناطق نسپاريم. پاس داريم حرمت انديشه را و باور كنيم گذشت سريع و بي رنگ زمان رادر سايه چراغي در تبلور چراغداران تاريخ كه به نور گستري تا دور دستها نشسته . هميشه روزگار راهنماي گذرگاههاي خطير بشري بوده است, تاريكي ها را در آغوش ظلمت تيرگي فر ريزيم و به نور بپيونديم. ايمان بياوريم و به سر فصل آزادي انسان به اسلام؛ دين بزرگترين و تنهاترين و برترين مكتب, مكتبي كه الله در آن آفريننده تنهاي تماميت هستي و پهنه خلقت است. ازلي وابدي است. بي نياز از هر چيز است و همه آنچه كه هست بدو نيازمند. خدايي كه علم و قدرتش تا منتهاي بي نهايت هاست. اي انسان؛ اسلامي كه پيش از زاده شدن تو, با تو همراه است هنگامي كه به دنيا مي آيي تو را در آغوش دارد, بدان گاه كه زندگي را با گريه آغاز ميكني او به تو لبخند ميزند, تا واپسين دم حيات همانگاه كه تو ديگر بدرود را بر لب مي آوري باز هم با تو است و بگذار بگويم وقتي بودنت ياور توست در دين اسلام تشيع يك اصل است، يك حقيقت است, يك نياز است, يك خواست است, يك جهش است, از سويي ميدانم كه مكتب بي رهبر را ارج و ارزشي نيست زيرا در تفسير مكتب دين است كه در تشيع رهبر- امام- گفته ميشود . به همان دليل وجودش لازم است كه وجود پيامبر لازم است زيرا امامت استمرار از نبوت است و امام به نص صريح پيامبر يعني به فرمان و به دستور و به انتخاب اوست كه در مقام رهبريت زمان امور توده را بدست ميگيرد و ما امروزه نياز عميق و ژرفي به پيروي از مراجع بزرگ و دانشمندان و انديشمندان مسلمان داريم و استعمار در راه ممانعت از اين امر ازهيچگونه كوشش و تلاش مذبوحانهاي دريغ نمي ورزد . استعمار بويژه ميكوشد كه ما دامان انديشمندان و بزرگان را فرو گذاريم تا خود بتواند به سادگي انديشه مان اين ارزشمندترين جز هستي مان را به تصرف آورد تا ديگر خودمان نباشيم .اگر ميخواهيم جامعه را از سقوط و فنا و نيستي ها رهايي بخشيم بايد اطاعت از مرجع عاليقدر داشته باشيم و توجيه براي خودمان نتراشيم تا بتوانيم نقشه هاي شوم استعمار را نقش بر آب كنيم. برادران و خواهران, جنگ ديروز ابوسفيان بر خلاف جنگ امروز علي (ع) با معاويه است كه جنگ پيغمبر يك جنگ خارجي است درست با دشمن جبهه مشخص, اما جنگ اكنون امام خميني يك جنگ داخلي دولت با شبه دولت, كه شناخت اين دوستان خيلي مشكل است و رهبر ما علي هم به دست اين مقدسين بي شعور كه هميشه بازيچه دشمنان با شعور بوده اند و به شهادت رسيدند.
برادران و خواهران, اينك زمان عمل فرا رسيده است, ديگر حرف بس است، چقدر حرف زدن, چقدر گفتن, اما از عمل خبري نباشد، بياييد عمل كنيد و اين دين حنيف را از دست چپاولگران غرب بيرون بكشيد و در كلبه هاي محقر محرومان و گرسنگان تاريخ ببريد و با عمل خويش اسلام را به مردم بشناسانيد. به قول سيد جمال اسد آبادي اگر خواستيم اسلام را ترويج بدهيم از قبل بگوييم ما مسلمانان هستيم, چرا بايد اينچنين باشيم بر خلاف اينكه دشمن خارجي داريم دشمنان داخلي زيادي داريم. گروههاي چپ احمق كه خود را فدائي خلق مينامند براي خلق كار ميكنند!! مگر نه است كه اين خلق فرياد ميزنند كه ما به كمك شما احتياج نداريم, يا اين خلق اگاه نيستند كه سخنان گوهر بار شما را بشنوند!! از يك طرف از دست دنيا ضربه ميخوريم و از طرف ديگر از منافقان بي شعور كه در قرآن جزو بدترين كساني كه ياد شده اند. در طول تاريخ گروههايي كه التقاطي فكر ميكردند آنچنان ضربه زدند و اسلام را در ژرفا فرو بردند و بعد از چندين سال اسلام سر بلند كرد. بارها اين گروهاي التقاطي ديدند كه منفعتشان در خطر است در صدد آن برآمدند كه ضربه بزنند اما اين بار خلق آگاه ،مسلمانان آگاهانه از نقشه هاي خائنانه آنها آگاه شدند و نقشه هايشان را نقش بر آب كردند. رحمت خدا به اين خلق رزمنده كه براي اسلام جانفشاني مي كنند. برادران و خواهران, اكنون شهيدان رفته اند و ما بي شرمان زنده ايم. اكنون شهيدان با جانفشاني خويش به انسانها نشان داده اند كه انسان بايد حركت كند و هجرت, چونكه خداوند از سكوت و سكون بدش مي آيد و اگرانسان در اين حال بماند، ميگندد. اينك شهيدان فرياد خويش را با خون خويش زده اند بر شما باد كه اين فريادها را نگه داريد، پيرو راه شهيدان و مكتب اسلام باشيد. در بحبوهه انقلاب بود كه يكي از برادران كه نامش حمزه بود حمزه وار شهيد شد. قبل از شهادتش من با اوصحبت كردم و گفتم : انتقام تو را خواهم گرفت و من به نداي اين شهيد راه حق لبيك گفتم و انتقامش را گرفتم و با شهادت خويش به تاريخ نشان داديم كه مومن هنوز هست. اينك پيام ما دو شهيد و ديگر شهيدان تاريخ بر شما باد كه اين مسئوليت سنگين را بر دوش خويش بكشيد و زينب وار پيام شهيدان را در هر نقطه از جهان ببريد تا آن سرزمينها شهيد خيز شوند. سرزميني زنده است كه شهيد داشته باشد و بقول استاد شهيد دكتر علي شريعتي (خوشا بحال آنانكه به استقبال مرگ ميروند و بدابحال آنانكه مرگ به استقبال آنان مي آيد.) و اما اينك فرزندم اين شيره جان شهيد, اين افتخار فروزان شهيد, اين ادامه دهنده راه شهيد, اين ميراث برنده كوله بار پدر, اين تحمل كننده رنج و مشقت پدر, اين برپاكننده پيام پدر, اينك بر تمامي شماست, اين فرزندم اين مهدي ام, اين شيره جانم را مواظبت كنيد و راه شهيدان را به او بشناسانيد و با اسلام حقيقي و تشيع علوي او را آشنا كنيد تا علي وار زندگي كند علي وار احساس كند و علي وار بميرد كه شهادت دعوتي است به تمامي عصرها و نسلها است.
ان الارض و لاريرثها من الصالحين . والسلام
مرا در پهلوي شهيدان دفن نمائيد.
از خداوند بزرگ ميخواهم كه شهادت اين فرضيه الهي را نصيب فرد فرد شمابنمايد.
اين وصيت نامه نزدتان امانت باشد تا فرزندم بزرگ شود و به او بدهيد تا بر سر قبرم خوانده شود. برادر شهيد شما علي اصغر بياتي 



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان مازندران ,
برچسب ها : بياتي , علي اصغر ,
بازدید : 245
[ 1392/05/14 ] [ 1392/05/14 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 3,482 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,712,583 نفر
بازدید این ماه : 4,226 نفر
بازدید ماه قبل : 6,766 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 3 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک