فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

نقنه اي، سيدضياءالدين نقنه اي,سيدضياءالدين

 

 سال 1336 ه ش در روستاي «نقنه» يکي از روستاهاي شهرستان «بروجن» در استان «چهار محال و بختياري» و در خانواده ايي مذهبي و متعصب متولد شد. تا دوران ورود به مدرسه ابتدايي و اين دوران را در زاد سپري کرد. وقتي از مدرسه ابتدايي فارغ التحصيل شد با علاقه زيادي که به درس خواندن داشت و با توجه به نبود مدرسه راهنمايي مجبور شد تحصيل را کنار گذارد و به کارهاي کشاورزي که تنها کار موجود در آن زمان در منطقه سکونت او بود، بپردازد. اما نبود مدرسه، مدرسه راهنمايي او را از کتاب و مطالعه دور نکرد. در اين دوران بيشتر به جلسات قرائت قرآن مي رفت و يا در مجالس مذهبي شرکت مي کرد. او عاشق قرآن و اهل بيت بود و به فراگيري قرآن و مطالعه سرگذشت ائمه عشق مي ورزيد. وجود اين صفات در شهيد نقنه ايي باعث شده بود مظاهر بندگي خدا و مهر باني و ايثار در او نمود پيدا کند.
1355 بود که به خدمت سربازي رفت و پس از نزديک به يکسال خدمت در شهرستان «تربت جام» به «اصفهان» منتقل شد که اين اتفاق همزمان بود با اوج گيري انقلاب اسلامي و زمينه آشنايي او را با انقلابيون فراهم کرد تا به طور مستقيم فعاليتهاي انقلابي شود. در سال 1357 خدمتش به پايان رسيد و به زادگاهش برگشت و به همراه عده يي از دوستان خود به افشاگري عليه رژيم طاغوت پرداخت و با پخش اعلاميه ها و نوارهاي سخنراني امام خميني(ره) در روستاي نقنه و شهرستان بروجن زمينه آشنايي مردم اين منطقه را با اهداف روحاني و الهي امام (ره) فراهم کرد. طي فعاليتهاي انقلابي اش با حاج آقا« سالک» و حاج آقا« شاهرخي» دو تن از روحانيان سرشناس آشنا شد و توانست نقش بهتري در کمک به پيروزي انقلاب داشته باشد. در روزهاي سخت قبل از انقلاب که مردم تهران به دليل اعتصاب و درگيري هاي مسلحان در سختي بسر مي بردند او با همکاري ديگر انقلابيان نيز کاميون نان و غذا جمع آوري کرد و به تهران فرستاد تا مردم تهران از آنها استفاده کنند.
روز 12 بهمن استقبال از امام (ره) همراه تعدادي از دوستانش به تهران آمد و در تهران بر اثر تصادف با يک موتور سيکلت يکي از انگشتان پايش شکست، اما او با اين حال تا بهشت زهرا همراه مردم و امام (ره) آمد و از آنجا به توسط دوستانش به بيمارستان منتقل و پايش را گچ گرفتند. پس از آن به نقنه برگشت و چند روزي در آنجا ماند و دوباره به تهران آمد و در کميته مرکزي انقلاب اسلامي مدت سه ماه به حراست از مراکز حساس پرداخت. پس از آن به درخواست حاج آقا سالک فرمانده وقت سپاه اصفهان به عضويت سپاه درآمد و هنگامي که آشوبها و درگيري هاي گنبد توسط ضد انقلاب به وقوع پيوست به آنجا رفت و حدود دو ماه در آنجا حضور فعال و تاثير گذار داشت.
پس از آن و با شروع شيطنت و توطئه ضد انقلاب در کردستان همراه سردار صفوي (فرمانده کل سپاه) به اين منطقه رفت و در ستاد جنگهاي نامنظم به فرماندهي سردار صفوي مشغول دفاع از کشور شد.
در مدت پنج ماه حضور در کردستان يکبار مجروح شد و پس از بهبودي به اصفهان برگشت که اين دوران همزمان بود با حمله سراسري عراق به کشورمان. شهيد نقنه ايي يک دوره آموزش چريکي را در پادگان معروف اصفهان، پادگان غدير طي کرد و به جبهه جنوب رفت. او بعد از ورود به منطقه جنوب به جبهه دار خوين رفت و به نبرد با دشمنان پرداخت. در آغاز جنگ رزمندگان و فرماندهان بايد در چند جبهه مي جنگيدند، جبهه جنگ با دشمن، جبهه جنگ با ضد انقلاب که چند استان را وارد جنگ داخلي کرده بود و جبهه جنگ با وابستگان و مسئولين که سرسپرده آمريکا بودند. مانند بني صدر خائن و افراد همفکر و همکار او.
شهيد نقنه ايي در اين زمان در مرخصي هايي که به زادگاهش مي آمد به روشنگري مي پرداخت و مردم را از نيات شوم دشمنان داخلي آگاه مي کرد.
بني صدر که از فرماندهي کل قوا عزل شد، شهيد نقندايي در پوستش نمي گنجيد، در همان شبي که بني صدر خائن عزل شد. رزمندگان اسلام به افتخار اينکه حضرت امام خميني(ره) فرمانده کل قوا شده بود، عمليات را با همين نام طراحي و اجرا کردند که براي اولين بار پيروزي را براي ايران در پي داشت. شهيد نقنه اين از افرادي بود که در عمليات فعالانه شرکت جهت و پس از آن به دستور سردار شهيد خرازي و همراه سردار اعتصامي اقدام به راه اندازي واحد ادوات تيپ امام حسين عليه اسلام کرد. اين تيپ بعداً به لشگر 14 امام حسين ارتقاء يافت و يکي از کليدي ترين و بارزترين يگانهاي سپاه در جنگ بود.
با فرار بني صدر و ساير خائنين و ورود نيروهاي انقلابي و مردمي به فرماندهي و مديريت جنگ، شرايط به نفع ايران برگشت و هر روز پيروزي جديدي توسط رزمندگان اسلام به مردم ايران هديه مي شد. يکي از اين پيروزي هاي بزرگ شکستن محاصره آبادان بود. آبادان چندين ماه بود در محاصره ارتش عراق قرار داشت و رزمندگان اسلام با اجراي عمليات ثامن الائمه و ياري گرفتن از الطاف الهي و عنايات امام رضا(عليه السلام) اين شد را از محاصره خارج کردند. شهيد نقنه ايي در اين عمليات حماسه آفرين کرد و نقش بارزي در اجراي آن داشت.
در اين عمليات وقتي يک انبار مهمات که از عراقي ها به غنيمت گرفته شده بود، بر اثر آتش توپخانه دشمن آتش گرفت، شهيد نقندايي به تنها و با از جان گذشتگي، آب يک بشکه 220 ليتري را روي مهمات در حال سوختن مي ريزد تا از افنجار و نابودي آنها جلوگيري کند و موفق مي شود. اين کار او از آنجا مهم تر جلوه مي کند که در آن زمان به دليل اينکه کشورمان در محاصره نظامي و اقتصادي بود. حتي براي ناچيز کمترين و پيش پا افتاده ترين نيازهاي کشور. با مشکلات عديده اين روبرو بوديم. عمليات بعدي ايران، طريق ؟ است که در اين عمليات نيز شهيد نقندايي فعالانه حضور پيدا مي کند و از ناحيه کتف مجروح مي شود. او براي معالجه مجروهينش مجبور است يکي را يکي از بيمارستانهاي تهران بستري شود و حتي اجازه نمي دهد به خانواده اش اطلاع دهند که او بستري است. پس از بهبودي فقط چند روز به زادگاهش مي رود تا در تشيع جنازه يکي از دوستانش بنام شهيد محمد ملک پور که همرزم و يار شهيد نقندايي است شرکت کند.
او مجدداً به جبهه برگشت که همزمان بود با حملات شديد عراق در تنگه چزابه او مردند و بدون هراس و ترس وارد جنگ مي شود و تا جايي پيش مي رود که نزديک است به همراه چند نفر ديگر از همرزمانش اسير شوند.
تصميم مي گيرند که در همان شرايط سخت که دارند به نيروهاي عراقي حمله کنند و با ياري خدا موفق مي شوند تعدادي از نيروهاي دشمن را کشته و تعدادي را اسير کنند و در اين ميان شهيد نقندايي هم به سختي مجروح مي شود.
اين بار او از ناحيه شکم و به سختي مجروح مي شود و مدت 30 روز در مشهد بستري مي شود و دوباره از اينکه خانواده اش را مطلع کند، ممانعت مي کند و پس از اينکه مجروحيتش خوب مي شود مجدداً از بيمارستان به جبهه مي رود اما به دليل وضعيت نامناسبي که داشت توسط فرماندهان بالاتر به نقنه برگردانده مي شود. پس از اينکه حالش خوب شد به جبهه بازگشت و در عمليات فتح المبين شرکت کرد.
در عمليات بيت المقدس و در جريان آزادسازي خرمشهر به دستور سردار شهيد خرازي، واحد ادوات را به سردار اعتصامي واگذار کرد و خودش فرماندهي گردان امام محمد باقر(ع) را به عهده گرفت.
او در اين عمليات نقش مهمي ايفا کرد و باز زخمي شد. اما جراحات وارد شده به او سطحي بود و به صورت سرپايي مداوا شد و مجدداً خودش را به عمليات رساند و با فرماندهي گردان و نيروهايش حماسه هاي زيادي رقم زد. ايثارگري هاي بي اندازه و هميشه در بين نيروها بودن، حتي در لحظات سخت و طاقت فرسا، او را قبل از اينکه به عنوان يک فرمانده مقتدر در بين نيروهايش نشان دهد، به عنوان يک دوست صميمي نشان مي داد.
عمليات بعدي که او افتخار شرکت در آن را داشت عمليات رمضان بود. در اين عمليات نيز او رشادتهاي بي شماري از خود نشان داد و پس از اتمام عمليات و تثبيت جبهه خودي، مرخصي گرفت و پيش پدر و مادرش رفت تا مدتي را در کنار آنها باشد.
پس از سپري شدن مرخصي دوباره به جبهه برگشت و چندي بعد در تاريخ 11 شهريور 1361 بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسيد.
منبع:پرونده شهيددر بنياد شهيد وامور ايثار گران شهرکرد ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد


خاطرات
پدرشهيد:
به مرخصي هم که مي آمد يک لحظه آرام وقرارنداشت ،در خانواده و بستگاه به روشن کردن توطئه هاي دشمنان و جريان بني صدر مي پرداخت.
 
سرداراعتصامي همرزم شهيد:
پس از آن با تشکيل شدن تيپ امام حسين (ع) به دستور شهيد خرازي وباتلاشهاي شهيد سيد ضياء الدين واحد ادوات تيپ اما م حسين(ع) را راه اندازي کرديم.

در عمليات حصر آبادان رشادتهاي زيادي از خود نشان داد و با يک ايثارگري زاغه مهمات غنيمتي را که توسط توپخانه عراق زده شده بودوداشت مي سوخت راخاموش کرد. او با آن توان جسمي و شجاعتي که داشت يک بشکه 220 ليتري آب را به تنهايي بلند کرد و در حين انفجار وآتش گرفتن مهماتها؛ آنرا جلو در سنگر انداخت و آتش را خاموش کرد.
 
پدرشهيد:
در عمليات طريق القدس حضوري فعال داشت و در حين عمليات از ناحيه کتف زخمي شدو به تهران اعزام شد و مدت يک ماه در بيمارستان بستري بود در حالي که خانواده اش اطلاع نداشت. خودش سفارش کرده بود که به خانواده اطلاع ندهن
 
سرداراعتصامي همرزم شهيد:
به همراه چند تن از جمله سيد ضياء الدين در شرايط سختي قرار گرفتيم که احتمال مي رفت بدست دشمن گرفتار شديم، بنابراين به يک گروهان از نيروهاي عراقي حمله کرديم که تعدادي از آنها را اسير و تعدادي را کشتيم و سيد ضياءالدين به سختي مجروح شد.
او که از ناحيه شکم به سختي مجروح شده بود ابتدا به اهواز و سپس به مشهد انتقال داده شد که مدت 35 روز در آنجا بستري بود. باز هم خانواده را در جريان مجروحيت خود قرار نداد و پس از بهبودي مجدداً عازم جبهه شد اما چون وضعيتش نامساعد بود به نقنه برگشت.
 
سردار اعتصامي:
در پاتکهاي عمليات رمضان نقنه اي با يک حالت مجروح آمده بود نزد برادران توپخانه و خيلي حال ايشان بد بود و از طرفي حال ايشان بر روي محوري که ايشان مسوؤليت آنرا بر عهده داشت خيلي زياد بود. بنده رسيدم سنگر ديدم وضعيت ايشان خيلي مناسب نيست، به او گفتم شما را به بهداري منتقل کنم تا 24 ساعت ديگرحال شما بهتر مي شود. ايشان نپذيرفت و بعد از چند دقيقه استراحت باز به خط مقدم رفت و اين جز از خودگذشتگي و رشادت و ايمان قوي ايشان نبود.

مادرش شهيد:
فرزندم در دوران زندگي سختيهاي زيادي متحمل شد. او بسيار سخت کوش و صبور بود. نسبت به من و پدرش دلسوز بود و نسبت به خواهر و برادرانش مانند يک معلم آگاه بود که درس ايمان و عمل به آنها مي داد. او مقيد به انقلاب و ولايت فقيه بود. هميشه به اين فرزندم احساس خاصي داشتم چون در همه حالات زندگي کمکم مي کرد و مي گفت: مادر جان تا من هستم به چيزي فکر نکن.چند روز قبل از شهادتش، وقتي نماز مغرب و عشا خواندم، تسبيحات حضرت زهرا(س) را مي گفتم. ديدم نوري از آسمان وارد حياط شد و روي درخت گل محمدي که در حياط داشتيم نشست. همان موقع احساس کردم که فرزندم شهيد مي شود. در همان موقع از خداوند خواستم همانطور که مهرش را در دلم انداخته بود، مهرش را از من نگيرد و او را از من بپذيرد.
 


آثار باقيمانده ازشهيد
يك نوشته از شهيد به امام زمان(عج)‌
اي نسيم، اي باد بهاري. اي كه همه جا سر‌مي‌كشي. من كه لياقت ندارم تا پيامي به آقاي خودم، امام زمان (عج) برسانم. ولي تو اي نسيم، اين پيام مرا به او برسان: درود بر تو باد و درود بر يارانت. آقاجان؛‌ ديدن تو آرزوي ماست. اما حيف كه از اين نعمت الهي محروميم. اما از وجود نازنين نائب برحقت بهره‌منديم. ديدن او و اجراي فرامين او،‌ قدري از اين عطش و شوق ديدارت را فرومي‌نشاند.
از پروردگار متعال خواهانيم كه در ظهور تو ؛ عزيزترين اولياء، تعجيل فرمايد. تا با ياري‌ات به كمك مستضعفان روي كره زمين كه امپرياليسم، صهيونيزم و كمونيزم، آن‌ها را زير چكمه‌هاي خود له مي‌كنند؛ بشتابيم. اميد كه در آن روز زنده باشم و در ركابت بجنگم.


درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان چهارمحال و بختياري ,
بازدید : 148
[ 1392/04/24 ] [ 1392/04/24 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,078 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,711,179 نفر
بازدید این ماه : 2,822 نفر
بازدید ماه قبل : 5,362 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک