قائم مقام فرمانده گردان امام حسين(ع)تيپ18الغدير
سال 1342 ه ش در يزد به دنيا آمد, در 5 سالگي به مكتب رفت و 8 جزء قرآن رادر 4ماه خواند.وقتي به سن 6سالگي رسيد سال 1348 تحصيلات خود را در مدرسه كوچك زاده شروع كرد ,بعد ازآن به مدرسه راهنمايي جيحون نو رفت وتحصيلات راهنمايي را نيز با موفقيت سپري کرد.
سيد محمود دوران تحصيلات متوسطه را دردبيرستان آزادي فعلي يزد آغاز کرد وتوانست با موفقيت کامل اين دوره را نيز پشت سر گذارد.
اودر سال 1360موفق شد مدرک پايان دوره متوسطه را در رشته اقتصاد بگيرد.سيدمحمود از دوره راهنمايي در تابستانها واوقات فراغت به کارگري مي پرداخت تا هم هزينه هاي زندگي خودش را تامين کند وهم كمك خرج زندگي خانواده اش باشد .
با شروع جنگ تحميلي سيد محمود درتلاش بود عازم جبهه هاي نبرد شود اما با ممانعت مسئولين موفق به اين کار نمي شد.
اوبعد از اتمام تحصيلات متوسطه موفق شد به جبهه برود. در ماه هاي آغاز حضورش به عنوان يک رزمنده عادي در جبهه بود اما با گذشت زمان وبروز شجاعت مثال زدني و توان بالاي فرماندهي ومديريت سيد محمود,فرماندهان اورا به عنوان فرمانده دسته منصوب کردند.
اخلاص واحساس مسئوليت او از يک طرف وشجاعت و تجارب ارزنده جنگي اش از طرف ديگر باعث شد او مدتي بعد به فرماندهي گروهان منصوب شود. گردان هاي پياده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در طول جنگ با حضور نيروهاي داوطلب بسيجي وپاسدار مهمترين برگ برنده ايران در مقابل ائتلاف دشمنانش بود ,مدتي از حضور سيد محمود در تيپ الغدير مي گذشت که به عنوان فرمانده گردان عملياتي منصوب شد.
او از روزي که به جبهه رفت ,حضور مستمر وتاثير گذاري در جنگ داشت,کمتر به مرخصي مي آمد وهر وقت که به يزد برمي گشت ناراحت بود,او عاشق جبهه بود ودوري از آن برايش سخت بود.
شايد هيچ يک از مرخصي هايش را به طور کامل استفاده نکرد ,معمولا چند روز که از حضورش در پشت جبهه مي گذشت, او مرخصي اش را نيمه کاره رها مي کرد وبه جبهه برمي گشت.
چند روزي هم که در يزد بود تلاش مي کرد تا امکانات مورد نياز رزمنده ها را تامين کند يا با مراجعه به پايگاههاي بسيج ,بسيجيان را تشويق به حضور در جبهه مي کرد.
حدود 7 سال از حضور سيد محمود در جبهه مي گذشت وجبهه شده بود خانه ي اول او .سيد محمود از اينکه دوستانش شهيد شده واو هنوز زنده است احساس بدي داشت اما در ششم فروردين 1367بعد از سالها مجاهدت وتلاش مقدس در راه برپايي و گسترش اسلام ناب محمدي او نيز مورد قبول درگاه احديت قرار گرفت وبا نداي ارجعي الي ربک آسماني شد. 15 فروردين خبر مفقود شدن اورا براي خانواده اش آوردند.
اوبه جنگيدن با ديد اعتقادي نگاه مي کرد,در عملياتي پايش تير مي خورد و در مقابل درخواست همرزمان براي بازگشت به پشت جبهه مي گويد خون من كه رنگين تر از رزمندگان ديگر نيست و در خط مقدم مي ماند .
يكي از همرزمانش نقل مي كند :در سال 66 در كردستان حملات هوايي خيلي زياد بود ,دريکي از اين حملات ما کنترل خودرو را از دست داديم و تصادف کرديم . از گوش او خون مي آمد و به او گفتم: سيد نذر كن كه خوب شوي .سيد گفت: اگر بنا به نذر است نذر مي كنم در جبهه به شهادت برسم .
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامورايثار گران يزد ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد
وصيتنامه
بسمالله الرحمن الرحيم
السلام عليك يا اباعبدا... وعلىالارواح التى حلت بفنائك انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم الى يومالقيامه.
اينجانب سيدمحمود رضوى فرزند كوچكى از امت حزبا... ايران با شهادت به وحدانيت خداوند ورسالت پيامبران و با علم به اينكه شهادت فوزى عظيم است پاى دراين وادى نهاده ,به عشق خداوندو با توفيقى كه خداوند بزرگ نسبت به بنده خودكردهاست به خدمت اسلام مشغول و بابصيرت و آگاهى كامل وصيت خود را مىنويسم.
بنام ا... بيداركننده دلها و با نام او كه نور حقيقت را در جانمان تاباند و ما را هدايت كرد تا بتوانيم اسلام اصيل را بشناسيم و بانام او كه مهر انقلاب اسلامى را درقلبهاى ما افكند تا بتوانيم از اسلام اصيل پاسدارى كنيم و آنرا به جهانيان بشناسانيم .بنام او كه به ما بينش و بصيرتى عطاكرد كه بتوانيم ولىفقيه زمانمان را شناخته و اطاعتش كنيم و باسلام به امام زمان و نائب برحقش امام خمينى و با درود و سلام برشهيدانى كه با نثارخون خود درخت پر بركت اسلام را آبيارى كردند . با درود و سلام بر مردمان پشت جبهه كه رزمندگان اسلام را يارى مىكنند.
خدايا من آن بنده توام كه روزى قابل ذكر نبودم و تو با عنايت خودت مرا بوجود آوردى و با ايماني كه به من دادى برمن بزرگوارى كردى ,با نعمتهاى بيشمار برمن تفضل كردى . حال خدايا تو خود بنگر كه كدامين ازما نيكوكارتريم ببين كه فرزندان ابراهيم چگونه اسماعيلوار به قربانگاهش ميروند و پيروزمندانه جانميدهند.
همسرخوبم بايد علاوه بر تقويت ايمان خود با تجهيز بيشتر, علم مبارزه را فرا گيريد و با اتكال به قدرت عظيم خداوند خود را براى نبردى طولانى آماده سازيد. اين مبارزه مستقيما با دشمن باشد خواه درآنجا با افراد كجانديش و كوتهنظر خواه باافراد نادان و جاهلخواه با كسانيكه مىخواهند انقلاب را تضعيف كنند ,خواه درفاميل و خانواده باشد به هر صورت فرق نمىكند زيرا اسلام اقتضا مىكند كه چنين باشد و هركجا اسلام در خطر است شما هم بايد درصحنه باشيد.
همسرم ميدانى دوست دارم هميشه نزد تو باشم و زندگى خوبى كه در توان دارم برايت فراهم كنم ولى چه كاركنم قبل از اينكه همسر تو باشم بنده خدا هستم و بايد خدا را راضى كنم كه رضايت او انشاا... رضايت بندهاش است .
ميدانم بعد از من زندگى برايت سخت مىشود, اميدوارم دراين راه صبرزينبى پيشه كنيد و مانند زينب پيامرسان باشيد. اميدوارم هميشه ذاكر خدا باشيد. اميدوارم كه اگر نتوانستم همسر خوبى برايت باشم مرا ببخشى و از خداوند برايم طلب مغفرت كنى.
در پايان از خداوند مىخواهمكه رحمت خود را برشهيدان افزون نمايد و مارا مشمول كرامت خود گرداند.
عمر امام عزيزمان را به بلنداى آفتاب طولانى گرداند. به اميد اينكه رزمندگان اسلام راه
زيارت كربلاى مقدس و قبر متبرك امام حسين را بازكنند و آرزومندان را به آرزوى ديرينه خود برسانند و آنان را كه به سفارش شهداى عزيزشان و به نيابت آنان براى درددل با شهداى كربلافرارسيدن اين لحظه پرشكوه را انتظارمىكشند به ديار عاشقان برساند. والسلام عليكم التماس دعا سيدمحمود رضوى 7/1/1364
درباره :
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا ,
استان يزد ,
برچسب ها :
رضوي ,
سيد محمود ,
بازدید : 172