فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات خادم سيد الشهداء ,محمود
هفتم ديماه 1340 ه ش در شوشترمتولد شد. نامش را محمود گذاشتند .او در دامن خانواده اي فاضل و مذهبي رشد کرد . تولدش همزمان بود باآغاز شعله هاي فروزان انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره)، او از ستاره هايي بود که بعد ها در تاريخ انقلاب نقش حماسي ايفا کرد و تاريخ ساز شد. کودکي آرام و متين و شوخ طبع و از نظر درسي ممتاز که سبب مي شد مورد توجه همکلاسان و معلمان واقع شود، سال 1353 وارد مقطع راهنمايي شد.او ضمن درس خواندن به مطالعه کتب اعتقادي و سياسي مي پرداخت. دوران تحصيلاتش در دبيرستانش همزمان شد با حرکت توفنده مردم ايران بر عليه حکومت ستمگر پهلوي وآغاز دوره ي مبارزه ي آشکار در خيابانها؛محمودکه در اين دوران نوجواني فعال وزرنگ بود,کمک زيادي در پيشبرد انقلاب اسلامي کرد. سال آخر تحصيلات محمود در دوره ي راهنمايي وسال اول دوران دبيرستان حساس ترين مقطع تارخ ايران بود واو مثل بقيه مردم وبه خصوص دانش آموزان تمام وقت در راه به ثمر رساندن بزرگترين انقلاب تاريخ تلاش مي کرد. کشتي انقلاب به ساحل رسيد و او براي پاسداري از ارزشهاي انقلاب اسلامي مصمم شد. در سال 1357 ابتدا به عضويت کميته انقلاب اسلامي سابق درآمد , سپس از تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در شوشتر ,به عضويت اين نهاد در آمد. پس از عضويت در سپاه مدتي براي سر کوبيي ضد انقلاب و خلع سلاح آنها در استان خوزستان به فعاليت پرداخت .بعد از آن و به دنبال ايجاد نا آرامي در کردستان ودرخطر بودن امنيت مردم اين استان از سوي گروهکهاي ضد انقلاب وعوامل بيگانه ,همراه با جمعي از همرزمانش عازم غرب کشور شد.او در پاکسازي اين قسمت از خاک ايران که به وجود کثيف دشمنان آلوده شده بود،تلاشهاي فراواني انجام داد. محمود بعد از بازگشت از کردستان هميشه از مهرباني و مهمان نوازي و مظلوميّت مردم اين استان سخن مي گفت. با شروع جنگ تحميلي به جبهه هاي جنوب شتافت ,در آغاز ورود به جبهه در ستادجنگهاي نامنظم حضورداشت ودرحملات چريکي عليه ارتش دشمن شرکت مي کرد. ماموريتهايي که محمود دراين ستاد انجام مي داد مورد توجه و تحسين فرماندهان سپاه از جمله شهيد غيور اصلي و دکتر چمران قرارگرفت. در بهمن ماه سال 1359 در حال حمل مهمات به خط مقدم خود رويش روي مين رفت و از ناحيه دو پا کاملاً آسيب ديد اما به طور معجزه آسايي نجات پيدا کرد .او حدود دو سال از اين مجروحيت رنج مي برد. در در بهمن ماه سال 1361 شاهد شهادت برادرش ابوالقاسم و جمعي ديگر از پاسداران جوان شوشتر در جبهه ي جنوب بود. وقتي توانست با عصا حرکت کند، ابتدا در طرح و عمليات قرار گاه کربلا و سپس به عنوان فرمانده طرح و عمليات تيپ امام صادق (ع) حضور خود را در جبهه ها تداوم بخشيد . در عمليات خيبر دوباره مورد اصابت ترکش قرار گرفت که بعد از مدتي سلامتي خود راباز يافت . در دي ماه سال 1362 ازدواج کرد که ثمره اين پيوند مبارک يک فرزند دختر است که از آن شهيد گرانقدربه يادگار مانده است. محمود خادم سيد الشهداء در عمليات بدر شرکت کرد و رشادتهاي زياد از خود نشان داد.اودراين دوران در قرارگاه نجف اشرف حضورداشت وبه عنوان فرمانده طرح وعمليات خدمت مي کرد. سر انجام اين سردارملي وبا شهامت در بيست و يکم اسفند ماه سال 1363 به همراه جمعي از همرزمانش از واحد طرح و عمليات قرارگاه نجف اشرف در آبهاي هورالعظيم به شهادت رسيد. اواز نسل آفتاب, و به مهرباني باران بود. صداقت و صميميت در وجودش موج مي زد و مصداق بارز نام خانوادگي اش, خادم سيد الشهدا بود ,و چه با شکوه و تماشايي اين نقش را ايفا نمود. منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد وامور ايثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهيد وصيتنامه بسم الله الرحمن الرحيم اى مؤمنان صبر داشته باشيد و يكديگر را به صبر واداريد و مرزهاى اسلامى خود را از شر دشمنان اسلام حفظ كنيد و از خدا بترسيد ,باشد كه رستگار شويد, انشاءالله. به نا به اينكه هر مسلمان بايد هميشه وصيتش را داشته باشد لذا من هم اقدام به اين كار كردم ,هر چند مي دانم كه شهادت نصيب هر كس نمي شود. من يك مسلمانم و وظيفه من است كه از دين اسلام محافظت و پشتيبانى كنم و با دشمنان اسلام و كـفار و مـشركـين بـه جـنگ به پاخيزم ,و خون ناقابلم را براى اسلام فدا كنم . اميدوارم شما برادران در پناه صاحب قدرت كل ,به سلامت باشد و درگير با كفار همچون على (ع) ,مرد مكتب عزيزمان اسلام . اولا اين را كه مي نويسم اميدوارم كه شهادت از عسل شيرينتر است اگر در بطن كلمه كلمه شهادت برويم متوجه خواهد شد كه چقدر در راه خدا كشته شدن شيرين است .به گفته امام حسين(ع) که مي فرمايد: چرا از شهادت مي ترسيد مگر كسى از پستان مادرش مي ترسد . به پدر و مادرم بگوئيد كه اگر شهيد شدم افتخار كنيد كه پسرتان را در راه خدا از دست داديد، اميدوارم كه خدا ما را جزء اصحاب پيغمبر (ص) خود قرار دهد. اين تنها آرزوى من است, انشاءالله كه چنين خواهد شد. به تمام خانوادهام بگوئيد كه گريه نكنيد كه من عذاب ميكشم اين خبر باعث افتخار شماها است كه خدا آن امانتى كه به پدر و مادرم داده بود ,همانطور تحويل دادهايد و در امانتش خيانت نكرده ايد. ما بايد در راه حفظ اسلام بجنگيم و اجنبىهاى خود فروخته متجاوز را از سرزمين خود بيرون كنيم تا همانطور كه امام ميگويد يا همه ما را ميكشند يا دست از سر ما برميدارند، پس چه بهتر در راه اسلام كشته شويم تا پيروز شويم. قلبم گواهى خواهد داد كه اسلام پيروز است ,چنانكه پيروز هستيم. برادران و دوستان اسلحهام را زمين نگذاريد و راهم را ادامه دهيد و اين به دلم آگاه است كه ادامه خواهيد داد. آن رهبر بزرگ و پير سالخورده كه تمام ماها چشم اميدمان به آن است را تنها نگذاريد و تمام حرفها و پيامهاى او را با جان و دل گوش فرا دهيد .به پدر و مادرم بگوئيد اگر جسدم پيدا نشد هيچ ناراحت نشويد و صبر داشته باشيد كه خدا با صابران است. پدر و مادر و برادران و خواهران و دوستان در طول زندگى رنج فراوان به شماها دادهام, اميدوارم كه مرا ببخشيد . باز هم تكرار مي كنم كه گريه نكنيد ,زيرا صبر ,تحمل وبردبارى باعث شكست دشمن مي شود، برادران و خواهران عزيزم ؛پدرم را مادرم را تنها نگذاريد و در هر موقع وقت كرديد به آنها سر بزنيد. احمد برادرم از تو مي خواهم كه طورى به پدر و مادرم تلقين كنى كه اصلا ناراحت نشوند. احمد روح من در انتظار فداكارى توست, تو مانند يك مسلمان واقعى زندگيت را وقف خدمت به اسلام كن. به پدرم بگوئيد كه هر چه پول دارم خرج خانه بكند و آنها را در مضيقه نگذاريد و بقيه را به مستضعفين و افراد نيازمند بدهند. اگر باشد قرار آخر بميرم نمىخواهم كه در بستر بميرم دلم خواهد براى يارى دين بسان بوذر و سلمان بميرم دلم خواهد براى حفظ قرآن بسان مالك اشتر بميرم دلم خواهد به فرمان خمينى همانند رئيس جمهور بميرم نمىخواهم كه در ايام پيرى درون خانه در بستر بميرم من ژوليده دل گريم خدايا دلم خواهد كه در سنگر بميرم 29/7/59 محمود خادم سيدالشهداء درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان خوزستان , برچسب ها : خادم سيد الشهداء , محمود , بازدید : 250 [ 1392/04/28 ] [ 1392/04/28 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |