فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

زينت‌ بخش,محمدحسين‌

فرمانده‌گردان راهسازي فرماندهي پشتيباني جنگ جهادسازندگي (سابق)خراسان‌

خاطرات
محمد حسين فرخي:      
ساعت حدود پنج بعدازظهر بود كه وارد پايگاه شديم و با صلوات از پاترول پياده شده ، با ديگر ياران حاضر در پايگاه مصافحه كرديم. ما گروهي از جهادگران استان خراسان بوديم كه به صورت كاملاً سرّي در كوههاي اشنويه براي يك عمليّات ايذايي مي خواستيم كار بكنيم. پس از ورود و استقبال ديگر دوستان همه براي نماز مغرب و عشاء آماده شديم و پس از وضو در صفهاي نماز در يك سنگر كه در عمق يك كوه واقع بود كنار هم نشستيم طولي نكشيد كه وقت اذان فرا رسيد و به دعوت و اصرار دوستان من اذان گفتم . آنگاه امام جماعت كه پيرمرد نوراني و از سادات بود از جا برخواست و پس از قرائت اقامه ، نماز را شروع كرد . من در بين نماز متوجّه برادري شدم كه در كنارم در حال نماز گريه مي كرد. متوجّه تكان خوردن شانه هاي او شدم كه از بيم خدا مي لرزيد. نماز تمام شد و روحاني پايگاه به ما خوش آمد گفت. شام خورديم و به سنگرهايمان راهنمايي شديم. من و برادر شهيد كريم نوري و ناصر جهان و برادر زينت بخش كه ايشان قبل از ما به پايگاه آمده بود در يك سنگر قرار داشتيم. ساعت حدود 5/ 11 شب بود كه متوجّه حركتي شدم. در تاريكي سنگر نوراني بودن برادر زينت بخش خيره كننده بود او همان كسي بود كه در حال نماز گريه مي كرد و از ترس خدا مرتب استغفار مي گفت. او خيلي آرام توبره اي را كه از روستايشان آورده بود برداشت و به پشتش كرد و كفشهايش را برداشت و از سنگر خارج شد. من خيلي تعجّب كردم لذا با كنجكاوي برخاستم و دنبالش رفتم ، ببينم كجا مي رود . ولي او پس از خارج شدن از پايگاه در تاريكي شب گم شد . برگشتم متوجّه كريم نوري شدم كه در حال نماز شب بود . همه نوراني بودند ، همه گويا مسافر بودند مدّتي به اين صورت گذشت و هر روز ساعت 9 صبح زينت بخش برمي گشت. مي ديدم كه با سوزن از دستها و پاهايش خار بيرون مي كشيد. حقيقتش جرأت نداشتم از او چيزي بپرسم ، چون او خيلي كم حرف بود . معمولاً با تبسّم سئوالات مربوط به خود را بي جواب مي گذاشت . در ابتدا گفتم : قرار بود ما جادّه هايي را در شب و به صورت كاملاً سرّي در مقابل عراقي ها بزنيم تا نيروهاي ارتش و سپاه يك عمليّات ايذايي انجام بدهند تا دشمن را گول زده و از طرف جنوب به او حمله كنند. ما در قالب واحد مهندسي رزمي اين مأموريّت را به عهده داشتيم . آري پس از چند روز مسئوليّت ها را اعلام كردند . برادر زينت بخش فرمانده گروه ، كريم نوري معاون اوّل ، محمد حسين فرخي معاون دوّم و ... شب 17 شهريور ماه بود كه ديدم شيخ محمّد توبره اش را برداشت و به همراه ناصر جهان و دو نفر ديگر از بچّه هاي فردوس حركت كردند. من گفتم اگر اجازه مي دهيد من هم بيايم . ايشان گفت : نه شما استراحت كنيد . بزودي كارهاي شما آغاز مي شود . بعد هم حركت كردند . من آن شب خوابم نيامد . مرتّب دلم شور مي زد گويا مي خواست اتّفاقي بيافتد . نزديك اذان صبح بود كه براي نماز برخاستم و آماده شدم تا اذان بگويم . ناگهان موتور سواري وارد پايگاه شد و گفت : برادر كريم نوري يا برادر فرخي را كار دارم . من كه دلم خيلي شور افتاده بود و از سر شب نگران بودم ، خيلي سريع گفتم : من فرخي هستم . چه خبر شده ؟ او گفت : لطفاً با من بياييد ديگر صبر نكردم و سوار موتور شدم و او حركت كرده در مسير هر چه اصرار كردم چه خبر شده ؟به من نگفت تا اينكه به اورژانس منطقه رسيديم . قبل از ورود به اورژانس توبره خون آلود شيخ محمّد را ديدم كه جلوي درب افتاده بود . حالا ديگر خودم فهميدم كه چه شده است . خيلي سريع وارد شدم و ديدم ناصر از ناحيه پا مجروح شده و دو نفر ديگر يكي از سر و ديگري از ناحيه شكم مجروح شده بودند . شيخ محمّد ما نيز از ناحيه قلب مجروح بود . من در كنارش قرار گرفتم و صورتش را كه از خستگي و ضعف زرد شده بود بوسيدم و گفتم : برادر زينت بخش چي شده ؟ او با چشم اشاره كرد كه گوشم را نزديك دهانش ببرم و من كه اشك بر صورتم جاري شده بود و بر گونه هاي خشكش مي چكيد ، آنچه گفت چنان كردم و او چند كلمه در گوشم گفت : اوّلاً به امام سلام رساند و خواست براي امام دعا كنيم سپس گفت : من تا قلب نيروهاي عراقي مسير را سنگ چيني كرده ام ، سعي كنيد سنگ چينها وسط جاده قرار بگيرد ، در پايان گفت : (اشهد ان لا اله الا ا... و اشهد انّ محمّد رسول ا... و علي ولي ا...)

محمود شهيدي:      
عمليات قادر با حضور لشكرنجف اشرف و گردان امام رضا (ع) به فرماندهي سيد علي ابراهيمي و تعدادي هم از يگانهاي ارتش انجام شد . يكي از افراد كه جهادگر بود و در آن عمليات شهيد شد شهيد زينت بخش بود . ايشان در آنجا مسئول راهسازي بودند و دانشجو سال آخر راه ساختمان بودند . درست در همان زماني كه ما براي عمليات آماده مي شديم مرتب از مشهد تماس مي گرفتند كه : به آقاي زينت بخش بگوئيد جهت ثبت نام و انتخاب واحد بيايند و گرنه از درس عقب مي مانند . ايشان در جواب مي گفتند: تا زمانيكه عمليات تمام نشود به مشهد نمي آيم تا اينكه در همين عمليات به فيض شهادت نائل آمد . شهيد كاظمي فرمانده نجف اشرف وقتي مطلع شد كه ايشان شهيد شده است ، آمد و سر شهيد را به دامان گرفت و شروع به گريه كرد و دستهايش را به طرف بالا بلند كرد و گفت : خدايا ببين ما چه عزيزاني را در جبهه از دست ميدهيم.

علي اكبر تناكي:      
يكي دو شب قبل از عمليات يك تيم كه مسئوليتش با زينت بخش بود و در محور سمت چپ مشغول انجام وظيفه بودند با يك اكيپ شناسايي عراقي مواجه مي شوند . نيروهاي ما با عراقي ها درگير مي شوند و با دادن يك مجروح و از دست دادن يك بولدوزر دشمن را به عقب مي رانند . شب بعد به خاطر اينكه از اين حادثه جلوگيري كنيم از بسيج نيروهاي تامين گرفتيم تا در جلوي دستگاههاي ما نگهباني بدهند كه مثل شب گذشته با عراقي ها در گير نشويم . برادر زينت بخش نيروها را چيده بود و مشغول به كار شده بودند و ما هم پشت سرشان به خاطر اين كه كارها هماهنگ شود راننده گريدر را كمك كرديم تا كارها رو به راه شود . اما مشاهده كرديم كه يك قطعه فيلتر راننده فراموش كرده بود براي گريدر بياورد . با هم به قرارگاه رفته و برگشتيم و اين گريدر هم مشغول كار شد .در همين لحظه ديديم كه تويوتايي از كنار ما عبور كرد و مشخص بود كه شهيد حمل مي كند ما جلوتر رفتيم ديديم نيروها دارند گريه و ناله مي كنند بعضي دستگاهها هم خوابيده است . سوال كرديم چي شده است ؟ گفتند: چند نفر از نيروها مجروح و تعدادي هم شهيد شده اند . برادر زينت بخش وقتي دستگاهها را رديف كرده بود مسير را شناسايي و با سنگ چين مشخص كرده بود كه مورد اصابت تير قرار مي گيرد و به شدت مجروح مي شود ايشان را به اورژانس رسانده بودند وقتي سراغ ايشان رفتيم هنوز نفس داشت اما بعد از چند لحظه اي به شهادت رسيد .



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان خراسان رضوي ,
بازدید : 258
[ 1392/04/25 ] [ 1392/04/25 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,569 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,711,670 نفر
بازدید این ماه : 3,313 نفر
بازدید ماه قبل : 5,853 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 3 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک