فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات فرمانده گردان مالك اشتر(س)لشکر32 انصارالحسين(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامي)
بيست و ششم فروردين ماه 1337 بود كه روستاي قلعه باباخان در شهرستان ملاير به قدوم احمدرضا بيات منور گرديد. قلب پاكش از ابتدا با عشق و محبت ائمه طاهرين (س) ميتپيد و گامهاي حياتش در جهت خدمت به دين خدا برداشته ميشد. با مشکلات وتنگناهي مالي که خانواده اش داشت,دوران تحصيل خود را با سختي و مشقت سپري كرد و موفق به اخذ ديپلم شد. بعد از آن با از دست دادن پدرش مجبور به توقف در همان مقطع تحصيلي شد وخود را مسئول رسيدگي به امور معاش خانواده کرد. قيام الهي امام خميني زمينه ساز حضور جدي احمد رضا در عرصه مبارزاتي شد.ا و در راستاي به ثمر رسيدن آرمانهاي امام خميني فعاليتهاي مؤثري عليه رژيم پهلوي به انجام رساند. با پيروزي انقلاب اسلامي ,حركتهاي انقلابياش را تداوم بخشيد و در نهادهاي نو بنيان انقلاب بهخدمت مشغول شد. او كه مجاهدت و شهادت طلبي را از سرور و سالار خود حضرت حسين بن علي (ع) آموخته بود، شروع جنگ تحميلي را محملي براي رسيدن به قافله مجاهدان تاريخ دانست و مشتاقانه در صف رزمندگان راه خدا قرار گرفت. با گذراندن دوره هاي آموزش نظامي به مناطق جنگي رفت وبا حضور در خط مقدم جبهه, روح بلند خود را بهنمايش گذاشت . در ابتداي ورود به جبهه به عنوان نيروي عادي در جنگ حضورداشت اما مدتي که از حضورش در ميادين سخت وطاقت فرساي نبرد با دشمنان ايران اسلامي گذشت,فرماندهان به توانايي وشجاعت بي مثال او پي بردند . بعد از آن احمدرضا بيات فرماندهي نيرهاي پياده وعملياتي را از سطوح پايين آغاز کرد وبه رده فرماندهي گردان رسيد.اوفرمانده گردان مالک اشتر شده بود و گره گشاي مشکلات وگره هاي کور جبهه ي حق عليه باطل.ازجمله فرماندهان شجاع ومتبحري بود که فرمانده لشکر32انصارالحسين(ع)رويش حساب مي کرد. احمدرضابيات پس از يک دوره ي مبارزات سخت با طاغوت ودشمنان خارجي وداخلي جمهوري اسلامي در25 آبانماه 1361 در جبهه ي سومار به شهادت رسيد. منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد وصيت نامه بنام خدا با درود به امام زمان و حجت خدا بر روي زمين و نايب برحقش امام خميني بتشكن زمان، پشتيبان ضعيفان عالم و مسلمانان جهان و با درود بر شهدا از صدر اسلام تاعصر حاضر. اين دو شمه را در زير نور ماه يك ساعت و نيم قبل از حمله نوشتم. كاش اينجا بوديد و ميدانستيد كه بچهها چه حالي دارند. هركس گوشه اي از اين بيابان قرار گرفته و در حال خود با امام زمان صحبت ميكند. با خدا صحبت ميكنند, با شهدا ميثاق ميبندند, از يكديگر خداحافظي ميكنند. حلاليت از يكديگر ميخواهند. همديگر را بغل ميكنند و ميبوسند. امام را دعا ميكنند. خلاصه هركسي حالي دارد و با گريه با خدا راز و نياز ميكند. همسر عزيزم دلم ميخواست در اين شب بيدار ميماندي و نماز ميخواندي و دعا ميكردي براي رزمندگان اسلام. توصيه من اين است كه تا جان در بدن داري در راه اسلام و در خط امام باشي و فرزندمان را در خط امام تربيت كن تا دنباله رو شهدا باشد. همسرم اگر لازم بود كه حتي حامد را نيز در راه قرآن بدهي مضايقه نكن چون اجري عظيم دارد, آنقدر عظيم است كه نميتوان به صورت نوشته و تصور كرد. اورا به محض اينكه توانست حرف بزند نماز ياد بده، همراه خود به دعا ببر، نماز جمعه ببر تا بدانند كه شهدا براي چه شهيد شدند. قرآن را زياد بخوان تا تو و مرا شفاعت كند. سلام مرا به همه دوستان و آشنايان برسان و از آنان حلاليت بخواه. از آنان عاجزانه بخواه تا اينكه مرا ببخشند و همچنين خودت نيز مرا ببخش؛ من نتوانستم آن چه لايق تو بود را انجام دهم و همسر خوبي براي تو باشم, از تو ميخواهم كه مرا ببخشي و مرا حلال كني و امام را دعا نمائي. انشاءا... اگر راه كربلا باز شد حتماً به كربلا برو و در آنجا به زينب بگو: بانوجان من هم شهيد دادم وبا تو همدردم. از تو ميخواهم كه از خدا بخواهي كه او را ببخشد. ديگر اينكه براي من گريه نكن هرچه اشك داري براي امام حسين(ع) بريز و براي ايشان گريه كن. خداوند انشاءا... صبري عطا كند. اگر فرزندي كه به دنيا ميخواهد بيايد پسر بود اسم او را مقداد و اگر دختر بود اسم خوب برايش انتخاب كن تا اينكه راه زينب را ادامه دهد. همسرم مرا ببخش و در تربيت بچهها كوتاهي نكن كه در برابر خداوند مسئول خواهي بود، آنها امانتي هستند در دست تو. از آنان آنچنان كه اسلام ميخواهد نگهداري كن. چند نكته نيز با دوستان و برادران : شما را به خدا امام را تنها نگذاريد و پيرو راه او باشيد چون راهي است كه درنماز از خدا ميخواهيد,صراط مستقيم. تا جان در بدن داريد از حريم اسلام دفاع كنيد و دعا كنيد تا رستگار شويد. كتابخانه را كه سنگري در مقابل منافقان و ناكسان است ترك نكنيد، نيروي جوان را بيشتر جذب نماييد؛ چون آنهايند كه اميد آينده اسلامند. برادران ديگر تقيه فايده اي ندارد آنها را رسوا كنيد, مدارا بس است ملت را آگاه كنيد كه اينان كياند و چه راهي دارند. اگر شهيد شدم شما را به خدا در مجلس ختم دست اين بي همه چيزها را رو كنيد و نگذاريد در تشييع جنازه ام شركت كنند و مرا نزديك پدرم به خاك بسپاريد تا با او باشم. برايم شبهاي جمعه فاتحه بخوانيد. دعاي كميل را ترك نكنيد. اذان و قرآن در مسجد را ترك نكنيد كه اگر ترك شود شادي دشمن است. برادران دارند حركت ميكنند فرصت كم است والا درد دل زياد است, آنقدر كه دفتري خواهد شد. والسلام احمدرضا بيات 25/8/1361 درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان , برچسب ها : بيات , احمدرضا , بازدید : 181 [ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |