فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

اومتولد 3/6/1338 در« برگه»محلي دربخش « گهرباران »در استان مازندران است .
دوران دبستان را در مدرسه روستاي «برگه» مي گذراند وبراي تحصيل در دوران راهنمايي به ساري ميرود.
اين دوران را با موفقيت به پايان مي رساند اما مشکلات اقتصادي اجازه ادامه تحصيل به اورا نمي دهد ومجبور مي شود به صورت شبانه در دبيرستان سعدي ساري مشغول تحصيل شود. با توجه به نفرتي که از نظام شاهنشاهي داشت وبا پيگيري هايي که انجام مي دهد از خدمت نظام وظيفه معاف مي شود.
وقتي مردم ايران از ظلم وستم حکومت پهلوي به ستوه مي آيند واراده مي کنند آن حاکم نالايق وخائن را از کشور مقدس ايران بيرون کنند؛اکبر جزء پيشتازان اين مبارزه مي شود. تا طلوع خورشيد پيروزي در بهمن 57يک لحظه از مبارزه غافل نمي شود. انقلاب که پيروز مي شود اوابتدا وارد سپاه شد ومدتي در اين نهاد مشغول دفاع از کشور شد.بعد از آن وارد جهاد سازندگي(سابق) شده ودر راه آباداني ايران تلاشهاي فراواني مي کند. با آغاز يورش ارتش متجاوز عراق عليه ايران در29 شهريور1359اوتمام تلاش خود را به کار مي گيرد تا در خدمت جبهه ودفاع از ايران بزرگ در آيد . دراول
تلاشهايش براي ورود به جبهه بي ثمر مي ماند واو مجبور مي شود در پشت جبهه به تلاشهايش در راه کمک رساني به خطوط مقدم جبهه ادامه دهد.
سال 1360 ازدواج مي کند تا حضور تمام وقت در مسائل جبهه وجنگ اورا از اين سنت الهي باز ندارد.
سرانجام در سال 1365او موفق مي شود موافقت مسئولين را اخذ ووارد جبهه شود.
ورود او به جبهه همزمان مي شود با عمليات کربلاي 4؛اودر اين عمليات سمت فرمانده پشتيباني ومهندسي جنگ جهاد سازندگي(سابق) استان مازندران را به عهده داشت ودر همين عمليات به سختي از ناحيه سر و پا مجروح شد. و در بيمارستان خرمشهر شهيد به شهادت رسيد. مقبره ي نوراني اين شهيد در گلزار شهداي روستاي «برگه»قرار دارد.

کمتر کسي از بچه هاي شمال توي جبهه بود، که حاج اکبر را نشناسد .وقتي در جمع بچه ها حاضر مي شد ،نگار به يکبار موجي از سرور و شادي ميان بچه ها پخش مي شد .روحية آزاد و پشتکار فراوان حاجي زبانزد همه بود .شبهاي حمله ،سوز گريه ها و نيايش هااي شبانه اش هنوز در ياد بچه هاي جبهه زنده است .سرداري که در سال 38 در روستاي برگه ساري به دنيا آمد و سالها بعد کوچه هاي آسمان را زير پا گذاشت ، روزي که به جبهه آمد فرمانده ستاد پشتيباني جهاد استان مازندران بود اما جهادگري مخلص ديده مي شد ،که مي رفت با زدن خاکريز همراه با هموار کردن خاک جبهه به هموار ساختن روح و جان همرزمانش بپردازد .استادي که در همه حال مي شد از محضرش درس عشق و ايثار آموخت .بچه ها به چهرة نوراني حاج علي اکبر نگاه مي کردند ،حال و هواي اين شبها برايشان آشنا بود. آنانکه با او در پيچ و خم هاي کردستان جنگيده بودند يا در صحراي ترکمن حاضر شده بودند و پا به پاي حاجي در آباداني مناطق محروم کوشيده بودند با اين لحظه ها آشنا بودند .لحظات بکري که سرشار از دعا و گريه بود .باران بي امان گريه بر چهرة حاجي مي نشست .مي گفت :پدرش نامش را علي اکبر گذاشته تا مانند علي اکبر حسين ،قرباني راه عشق باشد و گريه امانش نمي داد .يعني لياقتش را دارم ؟ همه مي دانستند حاجي در عالم رويا مژدة شهادتش را از رسول خدا گرفته است . شب حمله بود .فردا عمليات کربلاي چهار در پيش بود .حال و هواي بچه ها به حال پرندگان عاشقي شبيه بود که در آرزوي رهايي از زندان لحظه شماري مي کنند .صداي العفو العفو دل تاريک آسمان را مي شکافت .دستي به شانة حاجي خورد .تو که کارنامة عملت سپيده تو چرا ؟براي غربت ما دعا کن حاجي ،دعا کن دستي ما را از اين مرداب نجات بده .تو که کوله بارت پر است .
همة بچه ها مي دانستند که فرمانده شان سرداري بي ادعاست که تمام روزهاي زندگي اش را وقف هدف والايش کرده .چه شبها و چه روزهايي را که وقف خدمت به محرومان کرده بود و چه لحظه هايي را که براي روشنايي ذهن منحرف انسانهاي گمراه کوشيده بود .حالا اينگونه روبروي خدا نشسته بود و ضجه مي زد .صداي هق هق گريه اش دل سياه شب را مي شکافد .آن روزها صداي شکستة مردي از زمين به گوش فرشته ها مي رسيد و فرشته ها خود را براي استقبال سرداري ديگر آماده مي کردند . ام الرصاص در چهارمين روز از ديماه سال 65 سکوي پرواز مردي شد که از جنس آسمان بود و به آسمانها پيوست .مردي که در کربلاي چهار مشامش را با بوي بهشت تطهير کرده بود و در دشت خاک و آتش و خون باليده بود و هوا را از هرم نفسهايش دگرگون کرده بود .او آمده بود تا خاکريز بسازد ،خاکريزهايي براي جدايي ايمکان وکفر ،اما شهادت دستان نوازشگرش را بر سرش کشيد و او را به سبکباري يک پرواز جاودانه ساخت .
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران ساري ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان مازندران ,
برچسب ها : اسفندياري كُلايي , اكبر ,
بازدید : 184
[ 1392/05/14 ] [ 1392/05/14 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,485 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,714,177 نفر
بازدید این ماه : 5,820 نفر
بازدید ماه قبل : 8,360 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک