فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات آذريان، مصطفي آذريان,مصطفي
در سپيدهدم سيزده مهرماه 1331ه ش همزمان با محرم حسيني، در محلهاي فقيرنشين در شهرستان« بروجن» در استان« چهارمحال و بختياري» پا به عرصه وجود گذاشت.
تولد و زندهماندن او از الطاف خدا و ائمه، به خانوادهاش بود. پدر و مادرش نذر كردند او زنده بماند تا مجلس روضهخواني برگزار كنند و هموزن موهاي سرش تا هفت سال پول، نذر امام رضا (ع) كردند. در هفتسالگي وارد مدرسه« فرخي»در« بروجن» شد و پس از مدتي، همراه خانواده به « اصفهان» مهاجرت كرد. او در آنجا ضمن درسخواندن، كار هم ميكرد تا كمك خانواده باشد. مشكلات اقتصادي باعث شد مدتي ترك تحصيل كند و همراه برادرش در كارخانه ذوبآهن اصفهان مشغول كار شود. در اين دوران ضمن كاركردن، تحصيلاتش را هم ادامه داد. در مدت اشتغال به كار در كارخانه ذوبآهن اصفهان، جديت و تعهد قابل توجهي را از خود نشان داد و در سال 1353، به عنوان كارگر نمونه در اين كارخانه انتخاب شد. در سال 1350 و در سن نوزده سالگي ازدواج كرد. فعاليتهاي سياسي خود را از سال 1353، كه اوج خفقان و ديكتاتوري حكومت پهلوي بود، شروع كرد. در كارخانه ذوبآهن اصفهان رساله، نوارهاي سخنراني و پيامهاي امام خميني (ره) را توزيع ميكرد. در حاليكه اگر مأموران حكومت شاه، هر كدام از اينها را از كسي ميگرفتند، سالها زندان و شكنجه را براي او در پي داشت. حسن شهرت و جايگاه بالايي كه شهيد آذريان داشت، باعث ميشد تا همكاران و كساني را كه او به سوي انقلاب اسلامي و همراهي با نهضت امام خميني (ره) دعوت ميكرد، با رضايت خاطر بپذيرند. اين حسن شهرت به حدي بود كه در يك مورد وقتي دژخيمان رژيم شاه، نام شهيد آذريان را در ليست مظنونين قرار ميدهند، اين موضوع توسط مدير شهيد آذريان در كارخانه ذوبآهن اصفهان به او اطلاع داده ميشود تا حواسش را جمع كند. او براي فرارازچنگ ماموران حکومت شاه ،همراه چند تن از دوستانش به مشهد ميروند تا دستگير نشوند. مدتي بعد به نجفآباد ميرود و در آنجا، كارگاه در و پنجرهسازي تأسيس ميكند كه كارگاه او مركز فعاليتهاي سياسي و رفت و آمد فعالان سياسي ميشود. شهيد آذريان با انقلابيان اصفهان ارتباط برقرار ميكند و با شركت در جلسات آنها و انتقال اخبار و فعاليتها به شهر نجفآباد، فعاليتهاي انقلابي را گسترش ميدهد. مصطفي مدتي بعد به اصفهان ميرود و مغازه فروش ابزار ساختماني را تأسيس ميكند. زيرزمين مغازه او محلي براي نگهداري و توزيع اعلاميههاي امام (ره) و كتاب هاي سياسي و ضد حكومت شاه ميشود. مجدداً مأموران رژيم شاه، به فعاليتهاي او پي ميبرند و مصطفي مجبور ميشود كارش را رها كند و به نجفآباد برگردد. او مدتي را در نجفآباد و اصفهان به كار آزاد ميپردازد و در كنار آن در دبيرستان هاتف اصفهان ديپلمش را ميگيرد. حضور در اصفهان و ارتباط با مجامع ديني و مذهبي و حوزههاي علميه و روحانيت اين شهر، باعث تأثيرپذيري بيشتر او و ورود به عرصههاي گوناگون ميشود. شهيد آذريان نقشي فعال و تعيينكننده در تشكيل هيئت فاطميه (س) و تأسيس صندوق قرضالحسنه فاطميه (س) و ساخت مسجد و حسينيهاي با همين نام دراصفهان داشت. او با بهرهگيري مطلوب از فن بيان و سخنوري خود و با استفاده از دانش اساتيد و روحانيون اصفهان، افراد زيادي را به سوي طرفداري از نهضت امام خميني (ره) و عليه شاه بسيج ميكند. در آستانه قيام عمومي مردم، او مسئوليت انتقال و توزيع اعلاميهها و پيامهاي امام خميني (ره) و كتابهاي سياسي و ضد رژيم را از اصفهان به نجفآباد، بروجن و ساير شهرها و روستاهاي استان چهارمحال و بختياري به عهده ميگيرد و انجام ميدهد. با تشكيل جلسات هفتگي در شهرستان بروجن، اقدامات جدي و مؤثري را در افشاگري جنايات و ظلم شاه و دستگاه حكومت به عمل مي آورد. سال 1356، شعلههاي خشم مردم، فروزانتر ميشود و پايههاي لزران حكومت پهلوي، شروع به ريزش ميكند. مصطفي به صورت گستردهتر و علنيتر، به فعاليت ميپردازد و با همكاري دو برادر ديگرش، حسين و علي که بعدهادرراه دفاع ازکشور واسلام ناب محمدي (ص)به شهادت مي رسند، در سراسر استان چهارمحال و بختياري به فعاليتهاي گستردهاي دست ميزنند كه مصطفي، يكبار توسط ساواك دستگير ميشود و به شدت مورد ضرب و شتم و شكنجه قرار ميگيرد. انقلاب كه پيروز ميشود، او وارد كميتههاي انقلاب اسلامي ميشود و فرماندهي كميته 29 اصفهان را به عهده ميگيرد. 9 ماه در اين مقام خدمت ميكند و سپس وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ميشود. وقتي امامخميني دستور ميدهد براي محرومان خانهسازي شود، او به بنياد مستضعفان ميرود و به ساخت خانه براي محرومان ميپردازد. مدتي بعد به پادگان غدير اصفهان ميرود تا دوره آموزش عمومي سپاه را طي كند. در آنجا ضمن طي كردن اين دوره، با توجه به سوابق و مسئوليتهايي كه دارد، به عنوان مسئول آموزش نيروهاي بسيجي منصوب ميشود. او اين قسمت را در پادگان غدير اصفهان تأسيس ميكند و تلاشهاي زيادي براي آموزش نيروهاي بسيج انجام ميدهد. بعد از آن، مصطفي به فرماندهي سپاه نائين منصوب شده و با رفتار پسنديدهاي كه داشت، ارتباط صميمانهاي را بين مردم و سپاه ايجاد ميكند. مصطفي به رغم مسئوليتهايي كه دارد، هيچگاه از جبهه غافل نميشود. در مواقع عمليات خود را به جبهه ميرساند و در عمليات شركت ميكند. در پشت جبهه هم، با تلاش شبانهروزي به تقويت و ارسال كمك به جبهه اقدام ميكند. چندبار در جبههها زخمي ميشود. در عمليات بيتالمقدس و فتح خرمشهر، او اولين كسي است كه پرچم جمهوري اسلامي ايران را برفراز گنبد مسجدجامع خرمشهر به اهتزاز درميآورد. او در اين عمليات، مسئول تبليغات لشكر 14 امام حسين(ع) است و با اقدامات فرهنگي و تبليغي خود، تحول قابل توجهي در اين لشكر ايجاد ميكند. بعد از اين مسئوليت، به رياست ستاد لشكر 8 نجف اشرف منصوب ميشود و در اين لشكر نيز خدمات شاياني از خود به جا ميگذارد. او در سال 1362، به بيتاللهالحرام مشرف ميشود كه در بازگشت، خبر شهادت برادرش حسين آذريان را به او ميدهند. در مكه و مدينه متوجه ميشود كه زمينه كارهاي فرهنگي با توجه به حضور زائران از تمام كشورهاي مسلمان، فراهم است. پس با تأسيس كاروان، پنج بار به حج ميرود تا در آنجا پيام انقلاب و نهضت امام خميني (ره) را به گوش مردم برساند. او يكي از عوامل مهم در سازماندهي و برگزاري راهپيماييهاي برائت از مشركين در مكه بود. آن هم در سالهايي كه خفقان و ديكتاتوري شديدي از طرف حكومت سعودي اعمال ميشد. در سفرهاي حج هم، او نهايت استفاده را ميكند و با توجه به آگاهي و دانش عميقي كه از مسايل سياسي و اعتقادي دارد، سعي در انتقال آن به زائران ميكند. در سال 1363 به فرماندهي پايگاه سپاه در شهركرد منصوب ميشود و با تلاش بيوقفه، اين پايگاه را به سطح ناحيه ارتقاء ميدهد. بعد از آن به قائممقامي فرمانده سپاه ناحيه چهارمحال و بختياري منصوب ميشود و به خاطر عملكرد مطلوب و قابل تقدير در جلب رضايت مردم، آگاهي و تسلط بر امور و برخورد قاطع و اصولي با شرارتهاي عوامل خوانين محلي، مورد تقدير سازمان بازرسي كل كشور قرار ميگيرد. مصطفي در سال 1366، به فرماندهي پايگاه سپاه در كاشان منصوب ميشود و در اين سمت نيز، فعاليتهاي چشمگيري از خود بر جا ميگذارد. شهيد آذريان با اينكه در تمام سطوح مديريتي و فرماندهي سپاه، عملكرد قابل تقديري از خود به يادگار گذاشته، اما هيچگاه از اين همه موفقيت مغرور نشد و با انجام كارهاي سطح پايين مانند نظافت دفتر محل كارش، يا ساختماني كه در آن مديريت و يا فرماندهي ميكرد، الگويي براي ديگران بود. او فرقي بين خانواده خود و سازماني كه در آن كار ميكرد، نميديد. از خودروي شخصياش، بدون اينكه هزينهاي دريافت كند، در مأموريتهاي اداري استفاده ميكرد. تا جايي كه ساختمان تازه تأسيس يكي از واحدهاي سپاه فاقد يخچال است، او يخچال خانهاش را به آنجا ميبرد تامورداستفاده قرارگيرد. با كاركنان وظيفهاي كه تحت امر او خدمت ميكنند، مانند فرزند وبرادرش رفتار ميكند. وقتي متوجه ميشود سربازي براي ازدواج مشكل مالي دارد، مبلغي را طي يك چك و ده روز هم مرخصي تشويقي به او ميدهد. مصطفي عاشق امام خميني (ره) و انقلاب بود. او رمز پيروزي انقلاب اسلامي را، مكتبي بودن آن ميدانست و حركت رو به جلو و پويايي انقلاب را نتيجه رشادتها و زحمات ارزشمندي ميدانست كه از دست توانمند رزمندگان اسلام در جبهههاي حق عليه باظل نشأت ميگيرد. مصطفي آذريان بعد از پست فرماندهي سپاه كاشان، به دستور فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، به سمت مشاور او در امور امنيتي منصوب ميشود و بعد از مدتي با توجه به علاقهاش به فعاليت در امور آموزشي، مسئوليت پشتيباني و اداري مالي اداره آموزش ستاد مشترك سپاه را به عهده ميگيرد. در پانزدهم اسفند 1365 به ياري تعدادي از دانشجويان دانشكده عقيدتي سياسي سپاه، كه در شمال شرقي درياچه قم در محاصره سيل قرار گرفتهاند، ميشتابد كه در ساعت 23 آنروز بالگرد حامل وي و همراهانش سقوط ميكند و او و همراهانش به شهادت ميرسند. منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران شهرکردومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد
خاطرات حجه الاسلام انصاري زاد:
يكي از برادران بسيجي در دوران آموزش، با يك مشكل مادي مواجه شد. اين مشكل را با يكي از برادران مطرح كردم. بعد از راهي كه به گمانم نميرسيد و خودم هم نفهميدم، مشكل من حل شد و نميدانستم چه كسي اين كار را كرده است، ولي مصمم بودم او را بشناسم. با اصرار و پيگيري، متوجه شدم شهيد مصطفي آذريان به طور پوشيده و محرمانه اين اقدام خداپسندانه را انجام داده است. يكي از توفيقاتي كه خداوند به نائين تفضل فرمود، آمدن شهيد آذريان به اين شهرستان بود. او به زودي توانست با مردم ارتباط برقرار كند و قلوب آنها را متوجه خود سازد. در ماه مبارك رمضان، با يك برنامهريزي حساب شده سعي ميكرد در تمام مساجد نائين حاضر شود.
يكي از پزشکان كه در سال 1363 در حج با ايشان همراه بود طي نامه تشكر آميزي به ايشان مينويسد: بنده واقعاً از صميميت، پشتكار و استعداد شما، بسيار تحت تأثير قرار گرفتم و مطمئنم با اين خصايص، راهي جز ترقي و پيشرفت نداريد. از خداي بزرگ سعادت و موفقيت شما را خواستارم. وقتي آن شهيد بزرگوار شروع به خواندن دعاي ابوحمزه ميكرد، گويي حضار ديگر در اين دنياي زميني نبودند و روحشان در عالم بالا سير ميكرد. روح معنويت و عرفان، فضاي مجلس را احاطه مينمود و اين قدرتي بود كه خداي منان به شهيد آذريان داده بود.
پدرومادرشهيد:
از ويژگيهاي مشهود ايشان، احترام زايدالوصف نسبت به ديگران به خصوص پدر و مادر بود. هر بار كه والدين خود را ميديد، آنها را در آغوش ميكشيد و بر دستشان بوسه م ي زد.
همسرشهيد: در بين راه و حتي جادههاي خارج شهر كه ميرفتيم، اگر به يكي از دوستان و آشنايان برخورد ميكرد، امكان نداشت كه از خودرو پياده نشود و او را در آغوش نگيرد. همه افرادي كه او را ميديدند، شيفته اخلاق نيكوي او ميشدند.
ميگفت: «ما اين انقلاب را يك انقلاب الهي ميدانيم كه خداوند بر ما منت نهاد و از ميان امت ما امامي را برانگيخت ،همچون انبياء خودش. شهيد آذريان ميگفت: «وصف شهيد را شاهد ميداند و شاهد، خداوند منان است. ايشان هدف انقلاب را، اعتلاي پرچم لاالهالاالله در سرتاسر جهان ميدانست و ميفرمود: هدف ما اين است كه قوانين حقه اسلام، قوانين قرآن و مكتب توحيدي انبياء در اين جهاني كه در فشار ظلم و تباهي و جنايت است، حاكم شود. ايشان برخلاف برخي كه دنيا را مذموم ميدانند، دنيا را معبد انسانهاي پاك، محل نزول فرشتگان و محل ارتقاي انسان ميدانست. آثار باقيمانده ازشهيد
سخني پيرامون استراتژي آمريكا و شوروي در جهان
و در رابطه با كشور جمهوري اسلامي ايران و انقلاب اسلامي از آنجاييكه ما اين انقلاب را يك انقلاب الهي مي دانيم كه خداوند بر ما منت نهاد و از ميان امت ما امامي را برانگيخت، همچون انبياء خودش و در اين عصر طاغوت و فرعون زمان را سرنگون كرد. ما معتقد بر اين هستيم كه اين انقلاب در پيوند با انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) است و اين انقلاب را در چهارچوب جغرافيائي كشور ايران نميبينيم. بلكه معتقد هستم بر مباني عقيدتي خودمان كه (اَلاِسلامَ يَتلو ولا يُعَلي عَلَيه. والتزت لله لرسول و للمؤمنين). معتقديم كه قدرت اسلامي و قدرت حقيقي و قدرت و عظمت وآقايي از آن اسلام، رسول اوو مؤمنين است. و معتقد هستيم كه اسلامي كه قدرت حقيقي و قدرت ناشي از قدرت لايزال خداوند است.قدرتهاي موجود كه نتيجه استثمار و استعمار ملتهاي مستضعف جهان هست اينها قدرتهاي كاذب و نابودشدني هستند. وَ ما عِندالله باق (نحل 96 ) و ما عِندَ اللهَ خَير (ال عمران 198). بنا براين بر مبناي ايدئولوژي اسلامي طرح ما استراتژي انقلاب اسلامي در جهان و آماده شدن براي پيوستن به نهضت حضرت مهدي (عج) هست. بايد خودمان را و ملتهاي مسلمان را و مستضعفين جهان را آماده بكنيم زيرا خداوند منان وعده داده كه مستضعفين را بر مستكبرين جهان غلبه بخشد. وَ لَقَد نَتبنا فيالزَبُور مِن بَعدِ الذّكر اَنَّ الارضَ يَرِثُها عِبادي الصّالِحون (انبياء 105) دوم اينكه؛ اين استراتژي كلي ماست ولي در چارچوب قانون اساسي كشورمان استراتژي جمهوري اسلامي يك استراتژي دفاعي و بازدارنده است. در مقابل يك كشور و يا چند كشور كه به خواهند به ما حمله كنند. سوم اينكه؛ ما براي همين دفاع در مقابل يك يا چند كشور بايستي دشمن خودمان را و استراتژي آنها را بشناسيم. چهارم اينكه؛ما جنگ با عراق را جنگ با اين کشور نميبينيم. بلكه يك جنگ در رابطه با شكستن استراتژي امريكا و شوروي در منطقه ميبينيم. معتقد هستيم براي شكستن اين نظامها و تزهاي آمريكا وشوروي بايدآنها را بشناسيم و خودمان را تجهيز كرده و آماده كنيم براي مقابله با آنها.البته در آنچه گفته شد زمان مطرح نيست. مطلب پنجم؛ ديگر اينكه ما معتقد هستيم اين انقلاب اسلامي به دست خدا به ياري او و با ارادة خداوندي در اين گوشه جهان بوجود آمده و خداوند متعال هم حافظ اين اهداف خواهد بود. ولاتهنو و تحزنو و انتم العلون اِن كنتم مؤمنين. و باز براساس روايات و احاديث معتقديم كه العبد يُدير و الله يُقدر. تكليفمان در حد تدبير و انجام تكليف است. دفاع از مستضعفان در اين بخش از آيات به جهاد دعوت شده اييم كه در آن مال و جان داشته هايمان در معرض خطر نيست بلكه گروهي دور از ما خواه مسلمان و يا غير زير سلطه قرار گرفته اند و ميخواهند از تحت سلطه ستمگر بيرون آيند و ما نيز قدرت نبردو دفاع از آنها را داريم. اين مورد برما لازم است كه از حريم عدالت و حقوق انسانهاي تحت فشار دفاع نمائيم .چنانكه قرآن ميفرمايد: وَ مالكُم لا تَقاتَلُونَ في سَبيلِ اللهِ وَ المُستَضعَفين مِنَ الرِّجالَ وَالنِّساءِ وَالوِلدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا اَخرَجْنا مِنْ هذِهِ القريَهِ الظالمِ اَهْلَها وَاجْعلْ لنا مِن لَدُنكَ وَلِيّاً وَاجْعَلَ لَنا مِنْ لَدُنكَ نَصيراً. (نساء ـ 75). در اين آيه سخن از مستضعف است نه از ضعيف دومي كسي است ناتوان باشد. ولي مستضعف كسي است براثر مظالم ستمگران از نظر فكري و فرهنگي و اجتماعي و سياسي او را عقب نگهداشته اند. اين نوع جهاد ايثار گرانه و بهترين جهاد است .زيرا انسان خود را فدامي كند تا ديگري نجات يابند. تحميل عقيده ممنوع در اين بخش، آياتي مطرح ميشود كه هر نوع تحميل عقيده را ممنوع اعلام ميدارد. زيرا اعتقاد به يك اصل براي خود مقدماتي لازم دارد كه تا آن مقدمات حاصل نشود، اعتقاد به آن شيء، صورت نميپذيرد. قرآن در اين زمينه ميفرمايد: لااِكراهَ فِي الدينَ (بقره 255) اين آيه در رابطه با فرزندان يك نفر از انصار آمده كه يكي از آنها بر اثر تبليغ يك تاجر مسيحي، به مسيحيت گرايش پيدا نمود و اين كار براي پدرش كه ابوالحصين نام داشت گران آمد.او انتظار داشت كه پيامبر اكرم(ص) او را دستگير كند ولي اينكار را پيامبر انجام نداد. سپس اين آيه نازل گرديد. از آنجا كه اعتقاد به يك اصل، نياز به تفكر و انديشيدن دارد و در سايه يك رشته مقدمات (عقد قلب) فراهم ميگردد، قرآن به پيامبر خود دستور ميدهد كه: اُدعُ اِلي سَبيلِ بِالحِكْمَهِ وَالمُوعِظَهِ الحَسَنَهِ وَ جادَلَهُم بِالَّتي هِيَ اَحسَن (نحل 125) براي پروردگار خود با دليل و برهان نصيحتهاي زيبا دعوت كن و با آنان به نحو احسن بحث و مناظره نما. و آيه ديگري ميفرمايد: وَ قُلِ الحَقُّ مِنْ فيكُم فَمَنّ شاءَ فَليؤمِنُ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُر. (كهف 31) و باز ميفرمايد:وَ لَو شاءَ رَبُّكَ لامَنَ مَنّ فِي الارضِ كُلُّهُم جَميعاً اَفَاَنتَ تُكرَهُ النّاسَ حَتّي يَكُونُو مُؤمنينَ.(يونس99) اي رسول ما اگر خداي تو در مشيت ازلي ميخواست اهل زمين همه يكسر ايمان ميآوردند (چون نميخواستيم) تو كي تواني تا به جبرو اکراه همه رامؤمن و خداپرست گرداني . اِنْ نَّشَا نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِّنَ السَّماءِ ابَهً قَطَلَّتْ اَعْناقُهُمْ لَها خاضِعينَ (شعراء 4) (غم مدار كه) ما اگر بخواهيم از آسمان مشيت آيت قهري نازل گردانيم كه همه به جبر گردن زيربار ايمان فرود آرند. صلح بر اساس حقوق متقابل كتابهاي ابنسينا مثل شفاي ايشان بسيار ارزشمند است. دو طرز تفكر در دنياي اسلام بود. انديشه فلسفي مشاء و انديشه فلسفي اشراق. 1- طرز تفكر اينها از ارسطو گرفته ميشد. كه بزرگترين اين دانشمندان ابن سينا بود.البته يك تحول عظيم در گفتههاي ارسطو اين است بوجود آورد . البته بهترين دانشمندان فلسفي اسلام از اين كانال راه پيش بردهاند . 2- مايه دوم فلسفه اشراق بود كه رهبر اصلي آن افلاطون بودند و كمتر مبارزه كار بودند. از جمله شيخ شهاب الدين سهروردي را بايد نام برد. كه در فلسفه كتاب ارزشمندي به ناب كتاب الاشراق نوشته. قطب الدين شيرازي برآن شرح زده و ملاصدرا شرح را بر آن نوشته است. بشارتهاي عمده اشراق با مشاء. 1- افكار و حقايق رسيدن به حقايق جهان هستي است چگونه و از چه راهي مي شود سلوک كرد. افلاطون ميگفت يگانه راه تهذيب نفس و خودشناسي از كانال اشراق قلب بايد درك كرد (البته با عقيده به نقل) اين حرفها را ميزند. با تزكيه نفس پردههاي مادي عقب ميزدند و داستان به حقايق مي رسد. 2- اما فلسفه مشاء ارسطو، ميگفت با روش منطق و استدلال مي شود به حقايق راه يافت. اين عمدهترين اختلاف ميباشد. و لذا فلاسفه مشاءو اشراقيون و عكس آن، همه يکديگر رابه سخره مي گرفتند. اين دو خط فكري در دنياي اسلام وجود داشت و هركدام طرفداراني داشته. تا زمان ملاصدراي شيرازي، ايشان تحول بسيار عظيمي در دنيا فلاسفه به وجود آورده است. ايشان اول مشائي بود و لي بعدها كمكم تجديد نظر كرد .خود ايشان در مقدمه اسفار روشن، كار خود را شرح داده. استاد ايشان ميرداماد بود، كه مشائي بوده است. التائبون توبهكنندگان. توبه معني بازگشت و رجوع است و از اين نظر به فردي كه از گناه توبه ميكند تائب ميگويند. بازگشت به سير اليالله را توبه گويند. العابدون .عبادتكنندگان عبادت رابطه بين مخلوق و خالق است. انتقال و ارتباط بنده با مولا است و مواج مؤمن است. سخنگفتن با خداست و دل بستن به او است. الحامدون . سپاسگذاران انساني كه متوجه به نعمتهاي الهي است و در مقام سپاس است كه برآيد. خدا را حمد ميكند. حمدي كه شايسته اوست. شكرگذاري از نعمتهاي الهي بطور صحيح و به جا.نكته مهم اينكه پاسداري از دين خدا از بزرگترين نعمتهاست و شكر اين نعمت نيز بسي بزرگ است. السائحون ـ يعني روزهدارانند. الراكعون ـ ركوعكنندگان الساجدون ـ سجدهكنندگان الامرون بالمعروف و الناهون عنالمنكر از اين به بعد مسئوليت اين گروه را در ضمن بيان به صراحت روش ميكند: يعني اين گروه امر به نيكها ميكنند و از اخلاق خبيص دوري مي جويند و نميگذارند كه در جامعه بد عتي بوجود آيد و منكري در جامعه اسلامي مطرح شود. والحافِظونَ لِحُدودِ الله. و بشر المؤمنين يعني نگهدار و پاسدار حدود الهي هستند. و اين همان مسئوليت سنگيني است كه در قانون اساسي براي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تعيين شده است. و در آخر، بشر المؤمنين بشارت باد براي چنين مؤمناني. در حديثي از امام صادق نقل شده است كه عباد بصري ،در راه مكه با حضرت عليبنالحسين زينالعابدين (ع) برخورد نمود و ملاقات كرد ايشان را. او به ايشان عرض كرد جهاد با همه سختيهايش را رها ساختهاي و به حج كه آسان است پرداختهاي و حال آنكه خداوند ميفرمايد: اِنَّ اللهَ اشتَري مِنَ المُؤمِنينَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنّ لَهُمُ الجَنَّهَ يُقاتِلُونَ في سبيلِ اللهِ فَيَقتُلُونَ وَ يُقتَلُونَ وَعْداً عَلَيهِ حَقّاً فِي التَّوراهِ والانجيل والقرآن وَ مَنْ اَوفي بِعَهدِه مِنَ اللهِ فَاسّتَبشِرو بِبَييعِكُمْ الّذي بايَعتُمْ بِه وَ ذالِكَ هوالفُوزُ العظيم (التوبه 111) حضرت سجاد فرمودند. اي عباد بصري آيه را تمام كن. بقية آيه را كه آيه التائبون العابدون باشد خواند. پس از خواندن، حضرت فرمود هرگاه چنين گروهي كه اين ويژگيها را داشته باشد مشاهده نموديم.جهاد با آنها برتر از حج است. نكته بسيار مهمي از اين حديث شريف ميتوانيم بياموزيم در زمان ائمه عليهمالسلام : 1- متوجه مي شويم كه چرا قيام و حركتهاي انقلابي در زمان ائمه سلامالله عليهم به نتيجه نهائي كه سرنگون رژيمهاي طاغوتي خلفا باشد، نرسيد؟ 2- چرا در تاريخ ائمه حركتهاي انقلابي از حدود زبان و لسان تجاوز نكرد؟ مگر محدودو در زمان زيدبن علي. 3- شايد رمز مسئله همين جملهاي باشد كه امام فرمودند؛ يعني گروه و دستهاي كه ويژگيهاي لازم را براي قيام دارا باشند ؛ متأسفانه نبودند. حتي در زمان حضرت امير سلامالله عليه. 4 - اگر امروز ميبينيم انقلاب اسلامي كه به رهبري فردي از تبار امامان هر روز گستردهتر ميشود به خاطر آنست كه مردم اين انقلاب به زودي خود را متصف به اوصاف مؤمنين نمودند خدا هم آنها را ياري داد. درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان چهارمحال و بختياري , بازدید : 256 [ 1392/04/24 ] [ 1392/04/24 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |