فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات شعيبي,عباس
يکم ارديبهشت سال 1333 ه ش در روستاي گسک از در شهرستان بيرجند به دنيا آمد. براي فرا گرفتن قرآن به مکتبخانه رفت تا سال چهارم ابتدايي در دبستان گسک به تحصيل پرداخت و به علت فقر مالي و نبود مدرسه، مجبور به ترک تحصيل شد. پس از ترک تحصيل به امور کشاورزي و قالي بافي و نقاشي مشغول شد.
با امام خميني و افکار انقلابي اش آشنا شد و به انقلابيون پيوست و فعاليتهاي انقلابي زيادي را انجام داد. در تظاهرات و راهپيماييها شرکت مي کرد. اعلاميه ها و سخنان امام را بين مردم و جوانان پخش مي کرد و مردم روستا را به شرکت در تظاهرات و راهپيماييها فرا مي خواند. قبل از انقلاب يک بار توسط مامورين ساواک دستگير شد و مدتي را در زندان به سر برد تا اينکه پس از انقلاب از زندان آزاد شد. در 22 سالگي با خانم فاطمه دهقاني ازدواج کرد. ثمره ازدواج آنها چهار فرزند به نامهاي زهرا، جواد، حسين و علي مي باشد. در سال 1358 وارد سپاه شد و مدت زيادي در خدمت عشاير شهرستان بيرجند بود. خدمت به مردم، انقلاب و اسلام را وظيفه شرعي خود مي دانست و به آن افتخار مي کرد. ارادت خاصي نسبت به امام خميني داشت و در تمامي کارها از وي پيروي مي کرد. عباس شعيبي سرانجام در تاريخ 11 شهريور سال 1365 در عمليات کربلاي 2 در حاج عمران بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسيد. پيکرش را در روستاي محل زادگاهش گسک به خاک سپردند. منبع: "فرهنگ جاودانه هاي تاريخ، زندگي نامه فرماندهان شهيد خراسان" نوشته ي سيد سعيد موسوي، نشر شاهد، تهران - 1386 وصيتنامه ... وظيفه ما حضور در جبهه بود، ولي وظيفه شما مبارزه با بي بند و باري و بي حجابي ها و خلاصه نبرد با خود فروختگان داخلي است. اين وظيفه شما و همه پيروان حضرت زينب است. يکي از سفارشهاي مکرر ايشان به پدرش اين بود: هميشه در مسير انقلاب حرکت کنيد. وي هر گاه از جبهه برمي گشت، پشت جبهه هم فعاليت زيادي انجام مي داد و در مراکز آموزشي بيرجند به آموزش نظامي مي پرداخت. به برادرش سفارش مي کند: فقط دنبال خط مکتب ولايت حرکت کنيد که ولايت صراط مستقيم است. سپس به برادران عشاير سفارش مي کند: اگر تاکنون به شما ظلمي شده، خود نيز مقصر بودهايد. زيرا اگر ظالمي ظلم کند و مظلوم سکوت نمايد و از خود دفاع نکند، ظالم را تقويت کرده. پس براي نابودي ظالمين و دشمنانان از خود دفاع کنيد و به مبارزه با سوداگران مرگ برخيزيد. عباس شعيبي خاطرات پدرشهيد: از همان کودکي پسري سر به زير و آرام بود. به مدرسه علاقه زيادي داشت و هميشه شاگرد اول کلاس بود. محمد سالاري: با هم در راهيپماييهاي اول انقلاب در بيرجند آشنا شديم. وي اخلاق و روحيه مذهبي و انقلابي والايي داشت و در مجموع ايشان را انساني فداکار، مردمي و خوش برخورد مي ديدم. همسرشهيد: به مسئله حجاب اهميت زيادي مي داد و قبل از انقلاب هم به ما رعايت حجاب اسلامي و اجراي تکاليف ديني و واجبات را توصيه مي کرد. او يک انقلابي مخلص بود و از افرادي که به منظور خدشه دار کردن چهره انقلاب و اسلام به بدگويي برمي خواستند و انتقادهاي بيجا مي کردند، متنفر بود. البته گاه با آنها به بحث مي نشست و به دفاع از انقلاب برمي خواست. به منافقين که فعاليتهاي ضد انقلابي آنها ثابت شده بود هرگز روي خوش نشان نمي داد و از آنها متنفر بود. همسرشهيد: هميشه بايد نمازش را در مسجد مي خواند. در ماه هاي محرم و رمضان سر دسته هيئت بود و فعاليت زيادي در برگزاري مراسم مذهبي داشت. حرف حق را مي زد و از حق دفاع مي کرد و نمي گذاشت حق پايمال شود. ايشان نسبت به حفظ بيت المال حساسيت زيادي داشت. وي از زمان ابتداي جنگ با فرمان امام در جبهه حضور يافت. در طول دوران جنگ دو بار مجروح شد که بار اول از ناحيه پا و بار دوم از ناحيه شکم بود که منجر به از دست دادن يکي از کليه هايش شد، ولي مجروحيت نه تنها باعث دلسردي يا ترس وي نشد بلکه هر چه بيشتر به مبارزه و جنگ علاقمند شد. وي عاشق شهادت بود. پدرشهيد: وقتي زخمي بود در بيمارستان مي گفت: خوشا به حال آنان که شهيد شدند. درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان خراسان جنوبي , بازدید : 189 [ 1392/04/24 ] [ 1392/04/24 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |