فرماندهگردان مهندسي رزمي تيپ 21امام رضا(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامي)
خاطرات
محمد علي ميري:
در شلمچه شهيد مهدي نوري را ديدم. پس از احوال پرسي و گفتگو به ايشان گفتم: مي خواهم براي شما مرخصي بگيرم و چند روزي به گناباد بروي. گفت: چرا؟ دلم براي پسرم روح ا... زياد تنگ شده امّا فكر نمي كنم مرخصي بدهند. گفتم: چرا؟ گفت: نيرو نيست. گفتم: چطور نيرو نيست؟ اين همه. گفت: نه نيروي كار آمد واقعي زياد نيست. پس از گذشت 48 ساعت از اين موضوع شهيد شد.
آثارباقي مانده از شهيد
يك شب در شلمچه سپاه از ما خاكريز خواست و ما پس از توجيه بولدوزرها وساير وسايل را برديم در حاليكه بدون نيروهاي تأمين بوديم در اين هنگام ديديم كه در ميان عراقي ها هستيم. آنها هم گمان نمي كردند كه ما ايراني باشيم چون بدون هيچ دلهره اي مشغول کارخودمون بوديم لذا توجهي به ما نمي كردند .من برگشتم و به برادران سپاه گفتم بابا اينها عراقي هستند, اشتباه شده است ,برادر سپاهي گفت: آقامهدي اينجا شلمچه است و جنگ وخاكريز, برو كارت را بكن كه رزمندگان بايد در صبحگاه فردا پشت خاكريز مستقر شوند. چند نفر نيروي تأمين گرفتيم و به موضع تعيين شده آمديم .همان شب عراقي ها در حال تغييرموضع بودند. هشتاد نفر كه همه آنها توسط نيروهاي ما اسير شدند و حتي يك ماشين جيپ آمد كه يك افسر عراقي و راننده اش بود, افسر را كشتيم و كلت افسر عراقي را من به كمر بستم.