شهريور سال 1334 در خانواده اي مذهبي و تلاش گر در محله "گل کاران" ابرکوه در استان يزد به دنيا آمد و با تربيت اسلامي توسط والدين خود رشد يافت . در 6 سالگي به تحصيل پرداخت و تا سال اول دبيرستان تمامي دروس خود را با موفقيت پشت سر گذاشت. بر اثر مشکلات اقتصادي از ادامه تحصيل محروم ماند و براي کار به شيراز عزيمت نمود .مدت7 سال در آن جا به کار و فعاليت پرداخت. علاوه بر جديت در کسب تامين معاش خود و خانواده در امور ديني هم کوشا بود و در انجام عبادت و تقوي الهي سعي و تلاش زيادي داشت ,به گونه اي که جامعه فاسد دوره ي حکومت شاه نتوانست اورا آلوده سازد.
لحظه اي از ياد پروردگار خويش غافل نمي شد و نيروي ايمانش به او آموخته بود که جز در سايه همت عالي و قطع از خلق و پيوستن به خداوند نمي توان به يک زندگي خوب دست يافت.
در فعاليت ها ومبارزات انقلابي حضوري چشمگير داشت. اودر تمام عرصه ها براي پيروزي انقلاب تلاش مي کرد وحضوري فعال داشت. پس از پيروزي انقلاب و شروع جنگ تحميلي در سال 1361 به سبزپوشان سپاه اسلام پيوست و به جبهه ها رهسپار شد . در عمليات رمضان، محرم، والفجر 1 تا 8، خيبر، بدر و قدس 3 حضوري فعال داشت.
در عمليات والفجر 8 گردان مهندسي رزمي لشگر 19 فجر را رهبري مي کرد که با تلاش فراوان مورد تشويق مسئولين جمهوري اسلامي قرار گرفت.
آن قدر در جبهه حضور داشت که ناچار خانواده خود را نيز در اهواز مستقر کرد . در نهايت در عمليات کربلاي 5 در منطقه شلمچه شرکت کرد و در تاريخ 17/10/1365 به ديدار حق شتافت.
در بخشي از وصيت نامه ا ش آمده:
پدر و مادر اميدوارم که اين فرزند کوچک خود را ببخشيد. پسرم پس از من دلم مي خواهد راه من را ادامه دهيد. همسرم اميدوارم که فرزندانمان که کوچک هستند و احتياج به محبت دارند هر چه لطف داري در حق اين نوگلان بکني. از تمام دوستان و آشنايان همگي طلب بخشش مي کنم.
منبع:"همسفران خورشيد"نوشته ي مهدي واحديان اردکاني، نشر کنگره بزرگداشت سرداران و3700شهيداستان يزد-1381