ما نفهميديم اين جوان كه بود و علت اين كار استاد چه بود.اين بود نا سال ها بعد متوجه شديم فردي به نام حاج آقا روح لله در مدرسه فيضييه قم سخنراني مي كند.
مرحوم حاج آقاابوترابي به دليل مجاهدت ها و مبارزاتي كه به همراه امام كرده بود، خاطراتي ازامام داشت كه براي ما دراسارت تعريف مي كرد يادم هست در ماه مبارك رمضان سال63 ،بعدازظهرها درگوشه ايي ازاردوگاه حدوديك ساعت من و دو نفر از دوستان به خدمت ايشان مي رسيديم و ايشان زيارت امين الله مي خواند و آنرا شرح وتوضيح مي داد. در لابه لاي اين زيارت خاطراتي نيز از اوليا و علما و حضرت امام براي مامي گفت.ايشان در يكي از اين خاطرات فرمود: بنده از زبان آيت الله قوچاني(وصي مرحوم قاضي) شنيدم كه مي گفت: مابه درس مرحوم قاضي مي رفتيم و ايشان براي ما در توحيد و تفسيرسخن مي گفت و ما گمان مي كرديم آقاي قاضي از مسايل تاريخي وسياسي تا اطلاع نيست. يك روز، درحين تدريس جوان سيدي وارد كلاس شد. مرحوم ايت الله قاضي به احترام ازجايش بلند شد و به اين جوان احترام كرد. جالب اينكه از لحظه ايي كه اين جوان وارد شد بحث كلاس عوض شد و استاد وارد مسايل تاريخي شد. ما نفهميديم اين جوان كه بود و علت اين كار استاد چه بود.اين بود نا سال ها بعد متوجه شديم فردي به نام حاج آقا روح لله در مدرسه فيضييه قم سخنراني مي كند و عليه رژيم خطابه مي خواند. يك روز كه براي ديدارايشان و شنيدن سخنانشان به قم آمده بوديم، متوجه شديم او همان سيدي است كه سال ها پيش به درس مرحوم آيت الله قاضي آمد و آقاي قاضي با ايشان آن برخورد را كرد. همچنين فهميديم كه مرحوم قاضي ازآن زمان از آينده و از قيام آن سيد روحاني مطلع و با خبر بوده است